در کشور 85 میلیونی ایران که میانگین سنی 31 سال و دو سوم جمعیت زیر 40 سال هستند، دولت برای افزایش میزان باروری و مقابله با مشکل پیری جمعیت، به تکاپو افتاده است
سال 2013 آقای خامنهای خواستار دو برابر شدن جمعیت و رسیدن جمعیت ایران به 150 میلیون نفر شد و از دولت خواست که برای رسیدن به این هدف برنامهریزی کند
دولت هم در مخالفت با هنجارهای طبقه متوسط و لیبرال جامعه که خواهان خانوادههای هستهای کوچک، حفظ حریم خصوصی و داشتن اوقات فراغت بیشتر هستند، شروع به تبلیغ این شعار کرد که فرزند بیشتر مساوی است با رفاه بیشتر. همچنین برنامه تنظیم خانوادهها که با مشارکت دانشگاهها، بخش مراقبتهای بهداشتی و سایر سازمانهای دولتی در حال اجرا بود، توطئه غرب برای کاهش امت اسلام خوانده شد
دولت رئیسی در راستای برنامه مقابله با پیری جمعیت، شروع به دادن مشوقهای مالی به خانوادههایی کرده است که فرزندان بیشتری بدنیا میآورند. اعطای وامهای کمبهره حدودا 6300 دلاری به زوجهایی که قبل از 25 سالگی ازدواج میکنند، چند برابر شدن دستمزد کارمندان متأهل و پرداخت وام به خانوادهها برای تولد هر فرزند جدید که در صورت تولد پنجمین نوزاد مبلغ ان میتواند به 3125 دلار برسد از جمله این مشوقهاست
اما دولت علاوه بر طرحهای تشویقی دست به اقدامات دیگری همچون دسترسی محدود به وسایل پیشگیری از بارداری –پیشتر این وسایل آزادنه توزیع میشد- و ممنوعیت عقیمسازی داوطلبانه زد. همچنین بر اساس قوانین ایران، تسهیل سقط جنین جرم است و مرتکب میتواند به اتهام افساد فیالارض به مجازات اعدام محکوم شود. زنان برای اینکه سقط درمانی داشته باشند، باید تأیید هیأتی را بگیرند که متشکل از یک قاضی، یک پزشک متخصص و یک پزشک شاغل در پزشکی قانونی است.
انتظار میرود که این محدودیتها باعث افزایش سقط جنینهای مخفیانه شود و امنیت و سلامت زنان باردار به خطر بیفتد
بر اساس دادههای سازمان ملل و امار داخلی، سالانه بین 300 تا 600 هزار سقط غیرقانونی در ایران اتفاق میافتد. سازمان بهداشت جهانی نیز گزارش میدهد که بین 4.7 تا 13.2 درصد از مرگومیر سالانه مادران به دلیل سقط جنین ناایمن است. در کشورهای درحال توسعه به ازای هر 100000 سقط غیرقانونی تقریبا 220 زن جان خود را از دست میدهند
همه این تصمیمات درحالی توسط نهادهای دولتی گرفته میشود که بسیاری از خانوارهای ایرانی داشتن فرزند را در شرایطی که اقتصاد در رکود فرو رفته و رو به فروپاشی است، عقلانی نمیدانند
بسیاری از این میگویند که جمعیت فعلی ایران برای تأمین هزینههای زندگی خود با مشکل روبرو هستند و به سختی روزگار را سپری میکنند. با این شرایط چگونه میتوان جمعیت را دو برابر کرد، درحالیکه دولت امکانات لازم را برای تأمین نیازهای فعلی خود ندارد
بر اساس گزارش مرکز آمار ایران، هماکنون نرخ تورم سالانه 40.2% است. این نرخ برای خوردنیها و نوشیدنیها بیشتر هم میباشد و به ترتیب به 49.6 و 43.5 درصد میرسد. همچنین 11 میلیون ایرانی زیر خط فقر زندگی میکنند و 10.9% از نیروی کار، بیکار هستند
