twitter share facebook share ۱۳۹۹ دی ۱۵ 855

سردار سلیمانی، ژنرال ارشد ایرانی که با حمله پهپادی آمریکا در 3 ژانویه 2020 کشته شد، به راحتی در بین رهبران شیعه رفت و آمد می کرد، همه رهبران، فرماندهان و زیردستانشان را شخصا می شناخت و این روابط طی سالها ایجاد و مستحکم شده بود.

ژنرال اسماعیل قاآنی فرمانده جدید نیروی قدس که عملیات برون مرزی سپاه را بر عهده دارد، هیچکدام از این ویژگی ها را ندارد و علاقه ای هم به ادامه راه و رفتار سلیمانی از خود نشان نمی دهد.

علیرغم اینکه سال گذشته، سالی پر فراز و نشیب برای ایران بود و تنش های زیادی بین ایران و آمریکا پیش آمد، قاآنی تنها چندبار با رهبران شیعه عراق دیدار کرد. رئیس یکی از برجسته ترین احزاب سیاسی شیعه عراق در مورد قاآنی می گوید «کاری که وی انجام می دهد، صرفا دادن پیام و دستور است»

قاآنی که مسئول امور افغانستان بود، تلاشی برای شکستن یخ روابط خود با شرکای جدیدش در عراق نمی کند، رفت و آمدش به عراق سریع انجام شده و همچون سفرهای تجاری است؛ وی زمانی را صرف آشنایی با رهبران عراق نمی کند.

به گفته یکی از سیاستمداران شیعه «سلیمانی جذبه و کاریزمایی داشت که نمی شد نادیده اش گرفت؛ وی عربی حرف می زد و روابط گسترده ای با اغلب سیاستمداران عراق و فرماندهان گروههای مسلح –صرف نظر از وابستگی و فرقه ای که این افراد بدان تعلق داشتند- داشت. این خصیصه ها او را به همه نزدیک کرده بود، سبب شهرت و اهمیتش شده بود و باعث شده بود که بین همه رهبران عراق نفوذ داشته باشد و از این نفوذ برای هدایت آنها به سمت و سوی مورد نظر خود استفاده کند.»

کسانی که سلیمانی را می شناختند، می گویند که وی می دانست چطور با هر حزبی (اعم از دوست و دشمن) تعامل کند «وی حتی با مخالفانش به گونه ای توافق می کرد که آنان احساس کنند به توافقی برد-برد رسیده اند؛» اما قاآنی حتی با عمار حکیم شخصا آشنایی ندارد. درحالیکه سلیمانی بدون اعلام قبلی و هر زمان که می خواست وارد عراق می شد، قاآنی از هفته ها قبل درخواست ویزا می دهد. به گفته یکی از مشاوران ارشد نخست وزیر «سلیمانی نمی پذیرفت که عراق هم مثل سایر کشورها در دارد و ترجیح می داد به جای در از پنجره وارد شود، اما قاآنی از در وارد می شود آن هم در صورتی که اجازه داشته باشد.»

تفاوت بین سلیمانی و قاآنی مهم است؛ ایران نتوانسته است خلأ ناشی از فقدان سلیمانی و ابومهدی مهندس (پدرخوانده اغلب گروههای مسلح عراق که همراه با سلیمانی کشته شد) را پر کند. در غیاب سلیمانی، شبه نظامیان مورد حمایت ایران همچون عصائب اهل حق از کنترل خارج شده اند و دستورهای قاآنی را نادیده می گیرند. در کنار اینها، آنگونه که سیاستمداران، رهبران و چهره های امنیتی عراق می گویند تحریم های ایران، بحران مالی عراق، قیمت پایین نفت و شیوع کرونا عرصه را بر ایران تنگ کرده و این کشور را وادار نموده است تا سیاست خارجی خود را در منطقه مورد بازنگری قرار دهد و برنامه خود را برای تغییر رویه در عراق تسریع کند.

