twitter share facebook share ۱۴۰۳ مرداد ۱۱ 677

اکثر رؤسای جمهور ایران ماهها فرصت دارند تا در جریان امور مختلف از جمله برنامه هسته ای، سیاست های منطقه ای ایران و مذاکرات محرمانه با غرب برای رفع تحریم ها قرار بگیرند؛ ولی رئیس جمهور جدید ایران مسعود پزشکیان تنها ده ساعت فرصت پیدا کرد.

این ده ساعت، حدفاصل بین مراسم تحلیف و انفجار در مهمانسرای سپاه در ساعت 2 بامداد در تهران بود که باعث کشته شدن اسماعیل هنیه رهبر سیاسی حماس شد. آقای هنیه که برای شرکت در مراسم تحلیف به ایران آمده بود، مورد استقبال رئیس جمهور جدید قرار گرفت و با آقای خامنه ای دیدار کرد؛ همه اینها هزینه ترور را برای ایران بالا برده است.

اکنون پزشکیان باید در کنار رهبر و فرماندهان ارشد نظامی، دست به انتخاب مهمی بزند؛ انتخابی که ممکن است به جنگ دو قدرت نظامی خاورمیانه منجر شود. البته تصمیم گیر نهایی در مورد نحوه انتقام گیری ایران، آقای خامنه ای است و طبق شنیده ها رهبر روز چهارشنبه دستور حمله مستقیم به اسرائیل را صادر کرده است.

اگر ایران به اسرائیل حمله موشکی مستقیم انجام دهد –مشابه آنچه ماه آوریل اتفاق افتاد- چرخه حملات متقابل می تواند براحتی تشدید شود. اگر حزب الله –نزدیک ترین متحد ایران در منطقه- حملات خود را به شمال اسرائیل افزایش دهد یا حوثی ها حملات خود را در دریای سرخ گسترش دهند، جنگ می تواند به لبنان کشید شود، یا به ورود نیروی دریایی آمریکا برای بازنگه داشتن خطوط دریایی نیاز پیدا شود.

اما پشت همه گزینه ها می تواند خطرناک ترین گام ایران باشد: تصمیم برای ساخت سلاح هسته ای. ایران تا خط تولید سوخت هسته ای و غنی سازی در سطح نزدیک به ساخت بمب پیش رفته؛ اما ارزیابی های اطلاعاتی آمریکا نشان می دهد که تهران در تمام این سالها از ساخت سلاح هسته ای خودداری کرده است. البته رهبران ایران در ماههای اخیر علنا از تجدیدنظر در مورد این تصمیم سخن گفته اند.

ایران انگیزه زیادی برای انتقام جویی دارد. با فرض اینکه ترور هنیه توسط عوامل اطلاعاتی اسرائیل طراحی شده-اسرائیل هنوز نقش خود را در این ترور نپذیرفته و رد نیز نکرده است- این حمله چیزی بیش از ترور یک رهبر ارشد حماس است؛ یادآور نفوذ عمیق اسرائیل در دستگاه امنیتی ایران است و موجب تحقیر حکومت ایران شده است.

علی اکبر بهمنش سیاستمدار و از رهبران ستاد انتخاباتی پزشکیان در مصاحبه ای گفت: «این حمله ضربه بزرگی به موقعیت ایران در منطقه بود؛ ما را تحقیر کرد، تمام دستگاه امنیتی ما را تضعیف کرد و نشان داد که حفره هایی جدی در دستگاه اطلاعاتی خود داریم».

یک مقام ارشد آمریکایی روز چهارشنبه اشاره کرد که اسرائیلی ها می توانستند آقای هنیه –یکی از طرفین اصلی توافق آتش بس و تبادل اسرا- را در هر نقطه ای از خاورمیانه بکشند ولی این کار را در ایران و پس از مراسم تحلیف انجام دادند؛ در شرایطی که مقامات خارجی بیش از 80 کشور در این مراسم حضور داشتند و تدابیر امنیتی شدید بود. پیام این کار اسرائیل واضح بود: نه تنها از رهبران حماس به خاطر حمله 7 اکتبر در اسرائیل انتقام می گیریم، بلکه به رهبران ایران یادآوری می کنیم که آنها نیز به راحتی در تیررس ما هستند.

