نادر صادقیان، پژوهشگر اجتماعی-فرهنگی می گوید درحالی که نسل جدید هر روز وقت زیادی را پای شبکه های اجتماعی می گذارد، اما در تولید یا مدیریت محتوای فرهنگی رسانه ها، نتوانستیم موفق عمل کنیم و فقط «مصرف کننده» هستیم!
این پژوهشگر در گفت و گو با جماران گفت:
تکنولوژی های نوین ارتباطی از منزله فرصت و تهدید قابل ارزیابی است. این ابزار در نوع خود یک امکان بسیار بزرگ و قوی با ابعاد متنوع و فزاینده است که با سرعت بر انسان و روند تربیت کودکان و نوجوانان تاثیر دارد.
این تاثیرگذاری آنقدر زیاد بوده که تاثیر سایر نهادهای اجتماعی تعیین کننده را هم کاهش داده است. خانواده، دین، حکومت و آموزش که تا دو دهه پیش نقش مهمتری در تربیت کودکان داشتند روز به روز به نفع رسانه عقب نشینی می کنند!
امروز رسانه ها بسیار بیشتر از خانواده ها در الگوسازی ها، هنجارسازی ها و انتقال ارزش ها به کودکان و نوجوانان تاثیر می گذارند. در واقع ورودی های اطلاعات، عواطف و احساساتی که کودکان نیاز دارند از سوی رسانه ها تامین می شود.
تکنولوژی فی نفسه امر مثبتی است اما باید روش استفاده از آن را در یک مقوله مشخص کرد. این مقوله به هیچ وجه قابل ساده سازی نیست. اگر با قدرت این عرصه را مدیریت کنیم، می توانیم محدوده تاثیرگذاری آن را در تربیت کودکان مشخص کنیم.
سبک زندگی شهری به شکلی بوده که افراد درگیری های زیادی دارند و زمانی که می توانند برای باهم بودن صرف کنند بسیار کم شده است. بنابراین از تکنولوژی های ارتباطی به عنوان ابزار دم دستی، کم هزینه و کم خرج و به ظاهر بی خطر برای سرگرم کردن کودکان و نوجوانان استفاده می شود.
از سوی دیگر شکاف بین نسل ها باعث شده اعضای خانواده که از نسل های متفاوتی هستند از هم دورتر شوند. تعداد زیادی از خانواده های ایرانی امروزه با یکدیگر همزیستی می کنند تا همسرشتی! یعنی آنها بر اساس یکسری اجبارها تنها به عنوان ساکنان یک خانه کنار هم زندگی می کنند و نمی توانند با هم وارد یک ارتباط عمیق و دوستانه شوند و به یک معنا با هم گفتگو کنند.
در این شرایط نسل جدید که مسئولیت های کمتری در زندگی دارد، وجه غیرمتوازن و وسیعی از زمان خود را با این ابزار سر می کند و بدون آنکه زمانی را برای خواندن کتاب بگذراند، از آن الگو می گیرد.
متاسفانه سیاست گذاری نهادهای رسمی مثل وزارت آموزش و پرورش، وزارت فرهنگ و ارشاد و سایر نهادهای مرتبط مسئول، هم در زمینه تولید محتوای جذاب برای کودکان و نوجوانان از طریق تکنولوژی های ارتباطی و شبکه های اجتماعی موفقیت آمیز نبوده است و اگر به همه این معضلات رویکرد رسانه ها در تولید محتوا را هم اضافه کنیم، نتیجه را بهتر می توان تحلیل کرد. معتقدم رسانه های رسمی کشور به صورت کلیشه ای و صوری محتوا تولید می کنند و هیچ کس به سلیقه مخاطب اهمیت نمی دهد.
امروزه تولید محتوا در رسانه ها به شدت رقابت آمیز است. سیاست های نفی و سلب در این زمینه پاسخگو نیست و کارایی ندارد. هر کسی تولیدات جذاب تر، زیباتر، بهتر و موثرتر در این فضای باز تولید کند، خوب یا بد از دیگران جلو می زند.
من نمی گویم حوزه هایی که آسیب زا هستند را کنترل نکنیم اما وقتی کنترل می کنیم، بهتر است جایگزینی هم برای آن تعریف کنیم. در این عرصه نمی توان تجویزی عمل کرد.
متأسفانه می بینیم که ضعیف ترین حلقه تولید محتوای سنتی که مطابق با فرهنگ ایرانی باشد، در حوزه کودک و نوجوان است و این درحالی است که خانواده ها و مدارس هم در مدیریت دسترسی کودکان به محتواها، چندان موفق نیستند و عملا آنها یعنی فرزندان کودک و نوجوان ما به حال خود رها شده اند.
جوهر فرهنگ سنتی ایرانی ظرفیت زیادی برای جذب نسل های جدید دارد اما این ظرفیت باید مطابق با زمانه بازآفرینی شود که چنین اتفاقی نیافتاده و در مواردی موفقیت آمیز نبوده است.
تکنولوژی های ارتباطی در کل امکانات خوبی را در اختیار انسان می گذارد اما بیشتر افراد جامعه از آنها نه برای افزایش دانش و معرفت خود که تنها برای گذران اوقات فراغت استفاده می کنند.
امروز اگر نگوییم بحران، با انواع آسیب ها روبرو هستیم. در واقع نظام اجتماعی ایران با گسل های چندگانه افقی و عمودی روبرو است. از یک سو بین فرهنگ رسمی و غیررسمی شکاف است. الگوهایی که فرهنگ رسمی می خواهد اشاعه دهد با آنچه مورد پذیرش مردم است و در فرهنگ غیررسمی به آن عمل می کنند، تفاوت و تعارض های زیادی دارد. از سوی دیگر نسل ها هم نگاه متفاوتی نسبت به موضوعات مختلف و مشترک در طول زندگی مثل ازدواج، ارتباط با جنس مخالف، احترام گذاشتن به بزرگترها و ... دارند. درمورد اینکه در آینده فضای اجتماعی چقدر از فرهنگ ایرانی و سنتی کشور با کمک رسانه تاثیر می پذیرد نمی توان مطمئن بود اما آنچه اطمینان دارم کاهش شدید نقش نهادهای دولتی در کسوت تولید کننده محتوا برای رسانه های جمعی است.
*جماران
messages.comments