این ارقام تصویر تیرهای از وضعیت اقتصاد ایران به نمایش میگذارد. در نبود سرمایهگذاری خارجی ناشی از سالها تحریم، بازسازی زیرساختها و سرمایهگذاری در پروژههای مسکن، ساختوساز شهری، حملونقل، هوانوردی غیرنظامی، آموزش، بهداشت و درمان و پروژههای زیستمحیطی عملا غیرممکن شده است
درحالی که ایران دومین ذخایر بزرگ گاز طبیعی و چهارمین ذخایر بزرگ نفت خام را در جهان دارد، ایرانیان در شرایط فقر و ریاضت اقتصادی زندگی میکنند
به گفته احمد صدری استاد جامعهشناسی در کالج Lake Forest: «در شرایطی که تورم به شدت افزایش پیدا میکند، دولت حتی منابع لازم برای مدیریت جمعیت فعلی را ندارد. نشانهها گویای این است که تبلیغات دولت و توصیههایی که برای دوبرابر شدن جمعیت میکند روی مردم اثری ندارد. آقای خامنهای ایران را با جمعیتی بسیار بزرگتر تصور میکند، درحالیکه تحقق چنین خواستهای به رؤیا میماند. او همچنان به اجرای برنامههای خود ادامه میدهد ولی همانگونه که در قضیه کووید مجبور شد نظرش را عوض کند و دست از تئوریهای توطئه بردارد، در مورد سیاستهای جمعیتی نیز همین اتفاق خواهد افتاد»
اکثر کارشناسان معتقدند تا زمانی که اصلاحات اساسی در سیاست خارجی و داخلی ایران صورت نگیرد، تبلیغ دولت برای افزایش فرزندانآوری، روی یک خانوار متوسطی که از فرصتهای اقتصادی و آزادیهای مدنی محروم است، کارساز نخواهد بود
به گفته پدرام پرتوی دانشیار تاریخ دانشگاه امریکن: «رهبر جمهوری اسلامی بدون داشتن روابط سالم با جهان، بدون دستیابی و توسعه فناوریهای کشاورزی و محیط زیستی، بدون سرمایهگذاری کافی در بخشهای رفاهی و بداشت و درمان، بدون چشمانداز روشنی از آزادی اجتماعی و رشد اقتصادی که بر پایه آن جوانان تشویق به ماندن در ایران و ساختن آینده خود شوند، نمیتواند جمعیت را افزایش دهد و از ثبات سیاسی برخوردار شود»
وی افزود: «حس ناامیدی از بهبود شرایط اجتماعی-اقتصاد، باعث افزایش مهاجرت از ایران بهویژه در میان کسانی شده است که بهتازگی به سن بلوغ رسیدهاند و آنها هستند که باید هدف دولت برای افزایش جمعیت را محقق کنند»
دولت ایران علیرغم محدودیتهای مالی، سرمایهگذاری هنگفتی برای ترویج و تثبیت سبک زندگی مطلوب خود میکند. به عنوان مثال حداقل 32 سازمان دولتی وظیفه اجرای مقررات حجاب اجباری را بر عهده دارند
این امر در مورد سیاستهای جمعیتی نیز صادق است اما جمعیت جوان که از دخالت مداوم مقامات در انتخابهای شخصی خود به تنگ آمدهاند، برای به حد اقل رساندن نقش دولت در زندگیشان تلاش میکنند
به گفته میثاق پارسا استاد جامعهشناسی کالج Dartmouth: «نسل جوان متمرد و سرکش هستند که بخشی از آن را میتوان ناشی از وضعیت اقتصادی دانست. این جوانان از کمبود منابع مالی رنج میبرند و درامد سرانه انها از آنچه خواهران و برادران بزرگترشان در سال 1976 بدست میاوردند کمتر است. آنها هر روز بیش از گذشته هنجارهای خانواده را با ازدواج سفید و زندگی با شریک زندگی بدون تعهدات اجتماعی و قانونی نادیده میگیرند. کشور در حال حاضر با کمبود مسکن، مدرسه، بیمارستان، پزشک و پرستار رنج میبرد. وضعیت آب که فاجعهبار است و چند بخش از کشور به آب دسترسی ندارند؛ در چنین شرایطی افزایش جمعیت تنها مشکل فقر و نابرابری را تشدید میکند»
مترجم: فاطمه رادمهر
messages.comments