twitter share facebook share ۱۴۰۳ مهر ۰۵ 412
تنش در لبنان، اسرائیل بدنبال چیست؟

نتانیاهو اعلام کرده است که تشدید تنش کنونی در لبنان «برای دفاع از مردم اسرائیل در برابر حزب الله» ضروری است. وی در سخنانی گفت: «ما باید سلاح آنها را بگیریم تا راه بازگشت امن مردم شمال اسرائیل به خانه هایشان را هموار کنیم»

صنم وکیل مدیر برنامه خاورمیانه اندیشکده چاتم هاوس معتقد است که اسرائیل از حملات کنونی به لبنان سه هدف را دنبال می کند:

نخست اینکه اسرائیل در تلاش است تا جبهه غزه و حزب الله را از هم جدا کند. به گفته خانم وکیل «اسرائیل نتوانسته به آتش بس در غزه دست یابد و حزب الله نیز مادامی که در غزه آتش بس نشده، حاضر به صلح با اسرائیل نیست». گروههای موسوم به محور مقاومت که اسرائیل و آمریکا را دشمن خود می دانند، از 7 اکتبر تمرکز خود را روی متحد کردن نیروها و فشار همزمان بر اسرائیل گذاشته اند

دلیل دوم این است که اسرائیل حزب الله را یک تهدید امنیتی همیشگی می بیند. سال 2006 جنگی بین اسرائیل و حزب الله رخ داد که یک ماه طول کشید و با پذیرش قطعنامه 1701 سازمان ملل پایان یافت. شرایط این قطعنامه شامل آتش بس فوری، اعزام نیروهای لبنانی و حافظان صلح سازمان ملل به جنوب لبنان، خروج نیروهای دفاعی اسرائیل و حزب الله از منطقه و خلع سلاح حزب الله بود

ولی حزب الله نه به سمت رود لیتانی در 40 کیلومتری مرز عقب نشینی کرد و نه سلاح های خود را کنار گذاشت. در سال های پس از جنگ، این گروه با حمایت ایران تجهیزات نظامی و جنگجویان خود را چند برابر کرد

همه اینها باعث ایجاد این ترس در اسرائیل شد که مبارزان حزب الله در آینده خواهند توانست عملیاتی همچون حماس انجام دهند و تعدادی از شهروندان اسرائیلی را گروگان بگیرند. به گفته خانم وکیل: «اسرائیل یک بار دیگر بدنبال وادار کردن حزب الله به پذیرش قطعنامه 1701 شورای امنیت سازمان ملل است»

و اما دلیل سوم این است که اسرائیل با حمله به لبنان، توجهات داخلی و خارجی را از روی غزه برمی دارد. «با گذشت یکسال از جنگ غزه علیرغم ادامه درگیری ها و بیش از 90 گروگانی که همچنان در اسارت حماس باقی مانده اند، تمرکز بین المللی از موضوع غزه برداشته شده است. اسرائیل هیچ راهبردی برای بیرون کشیدن خود از غزه ندارد و روشن نکرده است که برای فردای پس از جنگ چه برنامه ای دارد؛ بنابراین جنگ در لبنان راهی برای منحرف کردن توجهات از فقدان استراتژی اسرائیل در غزه است».

در داخل اسرائیل نیز مردم این کشور روز به روز بیشتر منتقد سیاست های نتانیاهو می شوند. فشار بر نخست وزیر برای دستیابی به توافق آتش بس و تأمین امنیت گروگان ها درحال افزایش است

لورنزو ترومبتا تحلیلگر خاورمیانه می گوید: «رهبران اسرائیل با فشار سیاسی داخلی زیادی روبرو هستند و این فشار هر هفته درحال تشدید است. در چنین شرایطی دستیابی به اجماع برای دولت اسرائیل بسیار مهم است و یکی از راههای رسیدن به این هدف تأمین امنیت شمال می باشد. اما سخت است که بگوییم آیا اسرائیل می تواند به این هدف دست یابد یا خیر؟ ما نمی دانیم آیا اسرائیل عملیات زمینی را آغاز می کند؟ و اگر حزب الله در آستانه شکست کامل قرار گیرد، ایران چه واکنشی نشان می دهد؟»

منبع: دویچه وله

زمان پایان استراتژی «وحدت میدان ها» رسیده است

از اغاز درگیری ها در 8 اکتبر، حزب الله با الزامات متناقضی روبرو شد: از یکسو مجبور بود که در راستای استراتژی ایران موسوم به «وحدت میدان ها»، به کمک حماس در غزه بیاید (در این استراتژی هریک از گروههای محور مقاومت در صورتی که مورد حمله اسرائیل قرار گیرد، سایر گروهها باید به کمک او بیایند)

