twitter share facebook share ۱۳۹۸ شهریور ۲۸ 1116

پس از آن بود که آمریکا و عربستان، ایران را مسئول حمله دانستند و به این ترتیب بار دیگر احتمال بروز جنگ بین آمریکا و ایران مطرح شد.

در مطلب پیش رو نگاهی انداخته ایم به نظرات کارشناسان سیاسی در خصوص این حادثه و اینکه در صورت پذیرش ادعای امریکا، هدف ایران از انجام چنین حملاتی چه بوده است؟

نخستین پارامتری که در این حملات شایان توجه است، زمانبندی و اثر حملات به عربستان است. این حملات می تواند دربرگیرنده چندین پیامد باشد که حمله به ایران با شروع انفجار در تاسیسات نفتی کشور؛ صفر شدن احتمال ملاقات ترامپ و روحانی؛ تضمین پیروزی نتانیاهو در انتخابات اسرائیل؛ ضرر جدی رساندن به احتمال توافق با اروپا و وابسته کردن بیشتر ایران به روسیه و چین؛ از جمله آن است.

در خصوص احتمال اول یعنی تحریک امریکا برای حمله به ایران، در ساعات اولیه پس از حمله و با توجه به مواضع تندی که برخی از مقامات آمریکایی علیه ایران گرفتند، این گمان می رفت که اگر قرار است جنگی بین دو کشور صورت گیرد اکنون نزدیک‌ترین لحظه به وقوع آن است، اما با گذشت زمان این احتمال رفته رفته کمرنگ شد.

شبکه آمریکایی ان‌بی‌سی به نقل از مقام های آمریکایی گزارش داد که دولت ترامپ مشغول سبک سنگین کردن طیفی از گزینه ها برای اقدامی تلافی جویانه علیه ایران از جمله حمله ای سایبری یا فیزیکی به تاسیسات نفتی یا دارایی های سپاه پاسداران ایران است. اما در ادامه مجری شبکه به نقل از همین مقامات اضافه کرد که ترامپ نمی خواهد امریکا را وارد یک مناقشه گسترده با ایران کند لذا نشانه ای در دست نیست که آمریکا در آستانه اقدامی نظامی است؛ البته وزارت دفاع آمریکا در حال بررسی گزینه هایی برای تقویت حضور نظامی در منطقه است.

حقیقت آن است که دونالد ترامپ تا کنون اراده‌ای برای جنگ با ایران از خود نشان نداده است. پیام او پس از حمله به تأسیسات نفتی عربستان تامل‌برانگیز بود. در حالی که آمریکا از بالاترین اشراف اطلاعاتی در جهان برخوردار است، او در توئیتی تشخیص عامل پشت پرده حمله را برعهده عربستان انداخت و نوشت: «آماده حمله هستیم. اما، منتظریم ببینیم پادشاهی عربستان چه کسی را عامل این حملات می‌داند. بر اساس آن اقدام خواهیم کرد.»

نکته ان است که این حملات در شرایطی رخ داده است که رقابت‌های انتخاباتی دونالد ترامپ، برای تضمین دور دوم ریاست‌جمهوری‌‌اش آغاز شده و در چنین شرایطی به نظر نمی‌رسد که کاخ سفید در مقایسه با حوادثی که پنج ماه گذشته به وقوع پیوست‌، واکنشی چندان متفاوت نشان دهد. تنها اقدام عملی وی در این راستا نیز تاکنون، اعلام افزایش تحریم ها علیه جمهوری اسلامی بوده است.

اما بسیاری از سیاستمداران امریکا مخالف رویه ای هستند که رییس جمهور آن کشور در قبال اقدامات منتسب به ایران در پیش گرفته است و عدم واکنش مناسب به این اقدامات را سبب تجری بیشتر ایران می دانند. چنانکه لیندزی گراهام، رییس کمیته قضایی سنای آمریکا معتقد است، ایران انصراف رییس‌جمهوری آمریکا از اقدام نظامی علیه تهران در واکنش به سرنگونی پهپاد آمریکایی را نشانه ضعف واشینگتن تلقی کرده و همین باعث شده جمهوری اسلامی به تاسیسات نفتی عربستان سعودی حمله کند. 

گراهام در ادامه توییت‌های خود نوشت: «مشکل ایران با گذشت زمان بدتر می‌شود. پس لازم است اقدام قاطعانه برای پیشگیری از تجاوز بیشتر از سوی آیت‌الله و مریدانش صورت گیرد.» او در ادامه با ادعای دست داشتن ایران در حمله به آرامکو، ان را حرکتی جنگی دانست و افزود «هدف باید برقراری بازدارندگی ازدست‌رفته علیه تجاوز ایران باشد.»

