twitter share facebook share ۱۴۰۴ اردیبهشت ۱۱ 790
اصلاً قرار نبوده است تحریم ها به آن اهدافی که به ما گفته‌اند برسند. تحریم‌ها ابزار صلح یا دیپلماسی نیستند. آن‌ها سلاح‌های اقتصادی‌اند، برای رسیدن به منافع سیاسی و سودهای شخصی.

در اعترافی نادر، برخی از مقامات سابق دولت ترامپ می‌گویند که تحریم‌های اقتصادی، در واقع مؤثر نیستند. این اعتراف، که از طرف کسانی انجام می‌شود که خود طراح برنامه‌ «فشار حداکثری» آمریکا بودند، بسیار معنادار است. چون چیزی را که مردم کشورهای تحت تحریم و کارشناسان سال‌هاست می‌دانند، تأیید می‌کند؛ اینکه تحریم‌ها به اهداف اعلام‌شده خود نمی‌رسند، ولی آسیب‌های بزرگی به مردم عادی وارد می‌کنند.

حالا سوال اینجاست: اگر تحریم‌ها منجر به بهبود وضعیت حقوق بشر یا تغییر حکومت‌ها نمی‌شوند، چرا واشنگتن هنوز به آن‌ها وابسته است؟ طبق آمار وزارت خزانه‌داری آمریکا، فقط در قرن ۲۱، میزان تحریم‌های این کشور بیش از ۹۰۰ درصد افزایش یافته است.

تحقیقات من در کشورهایی که به شدت تحت تحریم هستند -مثل ایران، ونزوئلا، کوبا و کره شمالی - نشان می‌دهد که تحریم‌ها باعث تقویت حکومت‌های استبدادی، نابودی اقتصاد و فشار به مردم عادی می‌شوند. با این حال، این تحریم‌ها همچنان ادامه دارند چون منافع اقتصادی، سیاسی و ایدئولوژیک گسترده ای را برای کشور تحریم‌کننده تأمین می‌کنند. تحریم‌ها در ظاهر به عنوان ابزار دیپلماسی معرفی می‌شوند ولی در واقع ابزار جنگ اقتصادی هستند. در پشت این سیاست‌، یک عامل قدرتمند وجود دارد: رقابت میان نخبگان.

 برای فهم بیشتر مطلب، صنعت پسته ایران را در نظر بگیرید. برای چند دهه، ایران و ایالت کالیفرنیای آمریکا، دو تولیدکننده بزرگ پسته در جهان بودند. اما با اعمال تحریم‌ها، کشاورزان ایرانی از بازارهای جهانی کنار گذاشته شدند و شرکت آمریکایی Wonderful که متعلق به یک زوج میلیاردر به نام استوارت و لیندا رز‌نیک است، جایگاه اول را به‌دست آورد. این زوج با لابی‌گری‌، بارها خواهان تحریم‌های شدیدتر علیه ایران شدند. بهانه‌ آنها این بود که تحریم‌ها برای مقابله با برنامه هسته‌ای ایران ضروری است، ولی هدف واقعی آنان تسلط بر بازار جهانی پسته بود. این نمونه‌ای واقعی از نحوه عملکرد تحریم‌هاست: در ظاهر اهداف سیاسی دارد، اما در عمل باعث شکل‌گیری انحصارهای اقتصادی و سودآوری برای افراد بانفوذ می‌شود.

مثال صنعت پسته، یک مورد استثنایی نیست. امروزه در نظام تحریم‌های جهانی، نزدیک به یک‌سوم کشورهای جهان به نوعی تحت تحریم آمریکا قرار دارند. در پسِ بسیاری از این سیاست‌ها، شبکه‌هایی از لابی‌گرها هستند -از شرکت‌های کشاورزی گرفته تا شرکت‌های نظامی، گروه‌های مهاجر، و حتی افرادی که خودشان تحت تحریم هستند اما شرکت‌های لابی‌گر استخدام می‌کنند- و همه به دنبال بازطراحی بازارها یا تسویه‌حساب‌های سیاسی هستند. آن‌ها فقط از تحریم حمایت نمی‌کنند، بلکه از آن به عنوان «سلاح» استفاده می‌کنند.

