twitter share facebook share ۱۴۰۴ آذر ۰۱ 227
یک اوکراین امن و کاملاً غرب‌گرا بر ۸۰٪ خاک پیش از جنگش، نتیجه‌ای به‌مراتب بهتر است از شرایطی که احتمالاً جنگ در سال ۲۰۲۶ یا بعد از آن به آن ختم خواهد شد.

تلاش‌ها برای یافتن یک راه‌حل دیپلماتیک برای جنگ اوکراین طی چند ماه گذشته مسیری پیچیده و گیج‌کننده را طی کرده است. پس از یک دوره خوش‌بینی در پی نشست آگوست ترامپ–پوتین در آلاسکا، دولت ترامپ که از ناتوانی در دستیابی به آتش‌بس فوری خسته شده بود، دوباره به تشدید تحریم‌ها و تهدیدهای نظامی روی آورد.

اکنون ایالات متحده یک طرح صلح ۲۸ بندی جدید همراه با تضمین‌های امنیتی برای اوکراین از سوی آمریکا و اروپا ارائه کرده است. هرچند روسیه رسماً این پیش‌نویس را تأیید نکرده، اما اینکه مذاکره‌کننده روس، کیریل دیمیتریف، محتوای آن را برای رسانه‌های آمریکایی فاش کرده، نشان‌دهنده پذیرش نسبتاً بالای روسیه نسبت به این طرح است. اگر اوکراین نیز آن را بپذیرد، این طرح راه را برای آتش‌بس فوری و یک توافق بلندمدت برای پایان دادن به جنگ هموار می‌کند.

اقدام آمریکا در طراحی یک طرح صلح جامع، بازتاب واقعیتی اساسی است: نقش حیاتی و رهبری دیپلماتیک آمریکا در پایان دادن به جنگ. جنگ اوکراین یک درگیری امنیتی چندلایه بین غرب تحت رهبری آمریکا، و روسیه است. به همین دلیل بسیاری از عوامل امنیتی این بحران را، اوکراین به‌تنهایی نمی‌تواند حل کند. از آنجا که روس‌ها در میدان نبرد دست بالا را دارند، هیچ‌گاه احتمال نداشت که روسیه بدون تضمین‌هایی درباره نیازهای امنیتی خود، با آتش‌بس موافقت کند.

این طرح نه‌تنها چنین تضمین‌هایی را ارائه می‌دهد، بلکه نشان‌دهنده بهره‌گیری آمریکا از نفوذ دیپلماتیک خود برای گرفتن امتیازهای بزرگ از روسیه در راستای امنیت و استقلال پایدار اوکراین است. حتی می‌توان گفت — هرچند بعید است در رسانه‌های آمریکا و اروپا چنین توصیفی دیده شود — این طرح نوعی پیروزی میانجی‌گری‌شده توسط آمریکا برای اوکراین و برای ثبات جهانی در این جنگ طولانی و خونین است. اجرای موفق آن، اوکراینی امن و کاملاً هم‌سو با غرب ایجاد می‌کند.

امتیازدهی‌های روسیه از موضوع اصلی که محرک آغاز بحران روسیه–اوکراین در سال ۲۰۱۴ بود شروع می‌شود: عضویت اوکراین در اتحادیه اروپا. طرح تصریح می‌کند که اوکراین واجد شرایط عضویت در اتحادیه اروپاست و در زمان بررسی عضویتش، به بازارهای اروپایی دسترسی ترجیحی خواهد داشت. این موضوع نشانه‌ای قطعی از جهت‌گیری سیاسی و اقتصادی اوکراین به سمت غرب است، درعین‌حال نگرانی امنیتی روسیه درباره ناتو را هم در نظر می‌گیرد. همین اختلاف درباره مسیر اروپایی اوکراین بود که جرقه اعتراضات میدان در ۲۰۱۴ شد و حالا روسیه در این زمینه عقب‌نشینی کرده است.

امتیازدهی‌های روسیه در حوزه امنیت اوکراین نیز ادامه دارد. در مذاکرات استانبول در آغاز جنگ ۲۰۲۲، روسیه خواستار محدود شدن ارتش اوکراین به حدود ۸۰ هزار نیرو بود — عددی به‌وضوح ناکافی برای دفاع در برابر تهاجم روسیه. در همان مذاکرات، خود اوکراین خواستار یک ارتش دائمی ۲۵۰ هزار نفره بود. اما اکنون، در طرح ۲۸ بندی، اوکراین اجازه خواهد داشت یک ارتش ۶۰۰ هزار نفره داشته باشد، بیش از دو برابر خواسته خود اوکراین در سال ۲۰۲۲ و تقریباً هشت برابر مطالبه روسیه.

