بسیاری از تحلیلگران در مقالات خود به این اشاره میکنند که بایدن در مسائل و موضوعات مختلفِ خاورمیانه به یک استراتژی نیاز دارد. اما این ادعا که دولت بایدن استراتژی ندارد درست نیست، بلکه استراتژی او با آنچه تحلیلگران میخواهند متفاوت است. به نظر من بایدن در خاورمیانه استراتژی دارد؛ او و مشاورانش مسائل منطقه، تلاقی این مسائل با منافع آمریکا، منابعی که آمریکا در دسترس دارد و هزینه اجرای سیاستهای مختلف را بررسی کردهاند. استراتژی آمریکا در خاورمیانه را میتوان نوعی «عملگرایی بیرحمانه» دانست و به همین دلیل هم هست که فعالان حقوق بشر با این استراتژی موافق نیستند و از آن انتقاد میکنند.
این عملگرایی بیرحمانه، در سیاست دولت بایدن در قبال سوریه و یمن مشهودتر است. بر اساس آنچه بایدن در دوران نامزدی ریاست جمهوری میگفت، انتظار میرفت که وی نقش فعالتری در خصوص سوریه ایفا کند. او ترامپ را به خاطر اینکه درکی از شرایط ژئوپلیتیک منطقه ندارد، مورد حمله قرار میداد و میگفت تصمیم ترامپ برای خروج نیروهای آمریکایی از سوریه به نفع اسد و ایران است و اسرائیلیها را برای امنیت خود به روسیه وابسته میکند. اما مثل هر رئیس جمهور دیگری وقتی به قدرت رسید، شعارهای انتخاباتیاش با سیاستی که اتخاذ کرد همسو نشد و به جای اتخاذ رویکردی جنگطبانه در قبال سوریه، به این نتیجه رسید که تنشزدایی به اهداف استراتژیک آمریکا کمک بیشتری میکند. این تصمیم مبتنی بر این ارزیابی بود که بشار اسد پیروز شده و دیگر در این خصوص نمیتوان کاری انجام داد و با پذیرش این واقعیت، آمریکا شانس بیشتری برای ارائه کمکهای بیشتر به مردم نیازمند سوریه و لبنان، تغییر روابط سوریه و روسیه و جدایی سوریها از ایرانیان خواهد داشت.
بنابراین زمانی که ملک عبدالله پادشاه اردن با رئیس جمهوری سوریه تماس گرفت یا وزیر خارجه امارات اوایل نوامبر به دمشق سفر کرد، آمریکا از این دو کشور انتقاد نکرد. حتی به نظر میرسد طرح رهبر اردن برای بازگرداندن حاکمیت و وحدت سوریه، با دیدگاه کلی بایدن همسو باشد؛ گرچه کاخ سفید طرح ملک عبدالله را علنا تأیید نکرده است. بنابه گزارشها دیپلماتهای آمریکایی در تلاش برای کشیدن خط لوله و ارسال گاز مصر به اردن و لبنان از طریق خاک سوریه، مشارکت داشتند. این امر باعث شد آن دسته از نمایندگان کنگره از هر دو حزب که بدنبال پاسخگو نمودن اسد به خاطر جنایات جنگی هستند، از دولت آمریکا به دلیل نقش منفعلانهاش در قبال گامهای مصر، الجزایر، بحرین، عمان، لبنان، تونس، امارات و اردن در بازسازی روابطشان با سوریه، انتقاد کنند.
وقتی این رفتار آمریکا را در قبال سوریه میبینیم، میفهمیم که دولت در مورد سوریه استراتژی دارد. بایدن با اتخاذ استراتژی «عملگرایی بیرحمانه» در صدد تأمین منافع آمریکا در مبارزه با تروریسم، مقابله با افزایش مهاجرت، تأمین امنیت اسرائیل و افزایش کمکهای بشردوستانه به مردم آن کشور است. اینکه آیا با این استراتژی، علت اصلی مشکل برطرف میشود؟ پاسخ منفی است. واضح است که اسد در همکاری برای ارسال کمک به مردم آسیب دیده حسن نیت ندارد و سیاستهای بدخواهانهای را دنبال میکند. بنابراین شاید استراتژی بایدن اشتباه باشد اما چه بخواهیم و چه نخواهیم، او این استراتژی را در پیش گرفته است.
