twitter share facebook share ۱۴۰۴ تیر ۰۶ 681
اگر بخشی از برنامهٔ هسته‌ای باقی مانده باشد، احتمالاً تا زمانی که موجودیت خود حکومت در خطر نیفتاده، رهبران کنونی ایران تمایلی به کنار گذاشتن کامل این برنامه نخواهند داشت.

پس از چندین روز بحث درباره شدت خسارات حملات ایالات متحده به سه مرکز هسته‌ای ایران، پرسش بزرگ‌تر آن است که سرنوشت ذخیره اورانیوم غنی‌شده این کشور چه شده است. در طول سال‌ها، با گسترش تأسیسات زیرزمینی و سانتریفیوژها، ایران ذخیره چشمگیری برابر با حدود ۴۰۰ کیلوگرم اورانیومِ ۶۰‌درصدی ـ که تنها یک گام تا غنای سلاح فاصله دارد ـ انباشت کرده بود.

اگرچه سازمان‌های اطلاعاتی آمریکا پیش‌تر برآورد می‌کردند که تهران هنوز تصمیم قطعی برای ساخت سلاح نگرفته، اما هم‌زمان هشدار می‌دادند که با توجه به حجم این ذخیره، ایران تنها چند مرحله تا تبدیل اورانیوم خود به بمب فاصله دارد. اکنون تردیدی نیست که مجموعه برنامه هسته‌ای ایران در پی حملات آمریکا و اسرائیل به‌شدت تضعیف شده و تهران برای تولید سوخت تازه در کوتاه مدت با دشواری روبه‌رو خواهد بود.

بااین‌همه، همین نهادهای اطلاعاتی مدت‌ها بر این گمان بودند که اگر ایران احتمال حمله را جدی ببیند، برای حفظ اهرم فشار در مذاکرات، یا جهت ساخت بمب، می‌کوشد ذخیره اورانیوم خود را جابه‌جا کند.

معاون رئیس‌جمهور آمریکا، جِی‌دی ونس، در مصاحبه‌ای روز یکشنبه گفت که واشنگتن مایل است درباره سرنوشت این ذخیره با ایران گفت‌وگو کند. اما پنج‌شنبه، دولت ترامپ ادعای جابه‌جایی اورانیوم قبل از حمله را رد کرد. رئیس‌جمهور ترامپ در شبکه اجتماعی خود نوشت که ذخیره «یا نابود شده یا زیر کوه دفن شده است» و افزود: «برای بیرون بردنش زمان و امنیت کافی نبود؛ خیلی سنگین بود و به‌سختی می‌شد جابه‌جایش کرد!» کارولین لویت، دبیر مطبوعاتی کاخ سفید، نیز تأکید کرد که سازمان‌های اطلاعاتی «هیچ نشانه‌ای» از انتقال اورانیوم به دست نیاورده‌اند.

به گفته مقام‌های آمریکایی، داده‌های اطلاعاتی موجود متناقض است. ارتباطات شنودشده از مقام‌های ایرانی نشان می‌دهد که خود آن‌ها هم ارزیابی واحدی از سرنوشت ذخیره ندارند. بخش‌هایی از تأسیسات نطنز، جایی که گمان می‌رود بخشی از اورانیوم نگهداری می‌شد، آسیب دیده اما کاملاً نابود نشده است. بنابراین جامعه اطلاعاتی هنوز به جمع‌بندی قطعی درباره مقدار اورانیوم باقی‌مانده نرسیده است.

پس از جلسه محرمانه سنای آمریکا در روز پنج‌شنبه، سناتور جمهوری‌خواه لیندسی گراهام تأکید کرد که «هدف عملیات، نابودی یا ضبط کامل اورانیوم نبود» و گرچه سایت‌ها «ویران شده‌اند، اما ایران می‌تواند دوباره آن‌ها را احیا کند.» او افزود: «نمی‌دانم آن ۴۰۰ کیلوگرم اورانیوم دقیقاً کجاست، اما سال‌هاست در فهرست اهداف قرار نداشت.»

