twitter share facebook share ۱۳۹۵ دی ۲۹ 868

مطالعات اخیر سازمان های پژوهشی گویای افول دینداری و افزایش چشمگیر بی دینان در جهان است، امری که به جوامع غربی محدود نگشته و دامنگیر کشورهای اسلامی نیز شده است.

به دلیل اهمیت موضوع جمعی از پژوهشگران و اساتید دانشگاه کشور عراق، طی نشستی در مؤسسه تحقیقاتی-پژوهشی آیت الله شیرازی برای بررسی دلایل رشد الحاد به بحث و گفت و گو نشستند.

در ابتدای جلسه دکتر حکمت بخّاتی در باره بسترهای بی دینی و نحوه شکل گیری و توسعه آن به ارائه توضیحانی پرداخت.

وی با بیان اینکه ریشه لغوی «الحاد» در ادبیات عرب به معنی اعراض و رویگردانی است و نه نفی خالق، کاربرد الحاد به معنای خداناباوری را متأثر از اندیشه ها و نظریات سه فیلسوف بنام غربی: مارکس، داروین و فروید دانست.

به گفته او: این اثرگذاری در حالی است که هیچکدام از این فیلسوفان مبنای نظریات خود را بر خداناباوری قرار نداده و در خصوص الحاد سخن نرانده اند.

برای نمونه داروین محور سخنان خود را بر زندگی انسان پس از خلقت قرار داده و در باره زندگانی پیش از آفرینش سکوت اختیار می کند؛ فروید بدون پرداختن به مسئله نفی خالق، بحث جدایی و قطع ارتباط بین انسان و خدا را مطرح کرده و مارکس با جمله معروف خود «دین افیون ملت هاست» سعی خود را معطوف به بیان تأثیر منفی دین و به ویژه کلیسا بر جوامع بشری نموده و در این میان سخنی پیرامون الحاد بر زبان نیاورده است.

اما سنگ بنای اندیشه الحاد، توسط «برتراند راسل» فیلسوف بنام انگلیسی پایه ریزی شد و به همین دلیل می توان او را نظریه پرداز اصلی و معمار اندیشه الحادی دانست.

درحالیکه مؤمنان و اندیشمندان مسلمان برای اثبات وجود خدا به برهان نظم استناد کرده و عملکرد بی نقص و هماهنگی موجود بین پدیده های خلقت را دلیل روشنی بر وجود خدا می انگارند؛ راسل این حقیقت را نفی نموده، جهان آفرینش را محصول یک تصادف و دین را زائیده ترس بشر می داند.

متأسفانه مؤمنان در ابتدای طرح این مسائل، فاقد تحلیل های علمی کافی برای پاسخ به شبهات وی بودند و نظم جهان و وجود خالق را از بدیهیات عقلی بر می شمردند؛ راسل نیز می کوشید با طرح سؤال هایی همچون: «چرا خداوند دنیا را با نظم و نسق کنونی و نه به شکلی دیگر آفرید؟» در اذهان معتقدان به خدا تشکیک ایجاد کند.

دکتر بخّاتی در پایان خاطر نشان کرد: علی رغم فاصله ای که راسل بین علم و دین ایجاد نمود، در سالهای بعد دانشمندان رویکرد دینی یافتند و به پژوهش های علمی خود رنگ مذهبی دادند.

پس از بیان این سخنان سایر مهمانان به ارائه نظرات خود در خصوص چرایی رشد اندیشه دین گریزانه پرداختند.

حجت الاسلام شیخ مرتضی معاش رئیس مؤسسه نبأ نوگرایی در جهان را مهمترین دلیل پیدایش و بالندگی الحاد دانست و بی دینی را در ادامه روند مدرنیسم جهانی برشمرد. وی با بیان اینکه پیشرفت دانش و تکنولوژی از بشر امروز موجودی خودخواه و خودشیفته ساخته که نسبت به همه چیز از جمله به آفریدگار خویش احساس بی نیازی می کند، یادآور شد که همین انسان مغرور هنگامیکه در دام سختی ها و مشکلات گرفتار می شود به فطرت خداجوی خویش بازگشته و دست به دامان پروردگار خود می شود.

حجت الاسلام معاش همچنین یکی دیگر از دلایل رشد بی دینی را بحران روحی عمیقی می داند که بشر امروز به آن مبتلا گشته است؛ بحرانی که گاه به شکل احساس پوچی، شکست و سرگردانی در زندگی جلوه گر می شود.

دکتر عدنان صالحی مدیر مرکز المستقبل نیز ضمن بیان این امر که باید بین ملحدان و خداناباوران تمییز قائل شد، تأکید کرد که گرچه بسیاری از ملحدان خود را پایبند به هیچ دین و مسلکی نمی دانند اما خدا را باور دارند.

وی اما یکی از دلایل مهم ظهور دین گریزی به ویژه در بین مسلمانان را درگیری های فرقه ای، تروریسم اسلامی و دیکتاتوری در کشورهای مسلمان نشین دانست و با اشاره به این مطلب که بیشترین افراد بی دین را جوانان 20 تا 30 سال تشکیل می دهند خاطر نشان ساخت: ناسازگاری بین سنت و مدرنیته، عدم انطباق دین با مقتضیات زمان و عدم پاسخگویی دین به نیازهای نسل جدید موجب شده است که آنان در معرض فشارهای روحی و روانی شدید قرار گرفته و راه چاره را در بی دینی بجویند.

در پایان نشست، دکتر بخّاتی با ارائه آماری بر مدعای دکتر عدنان صالحی صحه گذاشت و بیشترین ملحدان در کشورهای اسلامی را شهروندان سه کشور مغرب، عربستان و مصر دانست؛ سه کشوری که همزمان بیشترین تعداد مدارس سلفی را نیز در خود جای داده اند.

نظر شما