حجت الاسلام والمسلمین دکتر مرتضی جوادی آملی آشنا نبودن به ادبیات صلح را از مشکلات اصلی تحقق صلح دانست و به خبرنگار شفقنا گفت: مانع جدی در مسیر صلح این است که هر کسی خود را صد در صد می داند و عین حق می پندارد و فکر می کند اگر نظری دارد و رأیی برای او هست، او عین حق است و طبعاً باعث می شود که اگر کسی مخالفتی با او کند فکر می کند که مخالفت با حق و دین انجام داده است.
استاد حوزه علمیه قم و رییس بنیاد بین المللی علوم وحیانی اسرا معتقد است: ما الان بیش از ۲۰ سال است که از منطق و قلمرو جنگ بیرون آمدیم، اما همچنان تریبون ها و بوق های جامعه ما بر طبل جنگ می کوبند.
متن گفت و گوی شفقنا با حجت الاسلام والمسلمین جوادی آملی را می خوانید:
* صلح و امنیت یکی از مسایلی بوده که ذهن بشر را همواره به خود مشغول داشته است خصوصا در سال هایی که ناامنی و جنگ بر زندگی مردم سایه انداخته است. چشم انداز کلی درباره صلح و همزیستی در جامعه چگونه است؟
جوادی آملی: بحث اصلی در آموزه های توحیدی، بحث وحدت است یعنی قبل از اینکه مباحث جنگ و صلح مطرح شود فضا، فضای وحدت امت اسلامی است زیرا معیارهای وحدت که عبارتند از راه و راهنما از طرف خدای عالم بیان شده، این راه را کتاب یعنی قرآن مجید مشخص می کند و راهنما هم انبیاء الهی هستند که این دو می تواند محور وحدت باشد. ضمن اینکه این راه عین راهنما و راهنما هم عین راه است. بنابراین از جایگاه اندیشه دینی، برای امت اسلامی آنچه که خداوند راضی است و بدان برای جامعه اسلامی هم رضایت می دهد مسأله وحدت امت اسلامی است، زیرا با داشتن راه و راهنمای واحد علی القاعده نباید اختلاف، یا تشدد و تفرقه ای وجود داشته باشد. احیاناً اگر در فضای جامعه و امت اسلامی که از راه و راهنمای واحد استفاده می کنند در مباحث جزئی و خصوصاً مباحثی که به منطقه الفراق جامعه اسلامی برمی گردد اختلافی وجود داشته باشد در اینجا منطق قرآن این است که «إِنَّما المؤمنونَ إِخوَهٌ فاصلِحوا بَینً اًخوًیکُم وَاتَّقوا الله لعلَکُم تُرحَمونَ» یعنی چون فضای ایمانی را بایستی با محور اخوت و برادری بست، اگر در فضای منطقه الفراق و مسایلی که خدای عالم دست بشر را در آن منطقه باز گذاشته اگر اختلاف سلیقه و نظری وجود داشت بایستی این اختلاف نظرها را به وحدت رساند و در عین حال بین جامعه، گروه ها و فرقه های اسلامی وحدت بر مبنای اخوت ایجاد کرد.
* راهبرد اساسی قرآن درباره امت اسلامی و همزیستی آنها بر مبنای چیست؟
جوادی آملی: این سوال پاسخ روشنی دارد و آن وحدت است زیرا اگر کسی تبعیت از قرآن به عنوان راه و انبیاء، اولیا و ائمه معصومین (ع) اجمعین را به عنوان راهنما داشته باشند طبعاً جامعه به سمت وحدت و اتحاد گرایش پیدا می کند و ممکن است کمترین اختلاف در مسایل اجتماعی و منطق الفراق شکل بگیرد. این نکته را هم اضافه کنم وقتی امت اسلامی بر مبنای وحدت راه و راهنما ساخته می شوند راه صلح و دوستی فراهم است. زیرا اگر نقاط مشترکی وجود نداشته باشد صلح یک ابزار ناتوان و ناکارآمدی بیش نخواهد بود زیرا آنچه که می تواند فضای صلح را اصلاح کند و زمینه را برای مصالحه افراد در جامعه فراهم سازد آن روح ایمانی و آشنایی با حقیقتِ راه و راهنمایی است که از جایگاه کتاب و سنت معرفی می شود بنابراین ما مباحث صلح را بر اساس اندیشه های اسلامی در رتبه دوم داریم و رتبه اول راهبرد اساسی، عبارتند از وحدت و توحید جامعه است.
