twitter share facebook share ۱۳۹۸ مهر ۱۷ 2927

«عَوِّدْ‌ نَفْسَکَ التصَّبر عَلَى الْمَکْرُوهِ» خودت را عادت بده که بتوانی در ناملایمات صبر پیشه کنی. «وَ نِعْمَ الْخُلُقُ التَّصَبُرُ فِی الْحَقِّ» و چه زیبا اخلاقیست صبر و پایداری در راه حق!

این بیان امیرمؤمنان علی(ع) مشتمل بر سه نکته است: نکته‌ی اول مسأله «تصبّر» و تفاوتی که بین «تصبّر» با »صبر» وجود دارد. نکته‌ی دوم این است که صبر باید با تمرین و ممارست به شکل یک عادت درآید، و نکته‌ی سومی که در کلام حضرت است، این است که صبر بر چه چیزی؟ صبر بر «مکروه».

وصیت مشترک

موضوع خویشتن داری از نظر حضرت به قدری دارای اهمیت است که عیناً همین سفارش را در وصیت و سفارش دیگری به فرزند دیگرش محمد بن حنفیه نیز دارد که البته متن آن در نهج‌البلاغه نیست ولی مرحوم شیخ صدوق در کتاب «من لایحضره الفقیه»(ج4، ص386) نقل کرده است: «الق عَنْکَ وَارِدَاتِ الْهُمُومِ بِعَزَائِمِ الصَّبْرِ» اگر از صبر و خویشتن‌داری و تحمل برخوردار باشی می‌توانی واردات هم و غم و ناراحتی را کنترل کنی؛ و در ادامه حضرت اضافه می کنند: «عَوِّدْ‌ نَفْسَکَ الصَّبْر فنِعْمَ الْخُلُقُ الصَبرُ»

تفاوت «تصبّر» با «صبر»

صفات و ویژگی های اخلاقی دو منشأ دارد: گاهی اوقات در فطرت انسان یک امتیاز اخلاقی وجود دارد مثلاً بعضی افراد هستند که ذاتاً افراد پرتحملی هستند، دیر عصبانی می‌شوند، ظرفیت‌شان در ناملایمات بالاست، نه این که دنبال کسب این فضیلت رفته باشند و زحمتی کشیده باشند، بلکه ذاتاً آدم‌های صبور و پرتحملی هستند. گاهی هم برعکس؛ افرادی هستند که ذاتاً کم‌تحمل هستند و زود عصبانی و ناراحت می‌شوند.

مبدأ دوم برای فضیلت اخلاقی‌ای مانند صبر، سعی و تلاش خود انسان است. گرچه مبدأ درونی، ذاتی، فطری و وراثت وجود نداشته باشد، این راه برای انسان هست که با سعی و تلاش خود این فضیلت را کسب کند؛ البته کسب این فضیلت همراه با زحمت و کار و رنج است. در بقیه‌ی امور زندگی هم همین‌طور هست؛ گاهی از اوقات ویژگی و خصایص انسان تحت تأثیر عواملی مانند محیط و وراثت است، بدون این که سعی و تلاش در آن دخالتی داشته باشد و گاهی از اوقات هم آن مایه‌های ابتدایی نیست ولی انسان می‌تواند با تلاش خود این فضیلت و اخلاق را کسب کند. هر دوی اینها، صبر است؛ چه مبدأ آن غیر اختیاری باشد یا اختیاری، چه با سعی و تلاش انسان به دست آمده باشد و چه بدون سعی و تلاش به انسان منتقل شده باشد.

ولی «تصبّر» چیست؟ تصبر فقط قسم دوم صبر را شامل می شود؛ یعنی صبر از راه تحمل مشقت، صبری که حاصل تلاش خود انسان است و مفت و مجانی به دست نیامده باشد. انسانی که در برخورد با ناملایمات ظرفیت کافی و کامل نداشته، ولی با کار روی نفس خود، موفق شده است آرام آرام و ذره‌ ذره‌ فضیلت صبر و تحمل را کسب کند و خود را بسازد، مزین به زینت تصبر شده است.

