وی در اين نشست ابتدا به بررسی مفهوم توسعه پرداخت. اگرچه اين اقتصاددان درباره مفهوم توسعه تعريف خاص خود را دارد، اما به تعريف توسعه از منظر کتاب دولتهای توسعهگرا پرداخت. به گفته رنانی، بر اساس تعريف اين کتاب، کارکردهای توسعه ٩ سطح دارد. اين ٩ سطح شامل توسعه بهمثابه پيشرفت تاريخی که معمولا هم معطوف به تجربه غرب است، توسعه بهمثابه استخراج منابع طبيعی که بيشتر ريشه در تجربيات دوران استعمار دارد، توسعه بهمثابه تدارک برنامهريزیشده پيشرفت، توسعه بهمثابه يک وضعيت که تصويری کلی از شرايط به ما میدهد، توسعه بهمثابه يک فرايند که گاهی فروافتادن يکسری از سازمانها و برآمدن تکنولوژی جديد را بههمراه دارد، توسعه بهمثابه رشد اقتصادی، توسعه بهمثابه تغيير ساختارها، توسعه بهمثابه نوسازی و توسعه به مفهوم جهش در نيروهای مولد است.
او ادامه داد: در بسياری از قسمتها دولتمردان رشد اقتصادی را توسعه میگويند. اگر سرمايهگذاری در کشور بالا برود؛ راه و جاده ساخته شود، میگوييم توسعه يافتهايم. اسناد زيادی برای اين شکل از توسعه در ايران تدوين شدهاند، اما يک کلمه راجع به سرمايهگذاری برای صبورترشدن مردم و مسائلی از اين دست مطرح نشده است.
تعريف منتخب اين اقتصاددان از توسعه اين است: توسعه عبارت است از سلسلهتحولاتی که در فرايند اين تحولات سه عامل رفاه، رضايت و معنا در جامعه به طور همزمان بهبود يابد. ما بهعنوان موجودات انسانی توسط سه عامل طبيعت، جامعه و هستی محاصره شدهايم. بنابراين اگر تحولاتی رخ دهد که رابطه من را با اين سه، کمهزينه و دلپذير کند، اسمش توسعه است. او ادامه داد: توسعه مثلثی است که يک ضلع آن رفاه، يک ضلع آن رضايت و يک ضلع ديگر آن معناست. هرچه مساحت اين مثلث بزرگتر شود، توسعه ايجاد کردهايم.
به اعتقاد رنانی، توسعه يعنی تحول مستمر مثبت و نهادی. توسعه يعنی ارتقای مستمر کيفيت نهادها. نهاد نيز هرگونه ترکيبی است که بخشی از رفتارهای جامعه يا همه رفتارهای آن را کنترل میکند.
او نهادها را به دو دسته رسمی و غيررسمی سازمانيافته يا غيرسازمانيافته تقسيم کرده و در تشريح سخن خود مثالهايی ذکر کرد. به گفته رنانی، بانک مرکزی نهادی رسمی است و رفتارهای پولی ما را کنترل میکند. مسجد و خانواده هم نهادهای ديگری هستند. نوروز يک نهاد است که بخشی از ارتباطات اجتماعی را مديريت میکند. گاهی قرضالحسنه محله که رفتارهای پولی يک محله را مديريت میکند هم يک نهاد است. او جامعه را مجموعهای از نهادهای مختلف تعريف میکند که مردم را کنترل و هدايت میکنند. به اعتقاد رنانی، جامعهشناسان نهادها را به چهار دسته کلی اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و سياسی تقسيم میکنند.