البته این عدد کمتر از تعداد فعلی نیروی فعال نظامی اوکراین در زمان جنگ است که بیش از ۷۰۰ هزار نفر است، اما چنین عددی در زمان صلح قطعاً قابل دوام نیست. ارتش ۶۰۰ هزار نفره اوکراین بزرگ‌ترین ارتش اروپا (به‌جز روسیه) خواهد بود. حتی از مجموع ارتش‌های بریتانیا، فرانسه و آلمان نیز بزرگ‌تر خواهد بود. قدرت نظامی اوکراین همچنین با یک تضمین امنیتی جداگانه از سوی آمریکا و اروپا برای مداخله و حمایت در صورت حمله روسیه تقویت می‌شود.

بخش‌هایی از توافق که احتمالاً به‌عنوان «امتیازات دردناک اوکراین» مطرح خواهند شد مربوط به قلمرو هستند. اما حتی این بخش‌های سرزمینی نیز شامل امتیازات مهم روسیه هستند، نسبت به خواسته‌های اخیر مسکو و مخصوصاً در مقایسه با هدف اولیه جنگ که کنترل سیاسی بخش‌های بزرگی از اوکراین بود.

اواخر ۲۰۲۲، روسیه مدعی الحاق رسمی چهار استان اوکراین افزون بر کریمه شد. اما در این توافق از مطالبه خود برای عقب‌نشینی اوکراین از مناطق تسخیرنشده در دو استان صرف‌نظر می‌کند. به‌جای آن فقط خروج اوکراین از بخش‌هایی از استان دونتسک — حدود ۱٪ از مرزهای ۱۹۹۱ — مطرح است. اما نکته اصلی این است که روسیه این مناطق را اشغال نخواهد کرد؛ بلکه منطقه‌ای غیرنظامی‌شده ایجاد می‌شود.

روشن است که این مفاد، مرزهای پیش از ۲۰۱۴ اوکراین را برنمی‌گرداند. اما این مطالبه طی چهار سال جنگ خونین غیرقابل تحقق بوده است. واگذاری عملی مناطق اشغالی به روسیه — هرچند تلخ — با توجه به تلفات سنگین انسانی روسیه و واقعیت‌های میدانی، قابل بازگشت نبوده است.

این‌ها تنها امتیازات روسیه نیستند. برای مثال، روسیه می‌پذیرد ۱۰۰ میلیارد دلار از دارایی‌های بلوکه‌شده‌اش برای بازسازی اوکراین استفاده شود. بسیاری از مفاد دیگر که ظاهراً اهداف روسیه را نمایش می‌دهند — مانند تضمین آزادی مذهبی (احتمالاً برای کلیسای ارتدوکس روسیه)، حقوق اقلیت‌ها و رد ایدئولوژی نازی — در عمل با استانداردهای اتحادیه اروپا برای یک اوکراین غرب‌گرا هماهنگ هستند.

این سند همچنین نقشه‌راهی برای اروپایی آرام‌تر و باثبات‌تر ارائه می‌دهد، مسیری کاملاً در راستای منافع آمریکا. ساختار امنیتی اروپا با وعده عدم‌تجاوز روسیه، بازگشت روسیه به گروه G-8، تشکیل گروه کاری امنیتی آمریکا–روسیه و لغو تدریجی تحریم‌ها در ازای اجرای تعهدات روسیه، تثبیت می‌شود. یک بند مهم نیز می‌گوید آمریکا و روسیه «معاهدات مربوط به منع گسترش و کنترل سلاح‌های هسته‌ای را تمدید خواهند کرد». جزئیات این توافق هنوز نامشخص است اما راه را برای همکاری گسترده‌تر در حوزه خلع سلاح باز می‌کند.

با وجود همه این نکات مثبت، به‌احتمال زیاد بسیاری از رسانه‌های جریان اصلی چنین چشم‌اندازی را ارائه نخواهند داد. با وجود میلیون‌ها کشته در بزرگ‌ترین جنگ اروپا از زمان جنگ جهانی دوم — جنگی که با تهاجم روسیه به خاک اوکراین آغاز شد — احساسات ضدروسی بسیار شدید است و همدردی با رنج اوکراین کاملاً قابل درک. این واقعیت که روسیه بخش‌هایی از اوکراین را حفظ می‌کند و اوکراین عضو ناتو نخواهد شد ممکن است مانع دیده‌شدن امتیازات عمده روسیه و منافع این توافق برای اوکراین و آمریکا شود. کسانی که سال‌ها خواستار بازپس‌گیری کامل خاک اوکراین یا حتی جنگ طولانی برای تغییر رژیم در روسیه بوده‌اند، احتمالاً از توافقی که آن را «ناقص» می‌دانند حمایت نخواهند کرد.

اما جایگزین‌ها بسیار بدترند، به‌ویژه برای اوکراین، که با بحران‌های داخلی، سقوط اقتصادی و وضعیت وخیم در جبهه دونباس و جنوب‌شرق روبه‌روست. یک اوکراین امن و کاملاً غرب‌گرا بر ۸۰٪ خاک پیش از جنگش، نتیجه‌ای به‌مراتب بهتر است از شرایطی که احتمالاً جنگ در سال ۲۰۲۶ یا بعد از آن به آن ختم خواهد شد.

منبع: responsiblestatecraft


نظر شما