twitter share facebook share ۱۳۹۶ آبان ۱۹ 1150

جابر بن عبد الله انصاری از افراد نادری است که به راستی شاگرد فهيم، عارف، پارسا، مجاهد و وارسته پيامبر(ص) بود. وي بيش از90 سال عمر پربرکت ‏خود را در راه اسلام و گسترش آن صرف کرد و شيرمردی مخلص و نستوه، عابدی وارسته و عاشق و عالمی پرتلاش ‏بود. جابر پنج امام را درک کرد، از شاگردان و ياران مخصوص همه‏ آنها بود و در نشر انديشه آنان، سهمی بزرگ داشت. «جابر بن عبد الله انصاری‏» کسی بود که هم اسلام او را پرورش ‏داد و هم او موجب رشد و گسترش اسلام شد. او در اين ميدان، گوی ‏سبقت از همگنان ربود و چنان درخشيد که وي را از «اصفيا» مي‏دانند. او به دو موضوع، که در مکتب اسلام بسيار مهم و سرنوشت ‏ساز است، اهميت‏ بسيار مي‏داد:
1- پاسداری و نگهبانی عميق و جدی از خط راستين ‏امامان برحق
2- نقل و نشر احاديث پيامبر و امامان(ع) و گسترش ‏فرهنگ اسلام

او چنان به نشر روايات اهميت مي‏داد که در تمام‏ کتب احاديث اسلامی، نام او به عنوان ناقل حديث و ناشر فرهنگ‏ اهل بيت (ع) مي‏درخشد. پس ضروری است که زندگی اين‏ بزرگوار را مورد مطالعه قرار داده، از آن درس گيريم و درزندگي خود به کار بنديم.

جابر کيست؟

جابر بن عبد الله انصاری، يار باوفای پيامبر(ص) و شيفته حق و پاسدار جان برکف اسلام حدود پانزده سال قبل از هجرت در مدينه و در خانواده ‏ای محترم، از خاندان «خزرج‏» متولد شد. پدر جابر«عبد الله بن عمرو» از نخستين کسانی است که قبل از هجرت ‏پيامبر(ص) از مکه به مدينه، اسلام را پذيرفت. او تمام زندگي ‏اش‏ را وقف گسترش اسلام کرده بود و بيش از صد سال داشت. در جنگ بدر شرکت کرد و در جنگ احد به درجه رفيع شهادت دست ‏يافت. نام مادر جابر «نسيبه‏» بود و دختر، عقبه بن عدی به شمار مي ‏آمد.

جابر در عصر پيامبر

جابر در عصر پيامبر(ص) عنصری پاک، مجاهدی مخلص و صحابی رسول‏ خدا(ص) شمرده مي‏شد و همراه پيامبر(ص) در نوزده غزوه شرکت کرد. امام باقر(ع) فرمود: «از جابر بن عبد الله انصاری شنيدم که‏ مي‏گفت: از رسول خدا(ص) در مورد سلمان پرسيدم، فرمود: سلمان دريای علم ‏و معرفت است که نمي‏توان به آخر آن رسيد. سلمان دارای علم‏ گذشته و آينده است. خداوند دشمن دارد، کسی را که با سلمان‏ دشمنی کند و دوست دارد آن را که با سلمان دوستی ورزد. عرض کردم در باره ابوذر غفاری، مقداد، و عمار ياسر چه مي‏فرمايی؟حضرت پاسخ را تکرار کرد. از محضر رسول خدا(ص) بيرون آمدم، تا اين چهار تن (سلمان، ابوذر، مقداد، عمار ياسر) را ديدار کنم وبه آنها بشارت دهم. وقتی از حضور رسول خدا(ص) حرکت کردم، فرمود: «الي يا جابر و انت منا، ابغض الله من ابغضک و احب من‏احبک‏: اي جابر، تو از خاندان ما هستی، خداوند دشمن دارد آن‏را که با تو دشمنی ورزد و دوست دارد آن را که با تو دوستی ‏کند.»

از ويژگي های جابر بن عبد الله انصاری، وصيت پر راز و رمز رسول‏ خدا(ص) به اوست. اين امر شگفت‏ انگيز بيانگر مقام ارجمند وشخصيت عظيم جابر است. رسول خدا(ص) به جابر فرمود: «اميد آن‏ است که عمر طولانی کنی تا فرزندی از من را که از نسل حسين(ع) است و محمد نام دارد، ببينی که علم دين را مي‏شکافد و تشريح ‏مي‏کند. وقتی او را ملاقات کردی، سلامم را به وی برسان.»

