twitter share facebook share ۱۴۰۳ اسفند ۱۰ 66
غرب برای فهم واکنش ها و تصمیمات بعدی ایران باید از نگاه کلیشه ای خود درباره نظام جمهوری اسلامی دست بردارد و به منشأ واقعی رفتار و نگرش حکومت ایران –که ریشه در گذشته دارد- توجه کند

ولی نصر محقق در زمینه ایران و خاورمیانه در کتاب جدید خود با عنوان «استراتژی کلان ایران؛ تاریخ سیاسی» می نویسد، سیاست ها و راهبردهای ایران بیشتر از آنکه بر پایه گسترش ایدئولوژی اسلامی انقلابی باشد، بر مفهوم امنیت ملی استوار است و سه عامل مفهوم امنیت ملی را در دید حاکمان ایران شکل داده است: رقابت های منطقه ای، تجربه تاریخی ایران و جریان های ضد استعماری و ضدامپریالیستی قرن بیستم

این کتاب در زمانی منتشر شده است که ایران در موقعیت خطیری قرار داشته و با چالش های بزرگی روبرو است. دونالد ترامپ رئیس جمهور آمریکا مصمم است تا سیاست فشار حداکثری را علیه ایران احیا کند. رهبر ایران بر سر دوراهی قرار گرفته است: آیا تسلیم خواسته های آمریکا شود و در ازای کاهش تحریم ها، فعالیت هسته ای را محدود کرده، دست از سیاست خارجی جسورانه خود بردارد؛ یا مسیر فعلی را ادامه دهد و با حملات احتمالی آمریکا و اسرائیل و پیامدهای فاجعه بار آن مواجه شود؟ اکتبر گذشته یکی از مشاوران ارشد آقای خامنه ای اعلام کرد که اگر اسرائیل به تأسیسات هسته ای ایران حمله کند، رهبر ایران ممکن است در فتوای خود مبنی بر منع استفاده از سلاح های کشتار جمعی، تجدیدنظر نماید.

غرب برای فهم واکنش ها و تصمیمات بعدی ایران باید از نگاه کلیشه ای خود درباره نظام جمهوری اسلامی دست بردارد و به منشأ واقعی رفتار و نگرش حکومت ایران –که ریشه در گذشته دارد- توجه کند

راه قدس از کجا می گذرد؟

سال 2001 سپاه پاسداران اظهار داشت که جنگ هشت ساله با صدام «تمام موضوعات سیاست داخلی و خارجی جمهوری اسلامی را حداقل برای چند دهه آینده»، تحت تأثیر قرار خواهد داد؛ همین دیدگاه را آقای خامنه ای بارها تکرار کرده است. تحلیلگران غربی اغلب اهمیت جنگ ایران و عراق را نادیده می گیرند و چهره های اپوزیسیون ایرانی در تبعید نیز تمایلی به ستایش از مقاومت ایران در برابر عراق ندارند؛ زیرا این امر را سبب تقویت نظام جمهوری اسلامی می دانند

از نگاه نصر، جنگ نقش تعیین کننده ای در ایران پس از انقلاب دارد. به عقیده او این جنگ هولناک و فرسایشی که به کشته شدن بیش از یک میلیون نفر از دو طرف منجر شد، تأثیری عمیق بر شکل گیری فرهنگ استراتژیک ایران گذاشته و رفتار و سیاست گذاری های این کشور را در طول سه دهه و نیم بعدی –تا به امروز- هدایت کرده است. دیدگاهی که این فرهنگ از آن نشأت گرفته، ترکیبی است از بلندپروازی های، و ترس از محاصره. این ترکیب باعث شده است که ایران از ابزارهایی مانند نیروهای نیابتی و روش های نامتقارن برای مقابله با دشمنان نیرومند و مجهزتر خود –آمریکا و اسرائیل- استفاده کند

