توصيه به گذشت و عفو و نكوهش انتقام و كينهتوزی، در اديان آسمانی بهويژه در قرآن مجيد و روايات اسلامی، بازتاب وسيعی دارد كه حاكی از اهميت آن است.
1ـ عفو، يكی از نيكوترين صفات پروردگار است. قرآن مجيد ميفرمايد: «انّ الله كان عفوًّا قديرا؛ خداوند پيوسته بخشنده و تواناست.»
2ـ عفو و گذشت، دستور پروردگار است؛ چنان كه ميفرمايد: «خُذ العفو و أمر بالعرف و اعرض عن الجاهلين؛ عفو را درپيش بگير و مردم را به كارهای نيك دستور ده و از نادانان روی بگردان.»
3ـ عفو و گذشت، در رأس ارزشها قرار دارد. امام علی(ع) ميفرمايد: «العفو تاج المكارم؛ عفو و گذشت، زينت فضايل اخلاقی است». پيامبر اكرم(ص) نيز ميفرمايد: «بخشيدن كسی كه به شما آسيب رسانده، بهترين اخلاق دنيا و آخرت است.» در مقابل، نداشتن روحيه گذشت، بدترين عيب محسوب ميشود. امام علی(ع) فرمود: «كمیِ عفو و گذشت، زشتترين عيبها و شتابنمودن برای انتقام، بزرگترين گناه است.»
4ـ در فرهنگ اخلاقی و قضايی اسلام، گرايش به عفو و بخشش بر مجازات و كيفر عمل، تقدم و برتری دارد. امام علی(ع) به مسلمانان توصيه ميكند حتی در مواردی كه با شديدترين نوع جنايت و خيانت نسبت به خود مواجه ميشوند و از مجرم منزجر ميگردند، باز هم كينه او را به دل نگيرند و كينه را با كينه پاسخ نگويند، بلكه از موضعی كاملاً اخلاقی و انسانی با مجرم برخورد نمايند: «لا تطلبن مجازات اخيك و لو حث التراب بفيك؛ خواستار كيفر برادرت مباش، گرچه خاك در دهان تو ريزند.»
مراتب عفو
از قرآن استفاده ميشود كه برای عفو سه مرحله است: عفو، صفح و غفران؛ آنجا كه ميفرمايد: اگر عفو كنيد و صرف نظر نماييد و گنهكار را ببخشيد، خدا شما را ميبخشد.
ـ مرحله نخست، عفو و ترك انتقام و هرگونه عكسالعمل است.
ـ مرحله دوم، صفح به معنای روی برگرداندن و ناديده گرفتن و به فراموشی سپردن است. قرآن كريم ميفرمايد: «فاصفح الصفح الجميل؛ از دشمنان، به خوبی صرف نظر كن.» امام رضا(ع) در تفسير آيه فوق ميفرمايد: «منظور، عفو كردن بدون سرزنش است.»
ـ مرحله سوم، غفران به معنای پوشانيدن آثار خطا و گناه است.
اين مرحله عاليترين درجه عفو است كه اوليای الهی به آن دست يافتهاند. البته درجه بالاتر از اين هم در قرآن مجيد مطرح شده كه عبارت است از: پاسخ بدی را با نيكی دادن؛ آنجا كه ميفرمايد: «ادفع بالتي هي احسن؛ بدی را با خوبی دفع كن.» بندگان خاص خدا از مرحله عفو فراتر ميروند و بدی را با نيكی پاسخ ميدهند؛ كاری كه انجام آن برای هركس ميسّر نيست.
آثار فردی و اجتماعی عفو
عفو آثار مثبت بسياری دارد و در رشد كمالات انسانی، سلامت جسمی و روانی، بهبود روابط اجتماعی و نزديكی به خدا، مؤثر است. در اينجا به مهمترين آثار آن ميپردازيم:
1ـ پاداش اخروی: قرآن مجيد ميفرمايد: «بايد عفو كنند و چشم بپوشند، آيا دوست نميداريد خداوند شما را ببخشد؟» پيامبر اكرم(ص) ميفرمايد: هنگام برپا شدن قيامت، ندا دهندهای فرياد ميزند: هركس اجر او بر خداست، وارد بهشت شود. گفته ميشود: چه كسی اجرش بر خداست؟ در پاسخ ميگويند: كسانی كه مردم را عفو كردند، آنان بدون حساب داخل بهشت ميشوند.
امام علی(ع) ميفرمايد: عفو و گذشت به هنگام قدرت، سپری است در برابر عذاب الهی.
2ـ عزت: عفو و گذشت، سبب عزت و آبرو ميگردد؛ زيرا اين خصلت نيكو در نظر مردم، نشانه بزرگواری و شخصيت و سعه صدر است، درحالی كه انتقامجويی، نشانه كوتهفكری و عدم تسلط بر نفس ميباشد. پيامبر اكرم(ص) ميفرمايد: «بر شما باد به عفو و گذشت كه عفو چيزی جز عزت بر انسان نميافزايد.» آدمی هر قدر بزرگ باشد، با انتقامگيري، ارزش خود را از دست ميدهد و در نزد افكار عمومی كوچك ميشود. امام علی(ع) ميفرمايد: «سيادت و بزرگی، با انتقامجويی ناسازگار است.»
