twitter share facebook share ۱۴۰۴ اردیبهشت ۰۹ 774
اسرائیل باهرگونه توافقی با ایران مخالفت می کند. زیرا از نظر تل آویو مسئله هسته ای، تنها بخشی از مشکلات مربوط به ایران است و باید از فرصت فعلی برای سرنگونی نظام استفاده کرد

دولت اسرائیل و نخست وزیر این کشور بنیامین نتانیاهو، به دلایل مختلفی از انتخاب دونالد ترامپ رئیس جمهور آمریکا استقبال کردند. اما مهمترین دلیل، موضع ترامپ در قبال ایران بود. اسرائیل امیدوار بود که با روی کار آمدن ترامپ، فرصتی مناسب برای حمله نظامی به سایت های هسته ای ایران فراهم شود.

حضور نظامی گسترده واشنگتن در منطقه و تهدیدات مقامات ارشد آمریکا مبنی بر اینکه اگر تهران برنامه هسته ای خود را به طور کامل برنچیند با عواقبی جدی روبرو خواهد شد، به اسرائیل نشان داد که ایالات متحده در مورد استفاده از گزینه نظامی جدی است و قصد حمله به ایران یا حداقل حمایت از اسرائیل را دارد.

اما اظهارات ترامپ مبنی بر آغاز مذاکرات هسته ای با ایران در دیداری که ماه گذشته بین او و نتانیاهو انجام شد، دولت اسرائیل را غافلگیر کرد. همچنین پس از چند دور مذاکره بین تهران و واشنگتن، مشخص شد که هر دو طرف واقعا خواهان دستیابی به توافق هستند. در جریان این مذاکرات، اینگونه به نظر می رسد که ایالات متحده از خواسته اصلی خود مبنی بر برچیده شدن سایت های غنی سازی در ایران دست کشیده و به وجود محدودیت هایی بر برنامه هسته ای این کشور راضی شده است.

مذاکرات اخیر با ایران، وجود شکاف عمیقی را بین اسرائیل و آمریکا نشان می دهد؛ شکافی که در سال 2015 و توافق برجام نیز وجود داشت. از دید اسرائیل برنامه هسته ای ایران یک مشکل بزرگ است و راه حل آن، نه حمله به سایت های هسته ای این کشور، که تغییر نظام می باشد. درحال حاضر اسرائیل هیچ تهدیدی را بزرگتر از توافق بین ایران و آمریکا نمی بیند؛ حتی اگر توافقی که بدست آید، توانایی های هسته ای ایران را به میزان قابل توجهی کاهش دهد. زیرا توافق مانع بزرگی بر سر برنامه های اسرائیل برای اسقاط نظام ایران است.

نتانیاهو چندبار نمایندگان خود را برای دیدار با استیو ویتکاف نماینده ویژه آمریکا و تیمش فرستاد تا آنها را از مذاکره برای توافق منصرف کند، اما این تلاش ها شکست خورد.

از دید واشنگتن مهم این است که بتوان برنامه هسته ای ایران را به گونه ای محدود کرد که این کشور دیگر نتواند سلاح هسته ای تولید کند و این هدف اصلی ایالات متحده در قبال ایران در دولت های دموکرات و جمهوری خواه بوده است، نه تغییر نظام.

اما در رابطه با رژیم تحریم ها علیه ایران نیز، بین اسرائیل و آمریکا اختلاف نظر وجود دارد. از نظر اسرائیل تحریم ها وسیله ای برای رسیدن به هدف اصلی –تغییر نظام در ایران- است، درحالی که واشنگتن از تحریم ها به عنوان اهرم فشاری برای رسیدن به توافق هسته ای با ایران استفاده می کند.

بنابراین حتی اگر مذاکرات بین ویتکاف و عباس عراقچی وزیر امور خارجه ایران واقعا به توافقی خوب منجر شود –توافقی که با محدود کردن ظرفیت غنی سازی ایران به 3.67% و با حذف بند غروب، مانع از دستیابی ایران به بمب شود و تهران را مجبور به صادرات ذخایر مواد غنی شده خود، برچیدن سانتریفیوژهای پیشرفته و پذیرش نظارت دقیق کند- اسرائیل همچنان این توافق را خطرناک خواهد دید.