به گفته یکی از این سیاستمداران نزدیک به سازمان اطلاعات ایران «در حال حاضر ایرانیان دارند تمام برنامه های سلیمانی در عراق را مورد بازنگری قرار می دهند؛ پیشتر هیچکس جرأت نداشت به جنبه های منفی این برنامه ها اشاره کند اما بعد از ترور او، همه شروع به صحبت از نقاط ضعف و جنبه های منفی این سیاست ها نموده اند. برای مثال ایرانیان دریافته اند که در مسیر حفظ منافع خود در عراق به گروههایی متکی شدند که این گروهها منابع عراق را خالی کردند و باعث شدند که ایران اعتبار و محبوبیت خود را نزد شیعیان از دست دهد. اکنون هدف این است که رویکرد جدیدی را امتحان کنند و با تغییر وضعیت، خسارتهای خود را کاهش دهند»

منابعی در بین سیاستمداران، شبه نظامیان و نیروهای امنیتی می گویند که مقامات ایرانیِ مسئول در امور عراق، از ماهها قبل، رو به تغییر سیاست خود در آن کشور آورده اند و انتظار دارند که این تغییرات به زودی در عرصه سیاسی و امنیتی عراق بازتاب یابد. همین الان هم تغییر رویکرد سیاسی، در عمل به ویژه در بین گروههای مسلح محسوس است.

در طول دهه هشتاد، ایران کانون اصلی مخالفان رژیم صدام بود و سرویس اطلاعاتی این کشور با برخی از نیروهای مخالف عراقی در داخل و خارج از عراق همکاری می کرد. اما به گفته یکی از اعضای سابق سازمان بدر، نفوذ سازمان اطلاعات ایران در عراق بعد از سال 2005 (با بروز درگیری مستقیم بین ایران از یک طرف و آمریکا و انگلیس از طرف دیگر) به میزان زیادی کاهش پیدا کرد و نیروی قدس سپاه که مسئول انجام عملیات های آن کشور در خارج از مرزهای ایران بود، جای سازمان اطلاعات را در مدیریت امور عراق گرفت.

سپاه در هدایت و اداره جنگ علیه نیروهای آمریکایی و انگلیسی نقش فعالی داشت و در ایران نیز روز به روز قدرتمندتر می شد. سال 2014 ظهور داعش، زمینه نقش آفرینی بیشتر نیروی قدس را فراهم کرد. سلیمانی، شبه نظامیان عراقی را هدایت می کرد و باعث شد که آنان نقش مهمی در متوقف کردن حرکت جنگجویان اسلام گرا به سمت بغداد ایفا کنند، داعش را از شهرهای شمالی و غربی عراق بیرون برانند و کنترل مناطق وسیعی از خاک عراق را بدست بگیرند. پس از آن بود که نیروی قدس، کنترل کامل امور ایران در عراق و کنترل سیاستمداران و مقامات شیعه را در اختیار گرفت؛ نفوذ تهران در عراق، هیچوقت به این اندازه نبود.

اما در پی این پیروزی، زمزمه هایی شنیده شد مبنی بر اینکه شبه نظامیان از موقعیت خود سوء استفاده می کنند و به این ترتیب عراق که تازه از جنگ با داعش رها شده بود، درگیر بی ثباتی های جدیدی شد. این گروههای شبه نظامی، متهم بودند که اقدام به نقض حقوق بشر غیرنظامیان می کنند و تهدیدی برای دولت عراق، مردم و دیپلمات های غربی هستند. آیت الله سیستانی در واکنش به این اقدامات، خواستار محدود شدن نفوذ ایران و تجدید ساختار این گروهها شد.

