تاریخ، علل و پیامدهای شعایر حسینی

در دومین جلسه گفتگو با ایت الله سید جعفر شیرازی
در دومین جلسه گفتگو با ایت الله سید جعفر شیرازی

عزاداری سالار شهیدان از بدو وقوع آن فاجعه دردناک (سال ۶۱ ه۰ق) در کربلا، کوفه، شام و مدینه به دست قهرمانانی همچون حضرت زینب سلام الله علیها، ام سلمه و جابر بن عبدالله انصاری شروع شد و در زمان امامان شیعه ادامه یافت اما در آن دوران غیر از مدیحه سرایی و اشک و زاری جلوه دیگری نداشت. از ابتدای حکومت آل بویه، گوهر عزای حسینی رنگ و بویی دگر یافت که در دوران حکومت صفوی و قاجار با پشتیبانی حاکمان، جلوه‌های جدیدی به خود گرفت؛ عامل اصلی گسترش و رواج عزاداریها به سبک جدید را می توان هم داستانی علمای شیعه با حکام دانست که این رسوم را با تشویق و پشتیبانی خود رواج دادند. جلوه‌های عزاداری‌های امروزه برساخته حکام است که درجهت تحکیم ارکان قدرت خویش و بسط سلطه فکری چنین سیاستی را در پیش گرفتند. روحانیت نیز با هدف ترویج مکتب تشیع، با انها همراه شد.

 

سئوال: این فرایند در زایش جلوه‌های جدید را آیا درست می دانید؟

جواب: به شكل عام نسبت به امور جديده در مسائل دين  دو دیدگاه وجود دارد:

1- دیدگاه سلفی كه هرچیز جدید را بدعت می‌داند و حکم به عدم جواز می‌دهد.

2- در دیدگاه شیعیان و غالب اهل تسنن انجام رفتارهای جدید جایز است مادام که ادله عامه بر آن منطبق باشد، لذا انجام هر نحوه برنامه‌ى دينی حتی اگر حکام جور راه انداخته باشند جایز است در صورتی که مصداقی از ادله عامه باشد.

جالب توجه این که برخی دنبال نواندیشی دینی هستند و مثلا دموکراسی وحقوق زن و... را می خواهند از دل ادله عامه دربیاورند حتی اگر به تعطیل احکام مسلم اسلام در ارث، دیه، حدود و... بینجامد اما وقتی به مسائل عزاداری می رسند از سلفیها سلفی تر می شوند.

اگر بخواهیم به رفتار امامان علیهم السلام در برپایی مجالس عزا بسنده کنیم بایستی بساط وعظ و سخنرانی را نیز برچینیم زیرا ایشان در عزای سید الشهدا علیه السلام فقط به مرثیه سرایی میپرداختند وتشویق می کردند و چیزی راجع به وعظ و سخنوری نفرمودند اما علمای شیعه بر حسب ادله‌ی عامه‌ی احیای امر اهل بیت و ادله عامه وعظ وارشاد، سخنرانی و وعظ را در عزاداری اضافه کردند حال آیا درست است بگوییم که سخنرانی و وعظ در مجالس سید الشهدا علیه السلام بدعت است و جایز نیست یا لا اقل نکوهیده است چون از ائمه نرسیده؟!

وآنگهی از نظر شرع سبب پیدایش یک رفتار مهم نیست، بلکه مهم انطباق آن بر شرع است.

چند مثال :

1- مهم نیست که کت و شلوار از چه زمانی و توسط چه کسی باب شد (لباس متحد الشکل رضاشاه بالاجبار) بلکه مهم این است که آیا پوشیدن این لباس جایز است یا خیر؟ که قواعد اصول و فقه دال بر جواز آن است.

2-  در مثال دیگر منقول است که کروات در اصل توسط برخی مردان کرواسی (به جهتی که بیانش مناسب نیست) ابداع شد، از نظر فقهی سابقا چون عنوان عام تشبه به کفار بر کروات منطبق بود توسط فقها تحریم شد، اما در زمان حاظر که لباس رایج جهانی شده و دیگر نشانه‌ای از شباهت به کفار نیست منع فقهی برداشته شد.

خلاصه با تبدل موضوع حکم تغییر می‌کند مثلا مباشرت با زنان برای مرد حرام است مادام که عنوان اجنبیه بر او صادق است اما پس از عقد، عنوان به زوجه تغییر می‌کند لذا حلال می‌شود.

 

سئوال: پس آيا می‌توان گفت این اعمال با اهداف خاصی ساخته شد اما چون با اصول ما منافاتی نداشت و بعدا جلوه الاهی یافت ما نیز انها را ادامه میدهیم؟

جواب: خیر؛ غالب این امور را حاکمان شروع نکردند بلکه از مردم شروع شد، اما برخی حاکمان شیعه به جهت نشر تشیع  این امور و امور دینی دیگر را نشر دادند،

حال آیا علمای شیعه حاکمان شیعی را قانع بر نشر این امور کرده باشند، یا حاکمان غرض سیاسی در جهت تحکیم قدرت داشتند، یا واقعا از روی دوستی اهل بیت این کار را کردند،  برای ما معلوم نیست والبته مهم هم نیست .