انقلاب اسلامی ایران برای صدام یک فرصت بود؛ صدام با سرنگونی محمدرضا شاه پهلوی که تحت حمایت آمریکا قرار داشت و بحران دیپلماتیکی که با تسخیر سفارت آمریکا در تهران و گروگان گیری بیش از 50 آمریکایی به وجود آمد، فرصت را برای تصرف شهرهای عرب نشین ایران مناسب دید، تا به زعم خود اقلیت عرب ایران را از زیر یوغ فارس ها آزاد سازد و حکومت اسلامی تازه تأسیس ایران را که از شیعیان عراق می خواست دولت سنی آن کشور را سرنگون کنند، تضعیف نماید

اما حمله صدام به ایران بیشتر باعث تقویت نظام جمهوری اسلامی شد. کمتر از دو سال طول کشید تا ایرانیان سرزمین هایی را که در حمله عراق از دست داده بودند پس بگیرند و دشمن را به آن سوی شط العرب برگردانند. در این فاصله خمینی دست به پاکسازی لیبرال ها و چپ ها زد؛ ارتشی را که از شاه به ارث برده بود، با سپاه جایگزین نمود؛ سعی کرد با شعار نه غربی، نه شرقی، از دو ابرقدرت آن زمان شوروی و آمریکا فاصله بگیرد و خود را الهام بخش میلیون ها مسلمان در سراسر جهان قرار دهد. وقتی یک روزنامه نگار پاکستانی از او خواست تا در مورد فواید انقلاب توضیح دهد، وی پاسخ داد: «اکنون همه تصمیمات در تهران گرفته می شود»

غرب، شوروی و بسیاری از کشورهای عرب، از ترس اینکه ایدئولوژی خمینی مسری باشد، حول صدام گرد آمدند. فرانسه به صدام جت های میراژ فروخت، دولت ریگان کمک اطلاعاتی کرد و شوروی تانک ها و موشک های مورد نیاز عراق را تأمین نمود. صدام از عربستان میلیاردها دلار وام گرفت؛ این درحالی بود که ایران به دلیل تحریم تسلیحاتی، مجبور شد رو به سوی خودکفایی بیشتر آورد و بر شور مذهبی و میهن پرستی نیروهایش تکیه کند

در مصاحبه ای که من دو دهه پیش با جانبازان در ایران انجام دادم، متوجه شدم که این شور مذهبی چقدر قدرتمند است. آنها به من گفتند که نوجوانان بسیجی که داوطلب انجام عملیات شهادت طلبانه و انتحاری می شدند، قبل از انجام عملیات، اصلاح می کردند و ادکلن می زدند تا هنگامی که به لقاء الله می پیوندند ،خوش بو باشند. زنان جوان، همسران خود را از بین سربازانی انتخاب می کردند که با تسلیحات شیمیایی مسموم شده بودند؛ تسلیحاتی که توسط آلمان، بریتانیا و ایالات متحده در اختیار صدام گذاشته شده بود. برخی از جانبازان به خاطر گازی که بیش از یک دهه پیش استنشاق کرده بودند، هنگام مصاحبه گفتگو را قطع می کردند، سرفه می کردند، صورتشان قرمز می شد و دچار تنگی نفس می شدند

تابستان 1982 آنچه که جمهوری اسلامی «دفاع مقدس» نامگذاری کرده بود، با عبور نیروهای ایرانی از شط العرب، به کارزاری تهاجمی تبدیل شد. با گذشت نزدیک به یک دهه از شروع جنگ و در شرایطی که نزدیک به نیم میلیون ایرانی جان خود را از دست داده بودند، جنگ در شرایطی پایان یافت که نیروهای ایرانی در سرنگونی صدام و تصرف خاک عراق ناکام ماندند. سال 1982 رهبران ایران اهداف جدیدی را برای جنگ ترسیم کردند که شامل محو اسرائیل و الهام بخشیدن به مردمِ تحت حاکمیت پادشاهی های سنی خلیج فارس برای قیام علیه حاکمان تحت حمایت غرب بود. در همین راستا یکی از شعارهای رزمندگان ایرانی این بود «راه قدس از کربلا می گذرد»