به گفته یکی از رهبران سیاسی نزدیک به ایران «ایرانیان سال گذشته با تجدید ساختار حشد موافقت کردند. در این مدت آنان در حال مطالعه و بررسی پیشنهاداتی برای انحلال برخی جناحهای مرتبط با خودشان و ادغام سایر جناح ها بودند؛ اما این پروژه با اعتراضات گسترده اکتبر 2019 و سپس ترور سلیمانی متوقف شد. البته ترور سلیمانی مانع از اجرای پروژه نشد، بلکه اجرای آن را برای مدتی به تأخیر انداخت»

ترور سردار سلیمانی، شکست قاآنی در کسب جایگاه سلیمانی و بسیاری از موضوعات مهم دیگر، باعث شد که ایران امور عراق را مجددا به دست سازمان اطلاعات بسپارد. به گفته یکی از رهبران سیاسی عراق «ایران دیگر نمی تواند ریسک از دست دادن بیشتر نفوذ خود را در عراق و منطقه بپذیرد» طبق اظهارات این رهبر سیاسی، نیروی قدس درحال سازماندهی دارایی های خود در عراق و عقب نشینی از خط مقدم امور عراق است «از نقطه نظر ایرانیان، باید در نقطه فعلی، امور عراق را با سیاست پیش برد نه با اسلحه»

از دید بسیاری، پیام ها و اقدامات ضد و نقیضی که از سوی ایران و متحدانش ارسال و انجام می شود، نشان می دهد که بین سپاه و سازمان اطلاعات درگیری وجود دارد. برخی از رهبران عراقی بر این باور هستند که سازمان اطلاعات بر کنترل و متوقف کردن گروههای مسلح عراقی اصرار دارد، حال آنکه نیروی قدس پنهانی آنان را تشویق به حمله به منافع و تجهیزات آمریکایی ها می کند. واقعیت مشخص نیست، اما همه رهبران عراقی که با ما صحبت کردند هم نظر بودند که رویکرد و نگاه تهران به عراق تغییر اساسی کرده است.

به گفته سیاستمداران و فرماندهانِ گروههای مسلح مورد حمایت ایران، رویکرد جدید ایران سه محور دارد: 1. انحال و ادغام برخی از گروههای مسلح، 2. حمایت و تقویت دولت عراق، 3. و یافتن منابع جایگزین مالی برای متحدانشان در داخل عراق و حفظ آنها با استفاده از ساختارهای سیاسیِ قانونی

بسیاری از جناح های حشد شعبی، حقوق و امتیازات دولتی می گیرند و امکانات و تجهیزاتشان را نیز دولت فراهم می کند. اکثر این گروهها در سال 2014 و در پی فتوای آیت الله سیستانی تشکیل شدند، اما همه آنها به یک نفر وفادار و پاسخگو نیستند؛ برخی زیر پرچم مقتدی صدر قرار دارند و برخی دیگر خود را تنها در برابر نجف پاسخگو می دانند. اکثر آنها نگاه به رهبری ایران دارند که توانسته است با اعطای پول و نفوذ و اسلحه این گروهها را وفادار خود کند.

نوری مالکی که زمان حمله داعش در سال 2014 نخست وزیر بود، در آن سال اقدام به ایجاد حشد شعبی کرد تا همه جناح ها را زیر چتر دولت درآورد؛ اما بغداد هیچگاه نتوانست حشد را به طور کامل در کنترل خود بگیرد. در نوامبر 2016 قانونی برای نظم دادن به شبه نظامیان تصویب شد و قرار بر این شد که حشد شعبی تحت فرماندهی کل نیروهای مسلح قرار گرفته و جزئی از ساختار ارتش به شمار رود. اما تصویب این قانون، جلوی افزایش دهها هزار نفری شبه نظامیان خارج از چارچوب حشد را نگرفت.

