twitter share facebook share ۱۴۰۱ بهمن ۲۴ 486

از سال گذشته پاکستان در لبه پرتگاه قرار گرفته است. مجموعه ای از رویدادهای مختلف از جمله سیل های سهمگین، تورم شدید، تهدید تروریستی و بن بست سیاسی، اوضاع پاکستان را به بحرانی تمام عیار بدل کرده است. آنگونه که کارشناسان هشدار می دهند اگر پاکستان از هم فروبپاشد، عواقبی فراتر از مرزهای این کشور دارد

عزیز یونس مدیر بخش پاکستان در شورای آتلانتیک می گوید: «وخامت وضعیت این کشورِ 220 میلیون نفری و دارای سلاح هسته ای، با توجه به افزایش درگیری ها و اختلافات داخلی جدی است. وقتی کشورهای سوریه و لیبی دستخوش بحران و فروپاشی شدند، موج مهاجرت و ناامنی ناشی از ورود و خروج اسلحه، باعث ایجاد نگرانی و نارضایتی در کشورهای مختلف شد. حال ببینید که اگر این فاجعه در پاکستان اتفاق بیفتد چه پیامدهایی دارد»

وی افزود: «اگر اقتصاد پاکستان در حالت احتضار باقی بماند و کمبود کالا و سوخت منجر به بروز اعتراضات خیابانی در شهرهای مختلف شود، آنوقت طالبان پاکستان و دیگر گروههای تروریستی فرصت می یابند تا مستقیما به دولت ضربه زنند. در آن صورت ما شاهد تضعیف شدید دولت و ناتوانی در برقراری نظم خواهیم بود»

کسانی که وضعیت پاکستان را وخیم می دانند، اغراق نمی کنند. سلسله رویدادهای اخیر در کنار سوء مدیریت دولت های متوالی، تهدیدی مرگبار برای نظام پاکستان ایجاد کرده است

یونس وضعیت فعلی پاکستان را از سال 1971 و استقلال بنگلادش، بزرگترین تهدید برای انسجام ملی کشور می داند و معتقد است: «در حال حاضر پاکستان با سه بحرانِ همزمان روبرو است: بحران اقتصادی، بحران سیاسی و بحران امنیتی که از زمان سقوط طالبان افزایش یافته است»

درحالی که بدهی پاکستان به 270 میلیارد دلار رسیده، ذخایر خارجی کشور به 3.7 میلیارد دلار کاهش یافته است که به سختی بودجه دولت را برای چند هفته تأمین می کند. جنگ اوکراین به ویژه به پاکستان ضربه سختی زد و این کشور را با کمبود منابع گاز روبرو نمود

بدهی سنگین پاکستان، شهباز شریف نخست وزیر این کشور را مجبور کرد تا از صندوق بین المللی پول بخواهد کمک مالی به پاکستان را که از اوایل سال گذشته متوقف شده بود، دوباره از سر بگیرد. اکنون مذاکرات بین صندوق بین المللی پول و پاکستان ادامه دارد؛ گفته می شود که صندوق، شروط سختی پیش روی دولت گذاشته و شریف با توجه به انتخابات بعدی که برای اواخر امسال برنامه ریزی شده است، عمل به این شروط را سبب ریزش آراء خود می داند

فشارهای اقتصادی، بر اساسی ترین کالاهای مورد نیاز مردم تأثیر گذاشته است. اواخر ژانویه برق بیش از 24 ساعت در سراسر کشور قطع شد و پاکستان در خاموشی بی سابقه ای فرو رفت

یوسف نظر، تحلیلگر اقتصادی و مدیر سابق بانک می گوید: «ظرفیت تولید برق پاکستان به واردات مداوم سوخت وابسته است. می توانید تصور کنید در شرایطی که کشور با تورم 40 درصدی مواجه است، اگر دچار قطعی برق و کمبود سوخت برای حمل و نقل شود چه اتفاقی میفتد»

