twitter share facebook share ۱۳۹۶ تیر ۲۴ 2007

سازمان خواربار و کشاورزی ملل متحد (فائو) در گزارشی اعلام کرد که «73% از مردم جهان که بیشتر آنان را ساکنان مناطق روستایی تشکیل می دهند، به خدمات اجتماعی دسترسی ندارند. این در حالی است که برای تأمین ما یحتاج و نیازهای اولیه این افراد، کافی است که 2% از تولید ناخالص کشورهای جهان را به آنان اختصاص دهیم. در این میان سهم زنان از تأمین خدمات اجتماعی به مراتب کمتر از مردان است چراکه زنان اکثراً در زمینه‌ها و بخش‌های غیررسمی کار می‌کنند».

در ماده «22» منشور جهانی حقوق بشر که در سال 1948م منتشر شد، آمده است: «هر انسان به عنوان یک عضو از اعضای جامعه، باید از تأمین خدمات اجتماعی برخوردار باشد...». همچنین منشور در ماده «25»، گستره این خدمات و حمایت های اجتماعی را بیان کرده، می نویسد: «هر انسانی باید در شرایط بیکاری، بیماری، عجز و ناتوانی، بیوگی، پیری و حالات دیگر که توانایی تهیه ما یحتاج زندگی را از دست می‌دهد، مشمول تأمین خدمات اجتماعی باشد...».

حمایت و خدمات اجتماعی یکی از حقوق مسلم و اساسی هر انسانی است. این خدمات می‌تواند نقش مهمی در از بین بردن فقر یا کاهش آن ایفا کند، همچنین مساوات و عدالت اجتماعی را تحقق بخشیده و از کرامت انسان پاسداری نماید. سازمان‌ها و مراکز حقوق بشر سعی دارند که وسعت خدمات اجتماعی را گسترده‌تر ساخته، تمام اقشار جامعه را زیر پوشش قرار دهند و در زمینه‌های بیشتری مانند: امور زنان، کارگران، خانواده، کودکان، جوانان، بهداشت و بحران‌ها و بلاهای طبیعی، به فعالیت و ارائه خدمات بپردازند.

89 عضو کنفرانس سازمان بین‌المللی کار بر این امر توافق کردند که سیاست ها و راهکارهای جدیدی ارائه دهند تا آنان که تحت حمایت هیچ سازمان و ارگانی نیستند در اولویت برنامه های حمایتی و خدمات اجتماعی کشورها قرار گیرند. همچنین سازمان بین‌المللی کار، با هدف بهبود خدمت رسانی و ارائه حمایت های اجتماعی به تعداد بیشتری از نیازمندان، اقدام به راه اندازی کمپینی جهانی کرد و این کمپین به مرور با عنوان بسته حمایت اجتماعی در جهان معروف شد.

بسته حمایت اجتماعی مجموعه‌ راهکارهایی است که درآمد ها و خدمات اجتماعی را برای تمام اقشار جامعه به‌خصوص قشر مستضعف مهیا می‌سازد. آنچه در این بسته به نیازمندان ارائه می شود، عبارت است از: تأمین ما یحتاج نیازمندان به‌صورت نقد یا کالا (مانند حقوق بازنشستگان، کمک به معلولین خانواده‌ها، کودکان، بیکاران و تأمین خدمات برای آنانکه شغل خود را از دست داده اند و نیز گروه‌های کم درآمد)، تأمین هزینه برخی از خدمات اجتماعی (مانند بهداشت، آب آشامیدنی، فاضلاب، آموزش، تأمین غذا، مسکن و... که طبق اولویت‌های یک جامعه این هزینه ها تأمین می‌شود).

سؤال مهم این است که چرا اسلام ایجاد «همبستگی اجتماعی» را در سایه «تأمین خدمات اجتماعی» دیده است؟ و ابزارهایی که اسلام برای دست‌یابی به عدالت اجتماعی و صلح و آرامش مورد استفاده قرار داده چیست؟

در مرحله اول، اسلام همه مسلمانان را به کار و فعالیت و تولید و سرمایه‌گذاری تشویق کرده و با ارج نهادن به کار و ایجاد شوق و رغبت به فعالیت های اقتصادی، سعی در نهادینه ساختن عدالت اجتماعی و خدمت رسانی به مردم نموده است. آیات و روایات چندی بر این سازوکار اسلام دلالت دارند، از جمله آیه شریفه: « هو الذي جعل لكم الأرض ذلولاً فامشوا في مناكبها وكلوا من رزقه وإليه النشور؛ اوست که زمین را برای شما رام قرار داد بنابراین بر اطراف و جوانب آن راه روید و از روزی خدا بخورید، و برانگیختن مردگان و رستاخیز به سوی اوست».