به گفته یکی از مقامات امنیتی، اکثر فرماندهان گروههای شبه نظامیِ خارج از حشد، از همان مزایایی که اعضای حشد شعبی دارند از جمله کارت شناسایی، اتومبیل، سلاح و مراکز فرماندهی، بهره مند هستند و از این امکانات در انجام فعالیت های غیرقانونی و افزایش شمار نیروهای خود استفاده می کنند. حتی دیده شده است که این گروههای شبه نظامی، از منابع و جنگجویان حشد شعبی برای پیگیری برنامه های شخصی و منطقه ای خود و درگیر شدن در فعالیت های خشونت بار علیه غیرنظامیان و سازمان های دولتی و نمایندگی های دیپلماتیک بهره می برند. قاچاق مواد مخدر، ربودن اموال آوارگان، اخاذی از شرکت ها و بازرگانان و ربودن عراقی ها و خارجی ها در ازای پول، از جمله اعمالی است که ارتکابش از جانب این شبه نظامیان گزارش شده است. هنگامی که در اکتبر 2019 اعتراضات آغاز شد، برخی به تظاهرکنندگان تیراندازی کردند و فعالان مدنی و روزنامه نگاران کشته یا ناپدید شدند؛ حمله به نمایندگی های دیپلماتیک غربی نیز به امری عادی بدل شد.

به گفته رهبران عراقی، رسیدن عراق به این نقطه خواسته ایران نبوده و ایران خواهان متوقف شدن این وضعیت شده است. آنگونه که رئیس یکی از مهمترین احزاب شیعه می گوید، نقشه جدید ایران این است که گروههای مسلح بزرگتر، زیر مجموعه حشد شعبی قرار گیرند و گروههای کوچکتر منحل گردند. از بین گروههایی که زیر مجموعه حشد نیستند، دو یا سه گروه، جبهه مقاومت را تشکیل دهند و به عنوان شبه نظامیان غیررسمی ضد غرب و مرتبط با نیروی قدس باقی بمانند؛ بقیه هم در پروژه های اقتصادی و سیاسی به کار گرفته شوند.

به گفته فرمانده یکی از جناح های شیعه مورد حمایت ایران، کتائب حزب الله و حرکت نجباء دو جناحی هستند که بیشترین شانس را برای بقا دارند و هسته آنچه «نیروی مقاومت» نامیده می شود را تشکیل خواهند داد. نتیجه این طرح ایران، دو نیروی مسلح خواهد بود: یکی حشد شعبی که سازمان یافته و منظم خواهد شد و دومی نیروی مقاومت. به گفته این فرمانده «این طرح ایران، هم از نظر منطقه ای و هم بین المللی احتمالا مورد قبول واقع شود؛ زیرا این امکان را فراهم می کند که دولت به تدریج کنترل خود را روی گروه اول که حشد شعبی باشد، بازیابد و در عین حال در همکاری با ایران بکوشد نیروی دوم را (نیروی مقاومت) از صحنه سیاست عراق دور نگه دارد. همه چیز به این بستگی دارد که مذاکرات ایران و امریکا به کجا برسد»

تهران برای مذاکرات آینده خود با واشنگتن و تأثیرش بر نقش و نفوذی که در عراق دارد، اهمیت زیادی قائل شده و به همین دلیل به متحدین خود در عراق دستور داده است که از انجام هرگونه حمله ای به منافع آمریکا در عراق خودداری کنند؛ زیرا می ترسد که این حملات، ترامپ را پیش از ترک کاخ سفید تحریک به جنگ با ایران کند. با این وجود حمله به نیروهای آمریکایی، پایگاهها و سفارتخانه این کشور در منطقه سبز بغداد، متوقف نشده است. در همین حال آمریکا به افزایش ارتش و تجهیزات نظامی خود در منطقه ادامه می دهد. به گفته یک مقام امنیتی عراقی، نهادهای اطلاعاتی آمریکا در چندین نوبت گفته اند که «انتظار می رود ایران در نخستین سالگرد ترور سلیمانی علیه منافع آمریکا در خاک عراق، حملات تلافی جویانه انجام دهد»

