10 اکتبر یکی از بحثبرانگیزترین انتخابات پارلمانی از زمان سقوط صدام در عراق برگزار شد. از یکسو اتهامات متعددی مبنی بر تقلب در انتخابات بهویژه از سوی جناحهای بازنده زده شد، بهطوریکه با گذشت بیش از دو ماه از انتخابات قوه قضائیه همچنان در حال بررسی این اتهامات است. از سوی دیگر مشارکت مردم بسیاری پایین بود (حدود 41%) امری که میتواند نشان دهد اکثر عراقیها امید خود را به ایجاد تغییر از طریق صندوقهای رأی از دست دادهاند. این مسئله صرف نظر از نتایج انتخابات، باید بهعنوان زنگ خطری برای ثبات عراق تلقی شود
اما نتایج انتخابات هم از اهمیت کمتری برخوردار نبود؛ بازنده اصلی جناحهای نزدیک به ایران بودند که پس از اعلام نتایج اولیه، انتخابات را به چالش کشیدند و خواستار ابطال ان شدند. هواداران این گروهها نیز در اعتراض به خیابانها آمدند که تظاهراتشان به خشونت کشیده شد
ناظران سیاسی بدلیل ارتباط نزدیک جناحهای بازنده با ایران، جمهوری اسلامی را بزرگترین بازنده در انتخابات عراق نامیدند و تحولات عراق را ضربهای به نفوذ تهران در این کشور تفسیر کردند. اما رویکرد ایران در قبال انتخابات و پیامدهای آن تفاوتی اساسی با متحدان عراقیاش داشت. یک روز پس از انتخابات و درحالیکه جناحهای نزدیک به ایران شروع به زیر سؤال بردن انتخابات و رسیدگی دولت عراق به شکایاتشان کرده بودند، سعید خطیبزاده سخنگوی وزارت خارجه ایران به «دولت و ملت و نمایندگان منتخب مردم عراق» به خاطر برگزاری موفقیتآمیز انتخابات تبریک گفت و اول دسامبر در سخنانی که به منظور فاصله گرفتن از اعتراضات پس از انتخابات در عراق تعبیر شد، افزود تمام نگرانی تهران «انتقال دموکراتیک و مسالمتآمیز قدرت» در عراق است و ایران از روند قانونی انتقال قدرت در کشور همسایه حمایت میکند. در این میان نشانههای متعددی وجود دارد که نشان میدهد جمهوری اسلامی با اعزام مقامات بلندپایه خود به بغداد از جمله سرتیپ اسماعیل قاآنی فرمانده نیروی قدس تلاش کرده تا متحدان عراقی خود را آرام کند
تضاد ظاهری رویکرد ایران و متحدانش در عراق، سؤالاتی را در مورد محاسبات ایران و استراتژی این کشور در قبال وضعیت جدید ایجاد کرده است. در شرایط کنونی، ایران استراتژی بسیار محتاطانهای را در مواجهه با چالشهای عراق در پیش گرفته است
مقتدی صدر: تهدیدی پیش روی ایران
ایران بیش از اینکه نگران شکست متحدانش باشد، نگران از پیروز انتخابات است. مقتدی صدر روحانی و سیاستمدار بانفوذ شیعه که بلوک او بیشترین سهم از کرسیهای پارلمان را از آن خود کردند، زمانی نزدیکترین متحد ایران در عراق بود. اما طی چند سال گذشته او از ایران و گروههای عراقی مورد حمایت آن کشور فاصله گرفته است و تا آنجا پیش رفته که به یکی از جدیترین چالشهای پیش روی منافع بلندمدت ایران در عراق تبدیل شده است. مهمتر آنکه صدر در دو سال گذشته از خود چهرهای مستقل و ملیگرا نشان داده و بر موج ناسیونالیسم عراقی و افزایش احساسات ضد ایرانی سوار شده است. وی هرگز از انتقاد علنی از شبهنظامیان مورد حمایت ایران و رقابت ایران و آمریکا در خاک عراق ابایی نداشته است
بهنظر میرسد اختلافات بین صدر و ایران بهویژه پس از ترور قاسم سلیمانی در ژانویه 2020 تشدید شد. از آن زمان صدر تلاش کرده است تا نقش محوری را در بین گروههای سیاسی شیعه برعهده بگیرد. این نقش مدتها در کنترل قاسم سلیمانی بود اما جانشین او اسماعیل قاآنی قابلیت اجماعسازی و جذابیت سلیمانی را نداشت. آنچه اوضاع را برای ایران بدتر کرد این بود که در حادثه ترور، ایران ابومهدی مهندس یکی از وفادارترین متحدان خود در عراق را نیز از دست داد. او در پیوند دادن مجموعه شبهنظامیان تشکیل دهنده حشدشعبی و تضمین پایبندی بیقید و شرط آنها به برنامهها و منافع جمهوری اسلامی نقش مهمی داشت و جای شگفتی نبود که مرگ او باعث ایجاد اختلافات گسترده در میان شبهنظامیان شیعه شد. این اختلافها و تقسیمبندیها به نفع صدر بود و در انتخابات اخیر در شرایطی که سایر جناحهای شیعه دچار بلاتکلیفی و ناکارامدی سیاسی بودند، وی توانست هواداران خود را بسیج کند. تهران دریافته که چارهای جز پذیرش پیروزی صدر بهعنوان یک واقعیت نیست، ولی اعتماد و علاقه سابق را به او ندارد
