هفته گذشته شایعاتی مبنی بر درگذشت آقای خامنهای مطرح شد، ولی 17 سپتامبر وی که 83 سال سن دارد، پس از دو هفته که در انظار عمومی ظاهر نشده بود و چندین برنامه خود را لغو کرده بود، مدت کوتاهی در بین گروهی از دانشجویان ظاهر شد و به شایعات پایان داد.
اما گزارشهای مربوط به وضعیت جسمانی او، کنجکاویها را در مورد اینکه جانشین رهبری کیست و این روند چگونه طی خواهد شد برانگیخت.
بر اساس قانون اساسی، مجلس خبرگان - متشکل از 88 روحانی که توسط شورای نگهبان تأیید صلاحیت شدهاند- در صورت فوت یا ناتوانی رهبر، جانشین او را انتخاب میکنند اما در واقعیت تصمیم برای جانشینی رهبر پیشاپیش و در خفا گرفته شده است.
در اغلب کشورهای مسلمان، نهاد دین و دولت از یکدیگر جدا است و مقام رهبری آنگونه که در ایران وجود دارد، در کل جهان اسلام امری استثنایی میباشد. این مقام که توسط آقای خمینی ایجاد شد و ولی فقیه نام گرفت، قدرت بسیار گستردهای دارد؛ فرمانده کل نیروهای مسلح است، رؤسای قوای نظامی و قضائیه و نیمی از اعضای شورای نگهبان را منصوب میکند و حرف آخر را در تمام سیاستهای مهم کشور میزند.
جمهوری اسلامی در تاریخ 43 ساله خود تنها یکبار بعد از فوت آقای خمینی، شاهد پروسه انتقال رهبری بود. آقای خمینی آیتالله منتظری را به جانشینی خود تعیین کرده بود اما در آخرین لحظات و پس از آنکه آیتالله منتظری از رهبر به دلیل صدور مجوز اعدام 4500 تا 5000 زندانی سیاسی در سال 1367 در پایان جنگ ایران و عراق به شدت انتقاد کرد، او را از سمت خود برکنار نمود و بدون اینکه جانشین جدیدی تعیین کند، در حصر خانگی قرار داد.
بعد از فوت ایت الله خمینی، مجلس خبرگان در ظاهر جانشین او را تعیین کرد ولی در حقیقت این هاشمی رفسنجانی رئیس مقتدر مجلس و از نزدیکان ایت الله خمینی بود که انتخاب آقای خامنهای رئیس جمهور وقت ایران را به مقام رهبری، در پشت صحنه مهندسی نمود. حتی برای اینکه آیتالله نبودن آقای خامنهای مانعی بر سر رهبری او نباشد، قانون اساسی اصلاح شد.
اما هاشمی به مرور زمان قدرت خود را از دست داد و آقای خامنهای که پس از رهبری به درجه آیتاللهی ارتقا یافته بود، به تدریج در مقام جدید جا افتاد و دست سپاه را برای توسعه و افزایش قدرت خود باز گذاشت. از آن زمان سپاه به چنان نیروی بزرگی در اقتصاد و تشکیلات امنیتی ایران بدل شده است که احتمالا در تعیین رهبر آینده بسیار بیشتر از مجلس خبرگان و سایر گروهها و چهرههای داخل در حاکمیت، نقش آفرینی کند.
سالهاست زمزمههایی شنیده میشود مبنی بر اینکه کمیتهای کوچک در مجلس خبرگان درحال بررسی فهرستی از نامزدهای جانشینی رهبری است. ما سال 2019 در مورد نامزدان احتمالیِ آقایان سیستانی و خامنهای و تأثیر این جانشینان بر خاورمیانه نوشته بودیم. از شش نفری که آن زمان به عنوان جانشینان احتمالی خامنهای نام بردیم، محمد ریشهری وزیر اطلاعات سابق فوت کرده و حسن روحانی، حسن خمینی و صادق لاریجانی به دلایل سیاسی از قدرت کنار گذاشته شدهاند. به این ترتیب تنها دو نفر باقی ماندهاند: ابراهیم رئیسی رئیس جمهور فعلی و مجتبی پسر دوم آقای خامنهای.
