twitter share facebook share ۱۴۰۰ بهمن ۲۹ 988

در هفته‌های گذشته بسیاری در واشنگتن به این نتیجه رسیده‌اند که آمریکا به زودی به برجام باز خواهد گذشت. برخی احیای برجام را حفظ مهمترین دستاورد اوباما در عرصه سیاست خارجی می‌دانند اما برخی دیگر معتقدند که بازگشت به برجام تکرار بزرگترین اشتباه اوباما است. اما موضوع برجام در آمریکا تبدیل به موضوعی سیاسی شده است؛ به این معنا که صرف‌نظر از مفاد آن، جمهوری‌خواهان با آن مخالف و دموکرات‌ها از ان حمایت می‌کنند و چیزی که در استدلال‌های دو طرف در مخالفت و موافقت‌شان جایی ندارد، ماهیت واقعی این توافق و پیامدهای آن برای خاورمیانه است

اوباما اعتقاد داشت مهار برنامه هسته‌ای ایران از طریق توافقی دیپلماتیک، بی‌ثباتی در منطقه را کاهش می‌دهد. وی امیدوار بود که این توافق ضمن برطرف کردن ترس اسرائیل از اشاعه تسلیحات هسته‌ای ایران و بازکردن راه توسعه ایران از طریق لغو تحریم‌ها، بتواند نقطه آغازین تغییر در روابط خصمانه ایران و آمریکا باشد و کشورهای منطقه را سوق دهد تا به جای شرارت و دشمنی با یکدیگر، رو به سوی تعامل و اشتراک منافع آورند. ضمن اینکه رسیدن به این نتایج، دست آمریکا را برای تمرکز بیشتر بر آسیا و خروج از خاورمیانه باز می‌گذاشت

اما تغییرات مثبت در منطقه آنگونه که انتظار می‌رفت محقق نشد. اسرائیل معتقد بود که به توانایی بازرسان سازمان ملل و پایبندی ایران به توافق بیش از حد اعتماد شده است؛ همچنین توافق به ایران مجوز رسمی برای توسعه برنامه هسته‌ای خود می‌دهد. ضمن اینکه این واقعیت که تأسیسات هسته‌‌ای ایران در سایت‌های نظامی از محدوده بازرسی‌ها خارج است، نگرانی‌های اسرائیل را تشدید کرد

کشورهای عربی خلیج فارس نیز به اندازه اسرائیل از توافق ناراضی بودند. رهبران عربستان، امارات و سایر کشورها معتقد بودند که توافق به ایران این امکان را می‌دهد تا نیروهای نیابتی خود را تأمین مالی کرده و سراسر خاورمیانه را بی‌ثبات کند. از ان سو رهبران ایران نیز مجبور بودند در عرصه داخلی ثابت کنند که علیرغم توافق با آمریکا، در برابر فشارهای شیطان بزرگ تسلیم نشده‌ و نمی‌شوند

بنابراین برجام به جای کمک به ثبات منطقه، بر بی‌ثباتی‌ها افزود. نیروهای نیابتی ایران عملیات خود را افزایش دادند و اسرائیلی‌ها در هر کجا که امکانش را یافتند –اعم از سوریه، اروپا، ایران و عراق- با ایرانی‌ها به مقابله برخاستند. از آن سو امارات و عربستان بدون در نظر گرفتن خواسته‌ها و منافع آمریکا، کوشیدند تا امور منطقه را خود بدست گیرند

پس از دو سال تهدید، ترامپ در نهایت ماه مه 2018 از برجام خارج شد. تصور غالب این است که وی خواهان تغییر رژیم در ایران بود اما با توجه به شناختی که از او داریم، می‌دانیم که این تصور درست نیست و ترامپ واقعا خواهان رسیدن به توافقی بهتر بود. سیاست فشار حداکثری هم اینگونه نبود که بدون فکر اتخاذ شود؛ دولت اوباما با اعمال فشارهای فزاینده بر تهران موفق شد آن کشور را به میز مذاکره آورد و ترامپ هم برای رسیدن به توافقی بهتر با ایران، همین کار را انجام داد