درحالی که بخش اعظم کشورهای آسیایی در چند دهه گذشته به تدریج ثروتمند و باثبات شده اند، پاکستان فقیر و آشفته و بی ثبات باقی مانده است

به گفته نظر: «در شرایطی که در دهه نود در سراسر آسیا آزادسازی تجاری و جهانی شدن اتفاق افتاد، پاکستان شاهد بازی قدرت بین نخبگان نظامی و غیرنظامی بود. بنابراین ریشه بحران کنونی را باید در دوران پیش از جنگ اوکراین جستجو کرد»

اقتصاد پاکستان مدت هاست که با فساد درامیخته است. برای مثال به نخبگان غیرنظامی و نظامی یارانه تعلق می گیرد ولی اکثر قریب به اتفاق مردم که در بخش کشاورزی و نساجی کار می کنند، محروم هستند

دیگر خبری از تزریق پول خارجی –که به جیب نخبگان پاکستان می رفت و خرج زندگی تجملاتی آنها می شد- نیست. عربستان که از دیرباز به پاکستان کمک مالی می کرد، ماه گذشته اعلام کرد در صورتی به کمک های خود ادامه می دهد که اصلاحاتی در اقتصاد این کشور صورت گیرد. البته اخیرا امارات متحده متعهد شد که به پاکستان مقدار کمی کمک مالی کند ولی این کمک به سختی هزینه لازم برای واردات کالاهای اساسی را پوشش می دهد. چین که 30% از بدهی پاکستان متعلق به آن است، تمایلی برای انجام مذاکره حول پرداخت بدهی ها از خود نشان نداده است. آمریکا با خروج از افغانستان نشان داد که دیگر تمایلی به حضور در این منطقه ندارد. روابط هند و پاکستان نیز با توجه به روی کار بودن دولت ناسیونالیست و جنگ طلب هندو در رأس قدرت، نشانه ای از بهبود ندارد.

بسیاری از مردم در مورد اقتصاد هند و پاکستان صحبت کرده و این دو کشور را با یکدیگر مقایسه می کنند؛ به خصوص که اقتصاد پاکستان تا دهه هشتاد مسیر بهتری را نسبت به هند می پیمود. به گفته مایکل کوگلمن مدیر برنامه آسیا در مرکز ویلسون: «هند سیاست هایی را در دست اجرا دارد که آموزش همگانی و دسترسی به مراقبت های بهداشتی از ان جمله هستند. ولی در پاکستان صاحبان قدرت براحتی نیازهای اقتصادی مردم را نادیده می گیرند»

در پاکستان بحران اقتصادی با بی ثباتی سیاسی همراه شده است. روی کار آمدن دولت های ضعیف در این کشور، سال به سال اداره کشور را دشوارتر می کند

عمران خان پس از برکناری از قدرت در سال گذشته، با ادعای اینکه توطئه آمریکا پشت این برکناری بوده است تظاهرات گسترده ای را با هدف انتصاب مجدد خود به نخست وزیری ترتیب داد. در میان موجی از کشتارهای هدفمند و دستگیری متحدان و حامیانش، عمران خان نوامبر گذشته هدف سوء قصد قرار گرفت و مجروح شد. باتوجه به پایگاه گسترده ای که خان در بین مردم دارد، اگر کشته شده بود چه بسا کشور وارد یک جنگ داخلی می شد

در حال حاضر هدف همه احزاب سیاسی، علیرغم اختلافات شدیدی که دارند این است که کشور وارد یک درگیری داخلی نشود و ارتش همچنان به عنوان یک ناظر قدرتمند بر صحنه سیاست کشور باقی بماند. اما تغییرات سریع و مکرر دولت در کنار دعواهای سیاسی، حل مسائل اقتصادی را دشوارتر کرده و مشکلات پاکستان را شدت بخشیده است