نگرانی جمهوری اسلامی از پیروزی صدر، از دو عامل داخلی و بینالمللی نشأت میگیرد: در سطح داخلی صدر بارها از گروههای مسلح مورد حمایت ایران انتقاد کرده و خواستار انحلال و ادغام انها در ساختارهای رسمی دولتی شده است. او همچنین خواهان آن است که حشدشعبی در کنترل کامل دولت قرار بگیرد و از سیاست دور نگه داشته شود. اما تشدید کنترل دولت بر حشدشعبی، در تضاد با منافع تهران است. ایران خواستار حفظ خودمختاری حشدشعبی است تا نفوذ غیرمستقیمی که از این طریق در عراق دارد، دست نخورده باقی بماند. در سطح بینالمللی، تمایل آشکار صدر برای ایجاد توازن بین ایران و رقیبان منطقهایاش بهویژه عربستان، نشانه امیدوار کنندهای برای تهران نیست. ضمن اینکه برخلاف اکثر گروههای مورد حمایت ایران که خواهان کاهش روابط با آمریکا هستند، بهنظر میرسد صدر دیدگاه عملگرایانهتری دارد و تا زمانیکه واشنگتن به حاکمیت عراق احترام بگذارد، از حفظ روابط با آمریکا استقبال میکند
استراتژی ایران در کنترل خسارت انتخابات
جدای از بیاعتمادی ایران نسبت به صدر، تهران نمیخواهد که یک فرد یا جناح –چه صدر یا هرکس دیگری- از نظر سیاسی بر شیعیان عراق مسلط شود. ایران در دو دهه گذشته از شکافهای سیاسی موجود بین شیعیان برای مانور دادن و تأمین منافع خود بهره برده و نقش میانجی و هماهنگ کننده بین آنها را ایفا کرده است. به همین دلیل اگرچه تاکنون از جانبداری آشکار در منازعه پس از انتخابات بین صدر و سایر بلوکهای شیعه اجتناب کرده، اما نمیخواهد صدر در تحقق خواسته خود برای تشکیل دولت اکثریت موفق شود. حکومت اکثریت به رهبری صدر به این معنی است که همه گروههای مورد حمایت ایران از دولت بیرون رانده شوند و بیرون ماندن از دولت در عراق مساوی با حذف از نقشه سیاسی است. ایران حامی همان روندی است که از سال 2003 تاکنون حاکم بوده و همه گروههای سیاسی اجماع میکنند و در دولت حضور دارند.
در صحبت از ساختار دولت عراق، نکته دیگر این است که تهران با لغو احتمالی سیستم سهمیهبندی که خواسته بسیاری از عراقیهاست، مخالف میباشد. سیستم سهمیه بندی پس از سقوط صدام در عراق حاکم شد و بر اساس آن نخستوزیر در اختیار شیعیان، ریاست مجلس در اختیار سنیها و رئیس جمهوری در اختیار کردهاست. حذف این سیستم به این معنی است که ممکن است شیعیان در آینده قدرت انحصاری خود را بر قوه مجریه از دست دهند و این امر تأثیری منفی بر نفوذ متحدان ایران در این کشور دارد
با توجه به این واقعیتها، راهبرد کنونی ایران بر دو رکن اصلی استوار است: اول جلوگیری از تشکیل دولت اکثریت، و دوم حفظ وحدت بین گروههای شیعه و منصرف کردن این گروهها از توسل به خشونت برای پیشبرد اهداف سیاسی خود. برای تحقق رکن اول، تمرکز تهران بر جلوگیری از هرگونه همسویی بین صدر و حزب دموکرات کردستان استوار است؛ زیرا ائتلاف بین آن دو به صدر کمک میکند تا سایر گروههای شیعه را کنار بگذارد و یک قدم به تشکیل دولت اکثریت نزدیک شود. بنابه گزارشها تنها چند روز پس از انتخابات، یک فرمانده سپاه به اربیل اعزام شد تا به کردها هشدار دهد با صدر ائتلاف نکنند
