چرا عربستان حامی مذاکرات هسته ای با ایران است؟
ده سال پیش، زمانی که «باراک اوباما» رئیسجمهور آمریکا و دیگر رهبران جهان با ایران توافقی برای محدود کردن برنامه هستهایاش امضا کردند، عربستان سعودی ناراضی بود. مقامهای سعودی این توافق را «ضعیف» خواندند و گفتند که این کار فقط باعث جسورتر شدن ایران -رقیب منطقهایشان- شده است؛ لذا وقتی «دونالد ترامپ» رئیسجمهور وقت آمریکا از این توافق خارج شد، آنها خوشحال شدند.
اما حالا که در دولت دوم ترامپ مذاکرات جدیدی با ایران در جریان است -و این مذاکرات ممکن است شبیه همان توافق قبلی باشد- عربستان دیدگاه متفاوتی پیدا کرده است. وزارت خارجه عربستان اخیراً اعلام کرده که امیدوار است این مذاکرات که با میانجیگری عمان انجام میشود، باعث «صلح در منطقه و جهان» شود.
محمد بن سلمان، ولیعهد عربستان، حتی برادرش «خالد بن سلمان» وزیر دفاع را به تهران فرستاد. او از سوی مقامهای ایرانی به گرمی مورد استقبال قرار گرفت و نامهای را به دست رهبر ایران، رساند. این درحالی است که آقای خامنه ای زمانی در مورد بن سلمان گفته بود «حتی هیتلر هم از او بهتر است».
چه چیزی تغییر کرده؟
روابط ایران و عربستان در دهه گذشته گرمتر شده است. از طرفی، عربستان در حال اجرای برنامهای برای متنوعسازی اقتصادش است تا دیگر فقط به نفت وابسته نباشد و به مرکزی برای تجارت، فناوری و گردشگری تبدیل شود. در این شرایط، خطر حمله موشکی یا پهپادی از سوی ایران میتواند تهدیدی جدی برای این برنامه باشد.
کریستین دیوان، پژوهشگر مؤسسه عربی خلیج در واشنگتن میگوید: «در زمان اوباما، کشورهای خلیج فارس از نزدیکی ایران و آمریکا میترسیدند چون فکر میکردند که در آن مذاکرات، توسط آمریکا کنار گذاشته شده اند. ولی حالا، در دوران ترامپ، از درگیری احتمالی بین ایران و آمریکا میترسند، چون ممکن است خودشان هدف قرار بگیرند.»
دور دوم مذاکرات ایران و آمریکا درباره برنامه هستهای تهران بهتازگی پایان یافته و ظاهر امر این است که دو طرف تصمیم دارند بهسرعت به نتیجه برسند. ترامپ هنوز دقیقاً نگفته هدفش از این مذاکرات چیست، فقط تأکید کرده است که ایران نباید به بمب هستهای برسد. اما مقامهای ایرانی گفتهاند که در توافق جدید، قرار نیست زیرساختهای هستهای ایران برچیده شود.
کشورهای عربی مانند عربستان، مصر، اردن، قطر و بحرین از این مذاکرات حمایت کردهاند چون راهحل دیپلماتیک را به جنگ ترجیح میدهند. وزیر خارجه عمان در شبکه اجتماعی ایکس نوشت: «این مذاکرات دارد شتاب میگیرد و حالا حتی چیزهای غیرمنتظره هم ممکن شدهاست.»
در همین حال، در خاورمیانه تنشها همچنان زیاد است. آمریکا مواضع حوثیهای یمن (گروه نزدیک به ایران) را بمباران می کند و اسرائیل هم حملات شدیدی به غزه انجام میدهد. ماه پیش ترامپ گفت اگر ایران توافق نکند، او به این کشور حمله خواهد کرد. در این میان اسرائیل تصمیم داشت به زودی به تأسیسات هستهای ایران حمله کند، اما ترامپ آنها را متوقف کرد تا به مذاکره فرصت دهد.
فراس مکساد، مدیر مؤسسه مشاوره سیاسی اوراسیا، میگوید: «کشورهای عرب خلیج فارس حالا بیشتر بدنبال ثبات هستند، چون برای رسیدن به برنامههای اقتصادی بلندپروازانه خود، به آرامش در منطقه نیاز دارند. آنها ترجیح میدهند که فعالیتهای بیثباتکننده ایران و برنامه هستهایاش از راه مذاکره حل شود.»
