شاید چشمگیرترین و زیباترین تقسیمبندیهای تغذیه در قرآن، طبقهبندی مواد غذایی به حلال، طیب و حسن در برابر حرام، خبیث و سوء باشد.
1. غذای طیب(پاک تکوینی)
غذای طیب یا پاک تکوینی که گاه از آن، به پاک علمی تعبیر میکنیم، آن است که هماهنگ با نظام اجباری کائنات باشد؛ یعنی با نظام اجباری ساختمان دستگاه گوارش هماهنگی داشته باشد. لقمهای که از مری گذشت، به اجبار در اسید معده و محیط قلیای روده در برابر ترشحات گوناگون غدد قرار میگیرد و به اجبار، اعمال هضم و جذب صورت میگیرد. به عنوان مثال، سنگها خورده نمیشوند و ترشحی هم برای هضم آنها آفریده نشده است. بنابراین، اگر عناصر موجود در لقمه، با ترشح و محیط گوارش، سازگار باشد، طیب است و اگر طیب نباشد، سازگاری و هماهنگی با بدن ندارد و موجبات مسمومیت تدریجی بدن را فراهم میکند.
2. غذای حلال(پاک تشریعی)
حلال از ریشهی حِل، به معنای باز شدن عقده و گرهگشایی است. در واقع، غذای حلال، گرهگشای عقدههایی است که جای خوراکهای حرام را پر کرده و نمیگذارد که آلودگیها جای شایستگیها را بگیرد. دامنهی اثر غذای حلال، بیشتر از غذای طیب است؛ بدین معنی که طعامهای پاک تکوینی، سر و کارشان با هضم و جذب غذاست و اگر خبیث باشند، فقط موجب ابتلائات جسمی میشوند، در صورتی که خوراکهای حرام، علاوه بر آن که در بدن دگرگونیهایی ایجاد میکنند، سلامت محیط و امنیت اجتماعی را نیز تغییر میدهند؛ لازم به توضیح نیست که غذاهای تهیه شده از بهرههای ربا و قمار و تقلب و تزویر و ...، چگونه دگرگونساز اجتماع هستند.
غذاهای خبیث وارد دستگاه گوارش میشود، اسهالی پیش میآید، مسمومیتی ایجاد میکند، هضم و جذب نشده و دفع میگردد. درمان آن نیز بدون دغدغه انجام میگیرد و اگر تکرار نشود، اثری بر جا نخواهد گذاشت یا کمتر در ایجاد عارضه، مؤثر خواهد بود. اما غذای حرام، از آن جا که راه تهیهاش درست نیست، علاوه بر آن که در بدن غیرمتعادل و مضطربی وارد میشود که هضم و جذبش به خوبی صورت نمیگیرد، در احشاء و امعای اجتماع نیز ابتلائاتی به وجود میآورد و مردم را نسبت به هم بدبین میسازد و باعث سلب اعتماد افراد به یکدیگر میگردد.
قرآن بر این اساس، مردم عصر حاضر را در سه دستهی زیر طبقهبندی میکند:
الف) دانشمندان غذاشناس: کسانی که غذاهای پاک تکوینی را به خوبی شناخته و در انتخاب غذاهایی که دارای عناصر لازم و کالری ضروری و هضم و جذب موافق و دفع راحت باشند و به انسان، شادابی و طول عمر بدهد، استادند. این دسته، کسانی هستند که جز غذاهای طیب و سازگار و پاک تکوینی به جنبههای دیگر غذایی، کمتر توجه میکنند.