به گفته یکی از سیاستمداران شیعه عراقی، قاآنی که 23 دسامبر به بغداد سفر کرده بود با کاظمی و برهم صالح رئیس جمهور عراق دیدار کرد و از آنها خواست «این پیام را به آمریکا برسانند که ایران با حملات اخیر -که سفارت آمریکا را هدف گرفته بود- ارتباطی ندارد» ژنرال قاآنی تأکید کرد که تهران برنامه ای برای انتقام جویی در سالگرد ترور سلیمانی ندارد. پس از دیدار قاآنی که 24 ساعت بیشتر به طول نیانجامید، 27 دسامبر، تیمی دیپلماتیک از عراق به ریاست یکی از مشاوران کاظمی به تهران سفر کرد. گرچه اطلاعات زیادی از چرایی این سفر منتشر نشده، واضح است که این تیم حامل پاسخ آمریکا به پیام ایران بوده است. شماری از رهبران شیعه عراق معتقدند که تیم عراقی از ایرانیان خواسته اند تا برای کنترل عناصر خودسر به این کشور کمک کنند و بدنبال توافقی با ایران بر سر چگونگی مهار گروه های متمرد و افزایش همکاری و هماهنگی بین کاظمی و ابوفدک (رئیس ستاد حشد شعبی) هستند.

با توجه به تحولات اخیر، احتمال اینکه بغداد و تهران زودتر از پیش بینی ها به توافق برسند، بیشتر شده است. 23 دسامبر نیروهای امنیتی عراق «حسام الزرجاوی» مهندس موشک و یکی از رهبران گروه مسلح و قدرتمند عصائب اهل حق را همراه با سه تن دیگر که متهم به انجام حملات موشکی به سفارت آمریکا بودند، دستگیر کردند. چند روز پیش از این هم «حامد الجزائری» و «علی الیاسری» فرماندهان تیپ خراسانی که متهم به آدم ربایی، اخاذی و فساد مالی و اداری بودند را دستگیر کردند. یک هفته قبل از آن، سی نفر از اعضای همین گروه نیز بازداشت شدند.

به گفته رئیس یکی از احزاب شیعه عراقیِ نزدیک به ایران، برچیده شدن تیپ خراسانی، دستگیری رهبران و توقیف اموالشان، نشان می دهد که روند پاکسازی حشد شعبی آغاز شده است. به گفته این شخصیت، از همین تاکتیک ها برای منحل کردن گروههای کوچک تر و پاکسازی گروههای بزرگتر استفاده خواهد شد «این روندی برای بازسازی حشد شعبی است؛ ظرف دو هفته تمام مسائل مربوط به تیپ خراسانی حل خواهد شد و با جمع شدن این گروه، به سراغ گروه دیگری خواهند رفت.»

در نهایت هر دوی عراقی ها و ایرانی ها، دلیل یکسانی برای سازماندهی مجدد شبه نظامیان و تعقیب سیاست های کمتر تقابلی دارند و این دلیل این است که هر دو، ورشکسته و بی پول شده اند. عراق دومین تولید کننده بزرگ اوپک، دهه هاست که 95% بودجه اش به فروش نفت وابسته است، اما افت قیمت نفت و شیوع کووید 19 باعث کاهش شدید عایدی این کشور شده است. از ماه آوریل بغداد برای تأمین دستمزد حدود چهار میلیون کارمند و حقوق بگیرش، در تقلا است.

ایران هم که با تحریم های امریکا منزوی شده، دو سال است که به شدت به عراق وابستگی پیدا کرده است. تجارت بین دو کشور در حال حاضر حدود 12 میلیارد دلار است و عراق یکی از بزرگترین بازارهای مصرفی کالاهای ایرانی در منطقه می باشد اما مقامات می گویند این فعالیت های غیرقانونی مثل قاچاق ارز، سوخت و دارو است که درآمد بیشتری نصیب ایران می کند. رهبران عراقی به میدل ایست آی گفتند که آقای مهندس از طریق بودجه ای که دولت عراق در اختیار حشد قرار می داد، هر ماه برای ایران 100 تا 135 میلیون دلار فراهم می کرد و در فقدان او این درآمد از بین رفته است.