رئیسی که ژوئن 2021 با کمترین آرا در تاریخ جمهوری اسلامی به عنوان رئیس جمهور انتخاب شد، برای اینکه محبوبیت خود را اضافه کند تلاش زیادی کرده است. وی به عنوان یکی از دادستانهایی که حکم اعدام زندانیان دهه 1980 را امضا کرد شهرت خوبی ندارد. ضمن اینکه پیش از ریاست جمهوری، در سمت رئیس قوه قضائیه بود و این امر بر سوابق منفی او افزود. اکنون نیز که او به عنوان رئیس جمهور فعالیت میکند، ایران نتوانسته به توافق هستهای بازگردد و اقتصاد کشور به دلیل تحریم، فساد و سوء مدیریت در تنگنا قرار دارد. سرکوب مخالفان و آزار زنان بدحجاب از دیگر عواملی است که بر خشم و ناراحتی مردم از او افزوده است. در تازهترین مورد فوت زن جوانی به نام مهسا امینی که توسط گشت ارشاد دستگیر شده بود، خشم جهانیان و اعتراضات سراسری در ایران را برافروخت.
اما در مورد مجتبی خامنهای نامزد دیگر رهبری نیز عدهای سازماندهی انتخابات 2009 و سرکوب معترضان جنبش سبز را به او نسبت میدهند. وی روابط نزدیکی با سران سپاه دارد و همین امر باعث شده است که برخی به این باور برسند که او مدتهاست برای جانشینی پدرش انتخاب شده است.
لازم به گفتن نیست کسی به جانشینی آقای خامنهای انتخاب میشود که از نظر وفاداری به جمهوری اسلامی و ادامه راهِ نظام نمره قبولی گرفته باشد. با این وجود مشاهده تغییرات ایران و جهان، این امید را ایجاد میکند که رهبر جدید ایران نیز در طول زمان رویکردی متفاوت از اسلاف خود در پیش گیرد. ایرانیان از انقلاب 57 تا کنون تغییرات زیادی کردهاند و بیگمان رهبر جدید را (هرکس که باشد) تحت فشار میگذارند تا با این تغییرات سازگار شود.
*منبع: شورای آتلانتیک
بعید است که خامنهای فرزندش را به جانشینی خود انتخاب کند
در بحبوحه تلاشها برای احیای توافق، دو شایعه در داخل و خارج ایران مطرح شد: رهبر انقلاب در بستر بیماری است و مقدمات جانشینی پسرش در حال انجام است
هفته گذشته پس از لغو غیرمنتظره دیدار آقای خامنهای با مجلس خبرگان، گمانهزنیها درباره بیماری او قوت گرفت. همان هفته قرار بود مراسم دیدار رهبری با جمعی از ورزشکاران در بیت رهبری برگزار شود اما تصاویری از این دیدار منتشر نشد
بیش از یک دهه است که در مورد وضعیت سلامتی رهبر ابهاماتی وجود دارد. سال 2014 تأیید شد که آقای خامنهای تحت عمل جراحی سرطان پروستات قرار گرفته است. از آن زمان گهگاه شایعه وخامت حال او منتشر میشود؛ ولی هر بار آقای خامنهای با حضور در مجامع عمومی به این شایعات پایان میدهد
این بار شایعه وخامت حال رهبر با آوردن اسم مجتبی خامنهای به عنوان رهبر آینده همراه شد. این اتفاق پس از آن صورت گرفت که میرحسین موسوی نخستوزیر سابق هشدار داد که مقدمات موروثی شدن رهبری در حال انجام است. بنابراین بسیاری در ایران به این باور رسیدهاند که مجتبی خامنهای برای تصدی مقام رهبری آماده میشود
بحث پیرامون جانشینی مجتبی بحث جدیدی نیست؛ مدتهاست که نام او و ابراهیم رئیسی به عنوان اصلیترین نامزدهای رهبری مطرح میشود. بر اساس ترکیب مجلس خبرگان و ظهور و قدرتگیری نسل جدیدی از ایدئولوژیستها در جمهوری اسلامی، امکان اینکه کس دیگری به جز مجتبی خامنهای و ابراهیم رئیسی –از جمله حسن روحانی یا حسن خمینی- سکان رهبری را در دست گیرند، بسیار بعید به نظر میرسد. سال گذشته ابراهیم رئیسی در یک انتخابات مهندسی شده به ریاست جمهوری انتخاب شد. بسیاری معتقد بودند که ریاست جمهوری او نشان میدهد آقای خامنهای بدنبال آمادهسازی وی برای جانشینی است اما برخی دیگر نظری کاملا برعکس داشتند و میگفتند هدف از نشاندن او به کرسی ریاست جمهوری، مشروعیت زدایی از وی و هموار کردن راه جانشینی برای مجتبی خامنهای میباشد. اکنون با توجه به پیامدهای ریاست جمهوری رئیسی، میتوان گفت که نظر دوم دست بالا را دارد
