twitter share facebook share ۱۴۰۱ تیر ۳۰ 444

جو بایدن در دیدار با رهبران عربستان، کویت، بحرین، قطر، عمان، امارات، مصر، عراق و اردن تأکید کرد که خاورمیانه را به چین و روسیه واگذار نمی‌کند: ما کنار نمی‌رویم تا چین و روسیه و ایران خلأ عدم حضور ما را پر کنند. به گفته رسانه‌ها این بیانیه به منظور تسکین نگرانی‌های اعراب در مورد تعهد آمریکا در قبال منطقه صادر شد.

رئیس جمهور آمریکا چارچوبی را برای خاورمیانه ترسیم کرد که شامل حمایت از توسعه اقتصادی، امنیت نظامی و آزادی‌های دموکراتیک است. وی قبل از حضور در اجلاس امنیت و توسعه جده، جداگانه با رهبران مصر، عراق و امارات دیدار کرد و پیش از آن هم با پادشاه و ولیعهد سعودی دیدار نمود. رسانه‌های غربی توجه زیادی به زبان بدن رهبر دو کشور داشتند و توجه زیادی روی این مسئله معطوف بود که بایدن چگونه بعد از قتل جمال خاشقچی و منفور خواندن پادشاهی سعودی، موضع خود را تغییر داد و برای تقویت روابط دو کشور تلاش کرد. دستیاران رئیس جمهور آمریکا روی این مسئله تأکید داشتند که تحولات جهانی راهی جز کنار آمدن با پادشاهی سعودی برای بایدن باقی نگذاشته است.

مقامات آمریکایی اعلام کردند که با سعودی در مورد ساخت شبکه‌های مخابراتی 5جی، افزایش عرضه نفت، باز کردن حریم هوایی عربستان به روی پروازهای تجاری اسرائیل و تمدید آتش‌بس در یمن به توافق رسیده‌اند. این توافقنامه‌ها بر تمایل متقابل دو کشور برای تقویت روابط خود تأکید دارد. علاوه بر عربستان سایر کشورهای شرکت‌کننده در نشست جده نیز امیدوارند که روابط خود را با ایالات متحده تقویت کنند اما تقویت رابطه با آمریکا به معنای اتحاد با این کشور علیه روسیه و چین و بیرون کردن آن دو از خاورمیانه نیست.

دولت بایدن و اکثر رسانه‌های غربی تصویر نادرستی از منطقه و خواسته‌ها و نگرانی‌های کشورهای عربی دارند. کشورهای عرب از زمان حمله آمریکا به عراق و مشاهده آثار و پیامدهای این حمله، در مورد سیاست خارجی این کشور دچار تردید و بدبینی شدند.

عربستان با حمله سال 2003 آمریکا به عراق مخالف بود و اعتقاد داشت که طرح دولت بوش برای ایجاد کشوری دموکراتیک مبتنی بر واقعیت نیست و تنها سبب تقویت قدرت منطقه‌ای ایران می‌شود. این کشور و برخی دیگر از کشورهای عربی از مذاکرات محرمانه دولت اوباما با ایران که در نهایت به توافق هسته‌ای منجر شد نیز ناراضی بودند و در زمان ترامپ گرچه از او حمایت می‌کردند و خروج از برجام را تحسین نمودند، اما از اینکه ترامپ در قبال حمله ایران و نیروهای نیابتی‌اش به تأسیسات نفتی سعودی واکنشی نشان نداد، احساس یأس کردند. در این میان آنها می‌دیدند که استراتژی واشنگتن عوض شده و چین را چالش اصلی خود می‌داند و می‌خواهد روی این موضوع تمرکز کند.

با روی کار آمدن بایدن، او از خروج ترامپ از برجام انتقاد کرد و گفت که دولتش قصد دارد به برجام برگردد. واشنگتن در اقدامی آشتی‌جویانه دارایی‌های مسدود شده ایران در عراق را آزاد کرد، به حمایت آمریکا از حمله ائتلاف به رهبری عربستان به حوثی‌های یمن پایان داد، به طور موقت فروش سلاح به عربستان و امارات را متوقف کرد و حوثی‌ها را از لیست گروه‌های تروریستی خارج نمود. آمریکا همچنین قانون سزار و تحریم‌های دمشق را برای مردم سوریه مضر دانست؛ پس از آن هم که حاکمان و مردم عرب با ناباوری شاهد خروج بی‌نظم آمریکا از افغانستان و پایان دادن به طولانی‌ترین جنگ ایالات متحده بودند.