نهادهای مدنی مجموعههای داوطلبانه و غيرانتفاعی
اين اقتصاددان بيان نمود: کل جامعه عبارت از ملغمهای از انواع نهادهاست. نهاد مدنی، نهادی است که يکی از چهار قسم نهاد را در خود دارد، اما در شکلگيری آن مشارکت داوطلبانه نقش دارد. تمام نهادهای مدنی بايد مشارکت داوطلبانه و غيرانتفاعی داشته باشند و بايد بتوانند سرمايه اجتماعی هم ايجاد کنند. اگر سرمايه اجتماعی در نهاد مدنی ايجاد نشود، اصلا نهاد شکل نمیگيرد، زيرا توليد مؤثر نهاد مدنی سرمايه اجتماعی است. ارتباطات، اعتماد، دوستی، اميد، مشارکت و تحرک از توليدات مؤثر نهادهای مدنی هستند. او اضافه کرد: فعاليت نهاد مدنی بايد عقلانی و مستمر باشد. اگر زلزله شد و به کمک زلزلهزدگان شتافتيد، نهاد ايجاد نکردهايد. اين يک حرکت تودهوار احساسی است. فعاليت نهاد مدنی بايد عقلانی و مستمر باشد. به اعتقاد رنانی، نهادهای مدنی محصول جامعه مدرن هستند. زمانی که جامعه به سمت مدرنشدن حرکت کرد، ديگر ساختارهای قديمی کارکردهای خود را از دست دادند، به همين دليل، بايد ساختارهای جديد در جامعه ايجاد میشد. دوره عبور جامعه از حالت سنتی به مدرن دوره گذار ناميده میشود که در آن نهادهای مدنی بهتدريج تشکيل شدند.
او تقسيم کار و ارتباط مستمر اعضای جامعه مدرن را يکی از تفاوتهای اصلی جوامع امروزی با جوامع سنتی گذشته معرفی کرد. اين اقتصاددان گفت: اعضای جوامع سنتی به شکل موزائيکی در کنار هم زندگی می کردند و ارتباط ارگانيکی با هم نداشتند زيرا يک حکومت مرکزی اين اعضا را به هم مرتبط میکرد، اما در يک جامعه مدرن قطعات مختلف يک کالا، در کشورهای مختلف توليد میشود و در چنين شرايطی ارتباطات نقش مهمی خواهد داشت. او گفت: در دوره گذار از سنت به مدرنيته، يک تحولی رخ میدهد. در دنيای سنتی اقتدار حکومت بالاست و اقتدار جامعه پايين است، اما در جوامع مدرن و توسعهيافته اقتدار جامعه بالاست و اقتدار حکومت در برابر جامعه پايين است. حکومت آمريکا اقتدارش در برابر جامعه مدنی پايين است. در اين جابهجايیها اگر نهادهای مدنی شکل نگيرند، دچار اضمحلال میشويم. در دنيای مدرن مهم است که جامعه مدنی اقتدار يابد. اگر اقتدار جامعه بالا نرود، دچار فروپاشی و درهمريزی میشويم.
رنانی اضافه کرد: برای اقتدار بايد قدرت باشد. نهادهای اجتماعی، سياسی، فرهنگی و اجتماعی که بهوجود آمدند، قدرت دارند اما برای تبديلشدن قدرت به اقتدار، نيازمند نهادهای مدنی هستيم. يعنی نهادهای فرهنگی، سياسی، اجتماعی اقتصادی بايد بتوانند از جنس نهاد مدنی هم باشند تا بتوانند قدرت را به اقتدار تبديل کنند. ما مزرعههای سنتی را منحل میکنيم و کشت و صنعت مدرن راهاندازی میکنيم. اينها قدرت اقتصادی دارند اما اگر تشکل مدنی نداشته باشند، قدرت اقتصادی خود را عليه دولت و جلوگيری از فشار دولت، نمیتوانند استفاده کنند. وقتی میتوانند اقتدار داشته باشند که کارآفرينان دارای قدرت اقتصادی بين خود نهاد مدنی تشکيل دهند. اين ابزار تبديل قدرت به اقتدار است. او بيان کرد: هر نهاد مدنی حتما اجتماعی است اما هر نهاد اجتماعی، اقتصادی و... مدنی نمیشود. حزب يک نهاد مدنی سياسی است. سمنها و انجیاوها نهادهای مدنی اجتماعی هستند. نهادهای جامعه که شامل نهادهای اقتصادی، سياسی، اجتماعی و فرهنگی هستند، قدرت جامعه را تشکيل میدهند. اين مجموعهها به همراه ساير نهادهای قدرت مثل اطلاعات، دانش ثروت و منابع طبيعی که دست اين نهادهاست، قدرت جامعه را شکل میدهند. نهادهای مدنی قدرت دست نهادهای چهارگانه را به اقتدار تبديل میکنند.
