twitter share facebook share ۱۴۰۲ تیر ۱۸ 795
طالبان، دلالان اسلحه

ارتش آمریکا دو سال پیش از افغانستان عقب نشینی کرد و سلاح هایی را برجای گذاشت که اکنون در نقاط مختلف توسط تروریست ها برای کشتن متحدان آمریکا استفاده می شود. بازرگانان با مجوز طالبان تفنگ های تهاجمی خودکار ساخت آمریکا را در کنار سخت افزارهای روسیه، پاکستان، چین و ترکیه برای فروش عرضه می کنند

بازارچه های اسلحه در بیابان ها یا در امتداد بزرگراه های اصلی به پا می شود و در انها عینک دید در شب، تفنگ های تک تیرانداز و دیگر مهمات به افغانی و روپیه و دلار عرضه می شود

تفنگ های تهاجمی آمریکا ارزش زیادی دارد؛ یک ام4 تا 2400 دلار قیمت دارد و این درحالی است که یک ak-47 ساخت پاکستان تا 130 دلار به فروش می رسد

این تجارت جدید، امنیت جهان را تهدید می کند. طالبان –متحدان القاعده- در مرکز شبکه جهانی قاچاق قرار دارند و میلیاردها دلار از قاچاق هروئین و موادمخدر بدست می آورند. اکنون به نظر می رسد که آنها تسلیحاتی را که بعد از خروج آمریکا بدست آورده اند، به سمت افراط گرایان همفکر خود به ویژه تحریک طالبان پاکستان می فرستند. در مناطق قبایلی شمال غرب پاکستان، جدایی طلبان بلوچستان از سلاح های ساخت آمریکا برای کشتن پلیس استفاده می کنند

ویدئوهای انتشار یافته، حملات تحریک طالبان به پاسگاه های پلیس و ارتش پاکستان را با استفاده از سلاح های حرارتی و دید در شب آمریکایی نشان می دهد. در گزارش دیده بان صلح افغانستان امده است که اقلام دید در شب بین 500 تا 1000 دلار به فروش می رسد

به گفته افتخار فردوس سردبیر خاطرات خراسان «تکثیر چنین تسلیحاتی، مبارزه با شبکه های تروریستی را در منطقه دشوار کرده است؛ به ویژه تجهیزات دید در شب که از ان برای هدف قرار دادن پرسنل امنیتی و پلیس پاکستان استفاده می شود»

بر اساس گزارش ها، از سلاح های تهاجمی آمریکا توسط شبه نظامیان در کشمیر و در نوار غزه استفاده شده است. به گفته اسفندیار میر کارشناس مسائل آسیای جنوبی، معاملات اسلحه منبع درآمدی خوبی برای طالبان است؛ آنها بازار سیاه سلاح را کنترل کرده و از فروشندگان مالیات می گیرند

پیشتر، سلاح اصلی گروههای تروریستی در افغانستان و پاکستان ak-47 بود. این سلاح که بین سالهای 1979-1989 در جنگ مجاهدین علیه شوروی به سوی مجاهدین سرازیر شد، طریقه استفاده و نگهداری آسانی داشت، کشنده بود، ارزان بود و به شکل گسترده ای تولید می شد. اکنون تحریک طالبان و داعش خراسان می خواهند تفنگ های کلاشینکف را با سلاح های ناتو از جمله تفنگ های تک تیرانداز m24، تفنگ های حرارتی m16a4،مسلسل m249 و تفنگ تهاجمی m16a2/a4 جایگزین کنند

به لطف شبکه های قاچاق، این سلاح ها همه جا می روند؛ از همان طریقی که موادمخدر، جواهرات و دیگر کالاها قاچاق می شود، تسلیحات نیز قاچاق شده و به دست تروریست های اسلام گرا همچون الشباب و گروههای وابسته به داعش در فیلیپین، تایلند، مالزی، سریلانکا و کشورهای خلیج فارس می رسد. بر اساس شاخص جهانی تروریسم، تعداد افراد کشته شده در حملات تروریستی در حال افزایش است

وزارت دفاع آمریکا تخمین می زند سلاح های به جا مانده در افغانستان 7.12 میلیارد دلار ارزش دارد که شامل 600000 سلاح، 300 هواپیما، 80000 خودرو، تجهیزات ارتباطی و سایر تجهیزات پیشرفته ای همچون عینک دید در شب و سیستم های بیومتریک است

