استیصال به حالتی گفته میشود که فرد یا جامعهای آنچنان دچار دغدغهها و درگیریهای گوناگونی میشود که جز خروجی بنیادین از وضعیت جاری نمیتواند آن مسآله را مداوا کند. در وضعیت استیصال فرد و جامعه در انتظاری مداوم به سر میبرند و همگان خود را مسلوبالاختیار میدانند و این خود به استیصالزدگی بیشتر دامن میزند. جامعه مستاصل یا به فروپاشی میرسد و یا دچار افسردگی شدید میشود که خود دست کمی از فروپاشی ندارد.
جزئیاتدر رویارویی با مشکلات، برای فهم درست آن ها و تلاش برای یافتن راه حل مناسب، نباید گران سری نمود، بلکه لازم است از سر فروتنی به ریشۀ اصلی آن ها توجّه کرد و علّت مشکلات را یافت. ارجاع صدای اعتراض مردم به دسیسه چینی دشمنان، انکار واقعیت است. به گواه جامعهشناسان، مردم عروسکهای منفعلی برای خیمهشببازی این و آن نیستند. ممکن است افراد با قرار گرفتن در میان جمع تا حدودی اراده خود را از دست بدهند اما آنها قدرتِ شنیدن، تحلیلکردن، انتخابکردن و رفتار مستقل را دارند. بنابراین تمامی شعارها، بیانی صادقانه از فکر و اندیشه و آرمان این افراد جان بر لب رسیده است.
جزئیات