ابهام دیگر درباره محل اولیه ذخیره است. ترامپ می‌گوید در فردو بوده؛ دیگران از نطنز سخن گفته‌اند؛ آژانس بین‌المللی انرژی اتمی اعلام کرده که عمده ذخیره در اصفهان نگهداری می‌شد؛ و شماری از کارشناسان نیز از پراکندگی آن سخن گفته‌اند. رافائل گروسی، مدیرکل آژانس، نقل کرده که ایران به بازرسان گفته در صورت احساس خطر، مواد را منتقل خواهد کرد؛ ظرف‌های حاوی اورانیوم به‌قدری کوچک بوده‌‌اند که «به‌راحتی در صندوق عقب یک خودرو جا می‌شدند.»

در روزهای پیش از حمله موشکی آمریکا به اصفهان، نشانه‌هایی از رفت‌وآمد خودروها به این آزمایشگاه‌ها دیده شد. گروسی همچنان معتقد است بخش قابل توجهی از سوخت نزدیک به درجه‌تسلیحاتی در اختیار ایران باقی مانده است: «نمی‌دانم همه را جابه‌جا کرده‌اند یا نه، اما شواهد می‌گوید مقدار زیادی را منتقل کرده‌اند.» مقام‌های اروپایی نیز ارزیابی مقدماتی مشابهی دارند، گرچه می‌گویند مکان دقیق نامعلوم است.

از سوی دیگر، مقام‌های غربی تأیید می‌کنند که بازگشت تأسیسات آسیب‌دیده به وضعیت عملیاتی ممکن است سال‌ها طول بکشد؛ به‌ویژه آن‌که سانتریفیوژ‌های فردو به احتمال زیاد دیگر قابل‌استفاده نیست. این امر خالص‌سازی بیشتر ذخیره را دشوار می‌کند. مارکو روبیو، وزیر خارجه آمریکا، در اجلاس ناتو در لاهه گفت تخریب «تأسیسات تبدیل» در اصفهان ضربه‌ای جدی به توان ایران برای تبدیل گاز اورانیوم به فلز وارد کرده است؛ گامی کلیدی در ساخت بمب.

با وجود عقب‌راندن برنامه هسته‌ای ایران و دشواری تولید سوخت تازه، پرسش اصلی این است که اگر ذخیره‌ای در جایی پنهان شده باشد، ایران چقدر سریع می‌تواند بمب بسازد. در جریان نبرد دو هفته‌ای، اسرائیل شماری از دانشمندان هسته‌ای ایران را کشت. اما اگر کارشناسان کافی جان به‌در برده باشند، تهران می‌تواند با تکیه بر ذخیره پنهان به‌سوی تسلیحاتی کردن پیش بتازد؛ ممکن است زمان به‌دست‌آوردن یک بمب خام تنها چند ماه عقب افتاده باشد، هرچند برنامه گسترده‌تر آسیب جدی دیده است.

جیم هایمز، عضو ارشد دموکرات در کمیته اطلاعات مجلس نمایندگان، در شبکه‌های اجتماعی نوشت: « اگر ایرانی‌ها اورانیوم ۶۰ درصد، سانتریفیوژها و تجهیزات لازم برای تسلیح را به مکانی ناشناخته منتقل کرده باشند، صحبت از نابودی سایت‌ها بی‌معناست. رژیم، هرچه باشد، احمق نیست و این مواد نسبتاً آسان قابل جابه‌جایی است.»

منبع: نیویورک تایمز


چه بر سر فردو آمد؟

سه آیندهٔ محتمل برای برنامهٔ هسته‌ای ایران پس از حملات آمریکا

با عبور جنگ ایران و اسرائیل از فاز نظامی به آتش‌بسی ناپایدار، پرسش اصلی این است که آیا تهاجم نظامی آمریکا و اسرائیل در نهایت به موفقیتی راهبردی خواهد انجامید یا نه؛ و پاسخ این پرسش تا حد زیادی به سرنوشت یک مرکز عظیم غنی‌سازی اورانیوم وابسته است که در دل کوه واقع شده: مجتمع غنی‌سازی سوخت فردو.

