چه بسیارند تصمیمات شتابزدهای که مسیر زندگی دیگران را تغییر داده و به اتهامات واهی مجازاتی را بر دوش بیگناهان می گذارند؛ چه بسیارند گمانهای ناشایستهای که زندگی انسان ها را به تباهی کشیده و بیرحمانه آنها را از بین می برند؛ چه بسیارند سخنانی که مانع ازدواج دختران معصوم شده و آرزوهای آنان را بر باد می دهند و چه بسیار و چه بسیار... .
این درحالی است که بیشتر افرادی که در دام پیش داوری و قضاوت های عجولانه می افتند، چندی نمی گذرد که انگشت ندامت به دندان گزیده و هر بار آن بیگناهی را که اینچنین هدف تهمت های ناروای خویش نموده اند می بینند، دچار عذاب وجدان میشوند؛ پس خود را سرزنش می کنند که چرا به متهم حتی اجازه دفاع از خویش را نداده و به سرعت او را محکوم کرده اند.
گاه یک فرد است که چنین رفتاری در پیش می گیرد و گاه یک گروه قبل از اینکه به حقیقت ماجرایی پی ببرند دست به قضاوت عجولانه و شتابزده میزنند؛ مانند گروهی که با یک اتوبوس به جایی می رفتند؛ کودکانی چند در آخر اتوبوس مشغول بازی با اسباب بازیهای خود بودند و همین امر سر و صدای آنها را به دنبال داشت؛ در ابتدا مسافران تنها اظهار ناخشنودی کردند، ولی چندی نگذشت که لب به اعتراض گشودند و کودکان را مورد توبیخ قرار دادند. فردی میگفت اینها بچه آدمیزاد نیستند و دیگری میگفت این چه تربیتی است که اینها دارند و دیگری ادامه می داد که چرا پدر آنها با ایشان برخورد نمیکند. در این حین پدر بچهها به شخصی که کنار او نشسته بود گفت: این کودکان ساعتی پیش مادر خود را از دست دادهاند؛ اکنون من نمیتوانم با آنها به شدت برخورد کنم و با عصبانیت با آنها سخن گویم. این خبر یکی پس از دیگری به گوش تمام افراد رسید و مسافران متوجه شدند که دلیل سکوت پدر چه بوده است؛ حال که زمانه بر کودکان سخت گرفته او نمیخواهد با ایشان تندی کند. اینجا بود که شیوه سخن گفتن مردم تغییر کرد و هر یک به نوبه خود با کودکان به بازی پرداختند و آنها را سرگرم نمودند.
ازاینرو انسان نمیتواند تنها براساس آنچه با چشم میبیند، قضاوت کند و برای دیگران حکم صادر نماید؛ شاید که برداشت او از واقعیت و نیت فردی که مرتکب عملی به ظاهر ناپسند شده، فرسنگها دور باشد. در این شرایط انسان باید از حقیقت امور آگاه شود و متوجه حساسیت قضاوت و تأثیرات سخنی که می گوید باشد؛ چراکه داوری دیگران همچون جاده یک طرفه ای است که راه برگشت ندارد و در عین حال بسیار لغزنده و خطرناک می باشد.
قضاوت کردن دیگران کاری است بس دشوار زیرا انسان نمیتواند بین مردم و رفتارشان تمییز قائل شود؛ مانند نمک و شکر که ظاهری یکسان دارند ولی در مزه بسیار متفاوت هستند. گاه رفتارها و برخوردهای افراد در ظاهر شبیه به یکدیگر است و همین امر باعث می شود که ما در مورد آنها قضاوتی یکسان داشته باشیم، اما در ورای این اعمال و رفتار حقایقی نهفته است که آنها را از یکدیگر متمایز می کند.
مانند جوان بیست سالهای که با رفتار خود همراهان را به ستوه آورده بود؛ او از پنجره قطار به طبیعت نگاه میکرد و با ذوق و شوق فریاد خوشحالی سر میداد: پدر نگاه کن آن ابر به دنبال ما میآید. پدر به او لبخندی میزد و میگفت: بله آن را میبینیم چه زیباست.
دوباره جوان فریاد میزد: پدر درختان با ما حرکت میکنند. یکی از مسافران که دیگر صبرش به پایان رسیده بود، رو به پدرش گفت: بهتر است که او را نزد یک روانپزشک ببری. آنگاه پدر لبخندی زد و پاسخ داد: ما از بیمارستان برمیگردیم و به سمت منزل میرویم؛ پسرم مدتی طولانی دچار نابینایی شده بود و این اولین روزی است که میبیند.
