twitter share facebook share ۱۳۹۵ آذر ۱۵ 1095

شهروند غیر مسلمان عضوی از جامعه اسلامی است که با داشتن عقیده غیر اسلامی، حق مشارکت فعالانه در پیشبرد اداره امور جامعه خود را داشته و از حقوق فردی، مدنی، سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی بهره ­مند می­باشد. بر حاكم وحكومت اسلامى لازم است كه با همه مردم حتى اقليت ‏هاى دينى نيكوترين رفتارها را داشته باشد و به عقیده آیت الله سید محمد شیرازی فرقى نمى ‏كند كه این اقلیت از پیروان اديان الهى مانند مسيحيان باشند يا پيروان مكاتب ديگر مانند برهمنان.

اميرمؤمنان، على عليه‏ السلام مى‏ فرمايند: «قلبت را از دوستى ومحبت ولطف نسبت به مردم لبريز كن و [در هنگامه حكومت وقدرت] همچون حيوانى وحشى ودرنده‏ خو مباش كه فرصت را براى خوردن آنان غنيمت شمارى، [پس بدان] كه مردم دو گروه‏ اند: يا برادران دينىِ تو هستند، يا همانند تواند در آفرينش».

مدارا کردن و سازگاری با مردم از مستحبات شرعی است و دین استوار ما به آن ترغیب کرده است. رسول خدا (صلی الله علیه و آله) فرمود: پروردگار من مرا به سازگاری با مردم فرمان داده است هم چنانکه به انجام فرایض و واجبات دستور داده است.
و باز فرمود: سه چیز است که اگر در انسان نباشد، عمل او کامل نیست: تقوا و پارسایی که او را از معصیت و نافرمانی خدا باز بدارد و خلق نیکویی که بدان وسیله با مردم بسازد و حلم و نرمشی که با آن جهل جاهلان و نابخردان را رد کند.

سازگاری با مردم، حکمی عمومی است و اختصاص به مردم مسلمان ندارد بلکه با غیر مسلمانان نیز باید مدارا کرد و رفتار متناسب داشت. روایت شده است که امیر المؤمنین (علیه السلام) روزی در راه کوفه با شخصی غیر مسلمان همراه شده بود؛ به یک دو راهی رسیدند که می بایستی از همدیگر جدا می شدند. امیرمؤمنان چند قدم با آن شخص همراهی کرد، آن شخص پرسید: مگر شما به کوفه نمی رفتید؟ امیر المؤمنین پاسخ داد: چرا، ولی حق همصحبتی آن است که انسان چند قدمی رفیق خود را بدرقه کند و این، کمال مصاحبت و همراهی است و پیامبر (صلی الله علیه و آله) به ما چنین دستوری داده است.

و از شگفت ترین چیزهایی که درباره عدالت امیر مؤمنان در ارتباط با مردم غیر مسلمان نقل شده چیزی است که شعبی روایت کرده است: روزی امیرالمؤمنین به بازار رفت، اتفاقاً یک مرد نصرانی را دید که زرهی می فروخت. علی (علیه السلام) زره را شناخت و فرمود: این زره مال من است و داور میان من و تو قاضی شهر باشد. گویند قاضی در آن زمان، شریح بود و خود علی (علیه السلام) او را بر کرسی قضاوت نشانده بود، وقتی در نزد قاضی حضور یافتند شریح پرسید یا علی چه می فرمایید؟ علی (علیه السلام): این، زره مال من است مدتی است که از من دزدیده شده و اکنون در دست این مرد می بینم. شریح: هان، تو چه می گویی؟ مرد نصرانی: من علی را دروغگو نمی شناسم اما زره مال خود من است. شریح: یا علی! زره در دست اوست آیا شما شاهد و گواهی بر گفتار خود دارید؟
علی (علیه السلام): شاهد و گواهی ندارم. مرد نصرانی: من شهادت می دهم که اینگونه قضاوت و داوری فقط از پیامبران ساخته است؛ امیر نزد قاضی حاضر می شود و قاضی بر ضد او حکم می کند. یا امیر المؤمنین به خدا سوگند این زره مال شماست و من هنگامی که شما در اردو و سپاه خویش حرکت می کردید شما را دنبال کردم و آن را که از روی شتر خاکستری افتاد برداشتم و اکنون به وحدانیت خدا و رسالت محمد (صلی الله علیه و آله) گواهی می دهم. علی (علیه السلام) فرمود: حالا که مسلمان شدی آن زره مال تو باشد و علاوه بر آن او را بر یک اسب نجیب هم سوار کرد.

