مجرمان پس از توجه به چهار شرط اساسی زیر مجازات می شوند:
1-جرم 2-مجرم 3-جامعه 4-مصلحت
مثلا اگر زنایی روی دهد باید توجه شود که آیا جرم انجام شده زنای محصنه است یا غیر محصنه؟ آیا مجرم نابالغ است و باید تأدیب شود یا فرد بالغی است که باید بر او حد جاری شود؟ و آیا اصولا این جامعه، جامعه صالحی بوده که مجرم با جرم خویش مصلحت عمومی را نادیده گرفته باشد یا نه؟
اگر جامعه ای خود صالح نباشد، در آنصورت مجرم با انجام جرم خویش، نه قانون را نادیده گرفته و نه مصلحت عمومی را نقض کرده است. برای مثال مجازات سارقی که در روزگار قحطی دست به سرقت زده باشد قطع ید نیست.
پس از موارد فوق، اینک نوبت به رعایت کردن قاعده اهم و مهم می رسد. در اینجا این سؤال مطرح می شود که آیا مصلحت در مجازات است یا ترک مجازات و یا انجام دادن بخشی از مجازات؟
امام علی علیه السلام قاضی خویش ابوالاسود دوئلی را بدلیل آنکه صدایش بر صدای طرفین نزاع بالاتر می رفت از منصب قضاوت برکنار کرد، اما در جای دیگر از جرم یک شرابخوار تنها به دلیل آنکه حافظ سوره بقره بود درگذشت، همچنین لواط کننده ای را که توبه نموده و خود را برای تحمل مجازات مهیا ساخته بود بخشید. این داستان ها همگی نشان می دهد، در مرحله تطابق مجازات با جرم یا مجرم، دو عامل جامعه و مصلحت نیز مدخلیت دارد.
انحراف چگونه درمان می شود؟
آنچه در باب ناهنجاری و انحراف اهمیت دارد موارد زیر است:
1-درمان 2-اصلاح جامعه کوچک 3-اصلاح جامعه بزرگ
غالبا مجرم کسی نیست که جامعه را قربانی مطامع و خواسته های خود می کند. به مجرم باید به دیده مدارا و دلسوزی نگریست نه با دیده خشم و سرزنش؛ از این روی در تاریخ هرگز به موردی بر نمی خوریم که رسول خدا و امیرمؤمنان مجرمان را تحقیر و نکوهش کرده باشند. آنان حتی در برخورد با منافقان نیز به حداقل توبیخ و سرزنش اکتفا می نمودند، زیرا مجازات از باب اضطرار و ناچاری است نه به منظور تشفی قلب و انتقام. مجازات نوعی درمان است، آن هم درمانی مانند عمل جراحی که جز در حالت اضطرار بدان روی نمی آورند.
درمان انحراف و ناهنجاری ها با لحاظ کردن متغیرهای زیر ممکن می گردد:
الف.یاری رساندن به فرد منحرف برای حرکت دادن تدریجی او به سوی درستکاری، با استفاده از نزدیک ترین و آسان ترین راهها. اگر ارتکاب جرم به سبب فقر، ناتوانی در ازدواج، بیماری، رقابت و مانند اینها باشد، باید به درمان فقر و تسهیل امر ازدواج او پرداخت، همچنین باید امکانات بهداشتی و پزشکی را برای بازیابی سلامت افراد بزهکار فراهم کرد و نیز اگر ارتکاب جرم به واسطه رقابت باشد، باید میان فرد مجرم و رقیبش دوستی مجدد برپا کرد و در صورت ناممکن بودن آن، دو رقیب تا حد امکان از یکدیگر دور نگاه داشته شوند.
ب.ایجاد امکان بازپروری که با روند درمان همراه باشد و با ایجاد اشتغال برای فرد بزهکار، برای او زمان فراغتی باقی نگذارند تا بخواهد در مراکز بازپروری نیز به انحراف فکری و عملی بپردازد.
