هرساله پس از اعلام نام برندگان جایزههای نوبل در علم و فیلدز (در ریاضیات) و با مشاهده نام دریافتکنندگان این جوایز درجهیک علمی، درمییابیم که معمولا افراد غیرخاورمیانهای و غیرمسلمان چنین جایزهای دریافت کردهاند. در حالتهای استثنا و مشاهده نام مسلمانان (که تاکنون عملا فقط چهار نفر برنده چنین جوایزی شدند)، میبینیم معمولا این افراد ساکن کشورهای غربی و صنعتی پیشرفته هستند. چرا چنین است؟
با دقت در فهرست ١٠ کشور اول برنده جایزههای نوبل (از سال ١٩٠١) در رشتههای علمی (شیمی، فیزیک، پزشکی و اقتصاد) میبینیم که کشورهای آمریکا، انگلیس، آلمان، فرانسه، ژاپن، سوئیس، کانادا، هلند و اتریش بهترتیب در رتبههای یک تا ١٠ هستند که از این بین تنها ژاپن آسیایی است. آمار جوایز تا سال ٢٠١٦ نشان میدهد که ٩٧ درصد جوایز نوبل علمی به همین ١٠ کشور اول اختصاص یافته است. درباره جایزه فیلدز (برترین جایزه علمی در ریاضیات)، با دقت در نام کشورهای دریافتکننده بیشترین جایزه درمییابیم که آمریکا با (١٤ جایزه)، و بعد فرانسه، روسیه، انگلیس، ژاپن و بلژیک (با دو جایزه) بهترتیب در رتبههای اول تا ششم هستند و جمعا ٤٦ جایزه از مجموع ٦٠ جایزه فیلدز (٧٦ درصد از کل جوایز) را برنده شدهاند. در کل ١١٦ سال گذشته، فقط سه نفر مسلمانزاده جزء برندگان نوبل علمی بودهاند: دکتر «محمد عبدالسلام»، زاده پاکستان که عملا پژوهشهای خود را در انگلستان و ایتالیا دنبال میکرد و در انگلستان درگذشت، برنده جایزه نوبل فیزیک در سال ١٩٧٩ به صورت مشترک با دو دانشمند دیگر بود. از سوی دیگر دکتر «احمد حسن زويل»، شیمیدان مصریتبار آمریکایی، در سال ١٩٩٩ و دکتر «عزیز سنجر»، شیمیدان ترکتبار آمریکایی، در سال ٢٠١٥ برنده جایزه نوبل شدهاند. از سوی دیگر از میان ٦٠ نفر برنده مدال فیلدز در ریاضیات، تنها یک نفر (دکتر مریم میرزاخانی) ایرانی و مسلمانزاده و مقیم آمریکاست و عملا نام هیچ مسلمان یا مسلمانزادهای در میان نامهای برندگان دیگر این مدال دیده نمیشود.
نگاهی اولیه به این آمار نشان میدهد که در دریافت جوایز درجهیک علمی در حدود بیش از یک قرن گذشته، مسلمانان سردمدار نبودهاند. اگر بخواهیم به چرایی این موضوع بپردازیم، بیگمان باید فاکتورها و عوامل متعددی را بررسی کنیم که از آن میان امنیت، آرامش و آزادی عمل باید در صدر دلایل و عوامل در نظر گرفته شوند، ولی اگر یکی از عوامل اولیه در این زمینه، بودجه پژوهشی در نظر گرفته شود تا پایان سال ٢٠١٤ بیشترین درصد بودجه از تولید ناخالص داخلی بهترتیب مربوط به کشورهای کره جنوبی (با ٤,٣ درصد) و اسراییل (با ٤.