حالا پزشکیان که درحال بررسی گزینه های پیش رو است، به خوبی درک می کند که دادن پاسخ صحیح بدون سوق دادن کشور به جنگی ویرانگر، کاری بسیار سخت است. به گفته علی واعظ مدیر پروژه ایران در گروه بین المللی بحران: «این حمله در اولین روز کاری رئیس جمهور جدید ایران، چالش سختی را پیش روی او برای انجام تعهداتش مبنی بر ایجاد توازن مجدد در روابط خارجی ایران و رفع تحریم ها گذاشت. تشدید تنش در منطقه در شرایطی که یک طرف ماجرا متحد مهم آمریکا در منطقه است، روزنه کوچکی را که ممکن بود برای تعامل دیپلماتیک وجود داشته باشد، می بندد».

اما واقعیت این است که این روزنه کوچک قبل از ترور بسته شده بود. ایران در سالهای 2021 و 2022 درگیر مذاکرات غیرمستقیم با دولت بایدن بود و در لحظاتی به نظر می رسید که دو طرف به احیای نسخه ای از توافق هسته ای نزدیک شده اند اما در نهایت تلاش بایدن برای رسیدن به توافق با دولت ابراهیم رئیسی شکست خورد و با نزدیک شدن به انتخابات ریاست جمهوری آمریکا و دورنمای بازگشت ترامپ به قدرت، ایرانیان دیگر انگیزه چندانی برای احیای مذاکرات نداشتند.

خبر کشته شدن یکی از مهمانان و متحدان ایران، ضربه سختی به پزشکیان بود. به گفته دو تن از اعضای کمیته مشورتی او، پزشکیان از یک جلسه اضطراری با رهبر و اعضای شورای عالی امنیت ملی بیرون آمد تا اسرائیل را به انجام این حمله متهم کند. وی در بیانیه ای گفت: «ما رژیم اشغالگر تروریستی را از اقدام خود پشیمان خواهیم کرد».

اما اینکه رئیس جمهور در جلسات حضور داشته باشد، با اینکه در تصمیم گیری در مورد نحوه انتقام نقش آفرینی کند، دو مقوله جدا از هم است و معلوم نیست مردی که به امید رفع تنش ها انتخاب شده است، روی سپاه پاسداران -که خود را با انجام این ترور تحقیر شده می بیند- نفوذ داشته باشد. آقای پزشکیان گفته است که از سیاست حاکمیت در قبال اسرائیل حمایت کامل می کند و پشتیان گروههای شبه نظامی منطقه است. به گفته سوزان مالنی مدیر سیاست خارجی مؤسسه بروکینگز: «احساس من این است که پزشکیان تأثیری در تصمیم گیری نخواهد داشت، او هیچگاه بخشی از حلقه درون تشکیلات امنیتی ایران نبوده است».

به عقیده خانم مالنی این امکان وجود دارد که رهبر دستور حمله مستقیم به اسرائیل –مشابه حمله ماه آوریل- را بدهد؛ اما حمله ماه آوریل از قبل هماهنگ شده بود. ژنرال مایکل کوریلا فرمانده سنتکام فرصت داشت تا یک برنامه دفاع موشکی را با شرکت متحدان آمریکا سازماندهی کند؛ از این رو تمام پرتابه های ایران سرنگون شدند و خسارت اندکی وارد آمد.

اکنون ایالات متحده تلاش خواهد کرد تا ائتلافی مشابه تشکیل دهد و از حمله دیگری در روزها و هفته های آینده جلوگیری کند. آنها از اسرائیل نیز خواهند خواست تا در صورت مواجه شدن با چنین حمله ای، از نشان دادن واکنش شدید خودداری کند.

البته اقدامات تلافی جویانه می تواند به شیوه های دیگر نیز باشد که همانطور که قبلا اشاره کردیم، مخاطره آمیزترین اقدام، ساخت سلاح هسته ای است. آنتونی بلینکن وزیر خارجه آمریکا 19 ژوئیه گفت: «ایران تنها یک یا دو هفته با تولید مواد شکاف پذیر کافی برای سلاح هسته ای فاصله دارد».