به گفته عارف رفیق عضو مؤسسه خاورمیانه و متخصص در امور پاکستان: «دور نیست که شاهد یک بحران عمیق اقتصادی باشیم که بسیاری از مردم را به زیر خط فقر برد، دسترسی به ساده ترین کالاها را مشکل کند، ناامنی غذایی را افزایش دهد و به خشم مردم دامن زند. چنین رخدادی می تواند پیامدهای سیاسی مهمی نه تنها برای احزاب سیاسی که برای ارتش داشته باشد. اگر نتوانید نیازهای اقتصادی مردم را براورده کنید و فقط با زور بازو پاسخ آنها را بدهید، خشم آنها را بیشتر می کنید»

در ماههای اخیر پاکستان شاهد ظهور مجدد تروریسم از سوی گروههای تندرو اسلام گرا و شبه نظامیان قومی در استان بلوچستان بوده است. طالبان پاکستان که تا به حال هزاران پاکستانی را کشته شده است، ماه گذشته با انجام یک حمله انتحاری هولناک که به کشته شدن بیش از 100 نمازگزار انجامید، بازگشت خود را اعلام کرد. این حمله هشداری است بر اینکه بی ثباتی در افغانستان ممکن است بر پاکستان نیز تأثیر بگذارد

بحران های اقتصادی و سیاسی همچنین بر زندگی میلیون ها پاکستانی که خانه خود را بر اثر سیل عظیم سال گذشته از دست داده اند، تأثیر گذاشته است. بر اثر این سیل تقریبا یک سوم زمین های کشور زیر آب رفت، میلیون ها شهروند فقیر آواره شدند و وضعیت آنها با گذشت این مدت بهبودی نیافته است

گرچه این سیل را می توان ناشی از تغییرات اقلیمی (متأثر از اقدامات کشورهای ثروتمند) دانست، ولی کمک های بین المللی به قربانیان ناچیز بوده و این درحالی است که پاکستان نمی تواند به تنهایی خسارات وارد شده را جبران کند 

در نهایت سؤالی که باقی می ماند این است که آیا پاکستان به عنوان یک قدرت هسته ای و پنجمین کشور پرجمعیت جهان می تواند راهی برای خروج از این بحران ها بیابد؟

رفیق می گوید: «مردم امید و اعتماد خود را از دست داده اند؛ نمی دانند که آیا پاکستان می تواند به راحتی بدهی های خارجی خود را بپردازد؟ آیا می تواند ثبات موجود را حفظ کند؟ یکی از چیزهایی که به دولت مشروعیت می دهد توانایی آن در حل مشکلات اقتصادی است ولی چشم انداز اوضاع اقتصادی تیره و تار است»

منبع: اینترسپت

تشدید تروریسم در پاکستان

هفته گذشته وقوع یک حمله انتحاری در یک مسجد در منطقه ای به شدت محافظت شده در پیشاور پاکستان، بیش از 100 نفر کشته و تعداد زیادی زخمی شدند. وجود این تعداد قربانی، این حمله را به یکی از مرگبارترین حملات در این کشور بدل کرد. گروه تحریک طالبان پاکستان زیر بار این حمله نرفت ولی یکی از جناح های تندرو این گروه موسوم به جماعت الاحرار مسئولیت حمله را بر عهده گرفت و آن را انتقام از کشته شدن رهبر خود عمر خالد خراسانی دانست که سال گذشته در یک بمب کنار جاده ای در افغانستان جان باخت. صرف نظر از اینکه چه کسی پشت این حمله بوده است این حادثه وضع امنیتی رو به وخامت شمال غربی پاکستان در نزدیکی مرز افغانستان را نشان می دهد

