twitter share facebook share ۱۴۰۴ خرداد ۲۱ 757
روابط ایران با حزب‌الله دستخوش تحولی عمیق شده؛ تحولی که نشان می‌دهد حتی آرمان‌های انقلابی ریشه‌دار نیز ممکن است در برابر واقعیت‌های سخت اقتصادی و افول قدرت، مجبور به عقب‌نشینی شوند.

تسلط تهران بر لبنان در حال کاهش است. این تغییر در سفر اخیر عباس عراقچی، وزیر امور خارجه ایران، به بیروت به وضوح نمایان بود.

عراقچی در دیدار با رئیس‌جمهور لبنان جوزف عون، نخست‌وزیر نواف سلام، وزیر خارجه یوسف راجی و رئیس پارلمان نبیه بری، بر روابط «دولت با دولت» و «عدم مداخله» تأکید داشت. این دیدارها بازتابی از تلاش ایران برای سازگاری با شرایط جدید بود؛ شرایطی که در آن نفوذ تهران کاهش یافته و قدرت حزب‌الله پس از جنگ سهمگین پاییز گذشته با اسرائیل، به شدت تضعیف شده است.

نشانه‌های چرخش در سیاست ایران، در برنامه‌ی سفر عراقچی نمایان بود. او در اظهارات عمومی خود به طور آشکاری از اشاره‌ی مستقیم به حزب‌الله خودداری کرد؛ تغییری چشمگیر نسبت به سخنرانی‌های پیشین که جایگاه مرکزی حزب‌الله در «محور مقاومت» را می‌ستودند. عراقچی همچنین آمادگی تهران را برای مشارکت شرکت‌های ایرانی در بازسازی لبنان اعلام کرد و در اقدامی قابل توجه، پذیرفت که تمامی کمک‌های بازسازی باید از طریق مجاری دولتی لبنان صورت گیرد، نشانه‌ای از پذیرش نقش فزاینده‌ی دولت لبنان در عرصه‌ی سیاسی و اجرایی.

او همچنین دیداری کمتر رسانه‌ای ولی بسیار نمادین با نعیم قاسم، دبیرکل جدید حزب‌الله، داشت و بر مزار حسن نصرالله، دبیرکل پیشین، گل گذاشت. در این مراسم، لحن او به سمت مقابله‌جویانه بازگشت و اعلام کرد: «مطمئنم که پیروزی نهایی از آن مردم لبنان و مقاومت است و شکست رژیم صهیونیستی امری اجتناب‌ناپذیر است.»

این رویکرد دوگانه -نمایش اعتدال در برابر دولت لبنان و جامعه جهانی، در کنار تداوم تعهد ایدئولوژیک به متحد کلیدی‌اش- نشانگر بازنگری‌ جدی ایران در سیاست‌هایش است.

نقطه‌ی عطف: جنگ اخیر با اسرائیل

این چرخش بی‌تردید از جنگ خونبار میان حزب‌الله و اسرائیل نشأت می‌گیرد. این جنگ پس از حمله‌ی حماس در ۷ اکتبر ۲۰۲۳ به اسرائیل آغاز شد و به‌سرعت به درگیری‌های گسترده‌تری با گروه‌های هم‌پیمان حماس در منطقه گسترش یافت. از آن زمان، حزب‌الله متحمل خسارات سنگینی شده؛ از جمله از دست دادن بخش زیادی از زرادخانه‌ی تسلیحاتی‌اش و کشته شدن نصرالله و معاونش هاشم صفی‌الدین در حملات هوایی اسرائیل.

یکی از ضربات ویرانگر، حملات موسوم به «پیجرهای انفجاری» در سپتامبر ۲۰۲۴ بود که سامانه‌های ارتباطی حزب‌الله را فلج کرد و توانمندی اطلاعاتی اسرائیل را به رخ کشید.