اما آنهایی که مجتبی را جانشین بلاشک پدر میدانند، موانع بزرگی را که بر سر راه این انتصاب وجود دارد نمیبینند
الزامات قانون اساسی
مانع نخست به قانون اساسی مربوط میشود. بر اساس قانون اساسی جمهوری اسلامی، مجلس خبرگان جانشین آقای خامنهای را تعیین میکند و بر اساس قانون نامزدهای رهبری باید تجربه سیاسی داشته باشند. با در نظر گرفتن این شرط میبینیم که مجتبی در رقابت با رئیسی عقب است؛ گرچه او عملا اداره دفتر رهبری را در دست دارد اما هیچ جایگاه سیاسی در نظام نداشته است. در مقابل رئیسی ریاست قوه مجریه را بر عهده دارد و پیشتر هم رئیس قوه قضائیه بوده است
درست است که دفتر رهبری نفوذ قابل توجهی بر مجلس خبرگان دارد و همه اعضای این مجلس جزء وفاداران رهبر هستند، اما نفوذ رئیسی را نیز نباید دست کم گرفت. رئیس جمهور فعلی نه تنها یکی از اعضای مجلس خبرگان است، که پدر همسرش احمد علمالهدی نیز وزنه سنگینی در فضای سیاسی ایران محسوب میشود و عضویت مجلس خبرگان را دارد. با توجه به اینکه انتصاب رهبر بعدی حداقل در تئوری بعد از فوت آقای خامنهای صورت میگیرد، رئیسی و علمالهدی ممکن است بتوانند موازنه را به نفع خود تغییر دهند. البته در عمل احتمال انجام اقدامات فراقانونی میرود و چه بسا آقای خامنهای خود تصمیم بگیرد که رهبر بعدی ایران چه کسی باشد
آشفتگی در درون نظام
آقای خامنهای که خواهان انتقال آرام قدرت است، میداند که انتصاب پسرش به عنوان جانشین باعث ایجاد تفرقه، هرجومرج و آشفتگی در داخل نظام میشود. ضمن اینکه ولی فقیه موروثی نیز خلاف عرف شیعی است؛ چنانکه در مورد رهبر پیشین نیز موروثی عمل نشد و حسن خمینی به جانشینی پدرش تعیین نگشت. اگر مجتبی به جانشینی پدر انتخاب شود، منجر به ایجاد سروصدا در سراسر حوزههای علمیه شیعه و در میان نخبگان سیاسی خواهد شد. آخرین بار نظام در سال 2009 و پس از طرح تقلب در انتخابات، چنین شکافی را تجربه کرد و در نهایت آقای خامنهای توانست با اتکا به سپاه مانع از فروپاشی جمهوری اسلامی شود
نظام موجودیت خود را مدیون سپاه است. با افزایش مخالفتها ضد نظام در ایران، سپاه پاسداران با استفاده از زور نشان داده است که برای حفظ نظام آمادگی کامل دارد. از این رو آقای خامنهای سپاه را ستون اصلی انقلاب مینامد و قدرت بسیاری به آن داده است. دیدگاه سپاه در شکلدهی به تصمیم آقای خامنهای و مجلس خبرگان برای تعیین رهبر آینده حیاتی است. میل ایرانیان به تغییر نظام به سطح بیسابقهای رسیده و این بدان معنی است که جانشین رهبر برای حفظ نظام بیش از هر زمان دیگری به سپاه نیاز دارد .در اصل با فوت خامنهای این سپاه است که قدرت اصلی را در دست گرفته و در کشور حکومت میکند
