twitter share facebook share ۱۳۹۷ دی ۲۸ 1392

اما بُعد دیگر این کنفرانس، تلاش ترامپ برای گردهم آوردن رهبران کشورهای عربی و نخست وزیر اسراییل زیر یک سقف، برای تحقق طرحی است که معامله قرن نامیده می شود

آنچه توجه ناظران را به این کنفرانس جلب کرده و اهمیت آن را دو چندان نموده است، تحولاتی است که اخیرا در روابط کشورهای عربی و اسراییل شاهد بوده ایم. پیش از این گفت و گوها و روابط دو طرف، با توجه به حساسیت جهان عرب، در خفا انجام می گرفت؛ اما با روی کار آمدن ترامپ، این روابط علنی شده و به طور رسمی اطلاع رسانی می شود

سفر بنیامین نتانیاهو نخست وزیر اسراییل به همراه رییس موساد به عمان و دیدار با پادشاه این کشور، یکی از تحولات اخیر بود. در پی این سفر، وزیر خارجه عمان، اسراییل را به عنوان یکی از کشورهای منطقه به رسمیت شناخت.

در مصر عبدالفتاح سیسی رییس جمهور این کشور در مصاحبه با یک شبکه تلویزیونی آمریکایی، از همکاری با اسراییل در مبارزه با تروریست ها در صحرای سینا خبر داد و تأیید کرد که رابطه دو کشور در بهترین شکل ممکن در تاریخ روابط دو کشور است.

در امارات متحده عربی، وزیر فرهنگ و ورزش اسراییل از مسجد جامع شیخ زاید بازدید کرد و در جریان مسابقات بین المللی جودو در ابوظبی، برای نخستین بار سرود ملی اسراییل طنین انداز شد؛ همچنین سرمایه گذار خط لوله ای که گاز اسراییل را به سمت اروپا می برد کشور امارات اعلام شد.

در خصوص عراق «موشه کحلون»، وزیر دارایی اسرائیل از خط خوردن نام عراق در لیست «کشورهای دشمن اسرائیل» خبر داد و بخشنامه ای را صادر کرد که به موجب آن مبادلات تجاری با عراق تا پایان مارس ۲۰۱۹ آزاد است.

بنیامین نتانیاهو نیز در مصاحبه با یک شبکه تلویزیونی برزیل از تحولات اساسی در روابط اعراب و اسراییل سخن گفت و افزود «برای کشورهای عربی، برقراری رابطه با اسراییل به عنوان متحدی که با ایران مبارزه می کند، جنبه حیاتی یافته است». 

در خصوص چرایی گسترده شدن این رابطه، چند دلیل مطرح می شود. به گفته محمد مسجد جامعی «نخبگانِ فکری و فرهنگی و به‌اعتباری رسانه‌ای در کشورهای عربی که به قدرت و به حکومت نزدیک هستند، اسرائیل را بیش از آنکه به عنوان کشور غاصب و متجاوزی که حقوق فلسطینی‌ها را پایمال کرده و رابطه‌ خصمانه‌ای با اعراب دارد، ببینند، او را به عنوان کشوری که سمبل علوم و تکنولوژی و دمکراسی غربی است، می‌بینند. به این لحاظ مایل هستند به این کشور نزدیک شوند و از قِبل این نزدیکی آینده‌ بهتری را برای خودشان و منطقه‌ خودشان ایجاد بکنند»

اما ناظران سیاسی بر این امر اتفاق نظر دارند که توسعه رابطه اسراییل با کشورهای عربی در سایه حربه ای به نام ایران و به منظور حل مسئله فلسطین صورت گرفته است.

در دوران ریاست جمهوری اوباما، سیاست نرمش وی در قبال مذاکرات هسته‌ای با ایران و رابطه پر تنشی که با عربستان و سایر شیخ‌نشین‌ها داشت، اسراییل و اعراب را بیش از پیش به یکدیگر نزدیک ساخت و روابط آنها را وارد مرحله‌ی جدیدی کرد.