اما تسلیحات آمریکا حتی قبل از فروپاشی دولت افغانستان، توسط طالبان استفاده می شد؛ نیروهای فاسد و فقیر افغان این تسلیحات را به طالبان می فروختند

تحقیقات دیده بان صلح افغانستان نشان می دهد که بازار تسلیحات در جنوب و شرق افغانستان و پاکستان در حال رونق است و علاوه بر فروش سلاح های آمریکا،  کارخانه ها در حال تولید سلاح هستند. به گفته حبیب توتخیل بنیانگذار دیده بان صلح افغانستان ،در کارخانه هایی که با کمک مالی آمریکا راه اندازی شده بود، متخصصان آموزش دیده توسط ایالات متحده، دعوت می شوند تا برای طالبان کار کنند. این کارخانه ها دوباره راه افتاده و سلاح های کوچک و سبک تولید می کنند؛ به این ترتیب سرازیر شدن سلاح از افغانستان به دست گروههای شبه نظامی ادامه یافته و مبارزه با این گروهها برای دولت ها دشوارتر می شود

منبع: فارین پالیسی

همه چیز به تبار شما بستگی دارد

به پادکستی در مورد تاریخ قبیله بنی هلال گوش می کنم «حکومت شایستگان به پایان رسید و نالایقان بر سر کار آمدند». شنونده ممکن است از این داستان به این نتیجه برسد که جهان به دو دسته شرافتمندان و نالایقان تقسیم شده است

به مسجد می روم؛ در آنجا شیخ در مورد خواستگاه قبیله قریش صحبت می کند و سپس حدیثی می آورد که در آن حضرت محمد(ص) در مورد قریش می گوید: «بر کسی که بخشش خواهد، رحم کنند، به عدالت قضاوت کنند، عادلانه تقسیم کنند. کسانی که چنین نکنند لعنت خدا و فرشتگان و همه مردم بر انها باد». هرکه از قبیله قریش باشد شخصیت والایی دارد؛ این چیزی است که حدیث به ما می گوید

ما هر روز سخنان حکیمانه و پندآموز از انسان هایی که به یک قبیله خاص تعلق دارند می شنویم و آن شخصیت ها را با تبارشان می شناسیم نه با دستاوردهایشان در زندگی

همه چیز با داستان نوح آغاز می شود؛ گفته می شود که پسران او اجداد اقوام مختلف بودند: اشوری ها، ارمنی ها، عبری ها و عرب ها به سام می رسند، مردم مصر و آفریقا از تبار حام هستند و یافث پدر اروپایی ها و ایرانیان است

در برخی از روایات یهودی آمده است که حام روزی پدرش را برهنه دید و این موضوع را به دو برادرش گفت. چون نوح این خبر را فهمید، خشمگین شد و از خدا خواست برکتش را از فرزندان حام در آفریقا دریغ کند؛ لذا از آنجا که ما مصریان از نوادگان حام هستیم، از همان ابتدا نفرین شده ایم

یکی از نخستین کتاب هایی که خواندم، تاریخ عنطره بن شداد شاعر پیش از اسلام بود. این کتاب به اهمیت ریشه و تبار می پردازد؛ عنتره از نوادگان سام بود اما از مادری سیاه پوست بدنیا آمد که از تبار حام بود. عنتره گرچه سیاه پوست بود ولی موفق شد نسب خوب و پاک اجداد پدری خود را به اثبات برساند و با دختر عموی خود حامیه که خون پاکی داشت، ازدواج کند

جالب این است که موضوع ریشه و تبار در زمینه پرورش اسب نیز دیده می شود. اسب های عرب به دو نژاد اصیل و نژادهای پست تر تقسیم می شوند. شیوه جداسازی آنها نیز اینگونه بود که اسبها را ضرب و شتم می کردند و سپس به آنها علف می دادند؛ اسب هایی که شروع به خوردن می کردند نژادشان پست بود و آنانکه نمی خوردند، اصیل بودند

مسئله اصالت در مورد سگ ها نیز حاکم است. وقتی دخترم یک سگ ولگرد را به عنوان سگ خانگی پذیرفت، برخی از آشنایان از اینکه یک سگ بدون شناسنامه را گرفته ایم تعجب کردند