یمن جای دیگری است که میتوان استراتژی عملگرایی بیرحمانه بایدن را آشکارا دید. هنگامی که مجلس سنا به فروش بسته تسلیحاتی 650 میلیون دلاری به سعودیها رأی داد، خشم زیادی را در بین گروههای حقوق بشری و برخی از اعضای کنگره برانگیخت. دولت مدعی شد که این سلاحها دفاعی است؛ اما مخالفان این ادعا را به سخره گرفتند و حق هم دارند؛ زیرا اینکه چه سلاحی دفاعی است؟ بستگی به این دارد که این سؤال را از چه کسی بپرسید.
حوثیها استدلال میکنند که حملات موشکی و پهپادی آنها به خاک عربستان دفاعی است؛ اما سعودیها با این استدلالِ حوثیها مخالفت میکنند و حملات خود را به خاک یمن دفاعی میدانند. این ابهام، به استراتژی عملگرایی بیرحمانه بایدن کمک میکند؛ بهگونهای که حتی منتقدان جنگ عربستان از جمله سناتور کریس مورفی، به فروش این بسته تسلیحاتی رأی مثبت دادند؛ زیرا معتقد بودند که این سلاحها به عربستان برای دفاع از خاکش کمک میکند.
استراتژی دولت بایدن، بر پایه این واقعیت استوار است که قطع کمکهای تسلیحاتی به عربستان، به جنگ یمن پایان نمیدهد و مطرود ساختن عربستان کار دشواری است. قتل جمال خاشقچی، جنگ در یمن و نقض حقوق بشر در سعودی، این ایده را در بین برخی از تحلیلگرانِ سیاست خارجی واشنگتن ایجاد کرد که اکنون فرصت مناسبی برای تغییر روابط دوجانبه است. نیاز ریاض به واشنگتن بیش از نیاز ما به آنها است و این امر، اهرم فشاری را علیه سعودی در اختیار آمریکا قرارمیدهد. اما روابط آمریکا و عربستان پیچیدهتر از آن است که تصور میشود؛ دو کشور در موارد و زمانهای مختلف به یکدیگر نیازمند هستند.
جنگ یمن که با مداخله عربستان آغاز شد، جنگ وحشتناکی است؛ اما وقتی صحبت از عربستان میشود، نگرانی مهمتر بایدن که به منافع ملی آمریکا مرتبط است، جریان آزاد نفت و توان سعودیها برای تأثیرگذاری بر قیمت نفت (و به تبع آن قیمت بنزین مصرفی مردم امریکا) میباشد. تحلیلگران درباره ثبات شبه جزیره عربستان و تهدید آبراههای استراتژیک مانند تنگه بابالمندب و دریای سرخ از سوی حوثیها (به ویژه با توجه به رابطهای که با ایران دارند) نگران هستند؛ لذا کمک به سعودی از طریق فروش سلاح را لازم میدانند. علاوه بر این خواسته بایدن این است که عربستان نفت بیشتری تولید کند و با این کار جلوی بالارفتن قیمتها را بگیرد. اگرچه فعالان محیط زیست خواهان تغییر در نوع انرژیهای مصرفی هستند؛ اما این چیزی نیست که به سرعت اتفاق افتد و تا زمانی که تغییری فرهنگی در ایالات متحده رخ ندهد و آمریکایی ها دست از راندن ماشینهای شاسی بلندِ بنزین سوز دست برندارند، عربستان کشوری مهم برای آمریکا باقی میماند.
مترجم: فاطمه رادمهر
نظر شما