*برای اینکه یک جامعه بخواهد به صلح دست پیدا کند از چه اصولی باید پیروی کند؟
جوادی آملی: البته صلح یک حقیقتی است که برای راهیابی به او بایستی که برخی از مقدمات و زمینه ها به درستی فراهم شود و بخش دیگر این است که موانع را هم بایستی برطرف کرد تا آن زمینه ها فراهم شود. در خصوص زمینه هایی که می تواند صلح را برای جامعه اسلامی به ارمغان آورد و اختلاف را تبدیل به یک فرصت برای جامعه کند و نه تهدید، نیازمند یکسری امور هستیم، اولاً بایستی اختلاف را به عنوان یک فرصت برای جامعه تلقی کرد و نه یک تهدید، زیرا اگر اختلاف به مخالفت و مخالفت به معاهدت تبدیل نشود آن اختلاف یک فرصت برای جامعه اسلامی است.
* چگونه یک اختلاف می تواند فرصتی برای جامعه به حساب آید؟
جوادی آملی: برای اینکه نقطه نظرات مختلف از زوایا و جنبه های گوناگون می تواند جلوه های بهتر و کامل تری را برای نظام، جامعه و امت اسلامی فراهم آورد، نفس اختلاف موجب تهدید نیست، اگر ما با اختلاف بتوانیم به درستی عمل کنیم و تعامل شایسته ای داشته باشیم می تواند برای کشور فرصت باشد و جامعه را به سمت تعالی پیش ببرد. این مطلب اول است که نگاه ما به اختلاف نظر در بدو امر باید یک نگاه مثبت باشد و اگر بخواهد یک نگاه تهدیدی باشد قطعاً زمینه برای وحدت و صلح فراهم نخواهد شد. نکته دیگر این است که در صلح ادبیاتی لازم است که متاسفانه جامعه امروز ما با ادبیات صلح آشنا و نتایج و آثاری که صلح می تواند برای جامعه به ارمغان آورد آشنا نیست.
* چه چیزهایی در جامعه می تواند مانع اصلی در مسیر تحقق صلح باشد؟
جوادی آملی: مانع جدی در مسیر صلح این است که هر کسی خود را صد در صد می داند و عین حق می پندارد و فکر می کند اگر نظری دارد و رأیی برای اوست، او عین حق است و طبعاً باعث می شود که اگر کسی مخالفتی با او کند فکر کند که مخالفت با عین حق و دین انجام داده است. هیچ کدام ما غیر از معصوم، مطابق با حق نیستیم، سعی و تلاش همه ما این است که مطابق با حق حرکت کنیم اما هیچ کدام عین حق و صدق نیستیم، بلکه تلاش می کنیم به حق و صدق نزدیک شویم. جامعه انسانی باید اینگونه بیندیشد و تفکر کند که تلاش و کوشش او بخشی از مسایلی است که می تواند انسان را به حق نزدیک کند و اینگونه نیست که همه ما صد در صد باشیم. اگر کسی خواست با معصوم مقابله کند، موفق نخواهد شد چون معصوم حق است، ولی احتمال خطا کردن غیر معصوم یعنی هر عالم، دانشمند، اندیشمند، یا حتی کارشناس ماهر در دین وجود دارد پس نباید خود را صد درصد ببیند، اگر جامعه احساس کند که حق است طبیعی است که صلح اتفاق نمی افتد. مانع بزرگ در مسیر صلح خودرأی بودن، مستبد بودن و خود را عین حق و صدق دانستن و دیگران را مخالف با حق و صدق دانستن است. مسأله بعد این است که بایستی این معنا را همه ما دریابیم که در مسأله صلح اینطور نیست که همه آنچه را که ما فهمیدیم همان باید در معاهدات صلح رعایت شود بلکه در صلح باید آنچه که نقاط قوت ماست را به صحنه بیاوریم و از دیگران هم بخواهیم نقاط قوت خود را به صحنه بیاورند و آن نقاط ضعف یا حتی مورد تشکیک کنار گذاشته شود و از آن باورهای صد درصد ما که فکر می کنیم قدر متیقن است باید لحاظ شود تا همه مشارکت کنیم.