وقتی از اصل و نسب صحبت می کنیم، به منشأ قومی اشاره داریم؛ این درحالی است که اسلام اعلام کرد «میان عرب و عجم فرقی نیست جز به تقوا». به این ترتیب در اسلام به جای ریشه و قومیت، تنها چیزی که اهمیت دارد تدین است

در نوشته های نویسندگان اسلام گرا، مخالفان سیاسی اغلب با این تصور که ریشه یهودی دارند تحقیر می شوند و خائن به ملت لقب می گیرند. نمونه بارز آن یوسف ولی وزیر کشاورزی سابق مصر است که مردم او را دارای اصالتی یهودی می دانستند و از آسیبی که او به دلیل این پیشینه به کشاورزی مصر وارد کرد، سخن می گفتند

عبدالمنعم عبدالرئوف افسر سابق نیروی هوایی مصر و از اعضای اخوان المسلمین در خاطرات خود از دیدار سال 1979 با محمد نجیب رئیس جمهور سابق مصر می گوید و به صحبت فیمابین شان در مورد اینکه جمال عبدالناصر ظاهرا از یهودیانی است که از یمن مهاجرت کرده، اشاره می کند

عبدالرئوف در جایی دیگر می نویسد «ناصر یکی از اعضای سازمان کمونیستی مصر «جنبش دموکراتیک برای آزادی ملی» بود و این درحالی است که این سازمان را یک یهودی به نام هانری کوریل بنیان گذاشته بود»

در مورد حافظ اسد، معمر قذافی و بسیاری دیگر نیز به همین ترتیب گفته می شود که ریشه یهودی دارند. بر اساس این طرز فکر، این خواستگاه افراد است که تعیین می کند اعمالشان چگونه مورد قضاوت قرار گیرد

این نگرش در مورد زندانیان نیز وجود دارد. یک افسر پلیس یک بار به من گفت که ماهیت جنایتکارانه در خون زندانیان نهفته است؛ این مسئله ذاتی و غیرقابل درمان است و به اصل و تبار پست آنها مربوط می شود. یک بارهم با پسر یکی از زمین داران بزرگ صحبت می کردم؛ او معتقد بود که کشاورزان مصری حیله گر هستند و این ویژگی به دلیل تبار پست آنها در مقایسه با زمین داران است. او همچنین ظهور ناصر را به دلیل اشتباه دولت مصر در گشودن ارتش به روی تمام طبقات اجتماعی می دانست

محمد حسنین هیکل در کتاب پاییز خشم با اشاره به اصل و نسب انور سادات رئیس جمهور سابق مصر می نویسد که نام اصلی او ساداتی بوده نه سادات؛ سادات یعنی ارباب و ساداتی یعنی کسی که به ارباب تعلق دارد

هیکل به مادر سودانی و برده بودن پدربزرگ و مادربزرگ سادات اشاره می کند. اینکه آیا سادات واقعا از خانواده ای برده بوده یا خیر برای ما چه سودی دارد؟ ایا هیکل نمی توانست صرفا به انتقاد از عملکرد سادات بسنده کند؟ آیا به جای اشاره به ریشه های جمال عبدالناصر، محکوم کردن سیاست های او برای منتقدانش کافی نیست؟

چرا در گفتمان عرب اینقدر از اصل و نسب صحبت می شود؟ تنها زمانی می توانیم برای این سؤال پاسخی آگاهانه داشته باشیم که نگاه دقیق تری به میراث اجتماعی و مذهبی خود بیندازیم

ما باید این میراث اجتماعی-مذهبی را مورد بازبینی و نقد قرار دهیم تا در آینده، دیگر مردم را بر اساس اصل و نسبشان قضاوت نکنیم

منبع: قنطره

کاهش تمایل جوانان چینی به ازدواج

علیرغم تشویق های دولت، بیکاری زیاد جوانان و نگرانی های مالی آنان، جوانان چینی را از ازدواج و تشکیل خانواده باز می دارد

برای جینگی هو 29 ساله معلم مدرسه در استان شانشی در شمال چین، ازدواج در اولویت نیست. علیرغم اصرار والدینش و ترتیب دادن ملاقات با 20 پسر در طول سه سال گذشته برای او، جینگی مجرد باقی مانده و فوریتی در ازدواج نمی بیند

