زمانی که توافق ایران و عربستان برای ازسرگیری روابط دیپلماتیک اعلام شد، بسیاری از مقامات و تحلیلگران آمریکایی از ان استقبال کردند. گرچه این توافق که با حمایت چین بدست آمد و ضربه ای به موقعیت ایالات متحده در خاورمیانه بود، ولی از آنجا که واشنگتن فکر می کرد عادی سازی بین ریاض و تهران سبب تنش زدایی در منطقه می شود، نسبت به آن واکنش مثبت نشان داد
اکونومیست در مقاله ای نوشت: «گفتگو و همکاری بیشتر بین عربستان و ایران به جای تضاد و حمایت از جناح های رقیب، سبب خنثی شدن فعالیت های بی ثبات کننده می شود». برخی دیگر از تحلیلگران گفتند که پیامدهای مثبت توافق می تواند دامنه گسترده ای داشته باشد و برای مثال سبب پایان دادن به مداخله در بحرین، سرمایه گذاری عربستان در ایران و افزایش احتمال عدم اشاعه هسته ای شود
گرچه گفتگو و همکاری بیشتر بین ایران و سعودی امر مثبتی است، ولی با وجود تبادل سفیر و دعوت ملک سلمان از ابراهیم رئیسی برای سفر به عربستان، هنوز شاهد تنش زدایی در منطقه نبوده ایم. البته تنها سه ماه از توافق می گذرد و هنوز برای بررسی پیامدها و تأثیرات آن زود است؛ اما تا اینجای کار به نظر می رسد که ایرانیان به جای کاهش تنش، از توافق عادی سازی به عنوان اهرمی برای تقویت موضع خود در منطقه استفاده کرده اند.
بزرگترین وعده ای که در پس توافق ایران و عربستان داده شد، صلح در یمن بود. سعودی ها می خواهند به حضور نظامی خود در یمن پایان دهند و برای این منظور از تهران کمک گرفته اند؛ ولی تاکنون عادی سازی تأثیر چندانی بر وضعیت میدانی نداشته است
فعلا در یمن آتش بس برقرار است، کشتی ها می توانند کالاها را در بنادری که قبلا مسدود شده بود تخلیه کنند و فرودگاه صنعا باز است؛ اینها خبرهای خوبی است ولی این تحولات پیش از توافق عربستان و ایران رخ داده بود. هم اکنون گفتگوهای صلح جریان دارد اما پایان دادن به درگیری ها عمدتا بدلیل عدم همراهی حوثی ها مبهم باقی مانده است. این وضعیت شاید در نتیجه گفتگوی ایران و سعودی تغییر کند ولی تاکنون نمی توان گفت که مسیر صلح یمن به دلیل توافق اخیر، بهبود قابل توجهی یافته است
شرایط در سایر نقاط خاورمیانه نیز تغییر چندانی نکرده است؛ تنها سه هفته پس از توافق سعودی و ایران، نیروهای نیابتی ایران به نیروهای آمریکایی در سوریه حمله کردند، یک پیمانکار را کشتند و چند سرباز را زخمی کردند. نیروهای نیابتی ایران به طور مرتب 900 نیروی آمریکایی را در سوریه هدف قرار می دهند و این درحالی است که قرار بود ازسرگیری روابط بین عربستان و ایران، تأثیر مفیدی بر تنش های خاورمیانه داشته باشد
اگر تهران به کاهش تنش های منطقه ای علاقه مند بود، متحدانش می بایست اقدامات نظامی خود را متوقف می کردند ولی می بینیم که ایران همچنان خود را متعهد به بیرون راندن آمریکا از خاورمیانه می بیند و برای رسیدن به این هدف، نیروهای آمریکایی را مورد حمله قرار می دهد