 

سئوال: چرا ائمه علیهم السلام از این ابزارها برای بسط تشیع استفاده نکردند؟ «از نظر فایده دنیوی» و اگر دارای ثواب اخروی است چرا مثلا سینه زنی و زنجیرزنی را در مجالس روضه‌ی خویش اجرا نکردند تا مردم را از ثواب هرچه بیشتر معنوی بهره‌مند سازند؟

جواب:

اولا ائمه و شيعيان در تمام مدت پیش از غيبت كبرى در تقيه بودند اما شدت وضعف داشته يعني گاهی تقیه شدید بوده و گاهی ضعیف.

ثانیا : در غالب مسائل امامان شیعه علیهم السلام کلیات را فرمودند و استنباط و تطبیق بر جزئیات را به فقها واگذار کردند حتی در زمان خودشان فقهای اصحابشان فتوا می دادند. عناوین کلی چون جزع، هلع، احیاء امر، حالت مصیبت دیده و... را بیان فرمودند همچنانکه خدش، خمش و لطم نیز گفته شده است.

حال در ازمنه بعد مصادیقی چون بیرق و علم، سینه، زنجیر و قمه زنی پیدا شد که آن عناوین کلی بر آنها منطبق است لذا از شعائر می شود.

این مسئله خاص به شعاير نيست بلكه عموميت دارد؛ مثلا كاشيكاری و طلاكاری گنبد و گذاشتن ضریح بر قبور معصومین در روایات نیامده اما عنوان مودت، عمارت قبور اهل بیت و عناوین عام دیگری که در روایات آمده بر آن منطبق است. همچنانکه کاشیکاری و مفروش کردن مساجد با قالی، همه مستحدث است و در زمان پیامبر وائمه نبوده، بلكه در آن  زمان در کلیساها باب بود و احتمالا مسلمانان از مسیحیان یاد گرفتند. اما از نظر فقهی نه تنها این امور جایز است بلکه به جهت انطباق عناوین عام شرعی مستحب شناخته شده.

ثالثا : شيعيان و فقهای زمان ائمه عناوین کلی جزع وهلع واحیای امر را بر مصادیق متعارف عزاداری زمان خودشان تطبیق می‌کردند و شیعیان و فقها در زمانهای بعد که مصادیق دیگر متعارف شد آن را اجرا کردند.

رابعا : همچنانچه ذکر شد مجلس وعظ و ارشاد مخصوصا در ایام محرم نه زمان ائمه بود و نه ائمه شیعیان را به آن تشویق کردند بلکه از ادله عامه استفاده می شود. حال اگر کسی خواهان تعطیل مجالس وعظ وارشاد شود و بخواهد مجالس را فقط به مرثیه اختصاص دهد! بجز جوابهایی که ذکر شده در بقیه‌ی عزاداریها چه جوابی می‌توان به او داد.

 چندی پیش از یکی از فقهای بزرگ سوال شد؛ آیا راهپیمایی روز نیمه شعبان از شعایر است؟

 جواب او قریب به این مضمون بود: اکنون خیر، و من مخالف رواج آن هستم لکن اگر رواج پیدا کرد و حالت عمومیت یافت، عناوین عامه بر آن منطبق می شود و بعد از انطباق عناوین عامه جزو شعایر می‌شود.

پس به شکل کلی این امور مصداق احیای امر اهل بیت شده و عناوین کلی بر آن منطبق است بنابراین حکم آن عناوین کلی (استحباب یا وجوب کفایی) بر این مصادیق منطبق می‌شود.

 

سئوال: در زمان حکام گذشته روحانیت شیعه این فرایند را برای تحکیم تشیع لازم میدید ایا در روزگار ما نیز این عزاداریها (که در برخی موارد سبب سوء استفاده حکومتها شده و یا ممکن است سبب اختلاف در صفوف شیعیان گردد) را برای اوضاع شیعه مناسب می‌بینید؟

جواب:

اولا: حاکمان سعی می کنند از هر حرکتی خاصه مذهبی، برای پیش برد سیاستهای خود سوء استفاده کنند نمونه‌اش حج و نماز جماعت و نماز جمعه که حکام جور به نفع خود سعی در استفاده از آن دارند، شعایر حسینی از این حالت مستثنا نیست لذا بعضی حاکمان از روضه، اشک، سخنرانی، مداحی و... سعی در استفاده به نفع خود دارند اما ظاهرا در غالب موارد موفق نیستند چون این رفتارها گرایش مردمی قویتری دارد لذا معمولا حکام با عموم شعایر مخالفند اما چون این عزاداریها در دل و جان مردم رسوخ کرده موفق به منع آن نمی‌شوند.

ثانیا : ثواب اخروی اصل است و منافع دنیایی فرع، لذا در تزاحم بین این دو آخرت را باید ترجیح داد.

ثالثا : در این زمان، جهت جمع کننده غالب مردم و خاصه جوانها به دین همین شعایر حسینی است (به مختلف انواعش که هر کدام یک گروه را دور دین جمع کرده) جاذبیت فراگیر شعایر حسینی به خاطر همین تنوع آن است، جذابیت شعایر و شور و هیجان آن بر فروغ دین می‌افزاید و جامعه اسلامی را بیش از پیش به سوی ارمانهای والای الهی به حرکت می‌اندازد.

از فرصتی که در اختیار ما گذاشتید سپاسگزارم.

گرداورنده: سید هادی موسوی

نظر شما