twitter share facebook share ۱۴۰۳ بهمن ۱۴ 26

ایران و اسرائیل پس از انقلاب اسلامی 1979 روابط خود را قطع نکردند. سوابق تاریخی نشان می دهد که بازیگرانی در هر دو کشور بودند که احساس می کردند حفظ رابطه ای مخفیانه، از نظر استراتژیک مفید است. در نتیجه ایران و اسرائیل پس از سقوط محمدرضا شاه به تجارت چند میلیون دلاری ادامه دادند و این درحالی بود که ایران در مجامع عمومی، حق موجودیت اسرائیل را انکار می کرد

این مسئله نشان می دهد که جمهوری اسلامی به شدت عملگرا است و رهبران کشور برای اطمینان از بقای نظام تمام تلاش خود را می کنند

هنگامی که ارتش صدام با کمک برخی از بزرگترین قدرت های جهان از جمله عربستان، آمریکا و شوروی در سال 1980 به ایران حمله کرد، تهران دوستان چندانی نداشت. لذا رهبران ایران برای دریافت کمک به سمت اسرائیل روی آوردند و این درحالی بود که اسرائیل در ظاهر یکی از مهمترین دشمنان ایران بود

روابط اسرائیل و ایران که در زمان شاه مخلوع بسیار دوستانه پیش می رفت، با روی کار آمدن آقای خمینی سرنوشت تلخی پیدا کرد. خمینی آمریکا را شیطان بزرگ و اسرائیل را شیطان کوچک نامید؛ انقلابیون به شدت با سیاست های شاه از جمله رابطه با اسرائیل مخالف بودند و این رابطه را استثمارگرانه می دانستند. بدین ترتیب دشمنی رسمی ایران و اسرائیل پس از انقلاب آغاز شد و تا به اکنون ادامه دارد

اقای خمینی در روزهای آغازین رهبری خود، در مصاحبه ای گفت که جمهوری اسلامی «روابط خود را با اسرائیل قطع خواهد کرد زیرا معتقد است وجود اسرائیل توجیه قانونی ندارد. فلسطین متعلق به جامعه اسلامی است و باید به مسلمانان بازگردانده شود»

جنگ ویرانگر هشت ساله بین ایران و عراق با حدود 2 میلیون کشته به پایان رسید. قبل از انقلاب در دهه 1970 ایران دارای ارتشی بسیار قوی بود، این ارتش توسط غرب حمایت می شد و از طریق ثروت حاصل از فروش نفت مجهز می گشت. عراق نیز درحال گسترش قدرت نظامی خود تحت حکومت صدام بود. با روی کار آمدن خمینی در سال 1979 موازنه قوا تغییر کرد. انقلابیون ایران از روی ترس و بی اعتمادی دست به پاکسازی ارتش زدند. در پی ضعف نظامی ایران، عراق فرصت را مناسب دید و تصمیم گرفت کمتر از یکسال پس از انقلاب اسلامی، به ایران حمله کند. جمهوری اسلامی شعار «راه قدس از کربلا می گذرد» سرمی داد و در عین حال رابطه مخفیانه با تل آویو را به اوج خود رساند

در دوران محمدرضا شاه پهلوی، ایران ششمین ارتش بزرگ جهان، 26 میلیارد دلار ذخایر ارزی، صنعت نفتی با ظرفیت تولید 105 میلیون دلار در روز و رابطه ای نزدیک با اسرائیل داشت. بعد از انقلاب تمام این میراث -به جز روابط دوستانه با اسرائیل- به نظام جدید رسید و جمهوری اسلامی احساس خود به اسرائیل را، با واگذاری سفارت آن کشور به سازمان آزادیبخش فلسطین نشان داد

ولی حقیقت این است که هر حکومت انقلابی تازه تأسیسی که فورا وارد جنگ شود، برای ادامه بقا به سازش نیاز دارد. در این میان همکاری پنهان با اسرائیل، برای ایران بهتر و راحت تر از اتحاد با آمریکا یا شوروی بود

زمانی که شاه در قدرت بود، ایران و اسرائیل، مصر و شوروی را تهدید مشترکی برای خود می دیدند و از این رو به یکدیگر نزدیک تر شدند. در زمان رهبری آقای خمینی، تجاوز عراق، در کنار انزوای بین المللی ایران، فضا را برای این همکاری باز کرد و دلیل اصلی همکاری این بود که ایران به سلاح نیاز داشت