از سوی دیگر، اتحادیه اروپا و کشورهای مهم اروپایی نیز به مانند عربستان از اتخاذ موضع سخت علیه ایران خودداری کرده‌اند و در حال حاضر با گذشت چندین روز از حملات، هنوز بسیاری از کشورها این حملات را محکوم نکرده‌اند. اما افزایش تنش‌ها در منطقه، می‌تواند به تقویت ائتلاف‌هایی مانند ائتلاف نظامی خلیج فارس و گسترش همکاری‌های امنیتی آمریکا و کشورهای عربی کمک کند

انچه ماهیت این حمله را با رخدادهای قبلی از جمله اسقاط پهپاد امریکایی و حمله به چندین نفتکش در خلیج فارس متمایز می کند و احتمال مشارکت کشورهای دیگر را در ائتلاف علیه ایران افزایش می دهد، تاثیری است که این حملات بر بازارهای نفت دارد. چنانکه دیدیم در نخستین ساعات پس از حمله، بهای نفت خام در بازار جهانی 10 تا 20‌ درصد افزایش یافت. حملاتی از این دست تهدیدی برای کل جامعه جهانی است زیرا زیان‌ اقتصادی ناشی از این وضع‌، علاوه بر تولید‌کنندگان، دامن مصرف‌کنندگان اروپایی و آسیایی نفت را نیز خواهد گرفت

احمد زیدآبادی نیز ضمن تاکید بر اهمیت نفت و برقراری جریان صدور ان برای کشورهایی همچون چین و با اشاره به اینکه آمریکا در پی نوعی عملیات چند جانبه از سوی ائتلافی از کشورها برای پاسخ به حمله علیه تأسیسات نفتی عربستان است، می نویسد: آمریکا و بریتانیا و عربستان در صدد گشودن پای سازمان ملل به ماجرا هستند و علاقمندند از طریق شورای امنیت کار خود را پیش ببرند. چین و روسیه نیز هر دو با عربستان روابط دوستانه و نزدیکی دارند و چینی‌ها به طور مشخص اقتصادشان به جریان آزاد نفت از کشورهای عرب منطقه گره خورده است. بنابراین، این دو کشور با هر گونه تحرکی که ثبات سیاسی عربستان را به مخاطره اندازد و یا جریان صدور نفت را مختل کند؛ به شدت مخالف‌اند. اما شورای امنیت در صورت پذیرش اعتبار اسناد و مدارک احتمالی سعودی‌ها، حداکثر ممکن است تا صدور قطعنامه‌ای در جهت محکومیت ایران پیش برود. گرچه همین قطعنامه نیز دست آمریکا و متحدانش را برای اعمال فشار سیاسی و اقتصادی و حتی در صورت لزوم نظامی علیه تهران باز خواهد گذاشت. در واقع هدف اصلی عربستان و آمریکا از کشاندن احتمالی پرونده به شورای امنیت نیز همین است.

اما اگر ارزیابی اطلاعاتی و نظامی ایالات متحده درباره نقش ایران در این حملات درست و قطعی باشد، جمهوری اسلامی با چه انگیزه‌ای خطر بروز جنگ را به جان خریده است؟

سلسله حوادثی که در سه ماه گذشته در بنادر و آبراه های خلیج فارس رخ داد، عمدتا ترجمان این ایده ایران بوده که صدور نفت در منطقه یا باید برای همه باشد یا هیچکس! در واقع می توان ادعا کرد به غیر از موازنه وحشت نظامی، اکنون نوعی موازنه نفتی هم پدید آمده است: اختلال در صدور نفت در برابر تحریم نفتی، حملات پهبادی در برابر حملات هوایی!

به عقیده «مهرزاد بروجردی»، استاد علوم سیاسی و رییس دانشکده روابط عمومی و بین‌الملل «دانشگاه ویرجینیا تک» با این فرض که ایران عامل اصلی این حملات باشد، انگیزه‌های جمهوری اسلامی در این زمینه، بیشتر خارجی است تا داخلی. «به نظر می‌رسد جمهوری اسلامی تلاش دارد مرحله به مرحله هزینه عملیات طرف مقابل را با اقداماتی نظیر خسارات به کشتی‌ها در خلیج فارس، افزایش میزان غنی‌سازی و خروج مرحله‌ای از برجام و حالا حمله به مراکز نفتی عربستان سعودی افزایش دهد. جنگ برای جمهوری اسلامی هزینه خواهد داشت. کشوری که نمی‌تواند حقوق کارمندانش را پرداخت کند، هیچ وقت ریسک جنگ را به جان نمی‌خرد. در واقع، کشوری که روزی بیش از دو میلیون بشکه نفت می‌فروخت و حالا دستش خالی مانده است، سعی دارد کاری بکند که کشورهای دیگر را وادار به همکاری برای فروش نفت خود کند.»

منصور فرهنگ هم معتقد است که اگر جمهوری اسلامی ایران پشت این حملات باشد، اهداف خارجی را دنبال می‌کند: «تحریم‌ها مشکلات زیادی برای ایران به وجود آورده و تولید نفت آن را به کمتر از ۴۰۰هزار بشکه در روز رسانده است. ایران می‌خواهد بحرانی ایجاد کند که برای طرف مقابل هزینه ساز باشد؛ آن هم به شکلی که بتواند دخالت خود را کتمان کند. در واقع، دونالد ترامپ ریسک کرد و از توافق اتمی خارج شد تا ایران را وادار به نشستن پشت میز مذاکره کند. در این سو، ایران نیز ریسک و تلاش می‌کند کشورهای دیگر را مجاب کند تا امریکا را برای کاهش یا قطع تحریم‌ها متقاعد کند.»   

