به فرموده امام علی(ع) شناخت حق مقدمه شناخت اهل حق و اهل باطل است و آنکه به اسلام واقعی و حقیقت ایمان پی برد، پیشانی پینه بسته و جامه زاهدانه و زبان دائم الذکر عده ای، او را به بیراهه نمی کشاند.
اما چه قلیلند آنانکه حق و اهلش را شناخته اند. آنچه امروزه شاهد هستیم این است که برخی، این گروه متحجر و ظاهرگرا را نماد اسلام راستین دانسته، دنباله رو می شوند و برخی دیگر از جمود و خشک مغزی مدعیان دین، بیزاری جسته، راه بی دینی را برای رسیدن به سعادت بر می گزینند؛ غافل از آنکه تعقل و تدین دو بال برای پرواز به سوی خوشبختی و کمال است.
بدیهی است که پرواز با هیچ یک از این دو بال، به تنهایی، انجامشدنی نیست. همانگونه که حذف دینورزی از زندگی بشر، به بهانه خردمندی خیانت به او و پرتاب انسان به قعر بدبختیهاست، نادیده گرفتن خردورزی با شعار دینداری هم آثار نکبتباری در پی خواهد داشت.
بالاتر اینکه در مقایسه آثار شوم این دو، بدون تردید تمسک به ظواهر دین منهای تفکر و اندیشه دارای عواقب وحشتناکتری است. در نصوص دینی هم اصالت با عقل و تعقل است و حتی میزان ارزش دینداری افراد با اندازه خردورزی آنان سنجیده میشود.
آنان که به اسم دین بدیهیات و دادههای عقلی را انکار میکنند، نه تنها خود به گوهر دین دست نیافتهاند، که با ارائه چهرهای زشت از بزرگترین نعمت الهی مانع گرایش دلهای پاک به آن میشوند و چه خیانتی بالاتر از این؟ اینان با توقف در ظواهر احکام از اهداف دین دور شده و بلکه علیه آن اقدام میکنند و خوارج جلوه بارز چنین مردمانی بودند.
ابنابیالحدید میگوید: «اگر میخواهید بفهمید که جمود و جهالت چیست، به این نکته توجه کنید که اینها وقتی قرار گذاشتند حضرت را به شهادت برسانند، مخصوصا شب نوزدهم رمضان را انتخاب کردند. گفتند: ما میخواهیم خدا را عبادت بکنیم و چون میخواهیم امر خیری را انجام بدهیم، پس بهتر این است که این کار را در یکی از شبهای عزیز قرار بدهیم که اجر بیشتری ببریم»
این چنین است که برخی از اندیشمندان جهان اسلام جوهره خارجیگری را جداسازی عقل از دین دانسته و هشدار میدهند که «انفکاک تعقل از تدین را که همان روح خارجیگری است»، هنوز هم زنده و خطرناک میبینند.
خالیکردن آموزهها و گرایشهای دینی از بن مایههای عقلی، گرفتن روح از بدن و میراندن آن است؛ برای همین است که در قرآن و سایر متون دینی این همه بر تعقل و تدبر پافشاری شده است. آنانکه دغدغه دین دارند سالهاست که هشدار داده و میدهند که باید از تحجرگرایی و جمود بر ظواهر احکام و غافل ماندن از اهداف تشریع آنها برحذر بود.
گرفتار آمدن در چنین دامی موجب آن میشود که با تحول زمان و نیازهای آن، احکام دینی نه تنها از فلسفه تشریع خود دور گردد، که به ضد خود تبدیل شده و بهانهای به دست بدخواهان دهد تا اسلام را متهم به ناکارآمدی و عدم پاسخگویی به نیاز بشر کنند؛ گناهی که بخشودنی نیست.
*خبر آنلاین/محسن اسماعیلی
نظر شما