3ـ صفای باطن: عفو و گذشت، مانع خشونت و كينهتوزی و جنايت ميشود، همانطوری كه انتقامجويی، سبب برافروخته شدن آتش كينه در دل ميگردد. رسول اكرم(ص) ميفرمايد: «تعافوا تسقط الضغائن بينكم؛ يكديگر را عفو كنيد كه دشمنيها و كينهها را از بين ميبرد.»
4ـ سلامت جسمی: عفو و گذشت، موجب پايين آمدن فشارهای روحی ميشود و از اين راه، مقاومت طبيعی بدن در برابر بيماريها بيشتر ميشود. تحقيقات انجام شده دلالت ميكند كه با بالارفتن ميزان عفو و گذشت افراد، شكايت از سردرد، دلپيچه و ديگر بيماريهای روان ـ تنی كاهش يافته است. همچنین گزارشها حاكی از آن است كه بيماريهای قلبی و عروقی در افراد كينهتوز، بيشتر از افراد ديگر است.
5ـ طول عمر: در روايات معصومان(ع) اين موضوع نيز مطرح شده است. پيامبر(ص) ميفرمايد: «من كثر عفوه مدّ في عمره؛ كسی كه عفوش افزون گردد، عمرش طولانی ميشود».
راه تحصيل عفو
انسان به طور طبيعی انتقامجو و قدرتطلب است. هرگاه كسی به انسان ستمی روا ميدارد، حس انتقامجويی، او را به مقابله و انتقام وا ميدارد، اما چگونه ميتوان خطای ديگران را ناديده گرفت؟
الف) صبر: قرآن مجيد راه به دست آوردن اين صفت بزرگ را صبر و استقامت ميداند: «به اين مقام بلند نميرسد، مگر كسانی كه داراي صبر و استقامت باشند.» منظور از صبر، مقاومت در برابر هوای نفس است. صابران با مهار تمايلات درونی و غرايز حيوانی و تسلط بر نفس، طعم شيرين گذشت را ميچشند.
ب) توجه به پاداش الهی: امام علی(ع) ميفرمايد: دو چيز است كه ثوابشان به وزن نميآيد: عفو و عدل.
ج) پناه بردن به خدا: يكی از راههای به دست آوردن عفو و رهايی از كينه و بدخواهی، استمداد از پروردگار است؛ چنان كه قرآن مجيد خواسته مؤمنان واقعی را خلاصی از اين صفت ناپسند ميداند و ميفرمايد: خدايا! ما را و برادران ما را كه پيش از ما بودهاند، بيامرز و كينه به مؤمنان را در دل ما جای مده.
د) الگوگيری از عفو اوليای الهی: پيروی از سيره پيشوايان الهی، يكی از راههای تحصيل عفو و گذشت، الگوبرداری از رفتار بزرگوارانه پيامبر(ص) و امامان معصوم(ع) و اوليای الهی است، كه ما در اينجا به گوشههايی از آن ميپردازيم:
عفو حضرت يوسف(ع)
يكی از زيباترين جلوههای عفو، برخورد حضرت يوسف(ع) با برادرانش است. فرزندان حضرت يعقوب، بيرحمانهترين جفاها را به پدر و برادرشان روا داشتند تا آنجا كه يوسف نوجوان را با ترفند و حليه از پدر جدا نمودند و به چاه انداختند. يعقوب(ع) چهل سال در فراق پسرش سوخت و چشمانش بر اثر گريه و اندوه بسيار، سفيد و نابينا شد؛ ولی همين يوسف(ع) وقتی بر مسند رهبری مصر نشست و برادران خطاكارش عذرخواهی كردند، بيدرنگ آنان را بخشيد و فرمود: «امروز ملامت و توبيخی بر شما نيست، خداوند شما را ميبخشد و مهربانترين مهربانان است.»
زيبايی بخشش يوسف(ع) در اين است كه برادران خود را در زمان قدرتمندی و توانايی بر انجام انتقام، ميبخشد و اين، صفت كريمان است.
عفو پيامبر اكرم(ص)
نمونه بارز اين عفو، برخورد بزرگوارانه پيامبر(ص) در فتح مكه با سردمداران كفر است، درحالی كه در اوج قدرت قرار داشت. هنگامی كه ابوسفيان و عبدالله ابن اميه، اظهار پشيمانی كردند، امير مؤمنان(ع) راه را به آنان نشان داد كه برويد در مقابل پيامبر(ص) بنشينيد و همان جملهای را كه برادران يوسف در مقام عذرخواهی بر زبان جاری كردند، بگوييد، پيامبر شما را خواهد بخشيد. آنان چنين كردند و تقاضای عفو نمودند. حضرت نيز آنان را بخشيد. اين درحالی بود كه يكي از فرماندهان سپاه به نام سعد بن عباده با ورود به شهر مكه شعار ميداد: «اليوم يوم الملحمه؛ امروز روز جنگ و نبرد است.» اما پيامبر اكرم(ص) سخت برآشفت و به امام علی(ع) فرمود پرچم را از دست او بگيرد. آنگاه اين جمله را بر زبان آوردند: «بل اليوم يوم المرحمه؛ امروز روز رحمت و بخشش است».