اندکی پس از آنکه سربازان آمریکایی حملات پهپادی در سوریه را دفع کردند، اسماعیل قاآنی فرمانده نیروی قدس سپاه با رهبران حماس، حزب الله و جهاد اسلامی فلسطین در بیروت دیدار کرد. نتیجه این دیدار حملات موشکی هماهنگ از لبنان، سوریه و نوار غزه به اسرائیل بود. حدود یک ماه بعد رئیسی در دمشق با رهبران گروههای شبه نظامی فلسطینی دیدار کرد و بنابر گزارش ها این گروه از حمایت تهران قدردانی نمود
به نظر می رسد که هدف ایران تشدید جنگ سایه با اسرائیل باشد؛ اسرائیلی ها تاکنون از مزیت آشکاری برخوردار بوده اند و به طور مرتب به ایران و نیروهای نیابتی اش در سوریه و عراق ضربه می زنند
ایران تاکنون نتوانسته است در میدان نبرد پاسخ محکم و مؤثری به اسرائیل دهد ولی قاآنی معتقد است که اگر بتواند نیروهای نیابتی ایران را متحد کند، می تواند معادله را تغییر دهد. به نظر می رسد که فرمانده سپاه قدس از انجام این کار ناتوان باشد؛ اسرائیلی چندین فرمانده جهاد اسلامی فلسطین را در جنگ اوایل ماه مه کشتند و این درحالی بود که حماس کنار ایستاده و تنها تحولات را نظاره می کرد اما همه اینها باعث نشده که قاآنی از تلاش خود برای تشدید درگیری با اسرائیل دست بردارد
تهدید ایران در آب های خلیج فارس نیز ادامه دارد. ماه مه پنتاگون اعلام کرد که در حال تقویت وضعیت دفاعی خود در منطقه است زیرا ایرانیان بار دیگر خطوط دریایی را تهدید کردند. پس از دیدار مخفیانه قاآنی از بیروت، ایالات متحده اطلاعاتی دریافت کرد مبنی بر اینکه تهران در حال برنامه ریزی برای حمله به کشتی های تجاری در آبهای خلیج فارس است
اواخر آوریل تنها طی یک هفته، نیروهای ایرانی دو نفتکش را توقیف کردند. به گفته مقامات آمریکایی ایران طی دو سال گذشته 15 کشتی تجاری با پرچم بین المللی را مورد حمله یا مزاحمت قرار داده است
به نظر می رسد تهران این اقدامات را در پاسخ به تحریم های آمریکا انجام می دهد و آن را واکنشی منصفانه می داند. یکی از تانکرهایی که ایران توقیف کرد، بین بنادر اماراتی دبی و فجیره در رفت و آمد بود و این اتفاق در شرایطی رخ داد که امارات روابط خود را با ایران عادی کرده بود
دلیل ایران و عربستان برای توافق، ایجاد خاورمیانه ای باثبات تر و آرام تر نیست؛ بلکه این است که سعودی ها در رقابت با ایران شکست خوردند و عادی سازی و برقراری روابط دیپلماتیک با ایران را پوششی برای شکست خود قرار دادند
درست است که سعودی ها در زمینه های مختلف برتر از ایران به نظر می رسند، سیاستی مستقل از آمریکا را دنبال می کنند و از پکن گرفته تا سانفرانسیسکو سرمایه گذاری می کنند، ولی در خاورمیانه به ویژه یمن، لبنان، سوریه و عراق نتوانستند مانع از گسترش حضور و نفوذ ایران شوند. بارزترین جلوه این قبول شکست را می توان در تمایل عربستان برای بازگرداندن اسد به اتحادیه عرب دید
تهران با عادی سازی روابط خود با همسایگان موفق شده است ائتلاف ضد ایرانی در منطقه را تضعیف کند. ایران نمی خواهد منافع خود را در منطقه با کس دیگری شریک شود و حالا که سعودی ها تبادل سفیر و سرمایه گذاری در ایران را پذیرفته اند، می بیند که می تواند بدون تنش زدایی، برنامه های خود را با آزادی عمل بیشتری به پیش ببرد
مترجم: فاطمه رادمهر
messages.comments