دلیلی که اسرائیل چنین توافقی را خطرناک می بیند، تنها این نیست که توافق، برنامه موشکی ایران و حمایت این کشور از نیروهای نیابتی اش را شامل نمی شود؛ بلکه این است که توافق، حکومت ایران را تقویت می کند، اقتصاد این کشور را نجات می دهد و مشروعیت سیاسی آن را تجدید می نماید. بهبود شرایط اقتصادی به رهبران تهران اجازه می دهد تا سیستم امنیتی خود را ارتقا دهند و از نیروهای نیابتی خود در خاورمیانه حمایت بیشتری کنند. به این ترتیب فرصت طلایی برای سرنگونی نظام ایران از بین خواهد رفت.

علاوه بر این توافق هسته‌ای میان تهران و واشنگتن، نفوذ و قدرت تأثیرگذاری اسرائیل بر دولت جدید آمریکا را -که همین حالا هم کاهش یافته- بیش از پیش تضعیف می‌کند. اگر چنین توافقی صورت بگیرد، اسرائیل برای اقدام نظامی علیه ایران با مشکل بزرگی روبرو خواهد بود.

در اسرائیل بر سر لزوم حمله به ایران اجماع وجود دارد؛ در چنین شرایطی نتانیاهو نمی خواهد از رهبران اپوزیسیون –که دیدگاه های تندی درباره ایران دارند- عقب بماند. بنابراین حتی اگر در خفا نظر دیگری داشته باشد، نمی تواند آشکارا از توافق با ایران حمایت کند.

اسرائیل خواهان اجرایی شدن مدل لیبی در مورد ایران است؛ به این معنا که ایران باید تمام زیرساخت های غنی سازی خود را کامل برچیند. اما همانطور که دولت آمریکا نیز می داند، این خواسته برای ایران خط قرمز است و امکان ندارد تهران با آن موافقت کند.

در شرایط فعلی اسرائیل امیدوار است که دولت آمریکا این خواسته غیرممکن را مطرح کند و چون مطمئن است که ایران این خواسته را رد می کند، در ادامه راه برای بررسی گزینه های دیگر –همچون اقدام نظامی- در مقابله با برنامه هسته ای ایران باز می شود.

در پس زمینه، شکاف عمیق تری میان اسرائیل و آمریکا وجود دارد که به دو موضوع اساسی مربوط می شود: نخست هدف واقعی حکومت ایران از برنامه هسته ای اش، و دوم کارآمدی روش های غیرنظامی (همچون دیپلماسی و تحریم) برای مهار این برنامه.

نخست وزیر اسرائیل ادعا می کند که ایران بدنبال ساخت بمب اتم است؛ اما مقامات اطلاعاتی آمریکا بارها این ادعا را رد کرده اند و گفته اند هیچ مدرکی وجود ندارد که نشان دهد رهبر ایران تصمیم به ساخت بمب اتم گرفته است.

علاوه بر این درحالی که نتانیاهو از اقدامات اسرائیل برای جلوگیری از دستیابی ایران به سلاح هسته ای دفاع می کند، نهادهای اطلاعاتی آمریکا معتقدند برخی از همین اقدامات اسرائیل، نه تنها مانع از پیشرفت برنامه هسته ای ایران نشده، که در برخی موارد به پیشرفت بی سابقه برنامه غنی سازی ایران انجامیده است.

همین شکاف آمریکا را به بررسی جدی تر گزینه دیپلماسی سوق داده است؛ به ویژه که طبق تخمین سازمان های اطلاعاتی ایالات متحده، حمله به ایران به معنای جنگی منطقه ای خواهد بود. برخلاف ارزیابی های اسرائیل که بر ضعف فعلی تهران و ناتوانی اش در پاسخگویی جدی به حمله استوار است.

نهادهای اطلاعاتی آمریکا تأکید می کنند که درست است که ایران امروز ضعیف تر از گذشته شده –به ویژه به دلیل تضعیف نیروهای نیابتی اش مثل حماس و حزب الله و تأثیر حملات اسرائیل در 26 اکتبر- اما نظام ایران هنوز توان کافی برای حمله به نیروهای آمریکایی در خاورمیانه را دارد و همین موضوع می تواند منطقه را وارد جنگی گسترده کند.

کوتاه سخن اینکه انتظار می رود اسرائیل باهرگونه توافقی با ایران –حتی توافقی که ایران را از تولید سلاح هسته ای دور می کند- مخالفت نماید. زیرا از نظر تل آویو مسئله هسته ای، تنها بخشی از مشکلات مربوط به ایران است و باید از فرصت فعلی برای سرنگونی نظام استفاده کرد. اما به نظر نمی رسد که دولت آمریکا فعلا چنین هدفی داشته باشد و همین اختلاف دیدگاه، می تواند تنش های جدی میان واشنگتن و تل اویو ایجاد کند.

منبع: شورای آتلانتیک 


نظر شما