پول نفت، بلوغ نهادهای مدنی را به تأخير انداخت
اين اقتصاددان ادامه داد: چيزی که در جامعه ما رخ داده، اين است که در پروسه گذار که از مشروطيت آغاز شده است، در زمينه بلوغ نهادهای مدنی خيلی پيش نرفتهايم. او گفت: دو مسئله در ايران رخ داده است. همزمان که ايران ما وارد دنيای مدرن شد، به فاصله يک سال نفت هم کشف شد. ١٢٨٥ يا ١٢٨٤ قانون مشروطيت تصويب شد. يک سال بعد اولين چاه نفت کشف شد. پول نفت را دولت به ابزار کنترل جديد تبديل کرد. اقتدار حکومت قاجار به دلیل رشد شرايط جهانی بهشدت افت کرده بود. اما حکومت قاجار توانست با پول نفت، کنترل مصنوعی ايجاد کند. اين کنترل مصنوعی از يک سو و سرازيرشدن رانتهای ناشی از پول نفت، نهادهای مدنی را به جای هدايت به سمت مسيرهای درست به فضايی هدايت کرد که به سمت چانهزنی و دريافت سهم از نفت حرکت کنند.
رنانی تأکيد کرد: با ظهور نفت فرايند سقوط اقتدار حکومت متوقف شد. حکومت ابزار کنترل پول نفت را در اختيار گرفت. نهادهای مدنی به جای حرکت به سمت بلوغ به دنبال چانهزنی و لينکشدن با حکومت رفتند و روند تکامل جامعه مدنی کند شد. نهادهای مدنی خيلی طول میکشد که بالغ شوند. ولی در ايران به علت اينکه صبر در جامعه ايران پايين است و توانايی مشارکت در کارهای گروهی به دلايل مختلف نداريم، اگر نهادهای مدنی شکل بگيرند، بهسرعت به حکومت میچسبند. به همين دليل احزاب و نهادهای قرضالحسنه و... به حکومتها چسبيدند.
او يادآور شد: درباره نهادهای مدنی مشکلی که وجود دارد، اين است که به دليل رانتهای ناشی از پول نفت نهادهای مدنی فرايند بلوغ خود را طی نمیکنند. اگر نهادهای مدنی سازماندهی پيدا کنند که هدفها را اولويتبندی کنند و منابع را تخصيص عقلانی دهند، در فعاليتهای خود استمرار ايجاد کنند، تقسيم کار کنند و بر فعاليت اعضا نظارت کنند، قطعا به مرحله بلوغ میرسند، اما اگر اين اتفاقات رخ ندهد، نهاد مدنی به سازمان تبدیل نمیشود. مشکل در ايران اين است که نهادهای مدنی بالغ نمیشوند و يکی از دلايل اصلی اين مسئله رانتهای نفتی بوده است که سمت نهادهای مدنی میآيند.
رنانی اضافه کرد: ٤٠ سال است دو جناح در کشور داريم که نهاد مدنی هستند. اصلاحطلبان و اصولگرايان دو جناحی هستند که فعاليت سازماندهیشده ندارند. رئيس، معاون و تصميمگير در اين احزاب معلوم نيست. بهترين نمونه از ناتوانی بازيگران ما در ساخت نهاد مدنی اين دو حزب است که ٤٠ سال است فعاليت میکنند اما اقتدار ندارند.