در این خصوص روایاتی نیز از اهل‌بیت ـ علیهم السلام ـ وارد شده که برخی از آنها از این قرار است: «ان الله يحب المحترف الأمين؛ خداوند کارگر امانتدار را دوست می‌دارد»، «اعمل لدنياك كأنك تعيش أبدا واعمل لآخرتك كأنك تموت غدا؛ برای آبادانی دنیای خویش چنان تلاش کن که گویی تا ابد زنده هستی و برای آبادانی آخرتت چنان کار کن که گویا فردا به دیار آخرت سفر می‌کنی»، «من بات كالا عن طلب الحلال، بات مغفورا له؛ هر کس که شب را به صبح رساند و آن روز مشغول به کسب روزی حلال بوده باشد، مورد آمرزش الهی قرار می‌گیرد». ارج نهادن اسلام به کار و کارگران به اندازه ای است که رئیس دولت اسلام پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله ـ دست پینه بسته کارگر را به دست گرفته و آن را می‌بوسد و می‌گوید: «هي يد يحبها الله ورسوله؛ این دستی است که خدا و پیامبرش آن را دوست دارند».

از جهت دیگر اسلام از بیکاری نهی نموده و فرد تنبل و تن پرور را بار سنگینی بر دوش جامعه توصیف می‌کند. انسان کاهل، عزت و کرامت خویش را از دست داده، نزد خدا بی‌ارزش است و دعایش مستجاب نمی‌شود، علاوه بر این جامعه نیز ارزشی برای او قائل نخواهد بود. در روایتی از اهل‌بیت ـ علیهم السلام ـ آمده است: «إياك والكسل والعجز فإنهما يمنعانك من حظك من الدنيا والآخرة؛ از کسالت و تنبلی پرهیز کن چراکه این دو، تو را از روزی‌ات در دنیا و آخرت دور می‌کنند»، همچنین «ملعون من ألقى كله على الناس؛ از رحمت الاهی دور است کسی که وبال گردن مردم باشد».

در راستای تشویق به کار و پرهیز از بیکاری، اسلام توانسته سازوکارها و ابزار عملی مورد نیاز یک زندگی‌ آبرومندانه را برای قشر مستضعف ارائه دهد؛ اقشاری مانند کودکان، زنان، سالخوردگان، ناتوانان، معلولان و غیره که بیش از پیش به حمایت دولت و جامعه نیازمند هستند.

اسلام مسؤولیت تأمین هزینه زندگی افراد بی‌بضاعت و کسانی که به دلیل ناتوانی امکان اشتغال ندارند را بر اولیای شرعی آنان قرار داده است؛ البته این امر منوط به این است که اولیای شرعی خود توانایی این کار را داشته باشند. مثلاً مرد وظیفه دارد نفقه همسر خویش را بپردازد؛ بلکه نفقه یکی از حقوق شرعی زن به شمار می رود خواه فقیر باشد و خواه ثروتمند. والدین نیز وظیفه دارند که هزینه زندگی فرزندان را تأمین کنند؛ اما اگر تهیدست بودند و فرزند ثروتمند بود، در آنصورت فرزند است که وظیفه پرداخت نفقه والدین را بر عهده خواهد داشت.

حال اگر ولی شرعی قدرت پرداخت نفقه را نداشته، یا مفقود، اسیر و مرده باشد، تأمین مایحتاج زندگی خانواده او بر عهده «تأمین اجتماعی» است و دولت مکلف است که به ایشان کمک کرده، نیازشان را رفع نماید و اگر درآمد ولی شرعی کفاف هزینه‌هایش را نمی‌دهد، دولت کمک هزینه ای را به وی اختصاص دهد.

اسلام افراد را به انفاق، نیکوکاری و دلجویی از فقرا تشویق می‌کند. اگر فرد مستمند و فقیری تقاضای کمک کند و مسلمانان درحالیکه قدرت یاری رسانی به او را دارند، از کمک رسانی به وی اجتناب ورزند، همگی مرتکب گناه شده اند. چراکه دستگیری از نیازمندان واجب کفائی است (بدین‌معنا که بر تمام مسلمانان واجب است مگر اینکه تعدادی در حد نیاز به این واجب عمل کنند) پس اگر همه از آن سرباز زنند، گناه کرده‌اند.

اسلام توجه ثروتمندان را به فقرا جلب نموده و عواطف واحساسات آنان را نسبت به قشر ضعیف جامعه تحریک می کند؛ از‌این‌رو هیچ‌یک از سوره‌های قرآن خالی از تحریک عواطف و احساسات نیست. آیات قرآن به ثروتمندان چنین گوشزد می کند که فقرا امانتی در دست آنان هستند و دارایی ثروتمندان تنها ملک آنها نیست بلکه فقرا و مستمندان نیز در آن سهمی دارند: « وفي أموالهم حق معلوم للسائل والمحروم؛ همانا که در اموالشان برای سائل و محروم حقی معلوم است» (معارج: 24 و 25) و همچنین به آنان تذکر می دهد که مالک حقیقی اموال، خداوند متعال است و آنان تنها امانتدار و سرپرست این اموال هستند و باید آن‌گونه که مالک حقیقی برنامه‌ریزی کرده، آن را خرج کنند.

