تحولات تاریخ معاصر یکی از بزرگترین چالشهای زندگی و تاریخ امت اسلامی به شمار میآید. نخستین جرقه های این تغییر و تحولات با فروپاشی دولت عثمانی زده شد؛ در پی این فروپاشی امت اسلامی که دچار نوعی رکود و عقب ماندگی شده بود، شاهد ظهور و قدرت گیری افرادی شد که به امید کسب پیشرفت و دستاوردهای فرهنگی و اقتصادی، افکار و اندیشه های غرب زده خود را به جامعه تزریق کردند.
تهاجم فرهنگی غرب یکی از خطرات بزرگی است که هر جامعه ای را مورد تهدید قرار می دهد چراکه همه مردم قدرت بررسی و تجزیه و تحلیل تغییرات روی داده را ندارند؛ پس چون نمی توانند این تحولات و پیشرفت های سریع را هضم کنند، در مقابل سیل فرهنگ و اندیشه های وارداتی تسلیم شده و از قرار دادن جایگزینی برای آن عاجز اند.
نسل جدید و جوانان امروز میراث گذشتگان را قدیمی و تاریخ گذشته تلقی می کنند و آرزوهایی در سر می پرورند که تحقق آن را با پایبندی به سنت و فرهنگ کهن خود در تضاد می بینند؛ ضمن اینکه گاه این سنت و اندیشه ها در طول تاریخ با خشونت و رفتارهای غیر انسانی همراه بوده و از این رو در جوانان نوعی تنفر و دلزدگی ایجاد کرده است. این درحالی است که افکار و آداب و رسوم امروزی، ظاهری به شدت زیبا و فریبنده دارد و با شعارها، آرزوها و امیدهایی همه پسند همراه است که تمدن و همراه شدن با تغییر و تحولات زمان یکی از ویژگیهای فریبنده آن است.
در این میان مردم دچار سرگشتگی و حیرت میشوند چراکه در گذشته افرادی با چماق مقدسات و خشونت و افراطیگری، جاهلیت را بر آنها تحمیل میکردند ، و گروهی دیگر که به روزبودن و غرب زدگی آنها را از ریشه خود جدا ساخته تا نظام سرمایه داری و پرولتاریا را به مردم تحمیل کنند .
با این اوصاف طبیعی است که در تخییر بین این دو امر، بشر به سمت غرب گرایی حرکت نموده، از اصالت خویش دست بردارد و نظام باورها و ارزش های خود را تغییر دهد. این درحالی است که گرایش افراطی و به دور از اندیشه به هریک از دو سوی ماجرا امری مذموم است. اگر کسی در گذشته زندگی کند، در تعصب و افراطیگری و سختی غرق خواهد شد و اگر به کلی از سنت و باورهای تاریخی خود جدا شود و رو به سوی تجدد آورد، دچار نوعی غرور، تکبر و خودخواهی در قدرت و بینش خود گشته و بهطور کامل در آن ذوب میگردد.
در این میان اعتدال گرایان بدون توجه به سنت و مدرنیته کوشیدند تا رشد و فهم و دستاوردهای مثبت گذشته را با پویایی و شور و هیجان زندگی امروزی درآمیخته و نوعی آگاهی و بلوغ را به نمایش گذارند. آنان برای اقدامات اصلاحی خود به دور از ابزارهای هیجانی، تنها بر سخن گفتن و بکارگیری کلمات تکیه کردند و از این طریق موفق شدند تا تفکر و بینش افراد را تحت تأثیر خود قرار دهند.
بیشک راه اصلاحاتی را که این افراد بر اساس اعتدال گرایی و آزادی انتخاب و اندیشه گشودند، می تواند مردم را از افتادن در دام غرب زدگی رهانیده و نوآوری و به روز شدن را بدون از دست دادن ارزشها و اصول به آنان هدیه دهد.
