twitter share facebook share ۱۴۰۴ شهریور ۰۷ 793
تنش‌زایی با ایران از مسیر مکانیسم ماشه، اکنون دو هدف برای اروپا دارد: تنبیه تهران به‌خاطر حمایت از روسیه در اوکراین، و همسویی با جناح‌های تندرو در دولت ترامپ برای کاستن از تنش ها با کاخ سفید در سایر حوزه ها

فرانسه، آلمان و بریتانیا (موسوم به E3) اعلام کرده‌اند که مکانیزم «بازگشت‌پذیری» (snapback) تحریم‌ها علیه ایران را در سازمان ملل فعال خواهند کرد. این اقدام روندی ۳۰ روزه را آغاز می‌کند که به احتمال زیاد در نهایت به بازگشت کامل همهٔ تحریم‌های سازمان ملل که ذیل توافق هسته‌ای ۲۰۱۵ لغو شده بودند منجر خواهد شد. این حرکت چهار پیامد عمده خواهد داشت.

ابتدا، شورای امنیت سازمان ملل به‌طور رسمی خواست اسرائیل را مبنی بر توقف کامل غنی‌سازی اورانیوم توسط ایران تأیید خواهد کرد. این مطالبه از سوی اسرائیل برای به بن‌بست کشاندن دیپلماسی هسته‌ای و سوق‌دادن بحران به سمت جنگ طراحی شده است.

دوم، تحریم تسلیحاتی سازمان ملل علیه ایران دوباره برقرار می‌شود؛ اقدامی که بالقوه می‌تواند توان تهران را برای بازسازی بازدارندگی در برابر حملات آیندهٔ اسرائیل یا آمریکا محدود کند؛ البته به شرطی که روسیه و چین بازگشت‌پذیری را مشروع بدانند و آن را اجرا کنند.

سوم، اقتصاد ایران که همین حالا هم شکننده است، بیش از پیش آسیب خواهد دید؛ پول ملی‌اش هم‌اکنون نیز افت کرده است.

و نهایتاً، این اقدام به‌جای پیشبرد دیپلماسی، خطر شتاب‌دادن به تنش را به همراه دارد. همان‌طور که پیش‌تر استدلال کرده‌ام، اسرائیل برای آغاز حملهٔ دیگر به ایران چندان نیازی به بهانه ندارد، اما مکانیزم بازگشت‌پذیری می‌تواند به حملات تازه، تاحدودی مشروعیت دهد.

E3 استدلال می‌کند که بازگشت‌پذیری، برای واداشتن ایران به از سرگیری مذاکرات با آمریکا و دادن دسترسی به آژانس بین‌المللی انرژی اتمی (IAEA) به تأسیسات هسته‌ای از جمله افشای محل ذخایر اورانیوم با غنای ۶۰ درصد، لازم است.

در نگاه نخست، این خواسته‌ها معقول به نظر می‌رسند. اما تهران ملاحظات مشروعی دارد. مقام‌های ایرانی مظنون‌اند که آژانس اطلاعات حساس را به بیرون درز داده؛ اطلاعاتی که امکان کارزار ترور موساد علیه دانشمندان هسته‌ای‌شان را فراهم کرد. آن‌ها همچنین بیم دارند که افشای محل ذخایر تنها بهانه‌ای برای دور دیگری از حملات هوایی آمریکا فراهم کند.

علاوه بر این، بمباران اسرائیل و آمریکا زمانی آغاز شد که ایران پای میز مذاکره نشسته بود. اکنون E3 اصرار دارد تهران به مذاکرات بازگردد، اما هیچ خواستهٔ موازی از واشنگتن برای خودداری از بمباران دوباره مطرح نمی‌کند.

شاید مهم‌تر از همه، با توجه به شکاف پرنشدنی بر سر غنی‌سازی، صبر اندک ترامپ برای دیپلماسی، و فشار اسرائیل برای از سرگیری خصومت‌ها، آغاز مذاکراتی که از قبل محکوم به شکست است تنها زمان را برای شروع جنگ به جلو میندازد.

اما شاید هدف همین باشد. E3 امروز شباهت چندانی به نسخهٔ بیست سال پیش خود ندارد. سال ۲۰۰۳ هنگامی که E3 شکل گرفت، هدفش جلوگیری از حملهٔ دولت بوش—که تازه از تجاوز فاجعه‌بار و غیرقانونی به عراق بازگشته بود—به ایران بود.

امروز اما زمینهٔ ژئوپولیتیک تغییر کرده است. همسویی ایران با روسیه در جنگ اوکراین، آن را در نگاه اروپا به تهدیدی مستقیم تبدیل کرده است. اتحادیه اروپا اکنون بسیار بیشتر از بیست سال پیش به روابط فراآتلانتیک وابسته است، در حالی که تحریم‌های پی‌درپی، ایران را به شریک اقتصادی بی‌اهمیتی برای اروپا بدل کرده‌است.

تنش‌زایی با ایران از مسیر مکانیسم ماشه، اکنون دو هدف برای اروپا دارد: تنبیه تهران به‌خاطر حمایت از روسیه در اوکراین، و همسویی با جناح‌های تندرو در دولت ترامپ؛ همسویی‌ای که برای کاستن از تنش‌ها در سایر حوزه‌های روابط فراآتلانتیک که تحت فشار بی‌سابقه‌ای است، طراحی شده است.

از این منظر، همان مجموعه E3 که در ۲۰۰۳ برای جلوگیری از جنگ ایجاد شد، ممکن است در ۲۰۲۵ ما را به سمت آن نزدیک‌تر کند.

اما نیازی نیست فقط به حرف من بسنده کنید. صدراعظم آلمان آشکارا اعتراف کرده که اسرائیل با بمباران ایران در ماه ژوئن «کار کثیف اروپا را برایش انجام داده است.»

منبع: responsiblestatecraft

نظر شما