پيامبر اكرم صلى الله عليه وآله بيشتر اوقات، شخصاً به تربيت افراد امّت مى پرداخت، وهرگاه فرصت دست مى داد با آنان به گفتگو مى نشست واز هر درى سخن مى گفت واشتباهات آنها را تصحيح مى كرد، واين به قصد جلب قلوب آنان به خدا وپيامبرش وهدايت بيشتر وعميق تر آنان به مسير درست بود.

اين مطلب در شمارى از آيات قرآن كريم آمده است، مانند آيه شريفه:
«لَقَدْ مَنَّ اللَّهُ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ إِذْ بَعَثَ فِيهِمْ رَسُولاً مِّنْ أَنفُسِهِمْ يَتْلُوا عَلَيْهِمْ ءَايَاتِهِ وَيُزَكِّيهِمْ وَيُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَإِن كَانُوا مِن قَبْلُ لَفِى ضَلال مُّبِين«؛ هر آينه خدا بر مؤمنان منّت نهاد كه پيامبرى از خودشان در ميان آنان بر انگيخت تا آيات خود را بر ايشان بخواند وپاكشان گرداند وكتاب وحكمت به آنها بياموزد، قطعاً پيش از آن در گمراهى آشكارى بودند.

وآيه شريفه:«هُوَ الَّذِى بَعَثَ فِى الاُمِّيِّينَ رَسُولاً مِّنْهُمْ يَتْلُوا عَلَيْهِمْ ءَايَاتِهِ ويُزَكِّيهِمْ ويُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ والْحِكْمَةَ وإِن كَانُوا مِن قَبْلُ لَفِى ضَلال مُّبِين»؛ اوست آن كه در ميان بى سوادان فرستاده اى از خودشان برانگيخت تا آيات او را بر آنان بخواند وپاكشان گرداند وكتاب وحكمت بديشان بياموزد، وآنان قطعاً پيش از آن در گمراهى آشكارى بودند.

نيز در نقل دعاى ابراهيم خليل سلام الله عليه مى فرمايد:«رَبَّنَا وابْعَثْ فِيهِمْ رَسُولاً مِّنْهُمْ يَتْلُوا عَلَيْهِمْ ءَايَاتِكَ ويُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ والْحِكْمَةَ ويُزَكِّيهِمْ إِنَّكَ أَنتَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ»؛ اى پروردگار ما، در ميان ايشان پيامبرى از خودشان برانگيز تا آيات تو را برايشان بخواند وكتاب وحكمت بياموزدشان وآنان را پاك گرداند، براستى كه تو توانا وحكيمى.

ومى فرمايد:«كَمَآ أَرْسَلْنَا فِيكُمْ رَسُولاً مِّنكُمْ يَتْلُوا عَلَيْكُمْ ءَايَاتِنَا ويُزَكِّيكُمْ ويُعَلِّمُكُمُ الْكِتَابَ والْحِكْمَةَ ويُعَلِّمُكُم مَّا لَمْ تَكُونُوا تَعْلَمُونَ»؛ چنان كه در ميان شما پيامبرى از خودتان فرستاديم تا آيات ما را بر شما بخواند وشما را پاك گرداند، وكتاب وحكمت بياموزدتان وآنچه را نمى دانسته ايد به شما آموزش دهد.

پيامبر اكرم صلى الله عليه وآله هنگام گفتگو با مسلمانان، همانند يك معلم مهربان ومربّى دلسوز كه دوست دارد شاگردانش را از نظر روحى وفرهنگى وتربيتى ارتقا دهد، با مسلمانان كاملا درهم مى آميختدر اين باره به چند نمونه زير كه در تاريخ وحديث شريف آمده است، توجه كنيد:

سه بار تكرار مى كرد

از ابن عباس روايت شده است كه: «پيامبر خدا صلى الله عليه وآله هرگاه حديث مى فرمود يا سؤالى مى كرد، براى آن كه خوب فهميده شود، آن را سه بار تكرار مى كرد».شايد معناى خبر اين باشد: تا مخاطبان بفهمند وهنگام نقل حديث از او، اشتباهاً چيز ديگرى نقل نكنند.