حضرت به حضرت مجتبی(ع) و به همه‌ی کسانی که از این سفارشات استفاده می‌کنند، می فرمایند که نداشتن روحیه‌ی صبر به خاطر عواملی مانند وراثت، بهانه نیست که انسان این فضیلت را رها کند. نه، حتی اگر انسان ذاتاً هم آدم عصبانی و ناراحت و کم‌‌تحملی باشد، قابل تغییر و قابل ساخته شدن است. از این رو حضرت به جای صبر بر «تصبّر» انگشت گذاشته‌ و تأکید کرده‌اند؛ در راستای کسب فضیلت صبر تلاش کنید. تصبر مصدر باب «تفعّل» است که دلالت بر سعی و تلاش و زحمت می‌کند و به معنای مشقت در به دست آوردن صبر و تحمل و خویشتن‌داری است.

از آنجا که انسان می‌تواند خود را بسازد، مسئولیت دارد، مورد مؤاخذه قرار می‌گیرد و وظیفه و تکلیف پیدا می‌کند. همه می‌توانند با سعی و تلاش خود، ظرفیت‌های مثبت اخلاقی را پیدا کنند و اتفاقاً آنچه که ارزش و امتیاز اخلاقی است، همین «تصبّر» است، وگرنه بهره مندی از صبر و نرمی و ملایمت به دلیل ویژگی های وراثتی و محیطی به اندازه تصبر ارزش ندارد.

افضلیت اخلاق اکتسابی

در کافی(ج2، ص101) از امام صادق(ع) وارد شده است که حضرت فرمودند: «انّ الخُلقُ مَنیحَةٌ یَمنَحُها اللَّهُ عزّوجلّ خَلقَهُ» اخلاق‌، از عطایا و بخشش‌های الهی است که خداوند به بندگان خودش می‌دهد. بعد حضرت فرمودند: «فمِنهُ سَجِیَّةٌ و مِنهُ نِیَّةٌ» اخلاق دوگونه است: بعضی سجایایی است که در خلقت و آفرینش شخص وجود دارد و امام صادق(ع) از آن تعبیر به «فمِنهُ سَجِیَّه» می کند. لذا پدر و مادر وقتی تصمیم می‌گیرند بچه دار شوند، باید مقدماتی را فراهم کنند که این نطفه از اول با سجایای مثبت تکوین پیدا کند، «و مِنهُ نِیَّةٌ» نوع دوم اخلاق از سنخ نیت است. نیت به دست خود انسان بوده و اراده‌ی انسان است که در تحقق نیت تأثیر و دخالت دارد. انسان با اراده‌ و تصمیم خود این اخلاق را به وجود می‌آورد.

در اینجا اسحاق بن عمار (راوی این روایت) از حضرت سؤال کرد: «فَقُلْتُ: فأیَّتُهُما أفضَلُ؟» کدام‌یک از این دو‌ با ارزش‌تر است؛ آن‌ها که سجیه است و در ذات انسان از قبل بوده یا آن‌چه که انسان با سعی و تلاش خود تحصیل می‌کند؟ حضرت فرمودند: «صاحِبُ السَّجِیَّةِ هُو مَجْبولٌ»، آن جایی که اخلاق جنبه‌ی سجایا پیدا می‌کند و شخص این گونه آفریده شده است، جبلی است، «لایَستَطیعُ غَیرَهُ» دیگر نمی‌توان او را تغییر داد. اما «وصاحِبُ النِّیَّةِ یَصْبِرُ على الطّاعَةِ تَصَبُّراً فهُو أفْضَلُهُما» آن کسانی که از نیت و اراده‌ی خود استفاده می‌کنند و در راه خدا قدم برمی‌دارند، این‌ها مشقت را بر خود هموار کردند و معلوم است که این ارزش بیشتری دارد که خود را ساخته‌اند.

عادت

امیرمؤمنان علی(ع) خطاب به فرزند خود می فرمایند: «عَوِّدْ‌ نَفْسَکَ التصَّبر». «عوّد» از کلمه‌ی عادت است و عادت یکی از روش‌های تربیت به شمار می رود. در مسیر کسب فضیلت اخلاقی، احتیاج به تمرین و ممارست است؛ پس حضرت تأکید می کند که مبادا گمان کنی در مقابل سختی ها دیگر تحملت به پایان رسیده است، بلکه تمرین کن که با مشقت و تمرین و ریاضت می توانی به صبر دست پیدا کنی.