از سوی دیگر حزب الله باید از گسترش درگیری با اسرائیل خودداری می کرد زیرا که گسترش درگیری ممکن بود به نابودی لبنان منجر شود. فروپاشی اقتصادی لبنان در سالهای 2019-2020، در کنار خصومت فزاینده فرقه ای علیه این گروه از سوی عناصری در جوامع سنی، مارونی و دروزی و نقش آفرینی روز افزون حزب الله در عرصه سیاسی و سلطه این گروه بر دولت لبنان که سبب انتقاد و نارضایتی مردم شد، حزب الله را به این درک رسانده بود که وقوع جنگی ویرانگر می تواند خطرات بسیاری برای این گروه داشته باشد

یکی از اهداف اساسی استراتژی وحدت میدان ها، بازدارندگی اسرائیل بود. این هدف تا همین اواخر به خوبی محقق شده بود ولی در هفته های گذشته اسرائیلی ها با حملاتی که به حزب الله کردند، نشان دادند که محور مقاومت قدرت بازدارندگی خود را تا حد زیادی از دست داده است و موازنه به نفع اسرائیل تغییر پیدا کرده است. درحالی که اسرائیل بر شدت حملات خود می افزود، به نظر می رسید که حزب الله قادر به پاسخگویی نیست

در چنین شرایطی استراتژی وحدت میدان ها دیگر چه کاربردی دارد؟

هرجا ایران و متحدانش حضور دارند و مداخله می کنند، سبب ضعف دولت و حاکمیت آن کشور می شوند. نبود دولت های قوی موجب می شود که اعضای محور مقاومت بتوانند هرآنچه می خواهند انجام دهند و به هرچیزی که می خواهند برسند اما این واقعیت در لبنان کاملا صادق نیست. در این کشور ساختار فرقه ای پیچیده و دولت ضعیف باعث شده است که جوامع مذهبی و هویت های فرقه ای بسیار قوی باشند. این هویت های فرقه ای، سبب افزایش شکاف در جامعه شده و مقاومت و خشم برخی از فرقه ها را در برابر حزب الله در پی داشته است. حزب الله در هشت اکتبر در اقدامی اشتباه با استراتژی وحدت میدان ها همراه شد و خواسته ها و احساسات دیگر فرقه های لبنان را نادیده گرفت

اکنون در شرایطی که غزه و بخش های وسیعی از جنوب لبنان ویران شده ،حزب الله باید این استراتژی را مورد بازبینی قرار دهد. عوامل متعددی لزوم بازبینی این استراتژی را نشان می دهد: غزه نابود شده، حزب الله به سادگی نمی تواند یک جنگ گسترده را تحمل کند و دولت سوریه از ترس واکنش اسرائیل نمی خواهد جبهه جدیدی علیه اسرائیل بگشاید

بنابراین در شرایطی که گروههای مقاومت روز به روز بیشتر قدرت مقابله با اسرائیل را از دست می دهند و به تبع ان بقای خود را در اولویت قرار داده و اتحادشان با دیگر گروههای محور تضعیف می شود، ادامه این استراتژی چه کاربردی دارد؟ برای مثال اگر لبنان گرفتار جنگی تمام عیار شود، حزب الله نمی تواند روی مداخله مؤثر متحدانش حساب باز کند. نه متحدان عراقی و نه متحدان یمنی اش کار زیادی نمی توانند انجام دهند؛ سوریه در اجازه دادن به ایران برای عبور از خاک این کشور برای جنگ با اسرائیل تردید خواهد کرد و هیچ تضمینی وجود ندارد که ایران خطر جنگ با آمریکا را به جان بخرد و وارد میدان شود

باتوجه به همه اینها کنار گذاشتن بی سروصدای استراتژی وحدت میدان ها پس از پایان درگیری فعلی و حتی قبل از آن، بهترین گزینه است. اما بعید است که حزب الله علنا به چنین عقب گردی اعتراف کند؛ این استراتژی یکی از پایه های اعتبار منطقه ای ایران است و از دست دادن ان ضربه بزرگی خواهد بود

منبع: نشنال نیوز

آتش بس در لبنان!

تحرکات دیپلماتیک فشرده‌ای با محوریت آمریکا و فرانسه در مورد جنگ لبنان شروع شده است و گویا واشنگتن و پاریس طرحی برای آتش بس موقت 21 روزه میان اسرائیل و حزب الله پیشنهاد کرده‌اند. از عصر دیروز هم تقریبا نوعی آرامش سوال برانگیز در جبهه شمال حاکم شده است؛ با وجود تداوم حملات اسرائیل اما از شدت آن‌ها تا حدودی کاسته شده و از عصر دیروز حزب الله نیز حملات موشکی خاصی انجام نداده است. به احتمال زیاد این آرامش نسبی در پیوند با تحرکات دیپلماتیک باشد. 