در رویدادی دیگر از امیر مؤمنان (علیه السلام) چیزی نقل شده است که پیشینه تاریخی قانون تأمین اجتماعی به حساب می آید، همان که امروزه در کشورهای غربی مورد عمل است و علی (علیه السلام) در آن قانون میان شهروند مسلمان و غیر مسلمان فرق نگذاشته است. راوی گفت: مرد سالخورده و نابینایی از مردم سؤال می کرد و کمک می خواست. علی (علیه السلام) گفت: موضوع چیست؟ گفتند: مردی نصرانی است. علی (علیه السلام) گفت: از او کار کشیدید و وقتی پیر شد او را رها کردید؟! از بیت المال برای او مستمری بدهید.

امام صادق (علیه السلام) فرمود: حتی یک نفر یهودی هم اگر با تو همنشین شد با او نیکو همنشینی کن. و در سخنی دیگر روایت نمود: «پيامبر صلى ‏الله‏ عليه‏ و‏آله خالد بن وليد را [در رأس سپاهى] به سوى بحرين روانه كرد. در جنگ، خون گروهى از يهود و نصارى و مجوس (زرتشتيان) به خطا و به ناحق ريخته شد. خالد نامه‏ اى براى رسول خدا فرستاد وگفت: در جنگ خون مردمى از يهود ونصارى را به خطا و به ناحق ريختم و سپس ديه آن‏ها را به مبلغ هشتصد درهم پرداخت كردم، واين مسأله در مورد مردمانى از مجوس نيز رخ داده است كه درباره آن‏ها به من دستورى نداده ‏ايد. پيامبر براى او نوشتند: ديه آنان نيز مانند ديه يهوديان ومسيحيان است وفرمود كه آن‏ها نيز اهل كتاب ‏اند».

سماعه گويد: از امام جعفر صادق عليه ‏السلام در مورد قتل اهل ذمه به دست مسلمان سؤال كردم، فرمودند: «اين مسأله شديدى [بسيار سختى] است و مردم تحمل آن را ندارند. بنابراين بايد به خانواده آن ذمى ديه كامل يك مسلمان داده شود تا جلو قتل مردم سرزمين ‏هاى فتح شده وكسانى كه در ذمه (پناه) مسلمانان هستند، گرفته شود. سپس فرمودند: اگر قرار باشد هر مسلمانى كه بر فردى ذمى خشمگين شد، او را بكشد وزمينش را بگيرد وبه خانواده او هشتصد درهم بپردازد، قتل اهل ذمه رواج خواهد يافت، در حالى كه بر مسلمانان حرام است كه يك ذمى را به ظلم به قتل برسانند. قتل فردى كه در پناه مسلمانان است و جزيه را پذيرفته و آن را مى ‏پردازد و منكر آن نيست، بر مسلمانان حرام است».

همچنين امام صادق عليه ‏السلام مى ‏فرمايند: «بين اهل ذمه در مورد خودشان قصاص در قتل يا جرح وجود ندارد، بلكه جزاى جنايت، اخذ مال از محكوم براى مجنىٌ عليه است واگر مجرم مالى نداشت بر امام [حاكم] مسلمين است كه خسارت را بپردازد، چون آنان به او جزيه مى‏ پردازند..»..

از اميرالمؤمنين عليه ‏السلام روايت است كه رسول خدا صلى ‏الله‏ عليه ‏و‏آله‏ فرمودند: «بر زنان اهل ذمه بدون اجازه وارد نشويد». همچنين فرمودند: «هر كس اهل ذمه را بيازارد چنان است كه مرا آزار داده است».

نتیجه آنکه حقوق شهروندان غیر مسلمانان براساس قاعده کلی «لهم ما لنا و علیهم ما علینا» می­باشد. بدین­گونه که تمامی حقوق و وظایفی که برای شهروندان مسلمان مشروع دانسته شده ـ جز در چند مورد جزئی ـ برای شهروندان غیر مسلمان نیز به رسمیت شناخته می­شود.

*برگرفته از کتاب اسلام و جهانی شدن نوشته آیت الله سید محمد شیرازی

 

نظر شما