ملحق شدن به گفتگوى ديگران

از زيد بن ثابت روايت شده است كه: «هرگاه با پيامبر صلى الله عليه وآله مى نشستيم، اگر ما سخن از آخرت به ميان مى آورديم او نيز با ما همراهى مى كرد، واگر از دنيا سخن مى گفتيم او نيز با ما وارد بحث مى شد، واگر از خورد وخوراك صحبت مى كرديم او نيز با ما هم سخن مى شد».البته دنيا وخورد وخوراك، چيزهايى است كه پيامبر خدا صلى الله عليه وآله هرگز به آنها نمى انديشد اما براى رعايت عواطف واحساسات مسلمانان وبراى اين كه از آن حضرت رميده نشوند، وقتى با آنان مى نشيند با ايشان هم سخن مى شود واز دنيا وخورد وخوراك نيز صحبت مى كند.

پُشتي خود را به ميهمان مي دهد

از سـلمـان فـارسى رحمه الله روايـت شده است كه گفت: «بر پيامبر خدا صلى الله عليه وآله درآمدم، بر متّكايى تكيه داده بود، متّكا را به من داد وفرمود: اى سلمان! هيچ مسلمانى نيست كه بر برادر مسلمانش وارد شود و او به احترامش پُشتى به او دهد مگر آن كه خداوند وى را بيامرزد».

آرى، پيامبر صلى الله عليه وآله پُشتى خود را به سلمان مى دهد تا از اين رهگذر همبستگى وانسجام ميان رهبر وپيرو را تعميق بخشد، وبه مسلمانان بياموزد كه در همه ابعاد و زمينه ها اين همبستگى وهمجوشى را داشته باشند.

جامه خود را براى ميهمان پهن مي كند

از جرير بن عبدالله روايت شده است كه گفت: «پيامبر صلى الله عليه وآله وارد يكى از اتاق هاى خود گرديد واتاق پر شد. جرير آمد وبيرون اتاق نشست. پيامبر اكرم صلى الله عليه وآله او را ديد وردايش را در آورد وآن را تا كرد وبه طرف جرير انداخت وفرمود: روى اين بنشين!جرير ردا را برداشت وبه صورت خود كشيد وآن را بوسيد».آرى، پيامبر صلى الله عليه وآله براى تعميم يكسانى روش زندگى ميان توده مردم ورهبر آنها ردايش را به يكى از مسلمانان مى دهد تا روى آن بنشيند وروى خاك ننشيند.

روى خاك مي نشيند

از ابن عباس روايت شده است كه گفت: «رسول خدا صلى الله عليه وآله روى زمين مى نشست وروى زمين غذا مى خورد، وگوسفندش را مى دوشيد، و[حتى] اگر غلامى، او را به نان جوين دعوت مى كرد، دعوت او را مى پذيرفت».رسول خدا صلى الله عليه وآله با اين كار، عملا زندگى ميان پيامبر وامّت را در يك سطح قرار مى داد، چرا كه در آن زمان شمارى از مسلمانان حتى فرشى كه زير پا بيندازند نداشتند وخاك نشين بودند، روى زمين خالى مى نشستند وروى زمين خالى غذا مى خوردند.

در مجلس شناخته نمي شد

از ابـوذر روايـت شـده است كه گـفت: «پيامبر خدا صلى الله عليه وآله در جمع يارانش طورى مى نشست كه اگر غريبى وارد مى شد نمى دانست او كدام يك از آنان است، تا اين كه مى پرسيد».

من شاه نيستم

از ابن مسعود روايت است كه گفت: «مردى نزد پيامبر صلى الله عليه وآله آمد ودر حالى كه دست وپايش مى لرزيد شروع به صحبت كرد. حضرت فرمود: راحت باش، من كه پادشاه نيستم، مادر من نیزگوشت نمك سود مى خورده است».يعنى من، در معاشرتهاى شخصى ام، فردى همانند شما هستم. مادرم زنى بوده كه در خورد وخوراك بالاتر از بقيه مردم نبوده، بلكه مثل همه مردم گوشت نمك سود مى خورده است.