با ورشکسته شدن بغداد و تهران، روشن نیست که حقوق شبه نظامیان چگونه تأمین می شود. ایران در سالهای نخستِ تشکیل حشد، از گروههای مسلح پشتیبانی مالی می کرد اما الان در وضعیتی نیست که بخواهد به این رویه ادامه دهد. ایران دیگر پولی ندارد که این گروهها را وابسته به خود نگه دارد و این گروهها باری بر دوشش شده اند؛ ولی در عین حال نمی خواهد که کنترلش را بر آنها از دست دهد. اما این اتفاق برای برخی گروهها افتاد؛ یکی از بزرگترین دلایلی که عصائب اهل حق علیه ایران طغیان کرد این بود که رهبر گروه «قیس خزعلی» احساس کرد دیگر به ایران نیازی ندارد بلکه بدون ایران ثروتمندتر و قوی تر است.

به گروههای مسلح شیعه دستور داده شده تا دهها هزار جریب زمین انفال را از دولت در استان های خشک و بی آب و علف سماوه، دیوانیه و نجف در امتداد مرز سعودی بخرند یا اجاره کنند. الگو یا نقشه خاصی برای انتخاب این زمین ها وجود ندارد، اما آنچه مورد توجه است زمین هایی است که غنی از آب های زیرزمینی می باشند. فرماندهان برای انتخاب زمین ها، از تصاویر ماهواره ای استفاده می کنند؛ سپس مردمی را که به گروه خود نزدیک می بینند، برای رسیدن به توافق با وزارت کشاورزی می فرستند. به گفته سیاستمداران و فرماندهان، اجاره این زمین ها بسیار ارزان است؛ قیمت یک کیلومتر مربع زمین، بیش از یک میلیون دینار نیست و بانک کشاورزی و وزارت کشاورزی با خوشحالی به متقاضیان وام و تجهیزات و بذر می دهند. در این زمین ها محصولاتی همچون سیب زمینی، گندم و یونجه کشت شده، طیور و گاو و بز پرورش داده می شود و کارخانه های سیمان و فسفات احداث می گردد.

به گفته یکی از فرماندهان، هدف از این کار این است که جنگجویان گروههای مسلح که زیر مجموعه حشد نیستند و نامشان در این گروه ثبت نشده، از شهرها دور نگه داشته شوند و مشغول به انجام پروژه های سرمایه گذاری گردند. به این ترتیب شغل آنها تأمین شده و از مسائل داخلی عراق دور می مانند؛ اینگونه مطمئن می شویم که این افراد و گروهها در عین حفظ ارتباط با یکدیگر، مشکلی برای دولت ایجاد نمی کنند، با مشغول شدن به فعالیت های غیرنظامی نیازهای مالی خود را رفع می نمایند -همان اتفاقی که با سازمان بدر بعد از 2003 افتاد- و مادامی که تهدیدی خارجی متوجه کشور نیست، اسلحه شان را کنار می گذارند. این اسلحه ها به دولت تحویل داده نمی شود اما از سطح جامعه نیز برچیده خواهد شد و پولی که صرف خرید اسلحه بیشتر می شد، جای دیگر سرمایه گذاری می شود.

به گفته رهبران شیعه، کنترل قیس خزعلی رهبر عصائب اهل حق که یکی از جاه طلب ترین رهبران شیعه مرتبط با ایران است، یکی از بزگرتین چالش های پیش روی ایران در پروژه بعدی اش خواهد بود. خزعلی در اعلام علنی نظرش مبنی بر رد دستور ایران در هدف قرار ندادن منافع آمریکا در عراق، تردیدی به خود راه نداد. گرچه عصائب اهل حق اصرار دارد که جنگجویانش سفارت آمریکا را هدف قرار ندادند، اما اعترافات زرجاوی به بازپرسان، چیز دیگری را نشان می دهد.