معنای صلح غیر از معنای تبعیت است، عده ای فکر می کنند که ما در مسأله صلح تبعیت داریم. در حالی که ما یک وحدت داریم و یک تبعیت. در تبعیت طبیعی است که انسان باید رأی خود را کنار بگذارد یک رأی متاعی را بپذیرد و از آن تبعیت کند ولی ما در صلح تبعیت نداریم بلکه وحدت داریم و مراد از وحدت این است که ما می توانیم بخشی از یک مجموعه باشیم و سهم خود را در این فضا داشته باشیم. اگر مستدل تر و برهانی تر حرکت کنیم سهم بیشتری خواهیم داشت. این گونه مسایل متاسفانه در جامعه ما آموزش داده نشده و در مسایل صلح اجتماعی و سیاسی متاسفانه تفاوت صلح که یک نوع وحدت مرتبه دوم است را با تبعیت متوجه نشدیم و فکر می کنیم که اگر کسی با شخصی صلح می کند یعنی باید از دیگری تبعیت کند و این چیزی است که باعث شده متاسفانه جامعه به آن مسیر صلح خودش حرکت نکند.
* ایده های صلح مدارانه مخصوصاً در منطقه ای که در آن زندگی می کنیم و کشورهای اسلامی اکثراً در خدمت یک قدرت و در دست گروه خاصی قرار گرفته است، اینکه ایده صلح مدارانه در دست گروه خاص قرار داشته باشد چقدر باعث می شود این ایده به بیراهه برود؟
جوادی آملی: بله همینطور است. عرض کردم چون جامعه ما آشنای با ادبیات و منطق صلح نیست متاسفانه بهره ای از منافع صلح نداریم. صلح حدیبیه یکی از بهترین و ارزشمندترین صلح هایی است که به دست خود رسول گرامی اسلام و با بدترین و دشمن ترین دشمنان اسلام و پیامبر(ص) اتفاق افتاد، یعنی با قبایلی مثل قبیله قریش و قبایل دیگری که با پیامبر(ص) دشمنی می کردند، اما پیامبر گرامی اسلام معنای صلح را در آنجا به اصحاب و یاران خود تفهیم کرد و حاضر شد که از آن اعتقادات اولیه خود در فضای اجتماع برتر دست بکشد وگرنه در فضای اجتماع اصلی و امت اسلام این را پذیرفت. وقتی یک مسلمان با یک مشرک، معاهده صلح می بندد به این معنا نیست که این مشرک باید صد درصد به باورهای یک مسلمان پایبند باشد و او را بپذیرد بلکه مهم است این است که آن منافع مشترک و مصالحی که برای طرفین تعریف می شود مورد توجه قرار بگیرد لذا حتی پیامبر از لقب شریف خودشان که رسول الله است صرف نظر کرده و به خدای عالم که بسم الله الرحمن الرحیم بود به بسمک اللهم اکتفا فرمودند و این منطق صلح را خود پیامبر انجام دادند و به جهانیان و خصوصاً جهان اسلام تفهیم فرمودند. خداوند سوره مبارکه فتح را در این فضا نازل کرد که جامعه اسلامی اولاً به منطق صلح آشنا باشند و ثانیاً صلح را حتی در مدار بین مسلم و مشرک قرار دهند؛ یعنی دشمنی بین پیامبر و مشرکین بالاتر از این فرض نمی شود که خداوند عالم فرمود که «ان اشد الناس عداوۀ للذین آمنوا الیهود و الذین اشرکو» مشرکین دشمن ترین دشمنان پیامبر گرامی اسلام بودند اما پیامبر با آنها معاهده صلح را امضا کرد و در سایه معاهده صلح امت اسلام را پیش برد و فتح مکه بر اساس صلح حدیبیه شکل گرفته است اما چون جامعه ما با منطق صلح و ادبیات صلح آشنا نیست و یک مقدار قوه قهریه و توان نظامی که احیاناً برای بخشی حاصل می شود را به عنوان تمام قدرت به کار می گیرند و باعث می شود که صلح که یکی از زمینه های خوب برای رشد جامعه است متاسفانه از دست برود.