سعودیها و ایرانیها، که یکی سنیمذهب و دیگری شیعهمذهب است، سالها در جنگهای نیابتی منطقهای مثل جنگ یمن، رودرروی هم بودند. بین سالهای ۲۰۱۶ تا ۲۰۲۳ دو کشور هیچ روابط دیپلماتیکی نداشتند و آشکارا با هم دشمنی میکردند. بنسلمان بارها هشدار داده است که اگر ایران به سلاح هستهای برسد، عربستان هم به دنبال آن خواهد رفت. از طرف دیگر، دولت ترامپ مذاکراتی را آغاز کرده که ممکن است به عربستان اجازه دهد از فناوری هستهای آمریکا استفاده کند.
اما در سال ۲۰۲۳، ایران و عربستان با میانجیگری چین به طور رسمی آشتی کردند. در آن زمان، تمرکز سیاست خارجی بنسلمان بیشتر بر آرامسازی درگیریهای منطقهای بود. این تغییر سیاست از آنجا ناشی می شود که عربستان بهعنوان یک متحد اصلی آمریکا، همیشه هدفی آسان برای حملات تلافیجویانه ایران بوده است. برای مثال در سال ۲۰۱۹ حمله ای توسط نیروهای نزدیک به ایران به یکی از تأسیسات نفتی عربستان انجام شد. آن اتفاق باعث شد سعودیها به این نتیجه برسند که اتحادشان با آمریکا محدودیتهایی دارد، و به همین خاطر به مذاکره با ایران روی آوردند.
کریستین دیوان میگوید: «امروز، فواید مذاکره برای عربستان و دیگر کشورهای خلیج فارس، بیشتر از خطر جنگی منطقهای است».
صنم وکیل، مدیر برنامه خاورمیانه در مؤسسه چاتم هاوس نیز میگوید: «در دور اول مذاکرات، وزیر خارجه ایران به کشورهای منطقه مثل بحرین پیام داد. این نشان میدهد که ایران میخواهد کشورهای منطقه در این روند درگیر باشند. حالا نهتنها کشورهای خلیج از مذاکرات حمایت میکنند، بلکه تلاش دارند جلوی هر نوع درگیریای را بگیرند که ممکن است امنیت ملی و اقتصادیشان را به خطر بیندازد.»
منبع: نیویورک تایمز
بهبود روابط ایران و آمریکا بعید اما شدنی
ایران و آمریکا پس از چهار سال، نخستین گفتوگوی دیپلماتیک خود را با احتیاط و بیاعتمادی آغاز کردهاند؛ موضوعی که با توجه به بیش از چهار دهه خصومت میان دو کشور، چندان دور از انتظار نیست. هر دو کشور با لحن تند و تهدیدآمیز وارد مذاکرات شدند. پیش از شروع مذاکرات در مسقط عمان، رئیسجمهور ایران، مسعود پزشکیان گفت: «ما به دنبال جنگ نیستیم، اما در برابر هرگونه تجاوز، محکم میایستیم.» در سوی دیگر، رئیسجمهور آمریکا، دونالد ترامپ نیز گفت: «اگر توافقی صورت نگیرد، ایران بمباران خواهد شد.»
دلایل زیادی برای بدبین بودن به نتیجهی این مذاکرات وجود دارد، اما نباید تصور کرد که شرایط سال ۲۰۲۵ دقیقاً مشابه سال ۲۰۱۵ است. این بار بر خلاف گذشته، زمان به نفع ایران نیست. همچنین تحولات جدید در منطقه و جهان، انگیزههایی به ایران داده و تمایل او را به توافق بیشتر کرده است.
تغییر شرایط منطقهای و جهانی
پس از حملات حماس به اسرائیل در ۷ اکتبر ۲۰۲۳، ایران دیگر نمیتواند به گروههای نیابتیاش برای بازدارندگی در برابر آمریکا و اسرائیل تکیه کند. تضعیف حماس، حزبالله و از دست رفتن سوریه به عنوان متحد، یعنی شکننده تر شدن امنیت ایران. در واقع، همین گروههای متحد تبدیل به نقطهضعف ایران شدهاند، چون آمریکا و اسرائیل، ایران را مسئول اقدامات آنها میدانند.
