twitter share facebook share ۱۳۹۸ فروردین ۰۷ 1963

در روزهای آغازین امسال نیز، در شیراز وقوع سیلاب در دروازه قرآن، دهها خودرو را با خود برد و در گلستان، دهها شهر و روستا به زیر آب رفت.

حال، وقوع این حوادث بار دیگر انتقادات گسترده ای را متوجه مسئولان و ضعف مدیریت در ایران نموده است.

ساخت سدهای پر شمار بدون بهره گیری از نظر متخصصان و کارشناسان، تخریب جنگل ها و مراتع، تجاوز به حریم رودخانه ها و عدم لایروبی آنها، از جمله مواردی است که در این انتقادات مورد اشاره قرار گرفته و عامل وقوع سیل اخیر فرض شده است.

لازم به ذکر است که این گزاره ها هیچکدام غلط نیست، چنانکه در سیل اخیر شیراز شاهد بودیم بیشترین تلفات و خسارات در دروازه قرآن وارد شد؛ جایی که پیشتر مسیلی وجود داشت اما 15 سال پیش پر شده و به جاده تغییر کاربری داده شد.

علی اکبری نماینده مردم شیراز در مجلس نیز از تصرف تملک حوزه های آبخیزداری و قرار گرفتن منازل مسکونی و باغات در مسیر آب که سبب مسدود شدن این مسیرها شده گلایه می کند و این دست اندازی ها را در وقوع سیل شیراز مؤثر می داند.

در تهران همچون شمال کشور، ویلا سازی در حریم رودخانه ها و در محدوده لواسان، اوشان، فشم، میگون و شمشک خطر وقوع سیل به هنگام بارندگی های شدید را افزایش داده است، چنانکه یکی از دلایل مهم وقوع سیل‌های سالهای ٦٦و ٩٤، نیز تجاوز به حریم رودخانه‌های کن و گلابدره اعلام شده است.

همچنین گفته می شود که در آق قلا شهر دیگری که در سیل اخیر گلستان به زیر آب رفت و خسارات بسیاری بر جای گذاشت، در مسیر سیلاب راه آهنی احداث شده بود که مانع از ریختن آب به دریا شده و سیل را به سمت شهر هدایت کرده بود؛ بطوریکه نیروهای امدادی مجبور شدند برای فروکش کردن آب اقدام به تخریب آن کنند.

آنگونه که علی مدنی‌پور، استاد شهرسازی در دانشگاه نیوکاسل می گوید: پس از جنگ جهانی دوم و همز‌مان با رشد و توسعه شهرهای ایران، بسیاری از مسیل‌های طبیعی و ساخت بشر بدون توجه و مطالعه پوشانده شدند، به این ترتیب بدون آنکه هیچ نظارتی صورت بگیرد مسیل‌ها برای ساختن ساختمان‌های مسکونی پر ‌شدند یا خانه‌ها را در مسیر سیلاب‌ها ‌ساختند. غافل از آنکه استفاده از آسفالت و سیمان برای پوشاندن مسیل، باعث سفت شدن زمین شده، موجب می گردد که زمین حالت آبکشی خود را از دست دهد و آب بجای فرو رفتن در زمین به اطراف سرازیر شود.

از دیگر عوامل تشدید کننده وقوع سیل، تخریب مراتع و جنگل هاست؛ حال آنکه پوشش گیاهی، خود مانعی بر سر راه سیل به شمار می رود. ویلا سازی و وجود پانزده کارخانه چوب بری تنها در استان گلستان نشانه ای است از حجم گسترده تخریب جنگل ها در ایران.

سدسازی های گسترده نیز یکی دیگر از مواردی است که هم در بروز خشکسالی و هم سیل عاملی کلیدی به شمار می رود. به عقیده کارشناسان یک سوم از ششصد سدی که در چهار دهه اخیر ساخته شده، غیر اصولی بوده و بی دلیل یا در جای نامناسب احداث گردیده است. متأسفانه برای ساخت بسیاری از این سدها، مسیر رودخانه ها را تغییر داده اند و در بستر آن شهرسازی، خانه سازی یا ویلا سازی کرده اند.

اما شاید بتوان همه این عوامل را در سپردن کار به افراد غیر متخصص خلاصه کرد؛ چنانکه اسماعیل کهرم کارشناس محیط زیست در گفتگو با ایلنا خاطر نشان می کند: یکی از مسوولین محیط زیست در مصاحبه ای می گفت: «۴۰۰ هکتار جنگل که چیزی نیست و جبران می‌شود». ۴۰۰هکتار جنگل از بین رفته است و ایشان بدون اینکه بداند، جنگل چه ارزشی دارد و ۴۰۰ هکتار یعنی چه، به راحتی از از بین رفتن ۴۰۰ هکتار جنگل حرف می‌زند. هر کاری متخصص خودش را می‌خواهد. وقتی یک نفر را از وزارتخانه‌ آموزش و پرورش می‌آورند و در بخش محیط زیست به او حکم می‌دهند، طبیعی است که از ساز و کار لازم برای پیشگیری از سیل ‌بی اطلاع باشد‌.