* در سخنان خود مطرح کردید که صلح حدیبیه باعث فتح مکه شد، اما در میان عده ای این مساله مطرح است که ممکن است صلح باعث سلطه کفار بر ما شود پس خیلی آن را بر نمی تابند. این مساله را چگونه می توان اصلاح کرد در اینجا وظیفه دولتمردان اسلامی چیست؟
جوادی آملی: یک بحث، بحثِ خود معاهدات و بندهای صلح نامه است و بحث دیگر بحثِ اجرای آن است. تمام بندهای صلح نامه ای که امام حسن مجتبی (ع) با دشمن ترین دشمنان اسلام و قرآن یعنی معاویه بست عزت اسلام، عزت مسلمین و عزت جامعه مسلمین را تعمیم می کند اما فردای همان روز یا همان لحظه معاویه این معاهده را زیرپا گذاشت. آنچه که ما فعلا از صلح انتظار داریم این است که مصالح امت اسلام، منافع ملی جامعه اسلامی و آنچه که در جهت خیر و کمال جامعه است از جایگاه معاهده و به بهترین وجه تعمیم شود اما اگر احیاناً کفار و دیگران خواستند در مقام اجرا القائاتی داشته باشند در اینجا قدرت نظامی و قدرت سیاسی ایران یا هر کشور دیگری که طرف صلح قرار می گیرد کارآمد خواهد بود و اجازه نخواهد داد که بندهایی که در این صلح نامه آمده است مورد آسیب قرار بگیرد. ما باید فرق بین صلح نامه و معاهده صلح را با اجرای صلح را بدانیم و مجریان صلح را در فضای معاهده قرار دهیم و بگوییم که برنامه، بندها و عهدهایی که در این صلح وجود دارد چگونه است.
* آشنا نبودن با ادبیات صلح را از جمله موانع تحقق صلح عنوان کردید آیا موانع دیگری هم بر سر راه رسیدن به این صلح وجود دارد؟
جوادی آملی: مشکل ترین مانع ما عدم آشنایی با منطق صلح و اهداف و منافع صلح است و ما فکر می کنیم که احیاناً کسانی که می خواهند معاهده ای را ایجاد کنند بایستی که صد در صد آنچه را که رأی و نظر یک طرف است را ملاک قرار دهند و این عملاً صلح نیست و تبعیت است و طبیعی است که طرف مقابل به تبعیت تن نخواهد داد. اگر ما بفهمیم که معنای صلح غیر از معنای پیروزی جنگ مدارانه است و بایستی با یک تدبیری این مسأله را پیش برد، قطعاً نوع دیگری با صلح معامله خواهیم کرد.
* متولیان دینی چگونه می توانند در راه تحقق صلح ایفای نقش کنند؟
جوادی آملی: اگر همانطور که جامعه، جنگ، دشمنان و متجاوزان را خوب تجربه کرده است و در دفاع ۸ ساله با آشنایی به منطق متجاوز آشنا بود و به خوبی عمل کرد به منطق صلح هم آشنا شود و منافع و مصالحی که برای امت اسلام از جایگاه صلح تامین می شود را به درستی بداند، قطعاً مسیر به گونه ای دیگر طی خواهد شد. ما الان بیش از ۲۰ سال است که از منطق و قلمرو جنگ بیرون آمدیم، اما همچنان تریبون ها و بوق های جامعه ما بر طبل جنگ می کوبند؛ پس طبیعی است که جامعه نمی تواند فضای صلح را بفهمد و تجربه کند و آموزش ببیند، اگر ما همچنان کشور را در یک فضای جنگی، فضای مقابله با تجاوز و اینگونه داشته باشیم، طبیعی است که مباحث صلح و معاهدات ارزشمند صلح که می تواند منافع و مصالح جامعه اسلامی را تامین کند موفقیتی نخواهد داشت. من فکر می کنم که یکی از جهات ضعف این رابطه همین مسأله است که ما هنوز نتوانستیم از فضا و قلمرو مباحث جنگی و تبعات آن بیرون بیاییم. اگر به این سمت برویم و بوق ها و تریبون های تبلیغاتی ما همچنان بر طبل جنگ نکوبند به پیروزی می رسیم. معنای صلح، عقب نشینی و شکست نیست، بلکه منطق صلح هم مثل منطق جنگ برای فتح و ظفرمندی است. عده ای فکر می کنند که صلح مساوی با شکست است. درحالی که صلح مثل جنگ هم می تواند پیروزی و موفقیت داشته باشد همانگونه که برای پیامبر گرامی اسلام در فضای صلحِ حدیبیه آورد. این تفکر که صلح را مساوی با شکست و عقب نشینی بدانیم، اجازه نمی دهد جامعه با این منطق آشنا شود، امیدواریم که این آموزش های وحیانی بتواند برای جامعه ما موثر باشد.
منبع: شفقنا
messages.comments