به همین دلیل، اگر مذاکرات شکست بخورد، ایران خطر واقعی حملات مستقیم اسرائیل با حمایت آمریکا را احساس خواهد کرد. از آنجا که در سال ۲۰۲۴ خط قرمز تقابل مستقیم ایران و اسرائیل شکسته شد، این تهدید کاملاً جدی است.
هم اکنون ایران در تلاش برای بهبود روابط با کشورهای عربی مانند عربستان سعودی است و این دیپلماسی منطقهای بی ارتباط با گفتوگوهای کنونی با آمریکا نمی باشد. ایران میخواهد عربستان در برابر فشارهای اسرائیل بر آمریکا، نقش متعادلکننده داشته باشد و مانع از درخواستهای افراطی یا اقدام نظامی شود.
در سطح جهانی نیز شرایط به نفع توافق است. خطر بازگشت تحریمهای سازمان ملل در صورت شکست مذاکرات (بر اساس مفاد برجام) ایران را به گفتوگو سوق میدهد. همچنین، اگر آمریکا به نوعی روابطش را با روسیه بهبود ببخشد، ایران احساس میکند که ممکن است اهرم فشار خود را از طریق روسیه، از دست بدهد.
چین، با اینکه رقیب آمریکا محسوب میشود، اما به ثبات در خاورمیانه اهمیت میدهد. ایران میداند که اگر به نقش «مختلکنندهی منطقه» بازگردد و دوباره بر شبهنظامیان تکیه کند، ممکن است حمایت سیاسی و دیپلماتیک چین را از دست بدهد.
وضعیت وخیم داخلی در ایران
شرایط داخلی ایران نیز نقش مهمی در این چرخش به سوی دیپلماسی ایفا می کند. توافقی که تحریمها را کاهش دهد، میتواند به کاهش بخشی از نارضایتی عمومی بینجامد. با وجود اینکه رهبر ایران، در گذشته مذاکره با آمریکا را «غیرعقلانی» و «ننگآور» توصیف کرده بود، اما حالا واقعیتها او را مجبور به گفتوگو کردهاست. پذیرش سریع آغاز مذاکرات بعد از نامهی ترامپ در ماه مارس، نشانهای از این اجبار می باشد.
اقتصاد ایران در بدترین وضعیت خود از زمان جنگ ایران و عراق قرار دارد. پزشکیان اعلام کرده که اقتصاد در وضعیت جنگی است. تحریمها، کاهش ارزش پول، تورم، بحرانهای محیطزیستی و سوءمدیریت مالی، اوضاع را بحرانی کردهاند. سخنرانی نوروزی آقای خامنهای برای اولین بار بیشتر اقتصادی بود تا ایدئولوژیک.
رهبر ایران میداند که برگ برندهاش موفقیت در مذاکره با آمریکا است. این کار، رضایت بخش بزرگی از مردم را به دنبال دارد. مردم ایران مدتهاست از سیاستهای کشور حول «محور مقاومت» خسته شدهاند؛ محوری که منابع کشور را مصرف کرده و امنیت یا دستاورد دیپلماتیکی نداشته است.
اختلاف در درون حاکمیت
در داخل ایران، برخی از نخبگان به دنبال توافقی فراتر از مسئله هستهای هستند. آنها میخواهند ایران به جای تمرکز بر حمایت از گروههای شبهنظامی، به منافع ملی واقعی خود بپردازد. ناصر هادیان، از صاحبنظران سیاست خارجی در تهران، معتقد است که مذاکرات با آمریکا میتواند شامل همکاری در زمینههایی مانند ثبات در عراق باشد. او میگوید: «بیثباتی در عراق یعنی بیثباتی در ایران.»
او همچنین میگوید ایران باید از استراتژی مقاومت و گفتوگوی گزینشی عبور کند و از برنامه هستهای گرفته تا موشکی، منطقهای و حتی حقوق بشر، وارد گفتگو و تعامل جامع شود. هادیان تأکید میکند که سوریه، لبنان و یمن دیگر اولویت منافع ملی ایران نیستند؛ یمن بیشتر مسئلهی عربستان است، سوریه بسیار متلاشی شده و بهترین سیاست در قبال آن «صبر استراتژیک» است. او باور دارد تمرکز واقعی باید روی عراق باشد؛ موضوعی که احتمالاً آمریکا هم با آن موافق است.