این روند، یک صنعت پرسود به‌وجود آورده است که در آن مقامات سابق آمریکا - از جمله نمایندگان سابق مجلس و رؤسای سابق سازمان‌ها- با استفاده از شبکه‌ ارتباطات خود، به کسب درآمد از شرکت‌ها و افرادی می‌پردازند که درگیر تحریم‌ها شده‌اند. برای مثال، در ایالت کلرادو، یک شرکت حقوقی‌ متعلق به نورم کولمن (سناتور سابق) به وزارت خارجه آمریکا فشار آورد تا تحریم‌ها علیه رئیس‌جمهور بلاروس را تشدید کند. اما کولمن در واقع نماینده یک شرکت کود آمریکایی بود که می‌خواست رقبای بلاروسی‌اش را از بازار جهانی حذف کند. در کمتر از یک دهه، هزینه‌های مربوط به لابی‌گری برای تحریم‌ها از ۶ میلیون دلار در سال ۲۰۱۴ به ۳۱ میلیون دلار در سال ۲۰۲۲ رسید.

در نتیجه، تحریم‌ها به جای آن‌که وسیله‌ای برای مقابله با دولت‌های به‌اصطلاح «سرکش» باشند، به ابزاری برای رقابت میان نخبگان تبدیل شده‌اند؛ ابزاری که افراد صاحب قدرت از آن برای حذف رقبا و کنار زدن بازیگران اقتصادی دیگر استفاده می‌کنند.

نگاهی به برخورد دولت ترامپ با ایران همه چیز را روشن‌تر می‌کند. پس از خروج از توافق هسته‌ای در سال ۲۰۱۸، دولت ترامپ تحریم‌های سنگینی علیه ایران وضع کرد و ایران را به تحریم‌شده‌ترین کشور جهان تبدیل نمود. اما نتیجه چه بود؟ تورم افسارگسیخته، کمبود دارو، افزایش فقر؛ در حالی که جناح‌های محافظه‌کار در ایران قدرت بیشتری گرفتند و فضای سیاسی را امنیتی‌تر کردند. من در جای دیگر این را «اقتصاد در محاصره» نامیده‌ام؛ مدلی که در آن نخبگان حکومتی سود می‌برند، چون می‌توانند راه‌های قاچاق را کنترل کنند، کالاهای کمیاب را بین هواداران خود توزیع نمایند، و تقصیر همه مشکلات را به گردن دشمن خارجی بیندازند. به عبارت دیگر تحریم‌ها در عمل باعث تقویت همان حکومت‌هایی می‌شوند که قرار بود تضعیف‌شان کنند. در تمام کشورهایی که من بررسی کرده‌ام، تحریم‌های طولانی‌مدت، ثروت نخبگان سیاسی و نظامی را به شدت افزایش داده‌اند.

در داخل آمریکا نیز تحریم‌ها کارکرد سیاسی پیدا کرده اند و به سیاستمداران اجازه می‌دهند تا بدون ورود به فرآیندهای دشوار و پرهزینه دیپلماتیک، چهره ای محکم و «قاطع» از خود نشان دهند. تحریم‌ها به سیاستمداران کمک می کنند تا در رسانه ها مطرح شوند، در رقابت های انتخاباتی کسب امتیاز کنند و از طریق کنترل تراکنش‌های دلاری و شبکه سوئیفت -که اکثر بانک‌های جهان از آن برای پرداخت‌های بین‌المللی استفاده می‌کنند- سلطه آمریکا را بر سیستم مالی جهانی حفظ نمایند.