پاکستان چه به عنوان قربانی و چه به عنوان عامل، با تروریسم بیگانه نیست و در هر دو نقش، هزینه های سنگین سیاسی و اقتصادی را متقبل شده است. علاوه بر از دست رفتن جان 83000 انسان در دو دهه گذشته، این کشور به دلیل بی قانونی گسترده و وضعیت امنیتی متزلزل ناشی از حملات تروریستی، خسارت مالی هنگفتی بالغ بر 150 میلیارد دلار متحمل شده است. گرچه پاکستان بین سالهای 2015 تا 2020 پیشرفت هایی در مقابله با تهدید افراط گرایان داشت ولی تروریسم هیچگاه از این کشور رخت برنبست. وضعیت آشفته افغانستان، بی ثباتی سیاسی و نارضایتی های اقتصادی-اجتماعی، محیطی مناسب برای تروریست ها فراهم کرده است

حمله اخیر یادآور تجدید حیات تروریسم در میانه بی ثباتی فزاینده سیاسی و فروپاشی اقتصادی در پاکستان است. احیای تروریسم منجر به انجام حملات منظم به ویژه در استان خیبر پختونخواه شده و سؤالاتی جدی در مورد توانایی پاکستان برای مقابله مؤثر با این تهدید ایجاد کرده است

در پاکستان گروههای تروریستی مختلف همزمان باهم همزیستی و رقابت داشته اند. در طول سالها این گروهها بارها اتحاد و جدایی را تجربه کردند؛ به عنوان مثال تا سال 2020 جناح های مختلف تحریک طالبان پاکستان به دلیل اختلاف در رهبری، درگیری های ایدئولوژیک، دشمنی های قومی قبیله ای و اختلافات سازمانی، منشعب شده بودند. از اواسط سال 2020 قبل از خروج آمریکا از افغانستان، این جناح ها شروع به ادغام کردند. موج کنونی خشونت های تروریستی نتیجه ادغام و اتحاد بین این جناح ها است

تحریک طالبان پیش از خروج آمریکا در اوت 2021 روایتی را که از ایدئولوژی خود داشت تغییر داد تا اقدامات ستیزه جویانه اش را در پاکستان توجیه کند. این گروه پیشتر مدعی بود که در واکنش به حمله آمریکا به افغانستان و اتحاد پاکستان با آمریکا، تشکیل شده است اما بعد مدعی شد که هدفش بیان نارضایتی های قوم پشتون است. این گروه همچنین از شعارهای جهادی القاعده فاصله می گیرد، سعی بر تمرکز بر پاکستان دارد و می خواهد در این کشور حکومتی مبتنی بر شریعت شبیه به حکومت طالبان در افغانستان ایجاد کند. بنابراین وقتی در مورد تجدید خشونت ستیزه جویان در پاکستان مطالعه می کنیم لازم است که تغییر جهت گیری این گروهها را در نظر بگیریم  

یکی از مهمترین نکاتی که در مورد مبارزه پاکستان با تروریسم باید مورد توجه قرار گیرد، سیاست کوته بینانه این کشور در مورد افغانستان است. تشکیلات نظامی قدرتمند پاکستان، از طالبان افغانستان به ویژه شبکه حقانی حمایت می کرد تا جلوی نفوذ هند در افغانستان را بگیرد و پس از خروج آمریکا از افغانستان، یک حکومتی که دوست پاکستان است در کابل مستقر شود. برای رسیدن به این هدف مقامات پاکستان خاک کشور را به پایگاهی امن برای شورشیان طالبان تبدیل کردند،از ارائه هر گونه کمک مالی، پزشکی و لجستیکی کوتاهی ننمودند و در آخر نیز کمک کردند تا توافقنامه دوحه بین واشنگتن و طالبان در سال 2020 امضا شود

در مقابل اسلام آباد امیدوار بود که طالبان از نفوذ خود بر تحریک طالبان پاکستان برای توقف حملات این گروه در پاکستان استفاده کند. به این ترتیب پاکستان سابقه خشونت های این دو گروه و پیوندهای دیرینه قومی، سیاسی و ایدئولوژیک آنها را با یکدیگر نادیده گرفت. مهمتر از همه اینکه تحریک طالبان پاکستان به اعضای گروه طالبان -به هنگام فرار از افغانستان پس از حمله آمریکا در سال 2001 – در استان خیبرپختونخواه پناه داد. در نتیجه در افغانستان، طالبان به جای محدود کردن فعالیت های تحریک طالبان -آنطور که طبق توافقنامه دوحه متعهد شده بود- هزاران زندانی تحریک طالبان را از زندان های بگرام و پل چرخی آزاد کرد و همین اقدام باعث افزایش قدرت عملیاتی و سازمانی این گروه شد