فروپاشی مسیر تدارکاتی

افزون بر خسارات نظامی، مسیر سنتی لجستیکی حزب‌الله نیز قطع شده است. این مسیر، گذرگاه زمینی از طریق سوریه بود که ایران برای انتقال تسلیحات و پول به حزب‌الله، از عراق استفاده می‌کرد. اما با سقوط رژیم اسد در دسامبر ۲۰۲۴، این راه از میان رفت. دولت جدید سوریه با هدف بستن گذرگاه‌های غیرقانونی و جلوگیری از قاچاق، اقدام به تعیین مرزها و همکاری امنیتی با لبنان کرده است؛ همکاری‌ای که با میانجی‌گری سعودی‌ها تسهیل گشته و اکنون باعث همسویی بی‌سابقه میان بیروت و دمشق علیه حزب‌الله شده است.

بنابراین، نقشه‌ی قدیمی ایران برای انتقال مخفیانه تسلیحات به حزب‌الله دیگر قابل اجرا نیست. به علاوه، فرودگاه بین‌المللی رفیق حریری بیروت که زمانی یکی از مسیرهای کلیدی انتقال محرمانه سلاح و پول بود، اکنون تحت کنترل شدید دولت لبنان قرار دارد. از فوریه، پروازهای ایرانی به لبنان به حالت تعلیق درآمده‌اند، زیرا اسرائیل تهدید کرده بود این پروازها را به دلیل احتمال حمل سلاح یا پول هدف قرار خواهد داد.

بحران مالی حزب‌الله

حزب‌الله اکنون با بحران شدید مالی روبه‌روست؛ گزارش‌هایی از کاهش نقدینگی و تأخیر در پرداخت خسارات به مناطق جنگ‌زده در جنوب لبنان و ضاحیه (حومه شیعه‌نشین بیروت) منتشر شده است. محبوبیت حزب‌الله -که همچنان براساس نتایج انتخابات‌ محلی اخیر پابرجاست- همواره وابسته به توانایی آن در ارائه‌ی سریع خدمات و جبران خسارات بوده است. این توانایی باعث آرام‌سازی نارضایتی‌ها در زمان جنگ شده و تصویر آن را به‌عنوان «مدافع حاکمیت لبنان» و «حامی آرمان فلسطین» تقویت می‌کرد.

اما اگر تأخیر در ارائه‌ی خدمات به مردم ادامه یابد، وفاداری پایگاه اجتماعی‌اش در بلندمدت زیر سؤال خواهد رفت.

با کاهش توان مالی و نظامی ایران و حزب‌الله، تهران اکنون به‌وضوح متوجه محدودیت‌های خود شده و دریافته است که در شرایط فعلی نمی‌توان بازسازی گسترده‌ای را مانند آنچه پس از جنگ ۲۰۰۶ رخ داد، تکرار کرد. در آن زمان، منابع مالی ایران مستقیماً و بدون دخالت دولت لبنان به حزب‌الله منتقل می‌شد.

قدرت‌یابی دولت جدید لبنان

علاوه بر این، ظهور رهبری سیاسی جدید در لبنان که از حمایت متحدان منطقه‌ای و بین‌المللی برخوردار است، جایگاه ایران را پیچیده‌تر کرده است. رئیس‌جمهور جوزف عون و نخست‌وزیر نواف سلام صراحتاً متعهد به اعمال حاکمیت کامل دولت و استقرار «انحصار سلاح» شده‌اند. سلام در گفت‌وگو با اسکای‌نیوز عربی اظهار داشت: «دوران صدور انقلاب ایران به پایان رسیده است.»

مهم‌تر از همه اینکه، ارتش لبنان (LAF) با وساطت ایالات متحده وارد همکاری غیرمستقیم ولی بی‌سابقه‌ای با اسرائیل شده است. هدف این همکاری، کمک به ارتش لبنان برای کشف و نابودی انبارهای تسلیحات حزب‌الله در جنوب کشور است.

کشورهای کمک‌کننده نیز اولویت خود را به تقویت ظرفیت نظامی ارتش لبنان داده‌اند و شرط تخصیص کمک‌های بازسازی گسترده را، اعمال کامل حاکمیت دولت و تضعیف زیرساخت‌های دفاعی حزب‌الله تعیین کرده‌اند.

ایالات متحده و کشورهای حوزه خلیج فارس در موضعی واحد خواستار انحلال ساختار نظامی حزب‌الله هستند، در حالی که اسرائیل هشدار داده که تا خلع سلاح حزب‌الله، به بمباران لبنان ادامه خواهد داد. این اجماع منطقه‌ای و بین‌المللی، ایران را با موانعی تقریباً غیرقابل عبور در حفظ نفوذش در لبنان مواجه کرده است.