ب) مؤمنین پر و پا قرص: کسانی که در درجهی اول به انتخاب غذاهای پاک تشریعی و حلال میپردازند و اگر به دقت تعالیم اسلام را متوجه باشند، غذایشان پاک تکوینی و طیب نیز خواهد بود. از این روست که غذای مؤمن، هم پاک دنیایی و هم پاک دینی است. هم حلال است و هم طیب. قرآن نیز این مراتب را رعایت فرموده و از آن جا که مؤمنین جز حلال نمیخورند، آنان را تنها به طیب بودن غذایشان متوجه می سازد و میفرماید:
«یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا اسْتَجیبُوا لِلّهِ وَ لِلرَّسُولِ إِذا دَعاکُمْ لِما یُحْییکُمْ وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللّهَ یَحُولُ بَیْنَ الْمَرْءِ وَ قَلْبِهِ وَ أَنَّهُ إِلَیْهِ تُحْشَرُونَ*وَ اتَّقُوا فِتْنَةً لاتُصیبَنَّ الَّذینَ ظَلَمُوا مِنْکُمْ خَاصَّةً وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللّهَ شَدیدُ الْعِقابِ*وَ اذْکُرُوا إِذْ أَنْتُمْ قَلیلٌ مُسْتَضْعَفُونَ فِی الأَرْضِ تَخافُونَ أَنْ یَتَخَطَّفَکُمُ النّاسُ فَآواکُمْ وَ أَیَّدَکُمْ بِنَصْرِهِ وَ رَزَقَکُمْ مِنَ الطَّیِّباتِ لَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ[1]»
«اى کسانى که ایمان آورده اید! دعوت خدا و پیامبر را اجابت کنید هنگامى که شما را به سوى چیزى مىخواند که شما را حیات مىبخشد! و بدانید خداوند میان انسان و قلب او حائل مى شود، و (همه شما در قیامت) نزد او گردآروى مىشوید! و از فتنهاى بپرهیزید که تنها به ستمکاران شما نمىرسد؛ (بلکه همه را فرا خواهد گرفت؛ چرا که دیگران سکوت اختیار کردند.) و بدانید خداوند کیفر شدید دارد! و به خاطر بیاورید هنگامى را که شما در روى زمین، گروهى کوچک و اندک و زبون بودید؛ آن چنان که مىترسیدید مردم شما را بربایند! ولى او شما را پناه داد؛ و با یارى خود تقویت کرد؛ و از روزىهاى پاکیزه بهرهمند ساخت؛ شاید شکر نعمتش را به جا آورید!»
نمونهی اعلای آن را در مورد پیامبران که از هر گونه خطا و معصیت به دورند، میتوان یافت؛ هنگامی که میفرماید:
«یا أَیُّهَا الرُّسُلُ کُلُوا مِنَ الطَّیِّباتِ وَ اعْمَلُوا صالِحاً إِنِّی بِما تَعْمَلُونَ عَلِیمٌ [2]»
«اى پیامبران! از غذاهاى پاکیزه بخورید، و عمل صالح انجام دهید، که من به آنچه انجام مىدهید، آگاهم.»
اما برای پایدار ماندن مراتب استحکامی دین و اجتماع و سلامت افراد، رسم قرآن بر این است که مردم را به طور کلی متوجه هر دو جنبهی حلال و طیب بودن غذا میسازد و میفرماید:
«فَکُلُوا مِمَّا غَنِمْتُمْ حَلالاً طَيِّباً وَ اتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحيمٌ[3]»
«ولى اکنون از فدیه ها و آنچه به غنیمت گرفتهاید بهره ببرید که براى شما حلال و پاکیزه است، و از خدا پروا کنید که خدا آمرزنده و مهربان است.»
ج) بقیهی مردم.
بنابر آنچه ذکر آن گذشت، حقیقتاً کسی که توانست غذا را با نام خدا شروع و به شکر خدا به پایان رساند، طعامش شفادهندهی اوست؛ طیب است و با هضم و جذب طبیعی، او را تغذیه و مشروب میسازد. ولی به عنوان مثال، کسی که با برداشت قسمتی از مال یتیم، سفرهای انداخت و بر آن نشست، با تحریک شدید مرکز عاطفی هیپوتالاموس، علاوه بر این که متابولیسم معمولی مواد غذایی را به هم زده و دگرگون میسازد، از راه تغییر هورمونهای مترشحهی داخلی و به علت تحریک اعصاب نباتی، آنچنان غذایش در معده و روده جای میگیرد که گویا پستترین انرژیها(آتش) در آن جای گرفته است:
« إِنَّ الَّذِينَ يَأْكُلُونَ أَمْوَالَ الْيَتَامَىٰ ظُلْمًا إِنَّمَا يَأْكُلُونَ فِي بُطُونِهِمْ نَارًا ۖ وَسَيَصْلَوْنَ سَعِيرًا[4]»
« همانا، آنان كه اموال يتيمان را به ستم مىخورند، در حقيقت، آتشى را در شكم خود فرو مىبرند و بزودى در آتشى افروخته وارد خواهند شد.»