١ درصد) و بعد بهترتیب ژاپن، فنلاند، سوئد، دانمارک، تایوان و اتریش (همگی بیش از سه درصد) و سوئیس و آلمان تا رتبه دهم است. جالب است که در میان این ١٠ کشور اول، شش کشور اروپایی و بقیه غیراروپایی هستند. در میان ١٠ کشور دوم در این فهرست هم نام چین و سنگاپور (بهعنوان دو کشور غیراروپایی) به چشم میخورد. البته اگر بخواهیم دنبال کشورهای مسلمان در این فهرست بگردیم، باید تا رتبه ٣٤ (مالزی) و ٣٥ (ترکیه) به پایین فهرست نگاه بیندازیم و بعد به مراکش در رتبه ٤٥، مصر در رتبه ٤٨ و تونس در رتبه ٤٩ میرسیم. بنابراین در فهرست ٥٠ کشور اول، فقط نام پنج کشور مسلمان از رتبه ٣٤ بهبعد مشاهده میشود. اگر ترکیه را کشوری خاورمیانهای تلقی کنیم (درحالیکه آنها معمولا خودشان را جزء اروپا در ردهبندیها تعریف میکنند و در نظر میگیرند)، اين كشور تنها کشور خاورمیانهای در این ٥٠ کشور اول است. بعد از آن امارات متحده عربی در رتبه ٥٦ و قطر در رتبه ٦٠ این فهرست، بهعنوان کشورهای با رتبه بالا در خاورمیانه (و البته مسلمان) تلقی میشوند و بعد از آنها نام کشورهایی مانند پاکستان و عربستان و البته کشور ما در رتبه ٨٠ به چشم میخورد. شاید این شاخص مهم برای میزان توجه (در جهت سرمایهگذاری) کشورهای دنیا و ارزیابی جایگاه کشورهای مسلمان در این ردهبندی بتواند گویای یکی از جنبههای نحوه فراهمکردن امکان کار برای دانشمندان باشد.
حال اگر به شاخص تولید علم (مثلا شاخص SJR) نظری بیندازیم، در یک بازه ٢٠ساله از سال ١٩٩٦ تا ٢٠١٥، در فهرست ٢٢ کشور اول، از آمریکا (در رتبه ١) تا ایران (در رتبه ٢٢)، فقط کشورهای ترکیه (در جایگاه بیستم) و ایران کشورهای مسلمان هستند. حال اگر تعداد ارجاعها به مقالات در همین ردهبندی تولیدکنندگان مقالات علمی در نظر گرفته شود، وضع کمی سختتر میشود و در میان ٤٠ کشور اول فقط ترکیه در رتبه ٢٦ و ایران در رتبه ٣٧ بهعنوان کشورهای مسلمان قرار دارند.
بر اساس آمار موجود، به نظر میرسد دانشمندان ایرانی با کمترین بودجه، بیشترین بهرهوری را نشان دادهاند، چراکه با وجود صرف بودجههایی بهمراتب کمتر، از بسیاری از کشورهای بزرگ و کوچک مسلمان، از نظر تولید علم و ارجاع به مقالات علمی، کشور ما با همین تلاش دانشمندان داخل کشور، در ٢٠ سال گذشته، رده دوم در میان کشورهای مسلمان را دارد. توجه کنیم که مراکز علمی و پژوهشی کشور ترکیه در تمامی این سالها از ارتباط بینالمللی علمی بهمراتب گستردهتر و آسانتری از همتایان ایرانی خود با مراکز درجهیک علمی و پژوهشی دنیای پیشرفته برخوردار بودند و این موضوع بیگمان باعث تسهیل توسعه علم در ترکیه و تولید علم بهمراتب سهلتر (نسبت به ایران) شده است.
به نظر میآید که بررسی اولیه درباره آنچه که در دهههای اخیر در دنیای علم میگذرد، نشان از تلاش شتابان کشورهای آسیایی برای پیوستن به قافله تولید علم در دنیا (تا رسیدن به جایگاه برندگان جایزههای علمی نوبل و فیلدز) دارد و به نظر میرسد که حداقل بعضی از کشورهای مسلمان مانند مالزی و ترکیه با درک مناسبتری به فرایند تولید علم توجه دارند. دانشمندان کشور ما با این توان بالا و بهرهوری فوقالعاده (که عملا با چنین امکانات اندک و انواع محدودیتهای تحریمی و...) که چنین در تولید علم و کسب آبرو برای ایران تلاش کردهاند، ستودنیاند. استحقاق ایران و مسلمانان برای حرکت قافله تولید علم بسیار بیش از آن چیزی است که در دهههای اخیر به آن پرداخته شده است.
*شرق
نظر شما