اما بین مفروضات تیم ترامپ در مورد آنچه رهبران ایران انجام خواهند داد و آنچه در نهایت انجام دادند، تفاوت وجود داشت. تهران خروج آمریکا از برجام را نشانه‌ای از عدم اعتماد به ایالات متحده و اینکه قصد واقعی ترامپ تغییر رژیم است تلقی کرد. نتیجه این امر آن شد که ایران برنامه هسته‌ای خود را توسعه داد و بر تشویق و حمایت از نیروهای نیابتی خود در یمن، سوریه و عراق افزود. آمریکا در واکنش، به فشارها افزود و ایران هم با تقویت فعالیت‌های هسته‌ای و مداخلات منطقه‌ای خود، به این فشارها پاسخ داد

این رویدادها بسیاری را در واشنگتن به این نتیجه رساند که باید به برجام بازگشت. حامیان احیای برجام معتقدند که صرف نظر از کاستی‌های توافقی که اوباما با مذاکره بدست آورد، فشار حداکثری نتوانست برنامه هسته‌ای ایران را متوقف کند و ایران را به ساخت سلاح نزدیک‌تر کرد -این چیزی است که حتی برخی از کارشناسان امنیتی و مقامات اسرائیل بدان اذعان دارند- اما مسئله این است که تحرکات منطقه‌ای تغییر چندانی نکرده است و همین امر باعث می‌شود که ورود مجدد به برجام، به همان اندازه توافق اولیه بی‌ثبات کننده باشد

امارات و عربستان همچنان با برجام مخالف هستند و مانند هفت سال پیش کاهش تحریم‌ها آنها را نگران می‌کند. درست است که هر دو دولت از طریق گفتگوهای مستقیم بدنبال کاهش تنش با ایران بوده‌اند، اما به نظر نمی‌رسد که این گفتگوها تأثیر چندانی داشته است. همچنان متحدان حوثی ایران در یمن به شهرهای عربستان و امارات با موشک حمله می‌کنند لذا ایده توافقی که ناگهان میلیاردها دلار روانه ایران کند، برای ابوظبی و ریاض خوشایند نیست؛ زیرا گمان نمی‌کنند که این پول صرف چیزی غیر از ارعاب این دو کشور و خدمت به منافع ایران در شبه جزیره عربستان شود. تاکنون اماراتی‌ها در واکنش به تحریکات حوثی‌ها با خویشتن‌داری عمل کرده‌اند اما آیا در صورت احیای برجام و جسورتر شدن ایران، همچنان ساکت و منفعل خواهند ماند؟

اما موضوع اصلی اسرائیل است. نفتالی بنت نخست وزیر اسرائیل آنگونه که نتانیاهو مخالفت خود را نسبت به تلاش‌های اوباما برای مذاکره و توافق هسته‌ای با ایران نشان می‌داد، با رویکرد بایدن در قبال ایران ابراز مخالفت نکرده است؛ با این حال در ماه‌های اخیر بنت به صراحت اعلام کرد که اسرائیل طرف توافق هسته‌‌ای با ایران نیست و بدون هیچ محدودیتی برای تضمین امنیت کشورش عمل می‌کند. لذا علاوه بر حملات هوایی این کشور به سوریه و عراق، احتمالا شاهد عملیات‌های بیشتری مشابه با آنچه اواخر اکتبر گذشته دیدیم و باعث شد پمپ‌های گاز در سراسر ایران از کار بی‌افتد خواهیم بود. شرایط امنیتی اسرائیل در سال‌های اخیر بهتر شده اما برای رهبران آن کشور، ایران همچنان بزرگترین تهدید است.

کوتاه سخن اینکه توافق هسته‌ای که نوید منطقه‌ای باثبات را می‌داد، خود باعث بی‌ثباتی شد و با احیای توافق ممکن است بار دیگر این بی‌ثباتی به منطقه بازگردد. لذا باید پرسید که آیا احیای برجام ارزش دارد؟

*منبع: فارین پالیسی

مترجم: فاطمه رادمهر

نظر شما