فشارهای اقتصادی ایران

مذاکرات جاری هسته‌ای ایران با دولت ترامپ، بعد دیگری از پیچیدگی‌ها را وارد معادله کرده است. اقتصاد ایران با ترکیبی از تورم افسارگسیخته و کاهش قدرت خرید مواجه است. درآمدهای نفتی کمتر از میزان پیش‌بینی شده است، چرا که تحریم‌های آمریکا، مسیرهای غیررسمی تجارت نفت و ناوگان‌های مخفی ایران را مختل کرده است.

این وضعیت، تهران را به سوی دیپلماسی سوق داده تا بلکه از طریق توافقات خارجی بتواند بخشی از فشار اقتصادی را کاهش دهد. این شرایط ادامه‌ی حمایت نظامی و مالی از حزب الله را برای ایران دشوار و از نظر سیاسی برای افکار عمومی داخلی غیرقابل دفاع کرده است.

هم‌زمان، تهدید نظامی اسرائیل همچنان در بالاترین سطح قرار دارد و این رژیم به‌صراحت اعلام کرده در صورت شکست مذاکرات هسته‌ای، آماده‌ی حمله به تأسیسات اتمی ایران است.

حزب‌الله: هم‌زمان با دو چهره

وضعیت حزب‌الله به‌وضوح بازتاب‌دهنده‌ی وضعیت ایران است: از یک سو، ادامه‌ی ایستادگی و مقاومت، و از سوی دیگر، تلاش برای مشارکت سیاسی در ساختار قدرت لبنان. نعیم قاسم، دبیرکل جدید حزب‌الله، با اعلام این‌که «ابتدا اسرائیل باید عقب‌نشینی کند، تجاوز را متوقف کند و اسرا را آزاد کند. بعد از آن می‌توانیم صحبت کنیم» نشان داد که خلع سلاح بدون پایان قطعی تجاوز اسرائیل ممکن نیست. این موضع‌گیری، بن‌بستی راهبردی ایجاد کرده است: اسرائیل عقب‌نشینی را مشروط به خلع سلاح کرده، و حزب‌الله خلع سلاح را مشروط به عقب‌نشینی.

در حالی که رهبران مذهبی حزب‌الله مواضعی ستیزه‌جویانه دارند، شاخه‌ی سیاسی آن به‌طور واقع‌گرایانه در ساختار حکومتی لبنان مشارکت دارد. برای مثال، حزب‌الله با وجود اعتراض اولیه به انتخاب جوزف عون و رأی‌های سفید، در نهایت همراه با حزب امل به او رأی داد؛ چرا که ادامه‌ی انسداد سیاسی ممکن بود روند دریافت کمک‌های بازسازی را مختل کرده و پایگاه اجتماعی حزب‌الله را بیش از پیش آسیب‌پذیر کند.

جمع‌بندی

ضعف داخلی حزب‌الله به‌طور مستقیم با چالش‌های فزاینده‌ی ایران، به‌عنوان حامی اصلی آن، در ارتباط است. ایران اکنون ناگزیر است راهبرد خود را بازنگری کند، زیرا مسیرهای انتقال سلاح و پول از بین رفته‌اند، بانک‌های بین‌المللی تحت فشار شدید آمریکا هستند و دولت لبنان نیز احتمالاً گام‌هایی برای محدودسازی دسترسی مالی حزب‌الله به منابع بانکی بردارد.

اکنون که کمک‌های بین‌المللی برای بازسازی لبنان مشروط به تضعیف حزب‌الله شده‌اند، این گروه دیگر فضای کافی برای بازسازی قدرت مالی و عملیاتی خود را در اختیار ندارد.

روابط ایران با درخشان‌ترین گوهر «محور مقاومت» -یعنی حزب‌الله- اکنون دستخوش تحولی عمیق شده است؛ تحولی که نشان می‌دهد حتی آرمان‌های انقلابی ریشه‌دار نیز ممکن است در برابر واقعیت‌های سخت اقتصادی و افول قدرت، مجبور به عقب‌نشینی شوند.

منبع: responsiblestatecraft


نظر شما