سیستم تحریم ها آن‌قدر ریشه‌دار است که هر کسی بخواهد آن را به چالش بکشد، با پیامدهای واقعی روبرو می‌شود. من به عنوان پژوهشگر رسانه و سیاست در ایران و آمریکا، در سال ۲۰۱۹ گروهی از پژوهشگران برجسته را در دانشگاه جان هاپکینز گرد هم آوردم تا تأثیر تحریم‌های اقتصادی را بررسی کنیم (به‌ویژه زمانی که دولت اول ترامپ سیاست «فشار حداکثری» علیه ایران را تشدید کرده بود). اما بلافاصله، هدف حملات تبلیغاتی آنلاین قرار گرفتم؛ کارزارهایی که توسط پروژه‌ای به نام «Iran Disinformation Project»  و با بودجه وزارت خارجه آمریکا راه‌اندازی شده بود. ویدیوهای سخنرانی‌هایم را در شبکه‌های اجتماعی دستکاری کردند، افراد ناشناس با دانشگاه تماس گرفتند و هر روز پیام های تهدیدآمیز برای من فرستادند. این کارزار، فقط آزار اینترنتی من نبود، بلکه بخشی از تلاشی گسترده برای ساکت‌کردن کسانی بود که درباره هزینه‌های انسانی تحریم‌ها سوال می‌پرسند.

هزینه تحریم‌ها بسیار زیاد است. در ونزوئلا، تحریم‌ها به فروپاشی نظام سلامت انجامید و نرخ مرگ‌ومیر مادران باردار را افزایش داد. در ایران، زنان بیشتر از همه از تورم و کمبودها آسیب می‌بینند. در کره شمالی، تحریم‌ها کشور را منزوی‌تر کرده‌اند، بدون اینکه طبقه حاکم آسیبی ببیند.

حتی تحریم‌های به‌اصطلاح «هوشمند» -یعنی آن‌هایی که فقط افراد یا بخش‌هایی خاص را هدف قرار می‌دهند تا به مردم عادی آسیب نرسد- هم همان مشکلات ساختاری را دارند. چون بانک‌ها و شرکت‌های جهانی برای پرهیز از جریمه، بیش از حد احتیاط می‌کنند، و در عمل باعث می‌شود همان تحریم‌های جامع اجرا شوند. بنابراین چیزی که روی کاغذ «هدف‌دار» به نظر می‌رسد، در عمل ویرانگر است. تحریم‌ها مثل چاقوی جراحی نیستند؛ آن‌ها چماق‌اند، و باعث نابرابری و سختی بیشتر می‌شوند.

اگر تحریم‌ها مؤثر نیستند، چرا همچنان از آن‌ها استفاده می‌شود؟ چون برای بعضی‌ها کار می‌کنند.

برای خانواده رز‌نیک و دیگر نخبگان اقتصادی که از نابودی رقبای خارجی سود می‌برند. برای لابی‌گرهایی که هم برای اعمال تحریم پول می‌گیرند، هم برای دور زدن آن‌ها. برای سیاستمدارانی که می‌خواهند بدون جنگ، خود را پیروز نشان دهند. و برای اتاق‌های فکر و گروه‌های ایدئولوژیکی که مخالفان را ساکت می‌کنند و دایره بحث سیاست را محدود. این همان سازوکار پنهانی است که تحریم ها را علیرغم شکست هایش زنده نگه می دارد.

با بازگشت بسیاری از مقامات دوران ترامپ به واشنگتن، اکنون زمان مناسبی است تا منطق واقعی پشت سیاست تحریم‌های آمریکا را آشکار کنیم. به تازگی وزیر خارجه ایران، سید عباس عراقچی، در واشنگتن‌پست نوشت که تحریم‌ها باعث شده‌اند شرکت‌های آمریکایی از فرصت اقتصادی هزار میلیارد دلاریِ ایران دور بمانند. تجربه تلخ ایران از تحریم‌ها در طول دهه‌ها به این کشور آموخته که موضوع اصلی، کنترل بازار است.

پس نکته فقط این نیست که تحریم‌ها کار نمی‌کنند. مسئله این است که اصلاً قرار نبوده تحریم ها به آن اهدافی که به ما گفته‌اند برسند. تحریم‌ها ابزار صلح یا دیپلماسی نیستند. آن‌ها سلاح‌های اقتصادی‌اند، برای رسیدن به منافع سیاسی و سودهای شخصی.

منبع: truthout

مترجم: فاطمه رادمهر

نظر شما