برای تحقق رکن دوم بعنی حفظ وحدت بین گروههای شیعه نیز تلاشهای تهران در سفر 7 نوامبر قاآنی به بغداد منعکس شد. هدف وی از این سفر مدیریت بحران و جلوگیری از بروز اختلافات بیشتر بین شیعیان بود. این سفر همان روزی صورت گرفت که مصطفی کاظمی از سوء قصد جان سالم بهدر برد؛ قاآنی از این فرصت استفاده کرد و خواستار «صلح و حفظ وحدت ملی» شد. وی تأکید کرد «لازم است از هر اقدامی که امنیت عراق را به خطر میاندازد خودداری شود». این موضع را میتوان پیامی مستقیم به گروههای متحد ایران تعبیر کرد، مبنی بر اینکه در شرایط کنونی توسط به خشونت تنها شرایط را پیچیدهتر میکند. محاسبه ایران این است که در زمانی که گروههای شیعه با توجه به نتایج انتخابات در موضع ضعف قرار دارند، رویارویی مسلحانه آنها با دولت تنها باعث مشروعیتزدایی بیشتر این گروهها میشود و به نفع صدر و دیگر شخصیتهایی است که خواهان مهار شبهنظامیان شیعه هستند. جدای از سفر قاآنی، ایران پیامهای دیگری نیز به متحدان خود فرستاده است مبنی بر اینکه همه اختلافات باید از طریق سیاسی حلوفصل شود
در این راستا تشکیل SCF برای ایجاد هماهنگی بین گروههای شیعه، تحولی مثبت است. تحولات اخیر برای همه جناحهای شیعه –به جز صدریها- زنگ خطری بوده که اختلافات داخلی ممکن است بقای آنها را به خطر بیاندازد. شاید همین احساس بود که باعث شد حیدر عبادی و عمار حکیم که هر دو در چند سال گذشته نظرات انتقادی نسبت به شبهنظامیان طرفدار ایران داشتند، در کنار هادی عامری قرار بگیرند. در شرایط عادی ایران باید به سختی تلاش میکرد تا این چهرهها را در یک ائتلاف جمع کند اما اکنون منافع مشترک، آنها را بیش از هر چیزی بههم نزدیک کرده است
سنیها و مستقلین
گرچه بهنظر میرسد که صدر در حال حاضر جدیترین تهدید علیه منافع ایران در عراق است، اما نمایندگان سنی و مستقل در مجلس بعدی نیز میتوانند به چالشی برای ایران تبدیل شوند. محمد الحلبوسی و خامس الخنجر به عنوان رهبران دو جناح اصلی اهل سنت در مجلس جدید، عموما روابط خوبی با ایران داشتهاند. حلبوسی که از سال 2018 رئیس پارلمان است، با عامری رئیس ائتلاف فتح که در پارلمان قبلی حائز بیشترین کرسیها بود همکاری نزدیکی داشت. اما این واقعیت که حلبوسی توانسته بین سنیها به یک شخصیت محبوب تبدیل شود، میتواند برای ایران نگران کننده باشد؛ زیرا نشان میدهد که او این پتانسیل را دارد که سنیها را به یک جبهه متحد در سیاست عراق تبدیل کند. ایران همچنین نگران تلاش رقبای منطقهای سنی خود همچون عربستان و ترکیه برای نفوذ بر حلبوسی و خنجر است؛ ضمن اینکه اتحاد احتمالی حلبوسی و صدر میتواند همچون اتحاد صدر و کردها راه را برای تشکیل دولت اکثریت مورد نظر صدر هموار کند و سایر گروههای شیعه را به حاشیه براند
در انتخابات اخیر نامزدهای مستقل نیز موفقیت چشمگیری داشتند و بیش از 40 کرسی بدست آوردند. این تحول را میتوان نشانهای بر فاصله گرفتن جامعه عراق از بلوکهای قدیمی سیاسی دانست. بر این اساس ممکن است که ایران دیر یا زود نیاز داشته باشد سیاست خود را در عراق با واقعیتهای جدید سیاسی و اجتماعی آن کشور تطبیق دهد. انتظار میرود که پیش از تشکیل پارلمان جدید، ایران رویکرد محتاطانهای در پیش گیرد به این معنا که هیچ ارتباط مستقیمی بین ایران با نمایندگان مستقل پارلمان صورت نخواهد گرفت اما گروههای نزدیک به ایران تلاش میکنند تا این چهرههای مستقل را جذب اردوگاه خود نمایند
در مجموع میتوان گفت که ایران اکنون در مرحله کنترل آسیبهای حاصل از نتایج انتخابات است و تلاش میکند تأثیرات منفی شکست متحدانش را به حداقل برساند. ارکان اصلی استراتژی ایران جلوگیری از درگیری مسلحانه متحدانش در عراق، حفظ انسجام بین گروههای شیعه و جلوگیری از تشکیل دولت اکثریت یا هرگونه تغییر ساختار در دولت عراق است. میزان موفقیت گروههای SCF در ادامه همکاری به عنوان یک بلوک منسجم از یکسو و نقش سنیها، کردها و مستقلین از سوی دیگر، میتواند تعیین کننده شکست یا موفقیت نهایی استراتژی ایران باشد
مترجم: فاطمه رادمهر
messages.comments