روشن نیست که آینده رابطه خزعلی و ایران به کجا خواهد کشید اما آنچه قطعی می نماید این است که ایران هرکاری که لازم باشد برای متوقف کردن اختلاف و رقابت بین عصائب اهل حق با سایر احزاب و گروههای مسلح به ویژه کتائب حزب الله می کند. تنش بین عصائب و کتائب بر سر غنائم بغداد و سایر استان ها به ویژه استان های غربی رمادی و انبار، ماه گذشته که جنگجویان عصائب سعی کردند ایست های بازرسی در مناطق تحت کنترل کتائب ایجاد کنند و از کامیون هایی که از سوریه می آیند هزینه بیشتر بگیرند، نزدیک بود به جنگ بین دو گروه بیانجامد.

بین عصائب و حرکت نجباء نیز به نوع دیگری رقابت در جریان است اما این بار رقابت بیشتر حول خزعلی و «اکرم الکعبی» می چرخد. کعبی که دبیرکل جنبش نجباء است سال 2013 همراه با گروهش از عصائب جدا شد. حالا خزعلی و کعبی بدلیل آنکه دیدگاههای کعبی به رهبری گروههایی که قرار است بخشی از نیروهای مقاومت باشند نزدیک تر شده، با هم اختلاف پیدا کرده اند. رهبران شیعه می گویند که خزعلی فکر می کند او است که باید فرماندهی نیروی مقاومت را بر عهده بگیرد، چراکه از کعبی کارامدتر و خشن تر است.

همین رقابت بین خزعلی و ابوفدک –جانشین مهندس در حشد شعبی- در جریان است. خزعلی خود را شایسته رهبری شیعیان در عرصه های نظامی و مسلحانه می داند، اما ایرانیان ترجیح دادند که از او برای رسیدن به این مقام حمایت نکنند، به ویژه از زمانی که عصائب درگیر در سیاست شده و حالا کنترل بسیاری از وزارتخانه ها و دفاتر عالی دولت را در دست دارد. به گفته یکی از فرماندهان گروههای مسلح نزدیک به ایران «از دید ایرانیان خزعلی بیشتر یک رهبر سیاسی است تا مبارز، زیرا وی در مذاکره و چانه زنی بهتر از دیگران عمل می کند».

خزعلی 15 کرسی پارلمان را در اختیار دارد اما در آرزوی آن است که رهبری بزرگترین حزب مورد حمایت ایران یعنی ائتلاف فتح را در دست گیرد؛ وی بدین منظور توافقی را با رهبران احزاب شیعه برای تشکیل شورای چهارجانبه منعقد کرده است. این شورا که شامل او، نمایندگانی از مجلس اعلای اسلامی عراق، حزب ملی و سازمان بدر خواهد بود، اداره امور ائتلاف فتح را بر عهده خواهد گرفت، برای انتخابات آینده آماده خواهد شد و یک لیست مشترک ارائه خواهد داد.

به گفته یکی از رهبران سیاسی شیعه، خزعلی تمایل به ایفای نقش های بزرگ تر سیاسی و دولتی دارد و هم اکنون دارد خود را آماده می کند تا مشارکت حامیانش را در انتخابات پارلمانی آینده افزایش دهد. «وی صلاحیت ایفای این نقش را دارد زیرا از پول، سلاح، حامی و فرصت های مناسب برخوردار است»

موفقیت نقشه ایران به عوامل بسیاری بستگی دارد اما در گام اول دو عامل از همه مهمتر است: رفتار نامعقول و تندروانه ترامپ و سلامتی آقای خامنه ای. به گفته یکی از سیاستمداران نزدیک به تهران، اگر همه چیز خوب پیش رود، تا سال 2022-2023 ایران تمام گروههای مسلح را رها می کند؛ اگر رهبر ایران فوت کند، این دوره محدود به چند روز می شود، اما اگر تا چند روز آینده رویارویی نظامی با آمریکا رخ دهد کل پروژه تا زمانی نامعلوم تعطیل خواهد شد.»

*این مقاله صرفا ترجمه ای از مقاله اصلی است و انتشار آن به معنای رد یا تأیید مطالب گفته شده نمی باشد

*منبع: میدل ایست آی

مترجم: فاطمه رادمهر

نظر شما