الاغ سوار مي شود

از انس بن مالك روايت شده است كه گفت: «پيامبر صلى الله عليه وآله از بيماران عيادت مى كرد، در تشييع جنازه ها شركت مى جست، دعوت غلامان را مى پذيرفت، بر الاغ سوار مى شد. در جنگ خيبر وقريظه ونضير، سوار بر الاغى بود كه افسارش ريسمانى از ليف خرما وپالانش نيز از ليف خرما بود».

آغازگر سلام است

پيامبر خدا صلى الله عليه وآله هرگاه بر عده اى مى گذشت سلام مى كرد، تا جايى كه يكى از اصحابش گويد كه در هنگام برخورد با پيامبر صلى الله عليه وآله هرگاه خواست به آن حضرت سلام كند، پيامبر صلى الله عليه وآله پيش دستى مى نمود وبه او سلام مى كرد.

عرب باديه نشين را مي بخشد

از انس روايت شده است كه: باديه نشينى به پيامبر صلى الله عليه وآله رسيد وردايش را گرفت وچنان محكم كشيد كه كناره ردا در گردن حضرت رَدّ انداخت، وگفت: اى محمد، دستور بده از مال خدا كه نزد توست به من بدهند!
رسول خدا صلى الله عليه وآله سرش را به طرف او برگرداند وخنديد ودستور داد چيزى به وى دهند.

مجلسش دايره وار بود

از انس بن مالك، خادم پيامبر صلى الله عليه وآله، روايت شده است كه گفت: «ما هرگاه نزد پيامبر مى رفتيم حلقه وار مى نشستيم».اين اخلاق والاست كه براى مجلس، بالا وپايينى قرار نمى دهد، وبه شخصيت هيچ كس در آن مجلس صدمه اى نمى رسد ونه نزد مردم ونه نزد خودش بى احترامى نمى شود؛ چرا كه هر فردى در اين مجلسِ دايره وار، هم نفر اول محسوب مى شود وهم آخر وهم وسط... . آرى، پيامبر اكرم صلى الله عليه وآله اين اخلاق عالى را به عنوان سياست جلساتش با مسلمانان اتخاذ مى كند.دنيا، پس از گذشت بيش از ده قرن، اين روش واخلاق را از پيامبر اكرم صلى الله عليه وآله مى آموزد. به همين دليل امروزه در بسيارى از كشورهاى جهان نشستهاى پارلمان وهيأت دولت وسياستمداران را دايرهوار مى بينيم.اگر بخواهيم از اخلاق پيامبر اكرم صلى الله عليه وآله در رفتار ومعاشرتش با مردم سخن بگوييم، سخن بسيار به درازا مى كشد واين صفحات گنجايش آن را ندارد. پس به همين نمونه ها بسنده مى كنيم، باشد كه رهبران اسلامى عصر ما از آنها پيروى كنند واين تصوير زيباى اسلام وپيامبر صلى الله عليه وآله را منعكس كنند ودر نتيجه، موجبات سعادت دنيا وآخرت مردم را در سايه اسلام زيبا... وزيبا فراهم آورند.