جابر بعد از پيامبر

از گفتار و روش جابر و قرائن بسيار استفاده مي‏شود که جابر بن‏ عبد الله انصاری، بعد از رحلت پيامبر(ص)، هيچگاه به راه ديگران‏ نرفت و با کمال شهامت در خط راستين اسلام پابرجا ماند. او از افراد نادری است که فراز و نشيب ها وی را نلغزاند. ابو زبير مکی مي‏گويد: جابر را ديدم بر عصايی تکيه داده، از کوچه‏ های ‏مدينه عبور کرد، به محل اجتماع مردم مدينه آمد و گفت: «علي خير البشر فمن ابي فقد کفر، معاشر الابصار ادبوا اولادکم‏علي حب علي؛ علی(ع) بهترين انسانهاست، پس هرکس منکر اين ‏موضوع شود، راه کفر پيموده است. اي مردم مسلمان مدينه، فرزندان خود را بر اساس دوستی و عشق علی(ع) تربيت کنيد، هر کس ‏مانع از آن شد، بنگريد که مادرش چگونه او را زاده است.»

تلاش بی ‏وقفه از ويژگي های جابر بود. در نشر افکار و فرهنگ‏ امامان(ع) در زمانی که دشمنان برای پوشاندن فرهنگ ‏اهل‏بيت(ع) تلاش مي‏کردند، جابر گاه برای دريافت ‏حديثی از پيامبر(ص) از مدينه به سوی شام (با وسايل آن زمان) حرکت ‏مي‏کرد. در مورد وثاقت جابر، امام باقر(ع) فرمود: «جابر هرگز دروغ نمي‏گويد.» در اين باره، تاريخ ‏نويسان گفته‏ اند: «و کان‏من المکثرين في الحديث، الحافظين للسنن.» جابر در نقل گفتار و فرهنگ اسلام بسيار کوشا بود و از پاسداران سنتهای اسلام به ‏شمار مي‏ آمد.

بعضی از دانشمندان و سيره ‏نويسان، تأويل معنای آيه «ان الذي‏فرض عليک القرآن لرادک الي معاد» را به رجعت جابر با امام‏ زمان حضرت مهدی(عج) مربوط مي‏دانند. شايد رسول خدا(ص) يا يکی از امامان(ع) با خواندن آيه فوق به جابر بشارت داد که هنگام ظهور حضرت مهدی زنده مي‏شوی؛ از ياران نزديک و مخلص ‏آن حضرت خواهی بود و در تثبيت و گسترش حکومت جهانی آن حضرت ‏نقش بسزايي بر عهده خواهی داشت.

نخستين زائر کوی حسينی

آنچه بر شهرت جابر افزود و نام او را جهانی و جاودانه ساخت، اين بود که در روز اربعين سال 61 هجری، به عنوان «نخستين‏ زيارت‏ کننده مرقد شريف امام حسين(ع) به کربلا آمد و به زيارت‏ پرداخت.» پيوند مقدس و مخلصانه با امام حسين به او رنگ ‏حسينی داد و او در کنار امام حسين بر قله رفيع جهان و زمان ‏قرار گرفت؛ زيرا زيارت او زيارتی معمولی نبود، بلکه زيارتی ‏سياسی و انقلابی و پايه‏ گذار شکستن زرق و برق طاغوت زمان(يزيد) و طاغوتهای ديگر بود. اين زيارت چون پتکی بر سر يزيديان و بردگان زر و زور فرود آمد. گويا خداوند مي‏خواست تا جابر در پرتو نور حسينی در همه جا حضور يابد و شيوه ‏اش، الگويی ‏براي مسلمانان راستين گردد.

«عطيه عوفی‏» مي‏گويد: من با جابر بن عبد الله انصاری به زيارت قبر حسين(ع) رفتم. وقتی به کربلا رسيديم، جابر نزديک شط فرات رفت، غسل کرد. قطيفه‏ اي به کمر بست و قطيفه‏ ای ديگر بر دوش افکند. سپس کيسه ‏ای ‏که همراهش بود، گشود و از آن آرد «سعد» (ريشه خوشبوی کوفي) بيرون آورد و خود را خوشبو کرد. سپس به طرف مرقد شريف امام‏ حسين حرکت کرد. در حالي که مشغول ذکر خدا بود، خود را نزديک قبور رساند و گفت:« مرا به قبر حسين برسان تا آن را لمس کنم.» دستش را گرفتم و به قبر رساندم. هنگامی که دستش به‏ خاک مرقد حسين رسيد، از شدت اندوه بيهوش شد و به روی قبر افتاد. من بر وی آب پاشيدم. وقتی به هوش آمد، سه بار گفت:« يا حسين...ياحسين... ياحسين...» سپس گفت: «حبيب لا يجيب حبيبه‏»؛ آيا دوست‏ جواب دوستش را نمي‏دهد؟! بعد گفت: «چگونه جواب دهی که خون ازرگهای گلويت ‏بر سينه و شانه‏ ات فرو ريخته و ميان سر و بدنت جدايی ‏افتاده است! من گواهی مي‏دهم تو فرزند بهترين پيامبران و سرور مؤمنان و اسوه تقوا و پرهيزکاری و زاده هاديان و رهبران، وپنجمين تن از اصحاب کسا، فرزند بزرگترين نقبا ــ علی (ع) ــ و فرزند سرور زناني. چرا چنين نباشی که دست سيد المرسلين تو را پروراند، در دامن‏ پرهيزکاری بودی، از پستان ايمان شير خوردی، با اسلام از شير بازگرفته‏ شدی و در زندگی و هنگام مرگ پاک بودی. قلب مؤمنان، از فراقت‏ سوخت. آنها شک ندارند که تو زنده ‏ای، سلام‏ و خشنودی خدا بر تو باد. گواهی مي‏دهم داستان تو مانند جريان ‏شهادت حضرت يحيی بن زکريا بود. (که طاغوت زمان سر از پيکرش‏ جدا کرد.)....»