باید توجه داشت که غربزدگی لازمه مدنیت و نوآوری نیست، بلکه بیشتر ابزاری جهت نابودی گذشته و تمام پلهای ارتباطی بین انسان و حافظه تاریخی او محسوب می شود. در حقیقت غربزدگی بین انسان و سنت ها و تجارب بشر فاصله انداخته و با خوی اشرافی گری خویش همچون فرمانروایی نوظهور، آدمیان را به بردگی می کشد. این غربزدگی استعماری در بعضی کشورها به بروز بحران هویت انجامیده و شرایط مخربی را فراهم کرده است که به مراتب از مشکلات ناشی از عقبماندگی بدتر است.
اصول، ماهیت و عملکرد اصلاحات اعتدالی مغایر با هرگونه غربزدگی است. چراکه اصلاحات به دنبال تجدد، بهبود شرایط و رفع معضلات و مشکلات جامعه با حفظ دستاوردها و تجارب مفید گذشته است. اصلاحات همچنین به رشد و شکوفایی تواناییها و استعدادها و تقویت قوا و بهکارگیری منابع داخلی می اندیشد ازاینرو برای رسیدن به اهداف خود به چند چیز نیازمند است:
ـ برنامه ای راهبردی که بتواند این پروژه را بهطور مداوم با نظریههای تئوری و عملی خود تغذیه کند و ابزار و عناصر مورد نیاز تحول و تجدد را به خوبی درک نماید.
ـ پروژه ای عملیاتی که به تغییر و اصلاحات پرداخته و اندیشه اصلاحی را به یک بینش فراگیر و مردمی تبدیل کند و در این راه بر نظم کارآمد فعالیتها و بهکارگیری استعدادها تکیه نماید.
ـ پایه گذاری جامعه به صورتی که بتواند این پروژه اصلاحی را به سرانجام رسانیده و به یک زمینه به هم پیوسته برای عملی شدن ان تبدیل گردد .
آیتالله العظمی سیدمحمد شیرازی(ره) یکی از بزرگترین پیشگامان حرکت های اصلاحی بهشمار میآید. شاید بتوان گفت که ایشان جزو اولین کسانی بودند که اصلاحات اجتماعی را مطرح کرد و با درک ضرورت تغییر و تحولات متناسب با نیاز جامعه به نشر آن پرداخت. نظریههای اصلاحی ایشان در بین مردم بازتاب گسترده ای داشت و آثار عظیم و ارزشمند به جای مانده از او گواه این ادعاست. پروژه اصلاحاتی ایشان بر چند پایه استوار بود:
1. این پروژه اصلاحی توسط مرجعیتی بزرگ و اصیل و مردمی حمایت میشد و از آنجا که مرجع عالیقدر خود حرکت اصلاحی امت را به سمت به روز شدن و پیشرفت، مدیریت می کرد این حرکت چارچوب دینی و شرعی می یافت؛ بهخصوص اینکه ارزشهایی چون اخلاص و پرهیزکاری و تقوا در ایشان به خوبی نمایان بود و تاریخ به پاکی و درستی و استقامت آن بزرگوار گواهی میداد. اصلاحات در مرجعیت خاندان شیرازی حرکتی نوبنیاد نیست، بلکه از دیرباز بزرگان این قوم ستیز و جهاد علیه ظالمان و مستکبران را فریاد میزدند. می توان نخستین گام های اصلاحگرایانه را از زمان میرزای شیرازی بزرگ و فتوای تحریم تنباکوی ایشان دانست؛ پس از او نیز میرزا محمدتقی شیرازی رهبر انقلاب دهه 20 عراق این راه را ادامه داد و در نهایت این میراث به آیتالله العظمی سیدمحمد شیرازی(ره) رسید و ایشان اصلاحات را در کل جهان و در خاورمیانه به طور خاص دنبال نمود.
2. افکار اصیل و به روز زیادی را میتوان در پروژه اصلاحاتی آیت الله شیرازی مشاهده کرد. غنی بودن این خط فکری توانست انقلابها و حرکتهای فکری متعددی را رهبری کند و بر احزاب و گروههای مختلفی تأثیرگذار باشد.
