یکی از انتقادات تندی که برخی از منتقدین داخلی و خارجی آمریکا بر زبان می آورند، این است که با بیرون رفتن نظامیان آمریکایی از خاک عراق، ایران در این کشور صاحب نفوذ و قدرت شد و توانست معادلات و موازنات عراق را بر اساس منافع و مصالح خود تنظیم کند و دست کم با دو عنصر از عناصر سه گانه قومی مذهبی عراق یعنی شیعیان و کردها، روابط استراتژیک ایجاد نماید و مانع از نفوذ رقبای درون منطقه ای و فرا منطقه ای شود. این انتقاد ، در واقع نشان دهنده عمق نفوذ و قدرت ایران در منطقه و به ویژه در عراق است و در پرونده های حساس دیگری همچون فلسطین، لبنان، سوریه و تا حدودی یمن نیز، ایران از موقعیتی برخوردار شده که هیچ بازیگر دیگری بدون کسب رضایت تهران نمی تواند مسیر تحولات را تغییر دهد. با این حال، دست کم در شش ماه گذشته، این فضا رو به تغییر نهاده و ورود جدی روسیه به میدان حساس و پر از مین و مانع سوریه، می رود تا اندک اندک، فضا را به سمت و سویی ببرد که اوضاع به نفع مسکو پیش برود و چنین چیزی حتی در خوشایندترین و خوش بینانه ترین حالت و با فرض ائتلاف و برقراری روابط استراتژیک و حیاتی بین ایران و روسیه، نمی تواند ضامن منافع و مصالح جمهوری اسلامی ایران باشد.

شیفتگی در برابر پوتین و قرائت غلط اهداف مسکو

توجه به چند نمونه از اتفاقات ماه های اخیر و اظهار نظر برخی مقامات سیاسی، امنیتی و نظامی و گروه های خاصی از تحلیل گران و کارشناسان سیاسی ایران، بیانگر این مساله است که در حال حاضر، گونه ای از شیفتگی نسبت به روسیه به وجود آمده است که می تواند در میان مدت، خسارات جدی به بار بیاورد. اظهار نظر و بیانات اغراق آمیز در این حوزه به حدی است که یکی از مقامات مهم کشور، دیدار پوتین با رهبر انقلاب را، مهم ترین و با کیفیت ترین ملاقات کل تاریخ جمهوری اسلامی خواند! برخی از رسانه ها و تریبون های خاص نیز ولادیمیر پوتین را با وهب مسیحی مقایسه کردند و تصویری عجیب از تحلیل های شتاب زده و به اصطلاح جوگیر شدن و رفتار رفیق محورانه ایرانی را به نمایش گذاشتند .

به راستی چه شده است؟ چه اتفاقی در خاک سوریه روی داده و روسیه دست به چه عملیات خارق العاده ای زده و چه ید بیضایی نشان داده است؟ آیا اقدامات روسیه توانسته منجر به پایان حیات گروه شوم و تروریستی تکفیری داعش و تضمین بقای حکومت اسد و نیز تضمین امنیت حزب الله و محور مقاومت شود؟ آیا اهداف نظامی استراتژیک روسیه در حوزه مدیترانه و پایگاه های طرطوس و لاذقیه و هماهنگی کامل مسکو با تل آویو، مساله ای است که نیاز به توضیح مفصل و جزء به جزء داشته باشد؟ آیا در شرایطی که ایران، ده ها تن از برجسته ترین افسران و سرداران خود را در جنگ با تکفیری ها از دست داده و به قول غربی ها، ژنرال های ایرانی هم در این میدان خون داده اند، باز هم باید تلاش کنیم تا تصویری حماسی از اقدامات روسیه نشان دهیم؟ در شرایطی که حتی برای دریافت سیستم موشکی اس 300، هنوز هم ابهامات فراوانی وجود دارد، باز هم شلیک شدن موشک از دریای خزر به سوی سوریه و قدرت نمایی پوتین در عرصه بین المللی، سودی برای ایران دارد؟

یکی از این مسائل ظریف، ضرورت توجه به این نکته است که ایران، با هزینه هایی که در چهار سال گذشته در سوریه پرداخت کرده و با توجه به تفکرات خاصی که در این حوزه دارد، در موقعیتی نیست که صرفا با یک بازیگر وارد ائتلاف شود و چشم از گزینه هایی همچون مذاکره با مخالفین و رقبا و حتی دشمنان ببندد. به عنوان مثال، در پرونده حساس سوریه، نمی توان برای همیشه، همه مخالفین سوری را به یک چوب راند و همه آنان را تروریست نامید. به ویژه در شرایطی که ائتلاف مخالفین سوری به ریاست خالد خوجا، در بسیاری از محافل دیپلماتیک جهانی از مشروعیت و مقبولیت برخوردارند، ایران نیز می تواند با آنان و همچنین کردها و ترکمن ها وارد گفتگوی رسمی و آشکار شود و در عین حال، دست از مبانی خود برندارد. در همین حوزه، بحث حساس و مهم دیگری به نام رویکرد تهران به ترکیه، قطر و عربستان سعودی وجود دارد. اگر در رابطه با عربستان و به ویژه به خاطر رویدادهای منا و مسائل پیچیده ای همچون یمن و اختلافات دیگر، راه گفتگو مسدود است، در مورد ترکیه و قطر نباید چنین نگرشی داشت. در همین روزهای اخیر، اظهارات رئیس جمهور و وزیر امور خارجه کشورمان در مورد تنش سیاسی و نظامی جدیدی که پس از سقوط هواپیمای سوخو بین روسیه و ترکیه به وجود آمده در برگیرنده مراعات ظرافت های سیاسی و دیپلماتیک بود اما در نگرش بسیاری از مقامات نظامی و نیز تحلیل گران و تریبون های خاص، حمایت کامل از روسیه، پیش بینی عواقب مرگبار برای ترکیه و اظهاراتی از این دست و همچنین ترجمه و نشر وسیع اخبار و بیانات دروغین و بسیار تند از سوی پوتین علیه اردوغان، در دستور کار قرار گرفت.

در پایان باید گفت، شیفتگی در برابر روسیه و منجی دانستن پوتین در خاورمیانه، یک خطای آشکار و مبنایی است و چنین چیزی می تواند منجر به ایجاد خسارات سنگینی شود و شاید بد نیست در شرایط کنونی که چند روز از سفر پوتین به ایران سپری شده، یک بار دیگر گزارش های تصویری دیدار او با رئیس جمهور را با نگرش تحلیل «زبان بدن» بازبینی کنیم و به این واقعیت پی ببریم که بیانات اغراق آمیز ما می تواند کاری کند که مهمان به گونه ای دیگر رفتار کند.

*دیپلماسی

messages.comments