اما در واقع ایران شهرها و کشورهای دیگری را نیز در مسیر تصرف قدس می دید؛ یکی از آنها لبنان بود، جایی که حزب الله -یک گروه شبه نظامی شیعه که سال 1982 توسط ایران تأسیس شده بود- با ارتش اسرائیل می جنگید و نیروهای آمریکایی و فرانسوی را مورد حمله قرار می داد. دیگری مکه بود؛ جایی که سال 1987 تظاهرات حجاج ایرانی توسط مقامات سعودی سرکوب شد. در این درگیری حدود 400 نفر از جمله بیش از 200 زائر ایرانی کشته شدند. اکبر هاشمی رفسنجانی رئیس مجلس و از نزدیک ترین معتمدان خمینی، در آن زمان در واکنش به این رویداد، از مردم باایمان خواست تا «حاکمان سعودی را ریشه کن کنند» و «این ثروت عظیم و گران بهایی که متعلق به جهان اسلام است را از زیر سلطه این حاکمان جنایتکار خارج نمایند». با پایان رسمی دشمنی بین ایران و عراق، این بار مسیر قدس از بوئنوس آیرس گذشت؛ جایی که مقامات آرژانتین و بازرسان بین المللی، ایران را به طراحی بمب گذاری سفارت اسرائیل در سال 1992 و بمب گذاری مرکز فرهنگی یهودیان در دو سال بعد، متهم کردند

ژوئیه 1988 یک کشتی جنگی ایالات متحده، یک هواپیمای مسافربری ایرانی را بر فراز خلیج فارس سرنگون کرد و تمام 290 سرنشین آن را کشت. آمریکا که آن هنگام در تلاش برای مهار نیروی هوایی ایران بود، گفت که این هواپیما را با جت جنگنده اف14 تام کت اشتباه گرفته است و رئیس جمهور رونالد ریگان، بدون عذرخواهی، از این اشتباه ابراز تأسف کرد. اسقاط پرواز 655 توسط آمریکا، عزم خمینی برای ادامه جنگ را درهم شکست؛ او پذیرش آتش بس با میانجیگری سازمان ملل را، به نوشیدن جام زهر تشبیه کرد. آقای خمینی سال 1989 درگذشت و شاگرد وی آقای خامنه ای جانشینش شد

خامنه ای که به سرسختی و زیرکی معروف است، نفرت عمیقی نسبت به ایالات متحده دارد. او در یکی از جلسات شورای امنیت ملی گفت بود: «آمریکا همچون سگ است؛ اگر عقب نشینی کنید به شما حمله می کند، اما اگر به آن حمله کنید عقب نشینی می کند». آقای خامنه ای شواهد زیادی در اختیار دارد که ادعای او را مبنی بر اینکه آمریکا همواره بدنبال تغییر رژیم در ایران بوده است، ثابت می کند؛ از تصمیم جیمی کارتر رئیس جمهور وقت آمریکا برای پذیرش و استقبال از محمدرضا شاه پهلوی پس از سرنگونی اش در سال 1979 گرفته، تا سخنرانی جورج دبلیو بوش در سال 2002 که ایران را بخشی از محور شرارت نامید، خروج یکجانبه ترامپ از توافق هسته ای در سال 2018 و اعمال صدها تحریم جدید علیه ایران، همگی بخشی از این شواهد است

مسیر پرپیچ و خم سلیمانی

اوایل قرن 21 چشم انداز صلح و سرمایه گذاری های آمریکا، برای بسیاری از سیاستمداران عملگرای ایران به ویژه رفسنجانی، جذابیت زیادی داشت. رفسنجانی دهه 1990 رئیس جمهور ایران بود و حامیانی در میان نهاد روحانیت داشت. شایعه شده بود که او بدنبال «معامله ای بزرگ با شیطان بزرگ» است. جانشین او محمد خاتمی چهره ای میانه رو بود که می خواست روابط تهران و واشنگتن را بهبود ببخشد. نصر با تکیه بر مصاحبه های خود با خاتمی، می نویسد که وقتی سال 2003 خاتمی نامه ای را به خامنه ای نشان داد که در ان به بوش پیشنهاد حل همه اختلافات باقی مانده با ایالات متحده را داده بود ،رهبر انقلاب به او توصیه کرد که نامه را ارسال نکند. خامنه ای هشدار داد: «آمریکا شما را ناامید نموده و نامه را ضعف تلقی می کند». به هر روی خاتمی نامه را ارسال کرد ولی بوش پاسخی نداد و خاتمی مجبور شد که درستی رأی و نظر آقای خامنه ای را تصدیق کند