این نهضت بدنبال آن است که افکار و اندیشه های خود را از آموزههای قرآن کریم با برداشتی امروزی الهام گیرد تا بتواند بسیاری از مشکلات ناشی از غربزدگی و عقبماندگی جوامع اسلامی را حل و فصل نماید. آیتالله شیرازی(ره) همیشه بر سه آیه قرانی که متضمن مفاهیم آزادی، امت واحده و اخوت و برادری است تأکید داشتند و معتقد بودند که این سه آیه میتواند محور نجات مسلمانان قرار گیرد. البته ایشان به آیات دیگری که برگرفته از این سه آیه بودند و از نظر مفهومی به آنها وابستگی داشتند نیز اشاره نموده و تأکید میکردند؛ آیاتی همچون «آیه شورا، آیه صلح و عدم خشونت، آیه تعدد و چندگانگی، آیه سازماندهی و...».
3. یکی از عناصری که پروژه اصلاحاتی آیتالله شیرازی را بر پروژه های مشابه برتری می بخشد پویایی و حرکت است. آیت الله شیرازی به دنبال آن است که حرکت و تکاپوی اسلامی از روی عقل و تدبیر و نه از روی هیجان و شور افراطی باشد، تا بتواند تأثیر مثبتی در جامعه بگذارد. ایشان در کتاب ارزشمند خود «راه بیداری مسلمانان» مجموعه نظریهها و پیشنهاداتی برای این حرکت اطلاحی مطرح کردهاند، مانند: آگاهسازی، سازماندهی فعالیتهای مردم به شکل مسالمتآمیز و به دور از خشونت، رعایت ارزشهای اخلاقی در فعالیتهای اسلامی مانند شکیبایی، گشاده دستی، برآورده کردن حاجات مردم، خودکفایی و همکاری و... .
4. آیتالله العظمی شیرازی به دنبال بنیانگذاری رکن اساسی اصلاحات بود که از دید ایشان این رکن عبارت بود از: مؤسسات و ارگانهای اصلاحگر در جامعه که می توانند یک حرکت مردمی به سمت تکامل و پیشرفت به وجود آورند.
5. یکی از عناصر مهم در پروژه آیتالله شیرازی استقلال ایشان و عدم وابستگی به ارگانها و احزاب و سازمانهای سیاسی است چراکه تبعیت از یک بینش سیاسی، درستی و پاکی پروژه اصلاحات را به خطر میاندازد و آن را بازیچه سیاستمداران و منافع آنها می کند.
6. روشنفکری عاقلانه و منطقی و همزیستی با دگر اندیشان یکی دیگر از ویژگیهای مهم این پروژه اصلاحی است که در مراحل مختلف باید پاس داشته شود. ضعف امت در قبال تهاجم فرهنگی نمیتواند توجیه مناسبی برای بستن جامعه باشد، بلکه باید نوعی آزادی و روشنفکری متوازن و متعادل در ارتباط با دیگران ایجاد نمود تا بدون اینکه تبعیت مطلق از غرب و یا کنارهگیری کامل از ارزشها و سنت های خود رخ دهد، بتوان از تجربیات دیگران استفاده کرد و این یک ویژگی مثبت در این پروژه است. آیت الله شیرازی همه را به گفتوگوی آزاد با جهان غرب فرا می خواند تا از این طریق موانع ایجاد یک رابطه سازنده و سوء تفاهم های ایجاد شده بین طرفین از بین رود، در این صورت است که غرب میتواند با اسلام صحیح و واقعی آشنا شود. ایشان همچنین در پروژه اصلاحی خود به فکر نجات غرب از آثار مخرب جهانی شدن نیز بود تا بدین وسیله جهان را از شر ناهنجاریها نجات داده و موجب ترقی آن شود.
مترجم: سید محمد منوری
messages.comments