در راستای هدف اسرائیل برای جلوگیری از دستیابی ایران به سلاح هسته‌ای، ایالات متحده آخر هفته گذشته این سایت را -به همراه نطنز (تأسیسات غنی‌سازی اورانیوم که قبلاً توسط اسرائیل هدف قرار گرفته بود) و اصفهان (تأسیسات تبدیل اورانیوم که آن هم پیش‌تر توسط اسرائیل بمباران شده بود)- هدف بمباران قرار داد.

در میان این سایت‌ها، فردو احتمالاً مستحکم‌ترین و تخریب‌ناپذیرترین آن‌هاست. این مجموعه که محل تولید و ذخیره‌سازی اورانیوم با غنای بالا (HEU) است، در عمق ۸۰ تا ۱۰۰ متری زمین ساخته شده و با بتن مسلح محافظت می‌شود تا از آسیب‌پذیری در برابر حملات هوایی متعارف مصون باشد. این طراحی برگرفته از تجربیاتی است که ایران از حملات اسرائیل به تأسیسات هسته‌ای دیگر در خاورمیانه کسب کرده بود. گزارش‌ها پیش از آغاز جنگ نشان می‌دادند که حدود ۲۰۰۰ سانتریفیوژ در فردو در حال فعالیت بودند، از جمله سانتریفیوژهای پیشرفته IR-6، که حدود ۳۵۰ عدد از آن‌ها اورانیوم را تا غنای ۶۰ درصدی غنی می‌کردند؛ سطحی که توجیه غیرنظامی ندارد.

گزارش‌ها دربارهٔ میزان خسارت وارده به فردو متناقض هستند. ژنرال دن کِین، رئیس ستاد مشترک ارتش آمریکا، گفت: «ارزیابی‌های اولیه از خسارات جنگی نشان می‌دهند که هر سه سایت مورد حمله، آسیب و تخریب بسیار شدیدی دیده‌اند.» همچنین رافائل گروسی، رئیس آژانس بین‌المللی انرژی اتمی نیز گفته: «با توجه به قدرت مواد منفجرهٔ استفاده‌شده و حساسیت شدید سانتریفیوژها نسبت به لرزش، انتظار می‌رود خسارات قابل‌توجهی وارد شده باشد.»

با این حال، هنوز مشخص نیست که آیا تهران با پیش‌بینی حمله به فردو، اقداماتی برای کاهش آسیب به برنامهٔ هسته‌ای خود انجام داده یا نه؛ اقداماتی مانند انتقال بخشی از HEU به محل دیگر، یا مسدود کردن تونل‌های دسترسی و شفت‌های تهویه. ارزیابی اولیه‌ از سوی نهادهای اطلاعاتی آمریکا این بود که حملهٔ آمریکا نتوانسته ساختمان‌های زیرزمینی فردو را فروریزد، و ایران بخش عمده‌ای از اورانیوم با غنای بالای خود را پیش از حمله خارج کرده است. (کاخ سفید این ارزیابی را «کاملاً نادرست» توصیف کرده است.)

وضعیت فردو مستقیماً بر احتمال واگذاری برنامهٔ هسته‌ای توسط ایران یا ادامهٔ پیگیری برای دستیابی به سلاح هسته‌ای، پس از جنگ، اثر می‌گذارد. در ادامه، سه سناریوی ممکن بر اساس میزان واقعی خسارت به فردو بررسی شده‌اند.

سناریوی اول: فردو و اورانیوم با غنای بالا آسیب دیده‌اند اما هنوز قابل استفاده‌اند

ایالات متحده در حمله به فردو از بمب‌های نفوذگر GBU-57 استفاده کرد؛ سلاحی که بیشترین شانس را برای نفوذ به تأسیسات زیرزمینی داشت. اما اگر حمله فقط بخشی از فردو را تخریب کرده باشد، یا اگر ایران توانسته بخشی از HEU خود را حفظ کند، بعید است تهران حاضر به کنار گذاشتن برنامهٔ هسته‌ای خود شود؛ مگر اینکه حملات بیشتری در کار باشد.

ایران از پیش از انقلاب ۱۳۵۷ به دنبال توسعهٔ توانمندی هسته‌ای بوده و این برنامه بخشی از هویت ملی، غرور تاریخی و مقاومت در برابر دخالت‌های خارجی قلمداد می‌شود. افزون بر این، حکومت روحانیون تحت رهبری علی خامنه‌ای سابقهٔ طولانی‌ای در مقاومت و نه در واکنش‌های عمل‌گرایانه دارد.

