گفتگو و دستیابی به یک توافق، تنها، مشکل برنامهی اتمی ایران را حل نخواهد کرد، بلکه پاسخی است به این پرسش کهآیا دیپلماسی گزینهی مناسبی به جای جنگ خواهد بود؟ آیا کشورهایی که مخالف و گاه دشمن یکدیگرند، میتوانند اختلافات خود را در راستای دستیابی به منافع مشترک کنار گذارند؟ آیا میتوان به جای شعار علیه یکدیگر، برای حل نزاع فی ما بین با گفتگو، به یک نتیجهی بُرد بُرد دست یافت؟
مذاکرهکنندگان همواره بر این نکته تأکید داشتهاند، که گفتگوها تنها محدود به برنامهی اتمی ایران و رفع تحریمهاست، ولی نمیتوان فرصتی را که برای آمریکا و ایران در جهت بهبود روابط دو کشور ایجاد شده است نادیده گرفت، روابطی که دهههاست بر اثر اختلافات و تنشهای بین طرفین تیره شده و بیاعتمادی بر این تیرگی دامن زده است.
یکی از مهم ترین عواملی که موجب خصومت و بیاعتمادی آمریکا نسبت به ایران شده، حادثه گروگانگیری است، که میتوان آن را نقطهی آغازی بر کشمکشهای بین دو کشور دانست. بعد از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران، دانشجویان پیرو خط امام سفارت آمریکا را اشغال کردند و 52 آمریکایی شاغل در سفارت را 444 روز به اسارت خود در آوردند. محمد خاتمی رئیس جمهور سابق ایران در مصاحبهای که با CNN داشت نسبت به این حادثه اظهار تأسف کرد. در طرف مقابل میتوان به کودتای 28 مرداد اشاره کرد؛ کودتایی که توسط سازمان اطلاعات آمریکا (سیا) و با حمایت انگلیس، به منظور برکناری نخستوزیر منتخب ایران (محمد مصدق) انجام شد. سیا نقش خود را در این کودتا پذیرفت و مادلین آلبرایت وزیر امور خارجهی آمریکا طی سخنانی نسبت به وقوع آن حادثه اظهار تأسف نمود.
بنابر اظهارات استفان کینزر در کتاب «همهی مردان شاه»، با وجودی که مصدق طی یک روند دموکراتیک به نخستوزیری انتخاب شده بود، بعد از ملی شدن صنعت نفت و گرم شدن رابطهی ایران با اتحاد جماهیر شوروی، آمریکا تلاش خود را معطوف به براندازی دولت وی کرد. دخالت بیقید و بند سیا در امور مربوط به حاکمیت ایران و سایر کشورها موجب رواج تئوری توطئه برای آمریکا شد.
در دوران جنگ سرد که دهه ها به طول انجامید، با وجود خصومتی که بین آمریکا و شوروی وجود داشت، آنان سفارت خانههای خود را همچنان باز نگهداشتند و از نزدیک با یکدیگر به گفتگو نشستند. ولی اختلافات موجود بین ایران و ایالات متحده بسیار عمیق است و دو کشور به سختی حاضر به تماس و گفتگو با یکدیگر اند. هنگامی که حسن روحانی برای شرکت در اجلاس مجمع عمومی سازمان ملل به نیویورک سفر کرد، در یک تماس تلفنی با باراک اوباما رئیس جمهور آمریکا گفتگو کرد، که این اولین تماس، بین رئیس جمهور دو کشور بعد از انقلاب ایران بود.
بدون شک علیرغم احتمال دستیابی به یک توافق میان ایران و امریکا، اختلافات عمیق میان دو کشور همچنان پابرجا خواهد ماند. حمایت ایران از حزبالله لبنان و حکومت بشارأسد در سوریه _ که هر دو دشمنان قسم خوردهی اسرائیل هستند_ و بازداشت روزنامهنگارانی همچون جیسون رضائیان، از جملهی این اختلافات است. ولی از طرف دیگر ایران یکی از قدرتمندترین گروههایی است که در عراق با داعش در حال جنگ میباشد و آمریکا امکان نادیده گرفتن این قدرت بزرگ منطقهای را ندارد. سالانه هزاران گردشگر اروپایی و آمریکایی به ایران سفر میکنند و دهها تن از بازرگانان آمریکایی مشتاق ورود به ایران و بهرهبرداری از فرصتها و امکاناتی هستند که ایران با ذخایر عظیم خود در اختیارشان خواهد گذاشت. دستیابی به توافق به معنای پایان اختلافات و دوستی بین دو کشور نیست ولی بدون تردید نوید جهانی امنتر را خواهد داد.
نظر شما