در رسانههای بینالمللی، معمولاً پومپئو و دونالد ترامپ، رئیس جمهور آمریکا، دو بلندگویی محسوب میشوند که تلاش برای درک تفکرات آنها، ارزش وقتگزاری ندارد. سطح بسیار نازل و نامتعادل رفتار این دو نفر با رفتار عاقلانه و متعادل باراک اوباما قابل مقایسه نیست. اما شاید این قضاوت که ما اندو را کوته فکر و ابله بدانیم اشتباه باشد.
باراک اوباما، رئیس جمهور سابق آمریکا، در سال 2012 تصمیم گرفت تا از استخراج نفت و گاز شیل[1] حمایت کند؛ در این راستا او میبایست حزب جمهوریخواه را (که در سال 2008 در انتخابات ریاست جمهوری از مخالفان او بود) با خود همرای میساخت. این گونه بود که مطابق انتظارات، ایالات متحده تنها در طی هفت سال توانست تولید نفت خود را دو برابر سازد و به عنوان نخستین تولید کنندهی جهانی انرژی فسیلی از روسیه و عربستان سعودی پیشی گیرد؛ امری که سبب دگرگونی روابط بین الملل شد.
پومپئو که به تازگی در دنیای سیاست شناخته شده، دیر زمانی است که به واسطه ریاست بر شرکت شانتری اینترنشنال که به ساخت تجهیزات نفتی میپردازد در بین تمامی بازیگران بازار انرژی شناخته شده است حال او با چنین سابقهای میخواهد جهان را با سیاستی جدید سازمان دهد و ایالات متحده را بر آن مسلط کند.
وی در سخنرانی خود اذعان داشت که خواستار کنترل تمام بازار از طریق کاهش صادرات جهان به نزدیکترین سطح تقاضاست و برای این منظور، چارهای جز کنار زدن ایران و سپس ونزوئلا از بازار نیست.
و از جهت دیگر همچنانکه بر زبانش جاری شد بایستی نیروهای نظامی را در شرق سوریه نگهداشت تا دولت این کشور نتواند به استخراج چاههای کشف شده در این مناطق بپردازد.
وی با ارائهی مطالبی از این دست، تمام آنچه را که در طی دو سال پیش مطرح شده بود زیر سوال برد؛ لغو معاهدهی هستهای با ایران، عملیاتی نمادین بود که هدف واقعی آن اقتصادی و در راستای خارج کردن یکی از اصلیترین صادرکنندگان فعال از بازار نفت بود. همان طور که به رسمیت شناختن یک رئیس جمهور غیر منتخب در ونوزوئلا، تنها بهانهای بود تا هدف واقعی آنها را که جذب داراییهای شرکت ملی نفت ونزوئلا و خارج ساختن این کشور با ذخایر عظیمش از بازار بود، برآورده سازد.
روشن است که این استراتژی با استراتژی پنتاگون برای نابود ساختن ساختارهای دولتی در منطقهی بزرگ خاورمیانه و سپس در حوزه دریای کارائیب، نه تنها منافاتی ندارد، بلکه از آن حمایت میکند.
شگفتانگیزتر این که پومپئو این سخنرانی را علیه ایران و ونزوئلا و بر مبنای حفظ نیروهای نظامی در شرق سوریه آغاز کرد.
بنابراین، حمایت ایالات متحده از مبارزان کُرد یعنی «نیروهای دموکراتیک سوریه» و اعراب طرفدار آمریکا نیز فریبی آشکار است؛ چرا که وزارت امور خارجه ایالات متحده نسبت به مزدوران شفقت ندارد؛ در حال حاضر، تنها هدف ایالات متحده، بازداشتن سوریه از بهرهبرداری از منابع کشف شده در شرق این کشور است.
چه بسا اصرار بیش از حد برای تخریب زیرساختهای اقتصادی سوریه و منع بازگشت پناهندگان و جلوگیری از بازسازی این کشور را همراستای همین سیاستها بتوان تفسیر و تحلیل کرد.
در روزگاری که اروپاییها برای مستعمرات از دست رفتهی خود زانوی غم به اغوش گرفتهاند، آمریکاییها کنترل بازار جهانی انرژی را در دست گرفته و در پی جلوگیری از ساخت خطوط لوله روسی با نام « نورث ستريم 2» و ترکی به نام «ستریم» هستند.
و در نهایت پمپئو باردیگر بر استراتژی جدید خود تاکید کرد: ما همچون گذشته به دنبال همپیمانی نظامی با دیگر کشورها نیستیم بلکه سیاست جدید ایالات متحده بر پایه انرژی و رشد اقتصادی استوار است.
منبع: شبکه ولتر
مترجم: ط.مکارمی
..............
نظر شما