اگر بخشی از سالن‌های زنجیرهٔ سانتریفیوژها ــ فضاهایی که سانتریفیوژها به‌صورت متوالی به هم متصل می‌شوند تا سطح غنی‌سازی اورانیوم را افزایش دهند ــ همچنان قابل استفاده باشند، ممکن است حکومت تصمیم بگیرد که در برابر قدرت نظامی آمریکا و اسرائیل تاب آورده و دوباره به آستانهٔ تولید سلاح هسته‌ای نزدیک شود یا حتی مستقیماً به‌سوی ساخت سلاح حرکت کند. این سناریو به‌ویژه در صورتی محتمل‌تر می‌شود که بخش‌هایی از برنامه‌های تسلیحاتی ایران نیز از حملات جان سالم به در برده باشند. (البته لازم به ذکر است که فعالیت‌های بعدی ایران در فردو یا سایت‌های دیگر، احتمالاً به‌راحتی توسط سایر کشورها قابل شناسایی خواهد بود.)

اگر سالن‌های سانتریفیوژ به‌طور کامل تخریب شده باشند و عملکرد خود را از دست داده باشند، ایران ممکن است مجبور به پذیرش محدودیت‌هایی در برنامهٔ هسته‌ای‌اش شود؛ زیرا امکان بازگشت سریع به غنی‌سازی نخواهد داشت. با این حال، اگر بخشی از برنامهٔ هسته‌ای باقی مانده باشد، احتمالاً تا زمانی که موجودیت خود حکومت در خطر نیفتاده، رهبران کنونی ایران تمایلی به کنار گذاشتن کامل این برنامه نخواهند داشت.

در این سناریو، فردوی نیمه‌فعال تنها وقفه‌ای موقت در برنامهٔ هسته‌ای و مناقشه‌های پیرامون آن ایجاد می‌کند. اگر ساختار سیاسی ایران و دکترین نظامی اسرائیل تغییری نکند، احتمال حملات مجدد اسرائیل به تاسیسات باقی‌ماندهٔ ایران تقریباً قطعی خواهد بود، چه ایالات متحده در این حملات مشارکت کند یا نه.

سناریوی دوم: فردو کاملاً نابود شده و هیچ اورانیوم با غنای بالایی باقی نمانده است

در حالت دیگر، اگر فردو ــ از جمله سالن‌های زنجیره‌های سانتریفیوژ ــ به اندازه‌ای آسیب دیده باشد که بدون بازسازی اساسی قابل استفاده نباشد و ایران موفق به انتقال اورانیوم غنی‌شدهٔ خود هم نشده باشد، آنگاه ایران به‌ناچار باید در مذاکرات هسته‌ای عقب‌نشینی کند؛ به‌ویژه اگر در ازای آن ضمانت‌هایی در مورد امنیت نظام، رفع تحریم‌های اقتصادی و امکان ادامهٔ استفادهٔ صلح‌آمیز از انرژی هسته‌ای دریافت کند.

رهبران ایران در این حالت احتمالاً چنین محاسبه می‌کنند که با توجه به زمان طولانی و دشواری بازسازی، فایده‌ای در مقاومت در مذاکرات وجود ندارد؛ به‌ویژه اگر سامانه‌های موشکی و زیرساخت‌های مربوط به تسلیحاتی‌سازی نیز آسیب دیده باشند. افزون بر این، هرگونه بازسازی در فردو به‌راحتی قابل رصد خواهد بود و همین امر می‌تواند به حملات دوبارهٔ آمریکا یا اسرائیل منجر شود.

با وجود این، به‌خاطر پایبندی دیرینهٔ ایران به برنامهٔ هسته‌ای بومی، احتمال ازسرگیری پنهانی آن در آینده وجود دارد. از همین رو، نظارت سنگین آژانس انرژی اتمی احتمالاً لازم خواهد بود تا مانع بازسازی مخفیانهٔ برنامه شود؛ حتی اگر در کوتاه‌مدت چنین کاری دشوار به نظر برسد، اما در آینده ممکن است شرایط برای بازسازی و پنهان‌کاری مساعدتر شود.