در پایان لازم به ذکر است هر کدام از مولفه‌های پیش گفته گرچه در تشدید آثار و خسارت‌های سیل نقش دارد، اما آنچه عامل اصلی در وقوع حوادث اخیر بود، تغییرات اقلیمی است که باعث شده وضعیت جوی از حالت نرمال و طبیعی خارج شود.

به عبارت دیگر تغییرات اقلیمی که بر اثر افزایش گازهای گلخانه ای و دمای کره زمین ایجاد شده است، ضمن اینکه به گسترش پدیده هایی همچون خشکسالی، سیل، طوفان و ریزگرد می انجامد، شدت آن را نیز افزایش می دهد.

تغییرات اقلیمی رفتار طبیعت را دستخوش تغییر می کند و مثلا اگر پيش از اين بارش سالانه يک منطقه صد ميلی متر بود که در ١٠ موج بارشی صدروزه به وقوع می پيوست، حالا به دليل تغييرات اقليمی اين صد ميلی متر در دو موج بارشی به وقوع می پيوندد و خاک آن منطقه هم به دليل همين تغييرات تحمل اين بارش را ندارد و سيل به راه می افتد.

در سیل گلستان نیز دقیقا همین اتفاق افتاد و درحالیکه متوسط بارش در شرق این استان حدود سیصد میلی‌متر است، فقط طی دو روز در قلب منطقه سیل زده سیصد میلی‌متر بارش رخ داد؛ یعنی آنچه که باید در طول سال می‌بارید فقط در ۴۸ ساعت صورت گرفت. دیگر مناطق استان نیز با بارشی بین پنجاه تا هفتاد درصد کل بارش سالانه در بازه زمانی کمتر از پنج روز رودررو بود. این حجم از بارش در این منطقه در تمام دوران ثبت داده‌های هواشناختی یعنی در دست‌کم هفتاد سال گذشته بی‌سابقه است.

همچنین طبق اعلام معاون استاندار گلستان در حالی که حداکثر ظرفیت آورد (دبی) گرگانرود ۱۵۰ متر مکعب بر ثانیه است، چند روز بعد از آن بارش مهیب، میزان آورد رودخانه سیصد متر مکعب بر ثانیه یعنی دو برابر ظرفیت آن است.

لازم به یادآوری است که اثرات تغییرات اقلیمی در سایر نقاط جهان نیز رو به گسترش است و وقوع طوفان‌ها و سیل‌های شدید در استرالیا، آمریکا و موزامبیک از جمله آن است. بارزترین نمونه تغییر اقلیم، طوفان‌هایی است که در حرکت بر روی اقیانوس آرام –ال نینو- هر زمان از یک نقطه جغرافیایی به یک نقطه‌ای دیگر می‌رسد و هر چه بر سر راهش قرار دارد را ویران می‌کند و این چرخه هر چند سال یک‌بار تکرار می‌شود.

در بریتانیا نیز که به قول معروف کشور پرباران و پر آبی به شمار می‌رود، طی سال‌های اخیر سیل‌های مهیب به راه می‌افتد که مسبوق به سابقه نبوده و گاهی هم دولت غافل‌گیر می‌شود.

بنابراین تعدد وقوع حوادثی از این دست، ما را به اینجا می رساند که این سرنوشتی تازه است و ما چاره ای نداریم جز اینکه سبک زندگی و زیر ساخت‌های رفاهی خود را با این سختارها منطبق کنیم.

گرچه بازشناسی راه آب هايی كه دستخوش حماقت های ما شده اند و آزادسازی و بهسازی آنها برای پذيرش سيلاب های آتی، حفظ و ترميم جنگل ها و مراتع، لايروبی سدها و رودخانه ها و عقب نشينی سريع از حريم آب ها و مسيل ها با تخريب بناهای ساخته شده در آنها، كارهايی هستند كه بايد به قيد فوريت آغاز شوند؛ ولی اینها پروژه‌های دشواری نیستند؛ دشوارتر طراحی و اجرای یک برنامه جامع ملی برای انطباق ایران با نرمال تازه اقلیمی و سرنوشت تاریخی ناشی از آن است.

 

نظر شما