البته عناصر تندرو، بهویژه سپاه پاسداران، با چنین دیدگاهی مخالفت دارند و اعلام کردهاند که توانایی نظامی و نیروهای نیابتی ایران خط قرمز هستند. ولی در عمل، تحت فشارهای داخلی و خارجی، آنها هم مجبور به عقبنشینی شدهاند. حتی برخی فرماندهان سپاه خواهان کاهش تنش در منطقه شدهاند.
برای آقای خامنهای، مسئلهی اصلی این است که آیا ترامپ واقعاً آمادهی توافقی محترمانه و قابل قبول برای ایران هست یا خیر.
لحظهای سرنوشتساز
ما در نقطهی عطفی در روابط ایران و آمریکا قرار داریم. فرصت بزرگی برای توافق وجود دارد که میتواند منبع مهمی از بیثباتی در خاورمیانه را از بین ببرد و حتی امکان همزیستی مسالمتآمیز بین دو کشور را فراهم سازد. حتی شاید توافقی جامعتر از برجام ۲۰۱۵ هم ممکن باشد.
اما اگر این فرصت به درستی مدیریت نشود، خطرات بزرگی پیش رو خواهیم داشت. اگر آمریکا رفتاری تهاجمی داشته باشد، یا اسرائیل دست به حملهی پیشگیرانه بزند، یا اگر چین و آمریکا وارد جنگ تجاری شدیدتری شوند، ممکن است ایران دوباره از مذاکره عقبنشینی کند. همچنین، اگر آمریکا اهداف غیرواقعی در مذاکرات تعیین کند، احتمال توافق کاهش مییابد.
در کل، شرایط منطقهای، جهانی و داخلی به گونهای است که میتوان به توافقی معنادار دست یافت؛ توافقی که هم ثبات منطقهای را افزایش دهد و هم به نفع مردم ایران و جامعهی جهانی باشد. اما باید مراقب بود که این فرصت از دست نرود، چون پیامدهای آن میتواند بسیار خطرناک باشد.
منبع: مؤسسه خاورمیانه
با نزدیک شدن به صدمین روز ریاست جمهوری اهمیت توافق با ایران برای ترامپ روز به روز بیشتر می شود
دونالد ترامپ رئیس جمهور آمریکا همچنان از تهدید اقدام نظامی استفاده میکند تا ایران را به میز مذاکره بکشاند. اما چند عامل باعث شدهاست که رئیسجمهور آمریکا فعلاً از حمله واقعی به ایران عقبنشینی کند.
تصمیم ترامپ برای جلوگیری از حمله احتمالی اسرائیل به سایتهای هستهای ایران – که گفته میشود برای ماه مه برنامهریزی شده بود – در واقع پیامی به نخستوزیر اسرائیل، بنیامین نتانیاهو بود مبنی بر اینکه این رئیسجمهور آمریکاست که تصمیم نهایی درباره چنین اقدامی را میگیرد، نه نخستوزیر اسرائیل. این تصمیم نتیجه ماهها بحث و اختلافنظر درون دولت ترامپ درباره سیاستهایش نسبت به ایران بود.
البته این به این معنا نیست که مشاوران ترامپ هیچ تأثیری روی او و سیاست هایش ندارند. در واقع، همه آنها در هدف جلوگیری از دستیابی ایران به سلاح هستهای اتفاقنظر دارند و اختلاف آنها تنها در روش و جزئیات است.
یک گروه از مشاوران – از جمله مشاور امنیت ملی مایک والتز و وزیر خارجه مارکو روبیو – معتقدند که توافق با ایران ممکن نیست. آنها باور دارند ایران نه برنامه هستهایاش را کنار میگذارد و نه با نظارتهای بینالمللی بیشتر از سوی آژانس بینالمللی انرژی اتمی موافقت میکند. این گروه فکر میکند ایران در حال حاضر بسیار ضعیف است، آمریکا نیازی به امتیاز دادن ندارد و حمله نظامی اکنون هم ممکن و هم ضروری است.