از نگاه آقای خامنه ای آنچه اهمیت دارد اهداف بلندمدت و آرمان هاست؛ حتی اگر دستیابی به این اهداف و آرمان ها زمان بر باشد و چندین نسل طول بکشد یا با شکست های موقتی همراه شود، در نهایت پیروزی حاصل خواهد شد. جنگ ایران و عراق گرچه پرهزینه بود و بدون نتیجه ملموسی به پایان رسید، ولی به ایران آموخت که چگونه با استفاده از شرکت های پوششی و واسطه ها ،تحریم های غرب را دور بزند. این جنگ همچنین به سپاه امکان فعالیت اقتصادی داد ؛به طوری که امروزه شرکت های وابسته به سپاه، در بخش هایی مانند انرژی و زیرساخت ها سلطه کامل دارند. علاوه بر این، جنگ به نظام جمهوری اسلامی –یا حداقل به بخش های ایدئولوژیک آن- این باور را داد که توانایی مقاومت و تبدیل شکست به پیروزی را دارند

از همه مهمتر اینکه جنگ ایران را به سمت خودکفایی در عرصه تکنولوژی سوق داد. بمب های پیچیده کنار جاده ای که ایران ساخت ،توسط شبه نظامیان شیعه برای کشتن صدها سرباز آمریکایی در حمله آمریکا به عراق در سال 2003 مورد استفاده قرار گرفت. همچنین ایران با پهپادها و موشک های بالستیک ساخت خود به اسرائیل شلیک کرد و اکنون نیز در آستانه تبدیل شدن به کشور دارای سلاح هسته ای است. حمله صدام به ایران تقویت کننده دکترین «دفاع رو به جلو» در تهران بود و تهران رسما در سال 2003 این استراتژی را سرلوحه خود قرار داد. اقداماتی همچون فرقه گرایی و ایجاد آشوب -که رقیبان و دشمنان ایران با عنوان تجاوز از آن یاد می کنند- از نظر جمهوری اسلامی، راهبردی دفاعی برای خنثی کردن تهدیدات خارجی قبل از رسیدن به مرزهای ایران است

جمهوری اسلامی متحدان شیعه خود را در عراق تقویت کرد –اقدامی که باعث افزایش حس نارضایتی و محرومیت در بین سنی ها شده و به رشد گروه های تندرو از جمله داعش انجامید- با حمایت های مالی و نظامی خود حزب الله را به قدرتمندترین بازیگر سیاسی و نظامی در لبنان تبدیل کرد و هزاران نیروی سپاه و جنگجوی خارجی –عمدتا شیعیان افغانی- را برای کمک به اسد و مبارزه با شورشیان سوریه، به آن کشور اعزام نمود. عمده این تلاش ها در دهه دوم قرن حاضر زیر نظر سردار سلیمانی صورت گرفت و او به عنوان طراح و مجری اصلی استراتژی دفاع روبه جلو شناخته می شد

سلیمانی اوایل دهه بیست در آغاز جنگ ایران و عراق به سپاه پیوست. او به سرعت ترقی کرد و سال 1998 به فرماندهی نیروی قدس –بازوی عملیات برون مرزی سپاه- رسید. سلیمانی در عین تعهد به اهداف و ارزش های جمهوری اسلامی، فردی انعطاف پذیر و عملگرا بود؛ برای نمونه بدنبال حملات یازده سپتامبر، اطلاعاتی را در اختیار ایالات متحده قرار داد که به سرنگونی دشمن مشترک آنها در افغانستان –طالبان- کمک کرد. اما او نسبت به دستیابی به توافق جامع با غرب –به ویژه آمریکا- بدبین بود و رابطه با واشنگتن را به رابطه «گرگ و گوسفند» تشبیه می کرد. سلیمانی از کیفیت نیروهای نظامی سوریه –که در جریان مداخله نظامی ایران در آن کشور مجبور به همکاری با آنها بود- رضایت نداشت. در گفتگویی با یک سیاستمدار عراقی که سال 2013 در نیویورکر منتشر شد، سلیمانی صراحتا بیان کرد که ارتش سوریه نیرویی ضعیف و بی اثر است «یک تیپ از نیروهای بسیج به من بدهید تا کل سوریه را فتح کنم»