در اغاز جنگ، ارتش ایران در وضعیت بسیار بدی بود. بین سال های 1979 و 1980 تقریبا 60% از پرسنل نظامی ایران استعفا دادند و هزاران نفر دیگر نیز توسط انقلابیون کشته یا دستگیر شدند. بر اساس گزارش ها، در نتیجه این پاکسازی ها و هرج و مرج ها، در کل استان خوزستان که هم مرز با عراق بود، تنها 28 تانک وجود داشت. نیروی هوایی ایران که در زمان شاه یکی از بهترین ها در منطقه بود، وضعیت بدی پیدا کرد و تنها 40% از ناوگان آن قابل استفاده بودند. اسرائیل در این دوره با فروش تسلیحات به ارزش بیش از 100 میلیون دلار به تهران، این خلأ را پر کرد. تا سال 1985 کشتی های باری دانمارکی که توسط دولت اسرائیل و دلالان اسلحه اجاره شده بودند و حامل سلاح های ساخت آمریکا بودند، بیش از 600 سفر به بندر عباس انجام دادند. با ادامه جنگ، اسرائیل به حمایت از نیروهای هوایی ایران ادامه داد و مربیان نظامی اسرائیلی، به فرماندهان ارتش جمهوری اسلامی آموزش می دادند

بن گوریون نخست وزیر اسرائیل اندکی پس از تأسیس این کشور در سال 1948 دکترینی را تحت عنوان «دکترین پیرامون» ارائه داد که متضمن برقراری روابط قوی با ایران، ترکیه و اتیوپی در جهت موازنه قوا در برابر جهان عرب و حفظ امنیت اسرائیل بود. از سوی دیگر ایران نیز بدنبال حفظ جایگاه خود به عنوان یک قدرت بزرگ منطقه ای بود. بعد از انقلاب اسلامی ایران، رهبران اسرائیل با توجه به دوستان محدودی که در منطقه داشتند، امیدواربودند تغییر رویکرد ایران توسط آقای خمینی موقتی باشد زیرا نمی خواستند یکی از معدود متحدان خود را در منطقه از دست بدهند

در دهه 1980 خمینی سخنرانی های تندی را علیه اسرائیل انجام می داد ولی اسرائیل از همان ابتدا به تناقض بین لفاظی ها و سیاست واقعی ایران پی برد؛ لذا همچنان با ایران به عنوان یک متحد منطقه ای برخورد می کرد و این درحالی بود که جمهوری اسلامی، اسرائیل را غده ای سرطانی می نامید. شیمون پرز نخست وزیر اسرائیل معتقد بود که خمینی مانعی موقت در روابط ایران و اسرائیل است و آمریکا باید برای بازگرداندن ایران به حوزه نفوذ غرب تلاش کند

در همین راستا سال 1982 آریل شارون وزیر دفاع اسرائیل، در تلویزیون اعلام کرد که این کشور به رغم مخالفت آمریکا، به فروش سلاح به ایران ادامه می دهد. ایران به اظهارات شارون با تکذیب و تمسخر واکنش نشان داد ولی سال 1987 اسحاق رابین وزیر دفاع اسرائیل تکذیب ایران را رد کرد و گفت: «ایران بهترین دوست اسرائیل است. ما قصد نداریم موضع خود را در قبال تهران تغییر دهیم زیرا رژیم خمینی برای همیشه دوام نخواهد داشت»

اما این پویایی در روابط دو کشور از سال 1988 پس از پذیرش آتش بس توسط ایران و عراق، تغییر کرد. ایران که از هشت سال جنگ وحشیانه جان سالم به در برده بود ،دیگر احساس نمی کرد که مجبور است ایدئولوژی انقلابی خود را زیر پا بگذارد و سازش کند. به این ترتیب تمرکز جمهوری اسلامی روی صدور انقلاب از جمله در بین شیعیان سوریه و لبنان –به ویژه حزب الله که به زودی به تهدیدی امنیتی برای اسرائیل تبدیل شد- معطوف گشت. رابطه عملگرایانه ایران و اسرائیل ازهم پاشید و جای خود را به موضع تهاجمی تری داد که ریشه در تقویت احساسات ضد غربی و ضد اسرائیلی ایران داشت