گروه مقابل – شامل معاون رئیسجمهور جیدی ونس، وزیر دفاع پیت هگست و فرستاده ویژه استیو ویتکاف – به دنبال راهی برای مصالحه دیپلماتیک هستند. آنها معتقدند ایران آماده برخی مصالحههای محدود است و ترامپ بهتر است وارد جنگ نشود، بهویژه چون خود را بهعنوان کسی معرفی میکند که میتواند در جاهایی که دیگران در برقراری صلح و آرامش شکست خوردهاند، صلح ایجاد کند.
این گروه همچنین به عدم تمایل مردم آمریکا برای ورود به درگیری نظامی و خطر افزایش قیمت نفت – در شرایطی که اقتصاد آمریکا به خاطر جنگ تجاری با چین و دیگر کشورها آسیب دیده – اشاره دارد.
ترامپ هنوز تصمیم نهایی را نگرفته است. او که در آستانه اتمام ۱۰۰ روز اول ریاستجمهوریاش قرار دارد، فعلاً عقب نشسته و ترجیح داده است از نقش روزافزون عربستان سعودی بهعنوان پل دیپلماتیک واشنگتن استفاده کند.
ترامپ که ماه آینده قصد سفر به عربستان را دارد، هدف اصلیاش را دستیابی به "توافق قرن" بین اسرائیل و جهان عرب میداند. کشاندن متحدان آمریکا به درگیری با ایران، با این هدف در تضاد است. به همین دلیل به نظر میرسد که ترامپ ترجیح داده است هم به خودش و هم به ایران زمان بدهد.
ترامپ هنوز دستاوردی جدی برای ارائه ندارد. جنگ تعرفهها با دیگر کشورها نتیجهای نداده و در برخی موارد مجبور به عقبنشینی شده است. همچنین او هنوز نتوانسته است جنگهای اوکراین و غزه را پایان دهد.
ترامپ، اروپا را در موضوع مذاکره با ایران حاشیهای میداند. با این حال، نقش اروپا در شورای امنیت سازمان ملل اهمیت زیادی دارد؛ چه برای مهار دیپلماتیک ایران و چه برای مشروعیت دادن به اقدام نظامی آمریکا.
رهبران اروپایی با گزینه نظامی مخالفاند، چون معتقدند باعث از بین رفتن احتمال مصالحه میشود و منطقه را بیثبات میکند.
روسیه – عضو دیگر شورای امنیت – هم در ظاهر موضع سختی علیه اقدام نظامی خواهد گرفت. بهویژه پس از سفر اخیر وزیر خارجه ایران، عباس عراقچی، به مسکو و پیامی که از سوی رهبر ایران برای پوتین آورد تا جلوی اقدام نظامی آمریکا را بگیرد.
اما ایران در این میان چه میخواهد؟ ایران از روسیه فقط حمایت سیاسی نمیخواهد؛ بلکه به دنبال حمایت نظامی در صورت حمله آمریکاست؛ خواسته ای که اجابت آن از سوی روسیه سخت است زیرا روابط خود را با آمریکای تحت رهبری ترامپ، رو به تغییر و بهبودی می بیند.
در نهایت، هم ترامپ و هم خامنهای به مرز درگیری رسیدهاند، اما هر دو ترجیح میدهند عقبنشینی کرده و به توافق برسند. جهان نظارهگر است تا ببیند آیا آنها آماده توافق هستند یا جنگ.
در این میان، نقش عربستان بسیار مهم است؛ نه فقط بهخاطر روابطش با ایران و آمریکا، بلکه چون این کشور در مرکز نگاه استراتژیک ترامپ به خاورمیانه قرار دارد. به همین دلیل وزیر دفاع عربستان، شاهزاده خالد بن سلمان، به تهران سفر کرده است.
ترامپ از عقبنشینی بعد از تنشزایی، واهمهای ندارد؛ همانطور که در مورد تعرفه های تجاری نیز شاهد بودیم، برخی از آنها را برداشت. هماکنون نیز او مشکلی با دادن زمان بیشتر به مذاکرات ندارد؛ اما اگر حس کند ایران فقط وقتکشی میکند، ممکن است تصمیمی ناگهانی و شدید بگیرد.
و اگر از اینکه نتوانسته به وعدههایش در سطح جهانی عمل کند، ناامید شود، ممکن است سراغ تصمیمهایی غیرمنتظره یا امتیازهای بزرگ برود. هیچکس نمیداند تصمیم نهایی چه خواهد بود – جز خود ترامپ.


نظر شما