عطيه عوفی مي‏گويد: سپس جابر، به اطراف قبر امام‏ حسين(ع) متوجه شد و ساير شهيدان کربلا را چنين زيارت کرد: «درود و سلام بر شما ارواحی که در محور قبر امام حسين جای ‏گزيديد. و شتر خود را در آستان او خوابانيديد. گواهی مي‏دهم‏ شما نماز را به پا داشتيد و زکات را ادا کرديد و امر به معروف ‏و نهی از منکر انجام داديد و با منحرفان و ملحدان جنگيديد. شما خدا را عبادت کرديد تا مرگتان فرا رسيد. سوگند به خدايی ‏که محمد(ص) را به راستی فرستاد، ما با شما در آنچه بدان وارد شديد، شريک بوديم.»

عطيه عوفی مي‏گويد: از او پرسيدم که ما چگونه در جهاد و پيکار آنها (شهيدان کربلا) شرکت داريم؟ ما در فراز و نشيب همراه آنها نبوديم و شمشير نکشيديم، ولی اين ‏شهيدان جانبازی کردند، به گونه ‏ای که سرهايشان از بدنشان جداشد و فرزندانشان يتيم و زنانشان بيوه گشتند؟ جابر در پاسخ ‏گفت: «ای عطيه، از حبيب خود رسول خدا شنيدم که مي‏گفت: هرکس ‏قومی را دوست‏ بدارد، با آنها محشور مي‏شود و هر کس عمل قومی را دوست‏ بدارد، در آن عمل با آنها شريک است. سوگند به خداوندی که ‏محمد(ص) را به راستي فرستاد، نيت من و اصحابم همان نيت امام‏ حسين(ع) و اصحاب اوست؛ نيتی که بر اساس آن به شهادت رسيدند.»

نام جابر بر ضريح امام حسين

جالب توجه اينکه در بالای ضريح مقدس امام‌حسين(ع) که به وسيله‏ شيعيان از هندوستان تهيه شده و 5/5 متر دراز و 5/4 متر پهنا دارد، با آب طلاي خالص آيه نور و پس از آن، اين حديث نبوی ‏نگاشته شده است: «يا جابر زر قبر الحسين فان زيارته تعدل‏ماه حجه و ان قبر الحسين بن علي ترعه من ترع الجنه ... و ان‏کربلا ارض الجنه‏»؛ ای جابر، قبر حسين را زيارت کن؛ زيرا پاداش زيارت قبر حسين با پاداش انجام دادن صد حج (مستحبی) برابر است و در حقيقت قبر حسين بن علی(ع) گلزاری از گلزارهای ‏بهشت است... و زمين کربلا، زمين بهشت ‏به شمار مي‏ آيد. جابر به‏ سفارش پيامبر(ص) عمل کرد و به عنوان نخستين زائر، در موقعيتی ‏دشوار، اين سنت عظيم را بنيان نهاد.

رحلت جابر

پس از آن که جابر، پيام رسول خدا(ص) را به امام باقر رساند، امام باقر(ع) به جابر فرمود: وصيت‏ خود را آماده کن؛ زيرا تو در مسير حرکت ‏به سوي خدايي! قطرات اشک از چشمان جابر سرازير شد و به امام باقر عرض کرد: آقای من، اين خبر را قبل از شما رسول خدا به من داد و فرمود: «چند روز پس از ديدار با محمد بن علي (امام باقر) از دنيا مي‏روي.» امام باقر(ع) فرمود: «ای جابر، سوگند به خدا، خداوند علم گذشته و حال و آينده تا روز قيامت را به من عنايت ‏فرموده است.» جابر وصيت کرد و آماده سفر شد. و سر انجام در 73يا 74 يا 78 قمری در 94 سالگی در مدينه از دنيا رفت.

*اطلاعات

نظر شما