از دیدگاه اعراب، سیاست خارجی آمریکا نوعی بی‌اعتمادی به این کشور ایجاد کرده است. متحدان و دشمنان ایالات متحده در خاورمیانه، به این نتیجه رسیده‌اند که خروج آمریکا از منطقه نه تنها محصول تغییر استراتژی این کشور برای تمرکز بر چین است، که نشان دهنده قدرت رو به زوال واشنگتن می‌باشد. سال 1990 ایالات متحده قدرتی بی‌بدیل و بلامنازع در جهان بود اما در سه دهه اخیر با دو شکستی که در عراق و افغانستان متحمل شد، حتی متحدان آمریکا نیز اعتقاد پیدا کردند که موقعیت این کشور در جهان رو به افول گذاشته است.

پیامد این وضعیت باعث شد که کشورهای عرب خلیج فارس در روابط خود با آمریکا بازنگری کرده و سیاست‌هایی را پیگیری کنند که لزوما با سیاست‌های کاخ سفید در خاورمیانه همخوانی ندارد. چین و روسیه نیز از فرصت استفاده کردند؛ برای نمونه روسیه به محض اینکه آشفتگی عربستان و امارات را در قبال سیاست‌های نامتوازن واشنگتن دید، مهمترین دیپلمات خود سرگئی لاوروف را به خلیج فارس فرستاد. لاوروف از عربستان، امارات و قطر بازدید کرد و امادگی کشورش را برای پر کردن خلأ ناشی از خروج واشنگتن از خاورمیانه اعلام نمود. وی بر منافع تقویت روابط روسیه و کشورهای خلیج فارس در حوزه‌های اقتصادی، سیاسی، امنیتی، نظامی و فنی تأکید نمود. بر اساس گزارش‌ها لاوروف همچنین بر آمادگی کشورش برای ارائه سامانه پیشرفته دفاع موشکی اس400 و کمک به این کشورها در ساخت نیروگاه هسته‌ای تأکید کرد. وی به کشورهای خلیج فارس اطمینان داد که روابط روسیه با ایران و ترکیه یک اتحاد استراتژیک و ژئوپلیتیک نیست و وزنه این دو کشور را در رقابت با کشورهای خلیج فارس سنگین‌تر نمی‌کند. او همچنین بر علاقه متقابل کشورهای خلیج فارس و روسیه در بازگشتن سوریه به اتحادیه عرب تأکید کرد.

از سوی دیگر چین امروزه به بزرگترین شریک تجاری کشورهای خلیج فارس بدل شده و جایگاه اقتصادی آمریکا در منطقه را به چالش کشیده است. این کشور قراردادهای متعددی با کشورهای عرب خلیج فارس به ارزش میلیاردها دلار امضا کرده است. زبان چینی به یکی از مواد درسی مهم امارات و عربستان تبدیل شده و همین امر اهمیت روابط چین و کشورهای عرب خلیج فارس را نشان می‌دهد.

تحریم‌های واشنگتن علیه روسیه و چین به دلیل سیاست این دو کشور در قبال اوکراین، کریمه، هنگ‌کنگ و سین‌کیانگ، پکن و مسکو را به تعمیق روابط و همکاری‌های خود با دیگر کشورهای جهان و مقاومت بیشتر در برابر فشارهای آمریکا برانگیخته است.

گرچه تهاجم نظامی روسیه به اوکراین محکوم است اما ناتو به رهبری آمریکا سیاستی در قبال روسیه دنبال کرده که هدفش شکست نظامی و اقتصادی روسیه و بیرون راندن آن از تمدن غرب است. در این میان درخواست‌های آمریکا از جامعه بین‌الملل برای تحریم روسیه توسط بسیاری از کشورها از جمله کشورهای عرب بی‌پاسخ مانده و بسیاری از کشورها از پیوستن به بلوک سیاسی آمریکا و اتحادیه اروپا خودداری می‌کنند.

در پی جنگ اوکراین، افزایش تورم، بدتر شدن بحران غذایی و افزایش قیمت انرژی، رهبران ناتو و جی7 اخیرا با یکدیگر دیدار کردند و متعهد شدند که از اوکراین تا هر زمان جنگ طول بکشد حمایت کنند. رهبران گروه 7 همچنین در بیانیه‌ای از چین انتقاد کردند. این اجلاس‌ها و بیانیه‌ها، باور روسیه و چین را مبنی بر اینکه غرب به رهبری آمریکا تهدیدی استراتژیک برای هردوی آنها است، تقویت کرده است.