براستي كه تو داراى اخلاق والا هستي

در پايان ، خبرى را كه از تربيت شده رسول خدا صلى الله عليه وآله روايت شده است، باز مى گوييم؛ همو كه هنگام ولادت چشمانش را به روى پيامبر خدا صلى الله عليه وآله گشود، وپيش از او به روى هيچ كس چشم باز نكرد؛ همو كه پيامبر صلى الله عليه وآله در واپسين لحظات زندگى گرامى اش، در دامن او چشم برهم نهاد ونه در دامن هيچ كس ديگر: امام على بن ابى طالب سلام الله عليه، چرا كه او بيش از هر كس ديگر پيامبر خدا صلى الله عليه وآله را مى شناخت.از اميرمؤمنان سلام الله عليه روايت شده است كه فرمود: «هرگز نشد كه پيامبر خدا صلى الله عليه وآله با كسى دست بدهد وابتدا دستش را از دست وى بكشد تا آن كه او دستش را مى كشيد.هرگز نشد كه كسى براى كارى يا صحبتى با آن حضرت به گفتگو پردازد و اول آن حضرت خداحافظى كند وبرود، تا آن كه او مى رفت.
هرگز نشد كه كسى با او به بحث بپردازد و او سكوت كند تا آن كه آن شخص ساكت مى شد [در گفتگو با او همراهى مى كرد. [هرگز ديده نشد كه در حضور ديگران پايش را دراز كند.هرگز بر سر دو راهى انتخاب قرار نگرفت مگر اين كه آن را كه سخت تر بود برمى گزيد. هرگز براى ستمى كه در حق او مى شد انتقام نگرفت، مگر آن گاه كه حرمتهاى خدا هتك مى شد، در اين هنگام به خاطر خداى متعال خشم مى گرفت.تا زنده بود هرگز در حال تكيه دادن غذا نخورد.هرگز از او چيزى خواسته نشد كه «نه» بگويد.هرگز دست ردّ به سينه سائل نمى زد بلكه يا حاجتش را بر مى آورد يا با زبان خوش جوابش مى كرد.نمازش را [در جماعت] مختصرتر از همه، ودر عين حال كامل، مى گزارد.خطبه هايش از همه مردم كوتاهتر، واز همه كم گوتر بود.
وقتى مى آمد از بوى خوشش دانسته مى شد كه او دارد مى آيد.وقتى با عده اى غذا مى خورد، اولين كسى بود كه دست به غذا مى برد وآخرين كسى بود كه دست مى كشيد.هرگاه غذا مى خورد از برابرش مى خورد اما اگر خرما بود دستش [در ظرف] مى چرخيد [و از هر طرف بر مى داشت. [هنگام آب خوردن با سه نفس مى نوشيد.آب را مزه مزه مى كرد ويكباره سر نمى كشيد.دست راستش براى خوردن وآشاميدن وگرفتن ودادن بود، وجز با دست راست نمى گرفت ونمى داد وبراى بقيه بدنش از دست چپ استفاده مى كرد.در همه كارهايش، پوشيدن لباس وكفش وپياده شدن از مركب، دوست داشت از دست راست شروع كند.
هرگاه دعا مى كرد سه بار دعا مى كرد، وهرگاه سخن مى گفت يك بار مى گفت، وهرگاه اجازه مى گرفت سه بار تكرار مى كرد.
گفتارش روشن وشمرده بود وهر شنونده اى آن را به روشنى در مى يافت.
هرگاه سخن مى گفت چيزى شبيه نور از ميان دندانهايش خارج مى شد.
چون او را مى ديدى مى گفتى: دندان هاى پيشينش فاصله دار است اما چنين نبود.
نگاهش با گوشه چشم بود [به كسى خيره نمى شد. [به هيچ كس سخن ناخوشايند نمى گفت.وقتى راه مى رفت گويى از سراشيبى پايين مى رود.مى فرمود: بهترين شما كسى است كه خوش اخلاق تر باشد.از هيچ طعم ومزه اى نكوهش ويا ستايش نمى كرد.اصحابش در حضور او به بگومگو وبحث وجدل نمى پرداختند.
وهركس از او سخن مى گفت، اظهار مى داشت: من با چشم خود كسى را به مانند او، نه قبل ونه بعد از آن حضرت، نديدم».
بنابراین هر پيشواى سياسى اسلامى موظف است تا مى تواند خود را به اخلاق والا ورفتار مهربانانه ومحبت آميز با مردم، در بالاترين وعالى ترين حدّ آن، آراسته گرداند تا غير مسلمانان را به حوزه اسلام بكشاند، ومسلمانان را بر اسلامشان پايدار دارد؛ چرا كه بهترين وساده ترين وسريع ترين وعميق ترين عامل براى كاشتن بذر محبت در دل ها، همانا اخلاق والا ورفتار عطوفت آميز ومهربانانه وانسانى با مردم است.اين يكى از بزرگترين سياست ها وروش ها براى اداره مردم مى باشد.

 

نظر شما