اسکار وایلد میگوید: «تنها افراد سطحینگر هستند که براساس شکل و رفتار ظاهری افراد قضاوت میکنند. شاید بدترین نزاعها و درگیریها، نزاعی است که تو را به قضاوت در مورد دیگران میکشاند، درحالیکه نمیدانی طرف مقابل چه گزینههایی برای انتخاب داشتهاست».
فردی که در قضاوتها شتابزده عمل میکند غالباً دچار نوعی شرمساری و افسوس میشود چراکه گمان او خلاف واقع بوده است، پس مجبور به عذرخواهی شده و از شمار افرادی میگردد که بدلیل پیش داوری های خود همواره در حال پوزش طلبی از دیگران است؛ ازاینرو احادیث و روایات از این صفت نهی کردهاند: «إياك وما يُعتذر منه؛ از آنچه که تو را به عذرخواهی وا میدارد بپرهیز».
دین اسلام حتی در مورد شنیدن اخبار و نقل آن، انسان را به احتیاط دعوت کرده است مبادا که در قضاوت در مورد دیگران شتابزده عمل کند. خداوند عزوجل در قرآن کریم از قبول خبر قبل از بررسی و دقت در صحت و سقم آن به مردم هشدار داده است. نباید به صرف شنیدن واقعه ای از یک طرف ماجرا، شتابزده عمل کرد و حکم داد بلکه باید سخن طرف مقابل را نیز شنید چراکه هر کس از زاویه دید خود به امور نگاه میکند و آن را تجزیه و تحلیل مینماید، در غیر اینصورت باید به تنهایی بار سنگین قضاوتهای نادرست و عجولانه خود را به دوش کشید.
شتابزدگی در کلام بزرگان
شتابزدگی دشمن تفکر و اندیشه است امیرمؤمنان علی ـ علیه السلام ـ میفرمایند: «كَمْ مِن مُستَعجِل بِما اِن اَدرَكَهُ وَدَّ اَنَّهُ لَمْ يُدرِكه.. ؛ چه بسیارند افرادی که برای چیزی عجله میکنند که اگر به دست آورند (پشیمان شده) و دوست دارند هرگز به آن نرسیده بودند».
تیتوس لیویوس (تاریخشناس) در خصوص شتابزدگی می گوید: «همه چیز برای فردی که شتابزده عمل نمیکند واضح و روشن خواهد شد، شتابزدگی نوعی نابینایی است». بنجامین فرانکلین (نویسنده مشهور آمریکایی) مینویسد: «برای هر چیزی وقت بگذار چراکه شتابزدگی مایه سردرگمی است» و فرانتس کافکا (نویسنده مشهور آلمانی) نیز چنین می گوید: «همه اشتباهات در دو اشتباه اساسی خلاصه میشوند، شتابزدگی و تنبلی...».
آثار منفی شتابزدگی:
1. هدر رفت وقت و انرژی
2. یأس و پشیمانی
3. غم و اندوه
4. افزایش درصد اشتباهات
کوتاه سخن: برای اینکه در دام امور ظاهری نیفتی شتاب نکن، از سرعت خود کم کن و به اندیشه و بررسی شرایط بپرداز تا همه چیز برای تو روشن شود. شتابزدگی در قضاوت و حکم در مورد دیگران نشاندهنده شخصیت و تربیت فرد است. چه بسیارند کسانی که به دلیل پیش داوری و شتابزدگی در یک قضاوت، مورد ظلم از طرف نزدیکترین افراد و محبوبترین دوستان خود قرار گرفتهاند؛ چه بسیارند خیانتکارانی که به دلیل یک تصمیم اشتباه، بر مسند ریاست تکیه زدند و چه بسیار تصمیماتی که بدون هیچ دقت و بررسی گرفته شده و به نابودی پایهها و اصول جامعه منتهی گشته است. پس بیاییم در تصمیمات خود عجولانه عمل نکنیم و در داوری نمودن دیگران شتاب نورزیم، شاید که با یک تصمیم یا حکم خود، بیگناهی را مجازات و گناهکاری را تبرئه نماییم. پروانه در عین زیبایی حشره است و کاکتوس در عین خشنی گیاه، پس از روی ظاهر افراد قضاوت نکنیم بلکه معیار را مکنونات قلبی افراد قرار دهیم.
مترجم: سید محمد منوری
نظر شما