هنگامي كه پيامبر(ص) وارد مسجد الحرام شد، خطاب به قريشيان فرمود: «چه ميگوييد؟ گمان داريد درباره شما چه خواهم كرد؟» جواب دادند: «خير و خوبی.» سهيل بن عمرو گفت: «ما درباره شما خير ميگوييم و به شما گمان داريم، تو برادر كريم ما و برادرزاده كريم ما هستی كه امروز قدرت به دست آوردهای.» مردم در انتظار شنيدن سخن پيامبر(ص) و تصميم ايشان بودند كه ناگاه صدای گرم و نافذ آن حضرت، سكوت مسجد را شكست و با قاطعيت فرمود: «اذهبوا فانتم الطلقاء: برويد كه همه شما آزاديد.» اين سخن كوتاه، طوفانی از شور و شادی به پا كرد و پس از اين عفو عمومی، همه آنان اسلام آوردند.
در اشعار معروفی كه شهابالدّين (معروف به حيص بيص) در مرثيه اهل بيت(ع) سروده، از زبان آن بزرگواران خطاب به قاتلان آنها چنين ميگويد:
ما حكومت كرديم (اشاره به پيروزي پيامبر(ص) در مكه است) و عفو، سجيّه و شيوه ما بود (فرمان عفو عمومی پيامبر) اما هنگامی كه شما پيروز شديد، خون از ابطح سرازير شد.
شما كشتن اسيران را حلال شمرديد، و چه زمانهای درازی گذشت كه عادت ما چنين بود كه با اسيران به عفو و اغماض، گذشت و چشمپوشی از جنايات رفتار ميكرديم!
برای شما همين تفاوت ميان ما و شما كفايت ميكند، زيرا كه از كوزه برون همان تراود كه در اوست.
عفو امام علی(ع)
برخورد امير مؤمنان(ع) پس از جنگ جمل با دشمنان خود آنچنان بزرگوارانه و كريمانه بود كه حتی دشمنترين افراد را به تحسين وا ميداشت. آن حضرت در اين جنگ، دستور عفو عمومی برای مردم بصره، صادر كرد و تمام كسانی را كه در برابرش شمشير كشيده بودند، بخشيد و آنها را آزاد گذاشت تا كشتههای خود را آزادانه به خاك بسپارند.
مروان حكم از اين برخورد شگفتزده شد و عدهای به يكديگر ميگفتند: ما درباره علی ستم روا داشتيم و بيعت با او را شكستيم، ولی وقتی او بر ما پيروز شد، هيچكس را بزرگوارتر و با گذشتتر از او پس از پيامبر(ص) نيافتيم. به پا خيزيد تا نزدش برويم و عذرخواهی كنيم.
عفو امام سجاد(ع)
عبدالملك بن مروان بعد از بيست و يك سال حكومت استبدادی، در سال86 هجری از دنيا رفت و پسرش وليد جانشين او شد. وليد برای آنكه از نارضايتی مردم بكاهد، در مقام جلب رضايت مردم مدينه برآمد. از اين رو هشام بن اسماعيل، پدرزن عبدالملك را كه حاكم مدينه بود و مردم همواره آرزوی سقوطش را ميكردند، از كار بركنار نمود و به جای او، عمربن عبدالعزيز ـ پسرعموی جوان خود ـ را حاكم مدينه قرار داد. عمر برای بازشدن عقده دل مردم، دستور داد هشام بن اسماعيل را جلو خانه مروان حكم نگاه دارند و هر كس كه از او بدی ديده يا شنيده، بيايد و تلافي كند. مردم نيز دسته دسته ميآمدند و دشنام و ناسزا و لعن و نفرين ميكردند.
هشام بيش از همه نگران امام سجاد(ع) و علويان بود و با خود فكر ميكرد انتقام علی بن الحسين(ع) در مقابل آن همه ستمها و سبّ و لعنتها نسبت به پدران بزرگوارش، كمتر از كشتن نخواهد بود؛ ولی امام(ع) به علويان فرمود: «خوی ما اين نيست كه به افتاده لگد بزنيم و از دشمن، بعد از آنكه ضعيف شد، انتقام بگيريم.» هنگامي كه امام(ع) به طرف هشام بن اسماعيل ميآمد، رنگ در چهره هشام باقی نماند، ولی برخلاف انتظار وی، امام با صدای بلند فرمود: سلام عليك و با او مصافحه كرد و بر حال او ترحم نمود و فرمود: «اگر كمكی از من ساخته است، حاضرم» بعد از اين واقعه، مردم مدينه نيز شماتت به او را متوقف كردند.
* حجتالاسلام علی رضائی/ اطلاعات
نظر شما