دستاوردهای سلیمانی قابل توجه بود. سال 2015 او شخصا پوتین رئیس جمهور روسیه و حسن نصرالله رهبر حزب الله را متقاعد کرد تا در جنگ سوریه مداخله کنند. این مداخله به رژیم اسد اجازه داد تا نزدیک به یک دهه به حیات خود ادامه دهد. همان سال سلیمانی به کمک نیروهای عراقی و سپاه، بازپس گیری شهر مهم تکریت عراق از داعش را سازماندهی کرد. او شجاعت یک گلادیاتور، حلیه گری یک جاسوس و قدرت طلبی یک ولیعهد را باهم داشت. یک مقام ارشد سابق عراق، سلیمانی را «استراتژیستی زیرک، ترسناک و باهوش» توصیف کرد. نصر گزارش می دهد که در یکی از گفتگوهایی که بین سلیمانی و خامنه ای صورت گرفته بود، سلیمانی به آقای خامنه ای گفت: «قرص را در دهان اسد می گذاریم اما به محض اینکه روی خود را برمی گردانیم، او قرص را از دهانش بیرون میندازد»؛ به عبارت دیگر ایران تلاش زیادی برای حمایت از اسد می کند اما او از انجام اقدامات لازم خودداری ورزیده و از کمک های ایران بهره کامل را نمی برد

جمهوری اسلامی برای زنده نگه داشتن روحیه انقلابی و ارزش های دفاع مقدس، موزه هایی را با عنوان «موزه های دفاع مقدس» در سراسر کشور ساخته و تلاش می کند تا روحیه مقاومت، ایثار و فداکاری را از طریق فیلم، بازی های ویدئویی و موسیقی ترویج نماید؛ اما این تلاش ها تا حد زیادی ناموفق بوده است. 60% از ایرانیان زیر 30 سال هیچ خاطره ای از جنگ ندارند؛ بسیاری از آنها با انزوای اقتصادی و چشم اندازی ناامید کننده مواجه هستند و از اینکه جمهوری اسلامی میلیاردها دلار به محور مقاومت اختصاص می دهد، خشمگین هستند. هر زمان ایران دستخوش ناآرامی می شود –همانگونه که در پایان سال 2022 پس از مرگ مهسا امینی در بازداشت پلیس امنیت اخلاقی رخ داد- معترضان مداخلات ایران در کشورهای همسایه را مورد انتقاد شدید قرار می دهند

ویدئویی که اخیرا به طور گسترده در شبکه های اجتماعی دست به دست شد، یک مدرسه پسرانه را در ایران نشان می داد که مدیر مدرسه فریاد می زند «مرگ بر اسرائیل» و دانش آموزان با شادی پاسخ می دهند «مرگ بر فلسطین». سال 2022 میرحسین موسوی که دهه 1980 نخست وزیر بود و در سال 2009 پس از انتخابات مناقشه برانگیز ریاست جمهوری، در حصر قرار گرفت، از اینکه جمهوری اسلامی از «رژیم کودک کش» اسد حمایت می کند و به خشونت در سراسر منطقه دامن می زند، ابراز تأسف کرد. او به «میلیون ها پناهنده و صدها هزار کشته در سوریه، لکه دار شدن نام حزب الله، جنگ های قومی در یمن و تمایل کشورهای عربی برای همدستی با اسرائیل برای مقابله با هلال شیعی»، به عنوان شواهدی بر مسیر اشتباه ایران اشاره کرد