او گفت: اصلیترين آسيب نهادهای مدنی در جامعه ما اين است که شکل میگيرند، همچنان نابالغ میمانند در نهايت هم به صورت تودهوار و بدون سازمان و به شکل ژلهای باقی میمانند. اين مسئلهای است که نهادهای مدنی بايد در درون خود حلش کنند. نهادهای مدنی نيازی به ثبت ندارند. نهاد مدنی الزاما هويتش به پروانه نيست. به ارتباطات و همکاری جمعی و همکاری مستمر عقلانی است. آن هويت بايد ساختار سازمانی پيدا کند اما متأسفانه ما در همکاری مدنی ناتوانی داريم. اين اقتصاددان گفت: خوشبختانه به علت کاهش درآمدهای دولت در ايران، اين مسئله بهطور طبيعی از بين میرود.
بودجههای سرشاری که به حوزههای مختلف تخصيص میدادند، ديگر نيست و نهادهای مدنی بايد تمرين کنند که روی پای خود بايستند و با هم همکاری و مدارا داشته باشند. نبود توان همکاری بلندمدت در ايران يک معضل اساسی است که بايد حل شود.
او تأکيد کرد: هيچ توسعه و دموکراسی پايداری شکل نمیگيرد، مگر اينکه نهادهای مدنی بالغ شکل بگيرند. بلوغ وقتی است که نهادهای مدنی از بیشکلی به سمت سازماندهی حرکت کنند. ١٠ هزار سمن تشکيل دادیم، اما چون اين حرکت هيجانی بود و به سمت عقلانيت نرفت، ارتباطات مستمر شکل نگرفت و با اندک تغييری اين ١٠ هزار سازمان مردمنهاد محو شدند. رنانی با اشاره به شکلگيری نهادهای مدنی مجازی عنوان کرد: درحالحاضر در ايران نهادهای مدنی مجازی را شکل میدهيم. يکی از قدرتمندترين حوزههایی که دارد شکل میگيرد، اين است که جامعه مدرن به سمت دولت مجازی میرود. او افزود: شايد ١٠ سال قبل پيشبينی کردم که تا ٢٠ سال ديگر پول حذف میشود. امروز پيشبينی میکنم در چند سال آينده پول کاغذی از ساختار مبادلات حذف خواهد شد. اين اقتصاددان بيان کرد: نخستين کشور اروپايی در ماه جاری اعلام کرد پول کاغذی کاملا حذف است و به سمت پول ديجيتال میرود. اين پول را دولت توليد می کند، اما به سرعت به سمت پول ديجيتالی میرويم که مردم آن را توليد کردهاند.
الان فضاهای مجازی مستعد شکلگيری نهادهای مدنی مجازی هستند. او ادامه داد: در گروههای مجازی فعلی، انبوهی از اطلاعات وجود دارد، اما چون سازماندهی ندارند، هيچ کاری نمیتوانند بکنند. نيروی انسانی دارد، اطلاعات میچرخد، قدرت اطلاعرسانی دارد، اما اقتدار ندارد. اگر بخواهيم نهادهای مدنی مجازی بالغ شوند، بايد شروع به سازماندهی کنيم. هر گروه تلگرامی که به ١٠ نفر رسيد، حتما هيئتمديره تشکيل شود. در اين گروهها رأيگيری شود. با تشکيل هيئتمديره، قدرت ساماندهی دست ما میآيد. میتوانيم افرادی را که قواعد بازی را رعايت نمیکنند، حذف کنيم و به تدريج گروه تلگرامی تبديل به نهاد مدنی مقتدری میشود.
رنانی تأکيد کرد: مهمترين آفتی که در ايران داريم، اين است که نهاد مدنی بالغ نداريم. نهاد مدنی در برابر نهادهای زيادی که در دنيای مدرن شکل گرفته است، بسيار کم داريم. همين نهادهای کم نیز بالغ نشدهاند و همچنان به صورت نابالغ فعاليت میکنند.
*شرق
نظر شما