سناریوی سوم: فردو عمدتاً سالم مانده است، چه اورانیوم منتقل شده باشد یا نه

در کم‌احتمال‌ترین اما نگران‌کننده‌ترین سناریو، فردو ممکن است تا حد زیادی دست‌نخورده باقی مانده باشد. شاید اقدامات پیشگیرانهٔ ایران ــ مانند دفن ورودی‌های زمینی تونل‌ها یا شفت‌های تهویه ــ مؤثرتر از حد انتظار بوده‌اند. یا اینکه بمب‌های GBU-57 به‌اندازه‌ای که پیش‌بینی می‌شد مؤثر واقع نشده‌اند.

اگر بخش‌های زیرزمینی حیاتی فردو علی‌رغم تخریب زیرساخت‌های سطحی سالم مانده باشد، ایران ممکن است به این نتیجه برسد که تسلیحات متعارف قادر به نابودی این مرکز نیستند.

چنین وضعیتی پیامدهای متعددی خواهد داشت:

ایران توانایی غنی‌سازی اورانیوم در سطوح بالا را حفظ می‌کند.

نخست‌وزیر اسرائیل، بنیامین نتانیاهو، و جانشینانش خواهان حملات تکمیلی خواهند شد و احتمالاً تلاش می‌کنند تا به بمب‌های نفوذگر پیشرفته‌تری دست یابند تا خودشان کار فردو را یک‌سره کنند.

منطقه از ثبات پساجنگی بهره‌مند نخواهد شد، زیرا برنامهٔ هسته‌ای ایران عملاً پابرجا خواهد ماند.

ایران احتمالاً تلاش خواهد کرد تا تأسیسات هسته‌ای آیندهٔ خود را به‌اندازهٔ فردو یا حتی بیشتر، در برابر حملات هوایی مصون کند. برای نمونه، تأسیسات زیرزمینی‌ای که در نزدیکی نطنز و در کوه کلنگ‌گزلاء ساخته شده و در سال ۲۰۲۴ کشف شد، عمیق‌تر از فردو است و بازرسان بین‌المللی هرگز از آن بازدید نکرده‌اند. طبق گزارش فایننشال تایمز، این سایت «دست‌کم چهار ورودی تونلی دارد که مسدود کردن آن‌ها دشوارتر است و تالارهای زیرزمینی آن نیز فضای بیشتری دارند.»

بسیاری از تأسیسات هسته‌ای ایران در ابتدا مخفی بودند و سال‌ها بعد کشف شدند. بنابراین بعید است ایران برنامهٔ هسته‌ای خود را تنها به سایت‌های شناخته‌شدهٔ فعلی محدود کرده باشد. افزون بر این، تهران در گذشته سایت‌هایی را پیش از بازدید آژانس، پاک‌سازی و تخریب جزئی کرده است. برخی از این سایت‌ها ــ مانند لویزان‌شیان، ورامین و تورقوزآباد ــ در حملات اخیر هدف قرار نگرفتند و ممکن است احیا شده یا در آینده مورد استفاده قرار گیرند.

در این سناریو، احتمال اینکه ایران در مذاکرات هسته‌ای از برنامه‌اش صرف‌نظر کند، بسیار پایین است. بلکه ممکن است روند دستیابی به آستانهٔ تسلیحاتی را از سر بگیرد و تلاش کند زیرساخت‌های دیگر، از جمله سامانه‌های موشکی و تأسیسات تسلیحاتی‌سازی را بازسازی یا تقویت نماید.

اگر توان غنی‌سازی ایران عمدتاً حفظ شده باشد، رهبر جمهوری اسلامی ممکن است تصمیم بگیرد مستقیماً به‌سوی ساخت بمب اتمی پیش برود و با انجام یک آزمایش، عضویت خود را در باشگاه هسته‌ای اعلام کرده و دشمنان را با تهدید بازدارندگی هسته‌ای مواجه کند. نتیجهٔ نهایی در واقع می‌تواند همان چیزی باشد که اسرائیل و آمریکا را به حمله به فردو ترغیب کرد.

منبع: شورای آتلانتیک



نظر شما