نکته جالب توجه در این دوره از تاریخ این است که آقای خمینی کمک های نظامی اسرائیل را پذیرفت ولی پیشنهاد مشابه شوروی را رد کرد. به نظر می رسد که خمینی، آمریکا و شوروی را دشمنان بزرگتری از اسرائیل می دانست. همکاری با شیطان بزرگ آمریکا و شوروی امپریالیستی، مایه شرمساری بود و راحت تر می شد با شیطان کوچک همکاری کرد. خمینی در پایان جنگ طی سخنانی گفت: «ما حتی یک لحظه با آمریکا، شوروی و دیگر قدرت های جهانی تبانی نکردیم و تبانی با ابرقدرت ها را پشت کردن به اصول اسلامی می دانیم»

نمونه های معاصر روابط پنهان اسرائیل، شامل روابطی است که این کشور با عربستان و آذربایجان دارد. روابط اسرائیل و عربستان دارای دو جنبه متضاد است: در عرصه عمومی روابط دو کشور نشان از دشمنی و تنش دارد ولی در پشت صحنه و در عرصه خصوصی، همکاری ها و تعاملات زیادی بین دو طرف برقرار است. با وجودی که دو کشور روابط دیپلماتیک رسمی ندارند، بی سروصدا در مسائل امنیتی به ویژه در زمینه مقابله با نفوذ ایران در منطقه، همکاری می کنند. عربستان از توافق های رسمی با اسرائیل از جمله توافق ابراهیم اجتناب کرده اما همکاری های مخفیانه ای همچون اشتراک گذاری اطلاعات و استفاده از فناوری نظامی اسرائیل را دارد. این دیپلماسی به ریاض امکان می دهد تا وجهه محافظه کارانه خود را حفظ کند و در عین حال به نیازهای فوری امنیتی خود برسد

برخلاف روابط پنهان و پیچیده اسرائیل با برخی از کشورها، اسرائیل و آذربایجان روابط  شفاف تری دارند که بر پایه نگرانی های امنیتی مشترک و همکاری های اقتصادی استوار است. آذربایجان برخلاف سایر کشورهای مسلمان، روابط خود را با اسرائیل به ویژه در زمینه تجارت انرژی و معاملات تسلیحاتی حفظ کرده است. دو طرف منافع مشترکی در مهار نفوذ ایران و مدیریت مناقشه قره باغ دارند.

یکی از دلایل تفاوت رابطه عربستان و آذربایجان با اسرائیل، به فشارهای داخلی و بین المللی برمی گردد .عربستان مانند ایرانِ قبل از انقلاب، روابط خود را با اسرائیل تا حد زیادی مخفی نگه می دارد تا از واکنش مردم و متحدان منطقه ای خود جلوگیری کند

از درک این روابط منحصر به فرد می توان به چند نکته مهم دست یافت: نخست اینکه ما باید یاد بگیریم بین حرف و عملِ یک دولت، تمایز قائل شویم و اصل را بر عمل او قرار دهیم. این امر به ما کمک می کند تا فرصت های جدیدی را برای ارتباط و تعامل با کشورهایی که به نظر می رسد اهل دیپلماسی نیستند، بیابیم

یک مثال می تواند همکاری بین آمریکا و ایران در عراق و افغانستان و نیز هماهنگی عملیات های ضد تروریسم بین دو کشور علیه داعش باشد. همکاری امنیتی بین ایران و سایر کشورهایی که از سوی داعش تهدید می شدند، موجب تشکیل ائتلافی موقت شد که بر اساس اهداف مشترک امنیتی هدایت می شد و نشان داد که حتی در غیرمحتمل ترین شرایط نیز می تواند همکاری رخ دهد

سؤال مهم این است که آیا ایران و اسرائیل در آینده به اتحادی عملگرا بازخواهند گشت؟ در چه صورت چنین مشارکتی رخ خواهد داد؟ اگر آمریکا از منطقه خارج شود، همکاری بین قدرت های منطقه از جمله ایران، اسرائیل و عربستان محتمل تر خواهد شد. زیرا نگرانی های امنیتی، اغلب تفاوت های ایدئولوژیک را تحت الشعاع قرار می دهد و این چیزی است که ما در مشارکت مخفیانه ایران و اسرائیل در دهه 1980 دیدیم

منبع: نیولاینز

مترجم: فاطمه رادمهر

درج این مقاله صرفا برای آشنایی خوانندگان با نظرات مختلف صورت گرفته و به معنی تأیید اظهارات نویسنده نمی باشد

نظر شما