در حال حاضر فشار برای کاهش تحرکات منطقه ای ایران به عنوان دشمن مشترک اعراب و اسراییل، خواست و اولویت همه کشورهای منطقه است. بنابراین اینکه کشورهای عربی، دیگر روابط خود را با اسراییل کتمان نمی کنند و از آشکار نمودن آن ابایی ندارند، به منظور اقناع افکار عمومی این کشورها بر این امر است که بر خلاف تصورات پیشین، دشمن اصلی اعراب نه اسراییل که ایران است.

یوئل گوزانسکی محقق مؤسسه مطالعات امنیت ملی اسراییل معتقد است که اسرائیل به همین رویه موفق خواهد شد تا سایر کشورهای منطقه را نیز با خود همسو و همراه کند. چنان که عمان هم اکنون میانجی‌گری خود را مابین تشکیلات خودگران فلسطین با اسرائیل آغاز کرده و خبر دیدار سه هیئت عراقی (شامل احمد الجبوری، احمد الجربا، عبدالرحیم الشمری، عبدالرحمن اللویزی، نماینده سابق استان نینوا در پارلمان، خالد المفرجی، نماینده استان کرکوک و عالیه نصیف، نماینده استان بغداد) از اسرائیل در سال گذشته میلادی نیز در حساب توئیتری وزارت امور خارجه اسرائیل منتشر شده است.

یوئل گوزانسکی اضافه می کند که با برقراری روابط دیپلماتیک حسنه میان اسرائیل و کشورهای عربی، به نظر می‌رسد که شکست طرح صلح عربی قطعی شده و فشار اعراب برای عقب‌نشینی این کشور به پشت مرزهای سال ۱۹۶۷ و واگذاری تمامی اراضی اشغال شده توسط اسرائیل از میان رفته است.

در چنین شرایطی است که موضوع معامله قرن و تلاش امریکا در راستای طرح دو دولت و برقراری صلح در منطقه بار دیگر بر سر زبان ها افتاده است.

در ماههای منتهی به پایان سال گذشته میلادی، نماینده‌ اسرائیل در سازمان ملل اعلام کرد که در اوایل سال ۲۰۱۹، ابعاد و مسائل معامله‌ قرن روشن و بیان خواهد شد؛ این معامله درباره تحکیم موقعیت اسرائیل و پایتختی بیت‌المقدس است.

حسن هانی‌زاده کارشناس مسائل منطقه در گفت و گو با ایلنا، با بیان اینکه سه موضوع مهم که مربوط به جغرافیای غرب آسیا و حاشیه خلیج‌فارس می‌شود، در دستور کار ترامپ در انتخابات ریاست جمهوری سال 2016 قرار داشت؛ گفت «تحریم ایران و ابداع مدل جدید برای فشار حداکثری به کشورمان، معامله قرن و علنی کردن موجودیت اسراییل با محوریت به حاشیه راندن پرونده فلسطین، و در آخر عادی‌سازی روابط اسرائیل و اعراب که مقدمه‌ای برای طرح معامله است، این سه موضوع را شامل می شود. از این منظر تاکید ایالات متحده و پیشنهاد ترامپ به اسرائیل این است که بتواند با اعضای شورای همکاری خلیج‌فارس وارد مذاکرات و صلح شود تا نهایتاً قبیح بودن روابط اعراب با تل‌آویو کمرنگ شود و در آینده نزدیک موانع معامله قرن برداشته شود».

وی افزود: «سفرهای نتانیاهو به حاشیه خلیج فارس و دیدارهایی که در آینده اتفاق خواهد افتاد، نشان می‌دهد که اسرائیل و آمریکا آرام آرام به دنبال همراه کردن کشورهای عربی منطقه با خود هستند و قرار بر این است تا قبل از پایان دور اول ریاست جمهوری ترامپ این پرونده به سرانجام برسد».

احمد زید آبادی تحلیلگر سیاسی نیز در خصوص کنفرانس ورشو می گوید: «آنطور که در عنوان کنفرانس مطرح شده، هدف کلی از برقرای آن، کمک به صلح و ثبات و امنیت خاورمیانه می باشد. صلح و ثبات در خاورمیانه اما بدون راه حلی برای مسئله فلسطین، خواب و خیالی بیش نیست بنابراین کنفرانس ورشو مرحله نخست افشای معامله قرن است.