اصلاح جامعه کوچک
منظور از جوامع کوچک، محیط خانواده، مدرسه و مانند اینهاست. مشکلات خانوادگی، تربیت ناسالم فرزندان، نادرستی فرهنگ حاکم بر مدرسه و همچنین رابطه نامناسب معلم با شاگردان، سبب ساز انحراف آنها می شود،لذا بر والدین بایسته است که فرزندان خود را بدون سهل انگاری یا زیاده روی، از دو نعمت عقل سالم و عاطفه پاک برخوردار کنند تا کودک احساس امنیت کند و قلمرو مجاز عمل خود را بشناسد. لذا والدین باید نیازهای او را به تمامی تأمین کنند و همزمان انضباط، پاکیزگی، ادب، کار، دگردوستی، مشارکت با دیگران و اجتناب از استبداد را نیز به وی آموزش دهند.
در محیط مدرسه نیز درستی فرهنگ و تربیت و مراقبت کامل به منظور سرایت نکردن اخلاق زشت برخی از دانش آموزان به دیگران ضروری است.
اصلاح جامعه بزرگ
اصلاح جوامع بزرگ از مشکل ترین کارهاست زیرا این امر با پدیده هایی مانند اقتصاد، سیاست، امور اجتماعی، عمرانف پرورش و مانند اینها گره می خورد؛ لذا به بسیاری از مصلحان، فرهنگیان و خبرگان نیاز است تا بتوان جامعه بزرگ را اصلاح نمود. این امر نیازمند برنامه ریزی گسترده بوده و گام اول، آن است که خود مصلحان صالح و نیکوکار باشند.
ارکان اصلاح جامعه
اصلاح جامعه بزرگ بر دو پایه اساسی استوار است:
1-ایمان به خدا
2-تقسیم عادلانه دانش، حاکمیت و ثروت: هریک از این امور در صورتی که به طور یکسان در دسترس همگان قرار نگیرد، موجب گسترش فقر و محرومیت اجتماعی شده و سرانجام به انحراف منتهی می گردد، از این رو رهاسازی این سه از چنگال نظام های سرمایه داری، سوسیالیستی و هر نوع نظم اجتماعی دیگر اقدامی است لازم و ضروری.
قوانین گاه موجب انحراف اند
قوانین گاه در فراهم آوری بستر انحراف ایفای نقش می کنند. قانونی که میان آگاه و ناآگاه، ناچار و مختار، در ارتکاب جرم تفاوت نمی گذارد، بی تردید مخرب است زیرا گاه فردی را محکوم می کند که آن فرد خود را به دلیل نادانی یا اضطرار بیگناه می پندارد؛ لذا احساس می کند که قانون به او ستم کرده است. چنین فضایی زمینه پیدایش انحراف را فراهم می سازد. فرد ستم دیده و زخم خورده از قانون در پی انتقام می افتد و تخم دشمنی را در سینه می پرورد.
یکی دیگر از کاستی های قوانین مصوب که آن نیز در رویش انحراف مؤثر است، مخیر کردن بزهکار به پرداخت جریمه مالی یا تحمل مجازات جسمی است. در چنین حالتی بسیاری از مجرمان با پرداخت پول از اعدام، زندان و ...رهایی می یابند. اگر فقیری به همراه فردی ثروتمند مرتکب جرمی شود، تنها اوست که به زندان می افتد و ثروتمند با پرداخت جریمه مالی آزاد می شود. آنگاه که افراد بانفوذ و شخص بی نفوذ مرتکب جرم می شوند، باز هم چنین اتفاقی می افتد و اعتبار و نفوذ آن شخص وی را از مجازات رهایی می بخشد.
چنین اموری که متأسفانه در چارچوب قانون نیز اعمال می شود، قلمرو انحراف را گسترده ساخته و گاه آتش شورش ناشی از تصویب چنین قوانینی، دامان خود قانونگذاران را نیز می گیرد.
برگرفته از کتاب اسلام و جامعه نوشته آیت الله سید محمد شیرازی
نظر شما