پرسش این است که این تحرکات چرا خیلی زود شروع شده است؟ در پاسخ می‌توان گفت که طرف اسرائیلی به این جمع بندی رسیده است که باید دستاوردهای خود تاکنون در این جنگ را حفظ کند و از آن بیم دارد که فرسایشی شدن جنگ و درگیر شدن بیشتر عمق اسرائیل، آن‌ها را بر باد دهد. از این رو، می‌خواهد با هماهنگی طرف آمریکایی تحقق اهداف جنگ را از طریق دیپلماسی و تحت فشار این جنگ ویرانگر که تاکنون گوشه‌ای از آن را به نمایش گذاشته است، پیگیری کند.

به همین خاطر، طرح آتش بس 21 روزه ارائه شده است که پس از برقراری آن، طی این مدت مذاکراتی برای رسیدن به توافق صورت گیرد. اما این طرح دیپلماتیک یعنی آتش بس موقت در جبهه شمال بدون شمول غزه عملا به معنای گسست میان دو جبهه، توقف حملات حزب الله و مقدمه‌سازی برای بازگشت آوارگان اسرائیلی به شهرک‌های خود در شمال است و اینها دقیقا همان اهدافی است که اسرائیل برای جنگ خود علیه حزب الله تعریف کرده است.

علی رغم نابرابری‌ در امکانات و تسلیحات و قدرت تخریب دو طرف، اما معمولا در چنین جنگ‌هایی معیار برد و باخت تحقق و یا عدم تحقق اهداف است. به همین خاطر، دبیر کل حزب الله در سخنرانی یک هفته قبل خود پس از انفجار پیجرها و بی‌سیم‌ها تاکید داشت که اجازه نخواهیم داد دشمن به اهداف خود یعنی قطع ارتباط دو جبهه لبنان و غزه و بازگشت ساکنان شهرک‌های تخلیه شده به آنجا برسد.

حالا اسرائیل و در همکاری با آمریکا و بعضا فرانسه می‌خواهد پس از یک هفته جنگ ویرانگر اسرائیل و ضربات به حزب الله از طریق دیپلماسی اهداف پیشگفته را تحقق بخشد. از این رو، طرح کنونی آتش بس در جبهه شمال منهای غزه را می‌توان یک نوع تله دیپلماتیک برای حزب الله و اعلام پیروزی اسرائیل پنداشت.

واقعیت هم این است که حزب الله در برابر معادله بسیار دشواری قرار گرفته است. اگر با این آتش بس مخالفت کند، خود را در مظان اتهام ادامه جنگ قرار می‌دهد و اگر هم آن را بپذیرد، اهداف طرف مقابل برآورد شده است و به معنای باخت در این جنگ است.

کما این که جنگ کنونی به شدت ویرانگر و تلفات و خسارات آن بالاست و حزب الله نمی‌خواست درگیری محدود یک سال اخیر در شمال به چنین جنگی ختم شود. اما در عین حال نیز با توجه به این که اهداف حزب الله در جبهه شمال در حمایت از غزه به نوعی جنبه حیثیتی برای خود حزب و کلیت محور پیدا کرده است، گسست پیوند دو جبهه لبنان و غزه پیامدهای فراتر از تحقق اهداف اسرائیل در جنگ علیه لبنان دارد.

از این رو، بعید است که حزب الله با طرح آتش بس موقت در لبنان بدون غزه موافقت کند، مگر با این توجیه که در مدت برقراری این آتش بس مذاکرات غزه از سرگرفته شود و حتما توافقی حاصل شود که البته در آن صورت باید دید که رسیدن به توافق در غزه هم در این مدت تا چه اندازه محتمل خواهد بود.

اگر توافقی هم در غزه حاصل نشود، بعد از پایان آتش بس نیز از سرگیری حملات حزب الله دشوار به نظر می‌رسد و اسرائیل پس از تحقق گسست پیوند میان دو جبهه و تبدیل کردن دستاوردهای تاکتیکی خود به بردی راهبردی، وارد فاز بازگرداندن نیروهای حزب الله به شمال رودخانه لیتانی خواهد شد. حزب الله اکنون در برابر تصمیم سرنوشت‌سازی در این معادله سخت قرار گرفته است و باید دید که چه تصمیمی خواهد گرفت.

*کانال تلگرام صابر گل عنبری

messages.comments