از زمان جنگ اوکراین رهبران عرب مراقب بوده‌اند تا موضع میانه خود را بین کشورهای ناتو از یک طرف و روسیه و چین از طرف دیگر حفظ کنند. در این میان بن‌سلمان در تلاش است تا رهبری جهان عرب را در دست گیرد. در واقع دلیل اساسی میزبانی از بایدن و تشکیل اجلاس امنیت و توسعه جده این بود که بن‌سلمان به خود به عنوان رهبر جدید جهان عرب مشروعیت ببخشد؛ رهبری که می‌تواند کشورهای عرب را با هم متحد کرده و بدون اینکه نیاز به اتحاد به قدرت‌های بزرگ داشته باشند، به آنها قدرت و نفوذ دهد.

به ندرت پیش آمده است که یک رهبر عرب همزمان حمایت مصر (پرجمعیت‌ترین کشور عرب)، پادشاهی هاشمی اردن (که خود را نماینده خاندان پیامبر می‌داند) و عراق را داشته باشد. رهبران عرب با حلقه زدن دور ولیعهد عربستان به این درک رسیده‌اند که بدون رفاه و ثبات منطقه، دو هدف کسب نفوذ و وحدت اعراب محقق نخواهد شد. آنها با این دیدگاه بن‌سلمان موافق هستند که بحران اوکراین فرصتی را برای جهان عرب فراهم ساخته است تا بار دیگر اهمیت استراتژیک خاورمیانه را به جهان یادآوری کرده و از موضع میانه‌ای که بین چین و روسیه و جهان غرب اتخاذ کرده‌اند، منتفع شوند.

از نگاه کشورهای خاورمیانه بحران اوکراین منجر به ایجاد سه بلوک در جهان شده است: بلوک غرب به رهبری آمریکا، بلوک غیر غرب به رهبری روسیه و چین و بلوک کشورهای میانه و غیرمتعهد. جهان عرب علیرغم نزدیکی به آمریکا، حاضر نیست به اتحاد غرب علیه روسیه و چین بپیوندد و در عین حال بدون اینکه تأییدگر و همراه سیاست‌های خصمانه چین و روسیه باشد، رابطه تجاری خود را با این دو کشور تقویت می‌کند.

این کشورها به همان اندازه که نگران رفتار‌های خصمانه ایران و اقدامات این کشور برای تقویت نیروی نظامی خود هستند، از بروز یک جنگ منطقه‌ای نیز بیم دارند. آنها دوست دارند که ائتلافی در منطقه برای بازدارندگی ایران شکل بگیرد و به این ائتلاف بپیوندند اما در عین حال از اینکه بخشی از محور ضد ایران باشند و بخواهند تهران را هدف بگیرند، دوری می‌کنند. آنها می‌خواهند منطقه به جنگی فاجعه‌بار دچار نشود لذا در پی این هستند که روابط خود را با ایران متعادل کنند و همزمان جلوی جاه‌طلبی‌های سیاسی و اقتصادی ایران را بگیرند. انور قرقاش مشاور سیاسی رهبر امارات در پاسخ به سؤالی درباره اتحاد ضد ایرانی برای مقابله با فعالیت‌های منطقه‌ای این کشور پاسخ داد: «رویارویی با ایران هیچگاه گزینه ابوظبی نیست؛ ما آماده همکاری هستیم». او با اشاره مستقیم به ایران تأکید کرد که «هیچ کشوری را در منطقه هدف قرار نمی‌دهیم»

واشنگتن در خصوص سیاست کشورهای خاورمیانه به خصوص بعد از بحران اوکراین اشتباه کرده و پیامدهای تصمیمات خود را در عرصه بین‌الملل دست کم گرفته است. سفر اخیر بایدن به جده گامی در جهت تقویت روابط آمریکا و اعراب و کاهش قیمت نفت و گاز در جهان بود. او درعین حال می‌خواست که روسیه و چین را از خاورمیانه بیرون رانده و اتحادی علیه ایران ایجاد کند؛ اما در تحقق اهداف خود ناکام ماند. این موضوع در بیانیه پایانی اجلاس جده که بر حفظ ثبات منطقه، افزایش نفوذ سیاسی اعراب، حل‌وفصل مناقشات منطقه از طریق دیپلماسی و ایجاد قدرت بازدارندگی برای اعراب تأکید داشت نمایان شد اما پیام اصلی اجلاس این بود که جهان عرب اکنون رهبری به نام بن‌سلمان دارد.

*منبع: نشنال اینترست

مترجم: فاطمه رادمهر

نظر شما