از دید طالبان مناقشه بین تحریک طالبان پاکستان و دولت پاکستان یک مسئله داخلی است و تنها اگر هر دو طرف مایل باشند، حاضر است برای انجام مذاکره بین آنها میانجی گری کند. طالبان رسما حضور گروه تحریک طالبان در خاک افغانستان را رد کرده و ادعای پاکستان مبنی بر نقض توافقنامه دوحه را نادرست خوانده است. در مجموع بازگشت طالبان به قدرت، روح تازه ای در گروه تحریک طالبان پاکستان دمیده و به آنها آزادی بیشتری برای انجام عملیات در پاکستان داده است. از زمانی که طالبان کنترل افغانستان را دوباره در دست گرفته، حملات تروریستی در پاکستان 52% افزایش یافته است که اکثر این حملات توسط گروه تحریک طالبان انجام می شود

بنابراین نتیجه ای که پاکستان در حمایت از بازگشت طالبان به قدرت برای مقابله با نفوذ هند در افغانستان گرفت، این بود که بر قدرت و نفوذ گروه تحریک طالبان افزوده شد. طالبان هم به جای دور شدن از هند سعی کرد روابط حسنه ای با تمام کشورهای منطقه ایجاد کند، تا جایی که در میان بهت پاکستان ملا یعقوب وزیر دفاع طالبان ابراز تمایل کرد دانشجویان کشورش را برای اموزش نظامی به هند بفرستد

تحریک طالبان پاکستان از سال 2020 تاکنون تکامل زیادی پیدا کرده است. نور ولی محسود رهبر فعلی این گروه در کتاب خود اشاره می کند که پس از کشته شدن سلف خود ملا فضل الله در سال 2018 سعی کرد بر دو چیز تمرکز کند: نظم سازمانی و اتحاد جناح های مختلف این گروه. برای رسیدن به هدف اول او اقدام به تنظیم آئین نامه ای کرد و برای هدف دوم نیز با برگزای جلساتی با فرماندهان، آنها را متقاعد نمود تا باهم متحد شوند. در نتیجه از سال 2020، 22 گروه ستیزه جوی پاکستانی که از تحریک منشعب شده بودند، دوباره به این گروه پیوستند. همین امر قدرت عملیاتی و تعداد نیروهای تحریک طالبان را افزایش چشمگیری داده است. هرچه یک گروه تروریستی متحدتر باشد خطرناک تر و کشنده تر است. به دلیل ادغام جناح ها و آزادی زندانیان جهادی توسط طالبان از زندان های افغانستان، تعداد اعضای تحریک به 8000 تا 10000 نفر افزایش یافته است. این افزایش به گروه تحریک امکان می دهد تا حملات تروریستی خود را در پاکستان بیشتر کند و بر گستره جغرافیایی عملیات های خود از خیبرپختونخواه تا بلوچستان بیفزاید

تمرکز تحریک طالبان بر بلوچستان جایی که کریدور اقتصادی چین و پاکستان است اهمیت زیادی دارد. از 22 جناحی که با تحریک طالبان ادغام شده اند، دو جناح از بلوچستان هستند. لذا پس از لغو آتش بس با پاکستان در ماه نوامبر، تحریک طالبان نخستین حمله انتحاری خود را در کویته انجام داد.