ولی بلینکن و جیک سالیوان مشاور امنیت ملی هر دو اذعان کردند که هنوز تصمیم سیاسی از سوی تهران برای حرکت به سمت ساخت بمب ندیده اند. سالیوان همان روز به خبرنگاران گفت: «حرکتی از سوی ایران که نشان دهد آنها درحال ساخت سلاح هستند ندیده ام؛ ولی اگر شروع به حرکت در این مسیر کنند، مشکلی واقعی برای آمریکا خواهند بود».

منبع: نیویورک تایمز

ترور رهبر حماس، بخشی از جنگ بزرگتر

ترور اسماعیل هنیه رهبر سیاسی حماس در تهران –که احتمالا توسط اسرائیل انجام شده- مذاکرات آتش بس و توافق آزادی گروگان ها را فعلا متوقف کرده و منطقه را یک قدم به جنگی فراگیر نزدیک تر نموده است. ظرف چند ساعت بعد از ترور، آقای خامنه ای قصد خود را برای حمله و انتقام از اسرائیل اعلام کرد.

تشدید بحران با ترور هنیه، نشان دهنده وجود نقصی اساسی در سیاست بایدن در قبال غزه است: بایدن امید داشت تا جنگ را در محدوده غزه نگه دارد و احتمال گسترده تر شدن درگیری خط قرمز وی بود؛ ولی ماههاست که درگیری در یمن، لبنان، سوریه، عراق و اکنون ایران رو به گسترش گذاشته است. اینکه هنوز شاهد جنگی شدید و دامنه دارنبوده ایم، نتیجه مهارت دیپلماتیک و شانس زیاد بوده که اکنون به نظر می رسد دیگر خبری از شانس نیست.

برخی از مقامات سیاست خارجی آمریکا می گویند چون ایران و آمریکا هیچکدام خواهان جنگی تمام عیار نیستند، پس چنین جنگی رخ نخواهد داد و صلح طلبان پیروز خواهند شد؛ ولی وقتی خط قرمزها زیر پا گذاشته شود، دیگر خشونت و درگیری قابل کنترل نیست. حتی اگر اکنون بتوانیم از لبه پرتگاه جنگی گسترده و منطقه ای عقب نشینی نماییم، باید اذعان کنیم که سیاست دولت بایدن در قبال جنگ غزه شکست اخلاقی و استراتژیک خورده، هزینه های انسانی زیادی تحمیل شده و اعتبار آمریکا لکه دار گشته است.

لحظه مخاطره آمیز کنونی، نتیجه یک سری فرضیات نادرست است که سیاست ایالات متحده، از مدتها قبل از شروع جنگ، بر اساس آن فرضیات بنا شده بود. تا 6 اکتبر واشنگتن صرفا بر بستن توافقی بین اسرائیل و عربستان متمرکز بود، فکر می کرد که می توان مردم فلسطین را به سادگی در حصر ابدی قرار داد و صرفا چند تعهد صوری از اسرائیل بابت رفع اشغال گرفت؛ اما حملات 7 اکتبر باطل بودن خیالات آمریکا را نشان داد.

در ماههای پس از حمله 7 اکتبر، دولت بایدن درخواست برای آتش بس را به تعویق انداخت و حتی دولت راستگرای اسرائیل را با فروش تسلیحات و حمایت سیاسی جسورتر کرد. این درحالی بود که در همان زمان درگیری ها در منطقه روبه گسترش گذاشته بود.

شلیک موشک از لبنان به اسرائیل بلافاصله بعد از 7 اکتبر آغاز شد و دهها هزار اسرائیلی را از خانه های خود در شمال بیرون راند. حدود 60000 نفر بدون هیچ چشم اندازی مبنی بر اینکه کی ممکن است به خانه های خود بازگردند، اواره شدند. حملات حوثی ها به کشتیرانی در دریای سرخ ،باری را بر اقتصاد جهان تحمیل کرد و هزینه حمل و نقل در ژانویه بیش از دوبرابر شد. حملات شبه نظامیان مورد حمایت ایران در سوریه و عراق به منافع آمریکا، با حمله پهپادی به یک پایگاه آمریکایی در اردن که منجر به کشته شدن سه سرباز آمریکایی شد، به اوج خود رسید و ایالات متحده با انجام حملاتی، دست به تلافی زد.