حضرت آیت‌الله العظمی شیرازی می‌فرمایند: «واضح و روشن است که پیوند و همبستگی بین فرد و جامعه به صلح و آرامش منجر خواهد شد، هر فرد در جامعه باید دلسوز دیگر انسان ها بوده و کسب رضایت آنان را هدف قرار ‌دهد. اگر پیوند و همبستگیِ مدنظر دین اسلام بین فرد و جامعه ایجاد شود، فرزندان در نیازهای اولیه زندگی تأمین هستند و از امنیت اقتصادی برخوردارند. اما اگر جامعه دچار اختلاف طبقاتی شود و برخی از فقر گسترده رنج برده و برخی دیگر ثروت های کلان جامعه را در انحصار خود درآورند، رشته پیوند و همبستگی سست خواهد شد آنگاه است که صلح و آرامش جای خود را به نابسامانی‌، تظاهرات، انقلاب و جنگ می‌دهد».

از آنچه گفته شد نتیجه می‌گیریم که اسلام اولین مجری تأمین خدمات اجتماعی برای همه اقشار جامعه به‌خصوص نیازمندان و تهی‌دستان است و این کار را طی مراحل ذیل اجرایی نموده است:

1. مسؤولیت توانگران جامعه است که برای تأمین یک زندگی آبرومندانه برای نیازمندان و محتاجانی که توانایی تهیه مایحتاج زندگی خود را ندارند، تلاش کنند؛ از جمله ضعیف ترین اقشار جامعه می‌توان به فرزندان بی‌سرپرست، سالخوردگان، ناتوانان جسمی و حرکتی و بیکاران اشاره کرد. امام صادق ـ علیه السلام ـ می‌فرمایند: «أيما مؤمن منع مؤمناً شيئاً مما يحتاج إليه وهو يقدر عليه من عنده أو من عند غيره، أقامه الله يوم القيامة مسوداً وجهه، مزرقة عيناه، مغلولة يداه إلى عنقه، فيقال: هذا الخائن الذي خان الله ورسوله ثم يؤمر به إلى النار؛ اگر مؤمنی درحالیکه از مال کافی بهره داشته و می تواند به دیگران کمک کند، از این کار ابا ورزد و مؤمن دیگر را در تأمین مایحتاج زندگی یاری نکند، خداوند متعال روز قیامت او را سیه چهره یا با چشمانی کور و دستانی بر گردن بسته شده محشور نماید. آنگاه ندا رسد که این کسی است که به خدا و پیامبرش خیانت کرده، سپس دستور می‌‌آید که او را به آتش افکنند».

2. تأمین نیازهای زندگی افراد نیازمند به عهده دولت است؛ دولت موظف است که همه مایحتاج و مواد لازم و ضروری فرد نیازمند و خانواده‌اش را از راه بیت‌المال تأمین کند.

3. طبق دستور اسلام این دولت است که وظیفه تهیه مایحتاج زندگی را در حالاتی مانند: بیماری، ناتوانی، سالخوردگی، بیوگی، بیکاری قانونی (بیکاری بدلیل عدم وجود کار) بر عهده دارد. پس اگر شخصی به دلیل بیماری یا سالخوردگی نتواند کار کند و کسب روزی نماید و فرزندی هم نداشته باشد که توان تهیه مایحتاج او را داشته باشد، در این صورت دولت است که وظیفه دارد مایحتاج زندگی را برای وی فراهم کند.

4. دولت موظف است تا با استفاده از همه ابزارهای موجود، نیازمندان و مستمندان جامعه را شناسایی کند. باید گروه‌هایی مسؤولیت کاوش و جستجو را به عهده داشته و گزارشات را در اختیار مسؤولین قرار دهند؛ چراکه ممکن است این افراد به مسؤولین دسترسی نداشته باشند یا موانعی بین آنان و مسؤولین دولتی وجود داشته باشد. در تاریخ امیرمؤمنان علی ـ علیه السلام ـ نقل شده است که ایشان به این امر اهمیت فراوانی می‌دادند، برای همین جایی را اختصاص داده بودند که افراد نامه‌های خود را در آنجا انداخته و از این راه با امام ارتباط برقرار می کردند.

نویسنده: جميل عودة ابراهيم

مترجم: محمد منوری

نظر شما