یکی از مهمترین نکاتی که در نظرات اکثر ناظران مورد اشاره قرار گرفته است همزمانی این حملات با طرح مباحث مذاکره بین رؤسای جمهور ایران و امریکاست. روز ۱۹ شهریور وزیر خارجه آمریکا، همزمان با برکنار شدن جان بولتون مشاور سابق امنیت ملی رئیس جمهور، صراحتا از آمادگی دونالد ترامپ برای ملاقات بدون پیش شرط با حسن روحانی خبر داده بود و ۲۰ شهریور، رییس جمهور امریکا در پاسخ به سوالات خبرنگاران، امکان کاهش تحریم های آمریکا در صورت ملاقات با حسن روحانی را رد نکرده بود. اما درست زمانی که امیدها برای دیدار دو رییس جمهور به خصوص بعد از برکناری بولتون افزایش یافته بود، حمله به آرامکو به وقوع پیوست و باعث شد که دونالد ترامپ بلافاصله بعد از حملات، گزارش‌های حاکی از آمادگی خود برای دیدار با مقام‌های ایرانی بدون پیش شرط را رد کند.

به عقیده کریستین هوفمان‌، خبرنگار مجله آلمانی اشپیگل که سال‌ها در ایران زندگی کرده، تندروها در ایران تلاش می‌کنند مانع از دیدار احتمالی روسای ‌جمهور ایران و آمریکا در حاشیه مجمع عمومی سازمان ملل در نیویورک شوند و از این منظر انگیزه کافی برای انجام چنین حمله ای را داشته اند.

حسین باستانی نیز با بیان اینکه هدف عاملان انجام حملات اخیر، هر که هستند، غیرممکن کردن مذاکرات تهران و واشنگتن است، می نویسد: تردید چندانی وجود ندارد که حملات اخیر به تاسیسات نفتی عربستان، یک شبه، دورنمای گفتگوی تهران و واشنگتن پس از برکناری جان بولتون را به فضای جدیدی تغییر داده که موضوع آن، هرچه باشد، مذاکره نیست. قبول رسمی مسئولیت عملیات از جانب حوثی ها، معنای تلویحی مشخصی دارد: اینکه فرضیاتی از قبیل انجام حملات اخیر از جانب دشمنان خارجی جمهوری اسلامی -مثلا برای افزایش فشار بر تهران- مبنایی ندارد. چرا که هرچند ممکن است در مورد میزان هماهنگی عملیات نظامی یمنی‌ها با تهران اختلاف نظر موجود داشته باشد، اما این احتمال منتفی است که نیروهای حوثی مسئولیت عملیاتی را بر عهده بگیرند که حتی احتمال برود توطئه دولت های دشمن یا رقیبِ حکومت ایران بوده است. درنتیجه، فارغ از اظهارنظر در مورد منشاء حملات چهار روز پیش، پرسش مهم این است که چرا باید نیرویی نظامی -که به دشمنان یا رقبای تهران وابسته نیست- درست در زمانی که احتمال مذاکره ایران و آمریکا از هر زمان دیگری در دو سال اخیر بیشتر شده، دست به بزرگ‌ترین عملیات نظامی تاریخ علیه منابع نفتی عربستان سعودی بزند؟

آقای باستانی در ادامه به حمله علیه دو نفتکش حامل نفت صادراتی ژاپن اشاره می کند که درست در همان روزی انجام شد که نخست وزیر ژاپن برای انتقال نامه رئیس جمهور آمریکا به آیت الله خامنه ای، در تهران به سر می برد.

نکته اخر آنکه هر چند میل طبیعی ترامپ این است که به ایران حمله نکند، اما فشار بر آمریکا و ترامپ برای پاسخ دادن (به حمله ادعایی ایران به عربستان سعودی) نیز شدید است. زمان این حمله به آمریکا فشار می‌آورد که یا از متحد خود دفاع کند و ریسک رویارویی با دشمنی غیرقابل پیش‌بینی را قبول کند، یا از این ریسک پرهیز کند و ضعیف به نظر برسد، که این باعث سست شدن اعتماد شرکای قدیمی واشنگتن خواهد شد.

ضمن اینکه اگر در آینده مذاکراتی هم بین دو کشور انجام شود، از این حمله به عنوان توجیهی برای تاکید بر ادعای ایالات متحده استفاده خواهد شد مبنی بر اینکه هر گونه مذاکرات صلح آتی با ایران باید تدابیری برای محدود سازی برنامه موشکی و تحت کنترل درآوردن گروه های شبه نظامی فعال در سوریه، یمن، لبنان و عراق را نیز در بر بگیرد.

نظر شما