حمله اسرائیل به ساختمان دیپلماتیک ایران در دمشق در ماه اوریل، منجر به حمله موشکی و پهپادی ایران به اسرائیل شد. گرچه تقریبا تمام پرتابه های ایران رهگیری شدند ولی نمی توان اهمیت حمله مستقیم ایران به خاک اسرائیل را که برای نخستین بار انجام می شد، نادیده گرفت. ماه گذشته یک پهپاد حوثی به پدافند هوایی اسرائیل نفوذ کرد و مرکز شهر تل اویو را هدف قرار داد، که باعث شد اسرائیل برای اولین بار به یمن حمله کند.

27 ژوئیه حمله موشکی به شهر مجدل شمس در بلندی های جولان –که اسرائیل حزب الله را مسئول آن دانست- باعث کشته شدن 12 کودک و نوجوان شد. اسرائیل با حمله هوایی به جنوب بیروت، واکنش نشان داد و فرمانده ارشد نظامی حزب الله را کشت.

این تحولاتی که برشمردیم نشان می دهد که با عبور از هر خط قرمز جدیدی، خطر تشدید تنش افزایش می یابد. واشنگتن نباید تمایل نتانیاهو برای کشاندن ایالات متحده به جنگی فاجعه بار و پتانسیل ایران برای درگیری نظامی و دستیابی به سلاح هسته ای را دست کم بگیرد.

اما متأسفانه شاهد بودیم که واشنگتن به جای اینکه این تحولات پی در پی را نشانه ای مبنی بر فوریت پایان دادن به جنگ غزه ببیند، آنها را دلیلی بر قدرت خود در مهار تنش دانست. دولت بایدن از استفاده از اهرم تأمین تسلیحات مورد نیاز اسرائیل برای توقف درگیری، خودداری کرده است. بایدن اواخر ماه می پیشنهاد آتش بس دائمی داد اما با خودداری از ارائه اولتیماتوم به نخست وزیر اسرائیل، آن پیشنهاد را تضعیف کرد. قابل پیش بینی بود که شیرین کاری اخیر حزب جمهوری خواه در دعوت از نتانیاهو برای سخنرانی در کنگره –که رهبری دموکرات کنگره نیز به طور غیرمسئولانه ای با آن همکاری کرد- نتانیاهو را برای ادامه توقف آتش بس جسورتر می کند.

و اما تأکید بر این نکته ضروری است که ترور دقیق هنیه نشان می دهد اگر اسرائیل می خواست، مطمئنا می توانست جنگ غزه را بدون تلفات گسترده و ویرانی شدید مدارس، بیمارستان ها و زیرساخت های اساسی –که بازسازی آن به بیش از یک نسل نیاز دارد- به پیش ببرد.

باید دید عواقب طولانی مدت جنگ غزه چه خواهد بود؛ ولی واضح است که باور نادرست واشنگتن به توانایی اش در مدیریت و کنترل خشونت، این فاجعه را امکانپذیر کرد.

هنوز این امکان وجود دارد که جنگ لبنان و رگبار ویرانگر موشک ها متوقف شود؛ ولی این امر منوط به دیپلماسی ماهرانه و تغییر در سیاست ارسال سلاح به اسرائیل است. در غیر اینصورت تحولات ماههای اخیر به ما نشان داده است که آتش سوزی گسترده هر آن ممکن است رخ دهد.

زمان به سرعت از دست می رود. بایدن باید با توقف عرضه تسلیحات، تسهیل بازگشت گروگان ها به اسرائیل و تمهید کمک های بشردوستانه به غزه، برای توقف جنگ فشار واقعی بیاورد؛ با صدای رسا و بلند اعلام کند که این کشور دیگر از جنگ غزه حمایت نخواهد کرد و آن را در عمل نشان دهد.

منبع: نیویورک تایمز

مترجم: فاطمه رادمهر

نظر شما