گره پرونده هسته ای

برخی ترور سلیمانی در سال 2020 توسط پهپاد آمریکایی را، اقدامی هوشمندانه از سوی ترامپ رئیس جمهور سابق آمریکا می دانند. اگر سلیمانی هنوز زنده بود و می توانست بر رویدادها تأثیر بگذارد، کمتر احتمال می رفت که حزب الله پس از جنایات 7 اکتبر حماس، حمله نابخردانه خود را به اسرائیل آغاز کند. این تصمیمِ اشتباه، به انتقام خشمگینانه اسرائیل انجامید و نه تنها به قیمت جان نصرالله و بسیاری از فرماندهان ارشد حزب الله تمام شد، که جریان تسلیحات و پول ایران به حزب الله و اسد را مختل کرد. همچنین ممکن بود که اسد سقوط نکند؛ این سقوط ضربه سختی برای خامنه ای بود .یکی از فرماندهان ارشد سپاه، زمانی سوریه را کلید منطقه توصیف کرده بود و گفته بود که از دست دادن این کشور، پیامدهای سنگین تری نسبت به از دست دادن عراق، لبنان یا یمن دارد   

هیچ راهی برای ایران وجود ندارد تا از پس ضربات سختی که سال گذشته خورد برآید و به وضعیت قبل برگردد. نصر در کتاب خود که قبل از سقوط اسد به نگارش درامده، می نویسد: «امروز حتی اگر جمهوری اسلامی تصمیم بگیرد تا دفاع روبه جلو را کنار بگذارد، انجام این کار آسان نخواهد بود». در این مسیر ایران با دوچالش مواجه است: نخست مسئله هسته ای که موقعیت ایران را بیش از پیش پیچیده کرده و ممکن است آن را به سمت رویارویی مستقیم و شدید با ترامپ سوق دهد، و دوم حکومت سالخوردگان. برخلاف سال های اولیه پس از جنگ ایران و عراق که ایران رهبرانی نسبتا جوان داشت، اکنون خامنه ای و حلقه نزدیکانش در قدرت، سالخورده شده اند و نسل جدید از حکومت این روحانیون سالخورده به شدت ناراضی هستند

اما این ممکن است پایان کار جمهوری اسلامی نباشد. علیرغم تمام فرسودگی و شکنندگی نظام و آمادگی میلیون ها ایرانی برای حضور در خیابان و ابراز انزجار از حکومت، مردم نسبت به حفظ استقلال و تمامیت ارضی کشور بسیار حساس هستند و حملات و تهدیدات خارجی آنها را متحدتر و منسجم تر می کند. اما مسئله مهم، ابهام درمورد جانشینی رهبری است. به نظر می رسد که گزینه مورد نظر آقای خامنه ای پسر دومش مجتبی است که 56 سال سن دارد و به گفته نصر «مشاور اصلی» پدرش است. عباس پالیزدار از نزدیکان مجتبی، در مصاحبه اخیر خود به فساد گسترده در طبقه حاکم اشاره کرد و ابراز اطمینان نمود که اگر مجتبی زمام امور را بعد از پدر در دست بگیرد، نه تنها «گردن مفسدان» را خواهد شکست، که آزادی های اجتماعی را افزایش خواهد داد و زندانیان سیاسی را آزاد خواهد کرد؛ اقداماتی که ممکن است از مجتبی همچون ولیعهد عربستان یک چهره اصلاح طلب مدرنیزه کننده ارائه دهد

اما مجتبی در زمان جنگ ایران و عراق در گردانی از سپاه خدمت می کرد که آن گردان به خلوص ایدئولوژیک معروف بود. نصر معتقد است که وی «استراتژی مقاومت و دفاع رو به جلو را که میراث دوران جنگ ایران و عراق است، ادامه می دهد». همچنین نشانه ای وجود ندارد که نشان دهد مجتبی کمتر از پدرش به برنامه هسته ای متعهد است. اگر او واقعا به رهبری برسد، نه تنها نظام جمهوری اسلامی به سلطنت موروثی نزدیک تر می شود، که استراتژی دفاع رو به جلو با شدت بیشتری ادامه پیدا می کند

منبع: فارین افرز

مترجم: فاطمه رادمهر



نظر شما