طالبان پیشنهاد میانجیگری بین پاکستان و تحریک طالبان را داد؛ پاکستان این پیشنهاد را پذیرفت و امیدوار بود که گروه تحریک وادار به اندکی انعطاف شود. مذاکرات صلح در سه سطح سیاسی، نظامی و قبیله ای برگزار شد اما مذاکرات فراتر از دو آتش بس کوتاه هیچ دستاورد مهمی نداشت

تحریک طالبان برای رسیدن به توافق صلح خواهان اجرای نظامی مبتنی بر شریعت (همچون طالبان)، آزادی تمامی زندانیان و بسته شدن پرونده انان، پرداخت غرامت و بازگشت شبه نظامیان و خانواده هایشان از افغانستان شد

پاکستان نیز خواست که گروه تحریک خلع سلاح شوند، به قانون اساسی پاکستان احترام بگذارند و مانند شهروندان عادی زندگی کنند. در ازای پذیرش این پیشنهاد به انها اجازه می دهد تا به عنوان یک حزب سیاسی فعالیت کنند اما طرفین پیشنهادات یکدیگر را نپذیرفتند و نتوانستند اختلافات خود را کنار بگذارند

این تصور که از طریق گفتگوهای صلح امکان آشتی وجود دارد، به تشدید تروریسم در پاکستان کمک کرده است. نخست اینکه پاکستان با نشستن بر سر میز مذاکره با تحریک طالبان، فضا را برای گسترش نفوذ سیاسی و ایدئولوژیک این گروه در پاکستان بازتر کرد به طوری که اکنون این گروه در مورد تمام تحولات مهم سیاسی و اقتصادی و حتی بلایای طبیعی در پاکستان اظهار نظر می کند و می کوشد تا برنامه های ایدئولوژیک و سیاسی خود را با هدف جذب جوانان به پیش ببرد

دوم اینکه پاکستان با مذاکره با تحریک، اجماع ملی را که بر سر برنامه 20 ماده ای این کشور برای مبارزه با افراط گرایی و تروریسم بدست آمده بود، تضعیف کرد. یکی از مواد مهم این برنامه عدم گفتگو با گروههای تروریستی و از بین بردن همه اشکال تروریسم است

در آخر اینکه تمام دستاورد این مذاکرات دو اتش بس کوتاه مدت بود که تحریک طالبان از این دو اتش بس برای خرید زمان و سازماندهی مجدد خود استفاده کرد

در حد فاصل سالهای 2015 تا 2020 که تحریک تضعیف شده بود و دست به خشونت نمی زد، پاکستان این عدم خشونت را نشانه صلح دانست و اینگونه القا کرد که امنیت برقرار شده است. پس تعداد نیروهای گارد ضد تروریسم را کاهش داد و هیچ اقدامی برای تضعیف ایدئولوژی تحریک انجام نکرد. اما تحریک از فرصت ایجاد شده برای تقویت خود بهره برد.

از زمان احیای مجدد تحریک طالبان، پلیس پاکستان هدف اصلی حملات این گروه بوده است. حدود 120 نیروی پلیس در 80 حمله در مناطق مختلف استان خیبرپختونخواه جان خود را از دست داده اند با این وجود بودجه پلیس تنها 2.18 میلیارد روپیه است. فضای سیاسی چند قطبی پاکستان و وضع بد اقتصادی مانع از تقویت عزم این کشور برای مبارزه با تروریسم شده است

در کشورهایی همچون پاکستان که تروریسم رو به افزایش است، یک راهکار می تواند تضعیف جذابیت ایدئولوژیک گروههای تروریستی باشد. برای این کار پاکستان باید روایت های قوی تر و جذاب تری را به جای روایت های اسلام گرایان افراطی ارائه دهد. در کنار این دولت باید در جامعه اعتماد سازی کرده و اطمینان مردم را نسبت به خود بیشتر کند و در پایان مهمترین اقدام این است که نارضایتی ها را در بین مردم مورد توجه قرار داده و در جهت رفع آن بکوشد

منبع: نیوزلاین

مترجم: فاطمه رادمهر

نظر شما