بنابراین این سؤال پیش میآید که نظر سپاه به سوی کدام نامزد است؛ مجتبی یا رئیسی؟ سپاه روابط بسیار خوبی با هر دو نامزد دارد. در 43 سال گذشته سپاه به دستور آقای خامنهای از یک نهاد شبهنظامی اسلامگرا به قدرتمندترین نهاد کشور بدل شده است. با فوت آقای خامنهای سپاه میخواهد مطمئن شود که رهبر بعدی از قدرت این نهاد نمیکاهد و ان را به چالش نمیکشد. برای تضمین این امر و برای اینکه بتواند کنترل بیشتری بر اوضاع داشته باشد، نیاز به این دارد که رهبر بعدی نه یک شخص سیّاس و زیرک که شخصیتی ساده و در عین حال مفید برای این نهاد باشد و همین امر رئیسی را به نامزد مورد علاقه سپاه بدل میکند. رئیس جمهور فعلی به نداشتن هوش و ذکاوت سیاسی معروف است و از سال 2016 تمام پستهای سیاسی که گرفته در نتیجه انتصاب مستقیم یا مهندسی شده بوده است. مردم هوش و مدرک تحصیلی او را –که تنها دبستان را تمام کرده است- به سخره میگیرند اما در هر شوخی، اندکی از حقیقت وجود دارد و سپاه به خوبی به این امر واقف است
آرزوهای آقای خامنهای
عامل سومی که انتصاب مجتبی را به رهبری بعید میکند، برنامههای پدرش برای آینده جمهوری اسلامی است. رهبر کنونی میخواهد بعد از فوتش دو چیز تضمین شود: ادامه ایدئولوژی اسلامگرای او؛ چنانکه میبینیم آقای خامنهای در این سی سال به جای ارتقای مجتبی و بیرون آوردن او از پشت پرده، تمام انرژی خود را صرف تصفیه حکومت و انتصاب افراد تندرو در نهادهای مختلف کرده است. هیچ مدرکی وجود ندارد که نشان دهد وی در این سالها در راستای ایجاد رهبری موروثی تلاش کرده باشد و این امر ریشه در ایدئولوژی رادیکال اسلامگرای شیعی او دارد
دومین موردی که رهبر بدنبال تضمین ان است، امنیت خانوادهاش است؛ حال آنکه انتصاب مجتبی به رهبری میتواند او را در معرض ترور توسط عناصری از درون نظام قرار دهد. با توجه به طرح احتمال قتل احمد خمینی، آقای خامنهای به خوبی از احتمال این تهدید آگاه است. مجتبی در درون نظام دشمن زیاد دارد و تاریخ هم مرتبا تکرار میشود
با انتصاب رئیسی به عنوان رهبر بعدی، هر دو نگرانی آقای خامنهای برطرف میشود؛ ضمن اینکه این سناریو برای مجتبی به منزله باخت نیست. انتصاب رئیسی به عنوان رهبر با توجه به شخصیتی که دارد، باعث میشود مجتبی و سپاه صحنهگردان اصلی باشند و با توجه به اینکه رئیسی پسر و وارثی ندارد، ممکن است مجتبی امیدوار باشد در نهایت رهبری به او برسد. البته ما میدانیم که قدرت افراد را تغییر میدهد و رئیسی پس از رسیدن به رهبری، ممکن است آن عروسک خیه شببازی که انتظار میرود نباشد
کوتاه سخن اینکه من برخلاف تصور رایج پیشبینی میکنم در رقابت رئیسی و مجتبی بر سر رهبری، رئیسی پیشتاز باشد. آقای خامنهای امیدوار است با رهبری رئیسی بقای نظام تضمین شده، جلوی شکاف بین نخبگان سیاسی گرفته شود و اطمینان حاصل کند که رویکرد اسلامگرایی و ضد غربیاش پس از او ادامه یابد. اما در این میان یک نیروی غیرقابل پیشبینی وجود دارد که این برنامه را تهدید میکند؛ این نیرو چیزی نیست جز مردم ایران
مهم نیست این طرح چقدر با دقت برنامهریزی شده است، مهم این است که با فوت آقای خامنهای امیدی قوی به مردم ایران تزریق میشود که اکنون بهترین زمان برای تغییر فرا رسیده است. به عبارت دیگر آقای خامنهای ممکن است بتواند نخبگان سیاسی و طبقه حاکم را با طرح خود کنترل کند اما نمیتواند همین کار را در مورد مردم انجام دهد و ممکن است با فوت او نظام به طور کامل از هم فروبپاشد
مترجم: فاطمه رادمهر
درج این مقالات به معنی تأیید مطالب و ادعاهای نویسندگان نیست و صرفا به منظور آشنایی با نظرات مختلف صورت گرفته است.
messages.comments