گویا بنیامین نتانیاهو در جریان دیدارش با مایک پمپئو وزیر خارجه آمریکا در برزیل به کنفرانس ورشو دعوت شده، اما هنوز پاسخی به این دعوت نداده است. تردید احتمالی نتانیاهو برای شرکت در کنفرانسی با حضور رهبران عرب که همواره مشتاق و بیقرار آن بوده است، بسیار تأمل برانگیز می‌نماید. علاوه بر دولت خودگردان فلسطین، جناح راستگرای اسرائیل نیز از این معامله بیم دارد چرا که گویا به گونه‌ای تنظیم شده است که هیچکدام از طرف‌های درگیر از آن رضایت نخواهند داشت»

همانگونه که پیشتر در مقدمه گفتیم، نکته دیگر در خصوص این کنفرانس، پرونده ایران و اجماع کشورهای منطقه و جهان در مقابله با نفوذ و سیاست های منطقه ای کشور است؛ مقابله ای که می تواند به جنگ ختم شود. تحولات اخیر منطقه و تغییراتی که کابینه امریکا در روزهای پایانی سال 2018 به خود دید، در کنار افزایش فشار ایالات متحده بر کشورهای طرف معامله با ایران -از جمله عراق- در راستای تنگ تر کردن عرصه بر ایران، نگرانی ها را بابت بروز جنگی دیگر در خاورمیانه افزایش داده است.

چندی پیش شورای امنیت ملی ایالات‌متحده، در گزارشی اعلام کرد که به درخواست جان بولتون مشاور امنیت ملی ترامپ گزینه‌های نظامی برای حمله به ایران را بررسی کرده است

نشریه لوبلاگ نیز ضمن اشاره به پاره ای از ادعاهای دروغین جان بولتون، مایک پمپئو و ترامپ در خصوص ایران اضافه می کند که «این دروغ ها در حال هموار کردن مسیر آغاز یک جنگ در خاورمیانه است». به نوشته این نشریه، ترامپ در اولین روز کاری سال جدید در جلسه کابینه، ضمن سخنانی گفت «برجام به ایران این امکان را می دهد که در پایان هشت سال بعد از انعقاد توافق هسته ای، به طور قانونی به سلاح هسته ای دست یابد» و در دروغی دیگر جان بولتون طی دیدار ششم ژانویه با نتانیاهو مدعی شد: «ما تردیدی نداریم که ایران هنوز راهبرد تولید تسلیحات هسته‌ای را دنبال می‌کند». حال آنکه جامعه اطلاعاتی آمریکا هنوز معتقد است ایران به تعهدات خود در برجام پایبند مانده است.

همچنین در گزارشی که مرکز اقدامات پیشگیرانه شورای روابط خارجی آمریکا در خصوص چالش‌های 30 گانه تهدید کننده منافع و امنیت ملی ایالات متحده در سال 2019 منتشر کرد، احتمال درگیری نظامی بین ایران و ایالات متحده آمریکا یا یکی از متحدان آمریکا در سال 2019 به عنوان یکی از اساسی‌ترین اولویت‌های مرکز اقدامات پیشگیرانه، مورد اشاره قرار گرفته است.

ورود ناو جنگی آمریکا بعد از ماه‌ها به خليج‌فارس و جابه‌جايی نيروهای اين كشور از سوريه به عراق، حضور سرزده دونالد ترامپ به پایگاه هوایی عین‌الاسد در استان الانبار عراق و اعلام وی مبنی بر اینکه «درصورتی كه نیاز به عملیات در سوریه باشد، اين عمليات را از پایگاه‌ های نظامیان آمريكايی در عراق انجام خواهيم داد»، در کنار تغيير وزير امور خارجه آمريكا، برکناری هربرت مک مستر مشاور امنیت ملی کاخ سفید و انتصاب جان بولتون جنگ طلب با مواضع ضد ایرانی به این سمت، و استعفای جميز متيس وزير دفاع اعتدالگرای آمريكا، از جمله تحولاتی است که نشان می دهد هرچقدر تحلیلگران سیاسی جنگ آمریکا و ایران را دور از عقل و منطق بدانند، اما می تواند سیاستی باشد که دولت آمریکا آن را در دستور کار خود قرار داده است.

 

نظر شما