3. غذای حسن
غذای حسن به معنای وسیع و آزاد قرآن، طیب و حلالی است که خبائث و محرمات را نیز از بین میبرد: « إِنَّ الْحَسَناتِ یُذْهِبْنَ السَّیِّئاتِ[5]».
در واقع، غذای حسن، نه تنها مانند غذای طیب، مسمومیت و ناسازگاری ایجاد نمیکند و مانند غذای حلال، وسیلهی انحطاط و فساد بدن و اجتماع را فراهم نمیسازد، بلکه افزون بر این دو، اگر مسمومیتی هم هست، برطرف ساخته و اگر انحطاطی نیز تصور میرود، ممانعت مینماید. شاید علت این که پروردگار متعال در قرآن کریم در آیات « وَأَنْبَتَهَا نَبَاتًا حَسَنًا[6]» و «وَمِنْ ثَمَرَاتِ النَّخِيلِ وَالْأَعْنَابِ تَتَّخِذُونَ مِنْهُ سَكَرًا وَرِزْقًا حَسَنًا ۗ إِنَّ فِي ذَٰلِكَ لَآيَةً لِقَوْمٍ يَعْقِلُونَ[7]» به گیاه و انگور نسبت حسن داده است، تأییدی بر این مطلب باشد؛ چرا که مواد کلروفیلدار و سبزی در بدن، مسمومیتهای ایجاد شده را برطرف میسازد. انگور، رزق حسن است؛ زیرا دارندهی مقداری مواد قندی ساده و سهلالهضم و برطرفکنندهی مسمومیت است.
از سوی دیگر، گویا خداوند در قرآن کریم از مؤمنین انتظار دارد برای اطعمه و اشربه آنچنان کنند که جواهر فروشان برای لعل و زمرد و الماس و برلیان میکنند. یعنی همان گونه که آنان گوهر خود را در پشت شیشه در انظار میگذارند تا بازاریابی شود، مشتریان ببینند و هوس کنند و معامله صورت گیرد، انتظار میرود مؤمنین غذا را که ادامه دهندهی حیات است، مهمتر از هر گوهری محفوظ و منظور بدارند. لذا، به علت اهمیت این موضوع در داستان اصحاب کهف، بدان اشاره نموده است.
اصحاب کهف از خواب بیدار شدند و احساس گرسنگی کردند، قرار بر این شد یکی به شهر برود تا غذایی تهیه کرده و به غار بیاورد. به فرد منتخب گفتند: « فَلْيَنْظُرْ أَيُّهَا أَزْكَىٰ طَعَامًا فَلْيَأْتِكُمْ بِرِزْقٍ مِنْهُ[8]».
«فَلْيَنْظُرْ» در این آیه آدمی را به یاد « فَلْيَنْظُرِ الْإِنْسَانُ إِلَى طَعَامِهِ » میاندازد. براساس همین کلمهی «نظر» است که بایسته است غذاها را مانند جواهرات برای قضاوت در معرض دید عموم قرار دهیم. ولی قضاوت مشتری بر چه اساس باید باشد؟ قرآن در ادامه، پاسخی اعجازآمیز به این پرسش میفرماید: « أَيُّهَا أَزْكَىٰ » و با همین عبارت به تمام دکانها در سرزمینهای اسلامی دستور رعایت بهترین و بیشترین نظافت را میدهد. توجه به این نکته حائز اهمیت است که سخن از «زکی» به میان نیامده است؛ چرا که بر مسلمین فرض است که اغذیهی دکانهایشان، زکی و نظیف باشد. لذا، قرآن از مردی از اصحاب کهف که برای آوردن غذا انتخاب شده و تمثیلی از سایر مؤمنین است، انتظار دارد ازکی و پاکیزهترین را انتخاب کند.
برگرفته از کتاب اولین دانشگاه آخرین پیامبر نوشتهی شهید دکتر سید رضا پاک نژاد
--------------------------------------------------------------------------------
نظر شما