اما در این زمینه جینگی تنها نیست. بر اساس گزارشی که وزارت کشور چین در ماه ژوئن منتشر کرده است، تعداد ثبت ازدواج در سراسر کشور هشت سال است که روند کاهشی داشته و امسال به کمترین میزان در 37 سال گذشته رسیده است. سال گذشته تنها 6.83 میلیون زوج در سراسر چین ازدواج کردند

در چین روز به روز بر تعداد جوانانی –به ویژه زنان متولد 1990 و 2000- که انتظارات اجتماعی برای ازدواج زودهنگام را نادیده می گیرند، افزوده می شود

طبق آخرین سرشماری، میانگین سن ازدواج در این کشور در سال 2020 به 28.6 سال رسیده که نسبت به سال 2010 چهار سال افزایش داشته است

چرا جوانان و به ویژه زنان در چین در برابر ازدواج مقاومت می کنند؟

یی لیو مدرس مؤسسه لاو چین معتقد است که نابرابری جنسیتی در محیط کاری چین شدید است. این نابرابری شامل سهمیه های جنسیتی تبعیض آمیز و استخدام کمتر زنان متأهل که احتمال بارداری و نیاز به مرخصی زایمان دارند، می شود

این امر بسیاری از زنان جوان را مجبور کرده است که بین شغل خود و تشکیل خانواده یکی را انتخاب کنند

به گفته یی: «وقتی زنان مدت طولانی تری تحصیل کنند، طبیعتا سن ازدواج و مادر شدن به تأخیر می افتد»

کریستا جوان دیگری است که در گفتگو با دویچه وله گفت: «ازدواج لازم نیست». این جوان 25 ساله که مدیر پروژه یک شرکت تولیدی در چین است، افزود: «ازدواج بر دستاوردهای من به ویژه شغلم تأثیر می گذارد»

مشکلات مالی جوانان چینی

رکود اقتصادی اخیر چین، بر عدم تمایل جوانان به ازدواج تأثیر گذاشته است

سال 2023 بیکاری جوانان بین 16 تا 24 سال به رکورد 20.8% رسید

شان یک زن چینی در گفتگو با دویچه وله می گوید در بازار کار کنونی امرار معاش دشوار است. استرس ناشی از پیدا کردن کار باعث شده است که او فرصت و توان لازم برای فکر کردن به ازدواج را نداشته باشد

شیائو گانگ مهندس نرم افزار نیز وضعیت مشابهی دارد. وی می گوید که اخراج های گسترده در صنعت فناوری باعث شده است که او به دلیل ترس از اخراج، مرتبا اضافه کاری کند «وقتی دوستانم از من دعوت می کنند تا با دختران معاشرت کنم، می بینم که دیگر توانی برای بیرون رفتن ندارم»

مبارزه چین با مشکلات جمعیتی

با بی میلی جوانان چینی به ازدواج، نرخ زادوولد در این کشور همچنان روند نزولی دارد. بر اساس گزارش دیده بان حقوق بشر، نرخ باروری در چین از 2.6 تولد به ازای هر زن در اواخر دهه 1980، به 1.15 تولد در سال 2021 رسیده است

دادلی پاستون استاد بازنشسته جامعه شناسی دانشگاه تگزاس می گوید: «چین در حال وارد شدن به یک بحران جمعیتی است»

وی افزود که میانگین سنی جمعیتی چین در حال حاضر 38 سال است. در هند که طبق پیش بینی سازمان ملل، چین را به عنوان پرجمعیت ترین کشور جهان پشت سر خواهد گذاشت، میانگین سنی جمعیت 28 سال است

ماه می انجمن برنامه ریزی خانواده چین پروژه ای آزمایشی را در بیش از 20 شهر به اجرا گذاشت تا به خانواده های دارای دو فرزند یا بیشتر مزایای مسکن، مالیات و تحصیل اختصاص دهد

اما تلاش های دولت بابدبینی گسترده ای در رسانه های اجتماعی مواجه شده است و تعداد کمی از جوانان این طرح ها را مفید می دانند.

کریستا می گوید: «من این طرح ها را مسخره می دانم؛ بسیاری از جوانان همچون من برای یافتن شغل با شرایط دشواری روبرو هستند. چرا مردم باید خانواده تشکیل دهند وقتی به سختی می توانند از نظر مالی خود را تأمین کنند»

منبع: دویچه وله

مترجم: فاطمه رادمهر

نظر شما