حلم و تحلّم

اما این توصیه حضرت اختصاص به صبر ندارد، بلکه کمالات دیگر هم با سعی و تلاش محقق می‌شود. در نهج البلاغه‌، مشابه همین جمله، درباره‌ی حلم نیز آمده است. معنای حلم به صبر نزدیک بوده و به معنی خویشتن‌داری است. در بخش کلمات قصار نهج‌البلاغه(۲۰۷) چنین آمده است: «إِنْ لَمْ تَكُنْ حَلِيماً فَتَحَلَّمْ» اگر حلم و بردباری نداری، تمرین حلم و بردباری کن. لذا می‌گویند انسان وقتی عصبانی است، چند قدمی راه برود، آب خنکی بخورد و زمینه‌های آرامش را در وجود خود فراهم آورد. در روایات می خوانیم: «فَإِنَّهُ قَلَّ مَنْ تَشَبَّهَ بِقَوْم إِلاَّ أَوْشَكَ أَنْ يَكُونَ مِنْهُمْ» هر کسی که تشبه به قومی پیدا کند، کم‌کم از آن‌ها می‌شود. حضرت می فرمایند اگر حلیم نیستی تحلم داشته باش. اگر با جماعتی که حلیم هستند مأنوس شدی و بنا را بر این گذاشتی که تو هم بردباری پیشه کنی، قطعا مثل آن‌ها خواهی شد و فضیلت حلم را کسب خواهی کرد.

تاکید فراوان اسلام بر صبر

سؤال این است که چرا اسلام این قدر روی مسأله‌ی صبر تأکید دارد؟ مثلا امام صادق(ع) می فرمایند: «اَلصَّبْرُ مِنَ اَلْإِيمَانِ بِمَنْزِلَةِ اَلرَّأْسِ مِنَ اَلْجَسَدِ ِ فَإِذَا ذَهَبَ الرَّأْسُ ذَهَبَ الْجَسَدُ كَذَلِكَ إِذَا ذَهَبَ الصَّبْرُ ذَهَبَ الْإِيمَانُ»(کافی، ج2، ص87 و89) صبر نسبت به ایمان مثل سر نسبت به جسد است. اگر دست و پای انسان قطع شود، همچنان می‌تواند به حیات خود ادامه دهد، ولی کسی که سرش را از دست دهد زنده نمی ماند. به فرموده حضرت هر صفتی را از دست دهید ادامه‌ی حیات ایمان ممکن است اما اگر صبر نداشته باشید دین شما از بین رفته است.

اهمیت صبر از آن رو است که ریشه‌ی رفتارهاییست که یک انسان مسلمان دارد. روزه گرفتن، دوری از گناه، نگاه نکردن به نامحرم، نخوردن مال حرام، و... همگی سمبل صبر و خویشتن داری است. وجود این فضیلت اخلاقی، به انسان کمک می کند که بتواند از تمتعات و لذت‌های دنیایی چشم‌پوشی کند. بنابراین صبر روح عمل را تشکیل می‌دهد.

اصل ایمان به چیست؟ ایمان مؤمن به این است که چه در طریق عبادت و اطاعت خدا و چه در طریق دوری از معصیت، در هر دو جهت بتواند خود را کنترل کند. این کنترل و خویشتن‌داری، اصل امتیاز ایمان است. لذا امام صادق(ع) فرمودند اگر صبر رفت، آدمی که بی‌تحمل باشد، هیچ‌ عملی نمی‌تواند انجام دهد. مثلا اول فکر می‌کند که خوب است ما هم مبلغی به فقراء کمک کنیم، اما وقتی می‌خواهد عمل کند ظرفیت ندارد و به عمل نمی‌رسد. آن‌چه که انسان را در عمل موفق می‌کند، صبر و تحمل و خویشتن‌داری است.

انواع صبر

امیرالمؤمنین علی(ع) فرمودند که «وَ عَوِّدْ‌ نَفْسَکَ التصّبْر عَلَى الْمَکْرُوهِ». صبر سه شاخه دارد: شاخه‌ی اول: «الصبر عند المصیبة» انسان در مصائب خویشتن‌داری داشته باشد. دوم: «الصبر علی الطاعة» در فرمانبرداری از حق تعالی تحمل داشته باشد. سوم: «الصبر عن المعصیة» صبر برای کنترل خود در برابر معصیت‌ها و برای این‌که اقدام به معصیت نکند. این تعبیرات سه‌گانه در ادبیات دینی و روایات ما وارد شده است ولی تعبیری را که امیرمومنان(ع) این جا دارند، تعبیر متفاوتی است: «التصّبْر عَلَى الْمَکْرُوهِ» خویشتن‌داری در ناملایمات که غیر از طاعت و معصیت است. در زندگی فراز و فرودهای بسیاری است و شداید و سختی های بسیاری اتفاق می افتد؛ بعضی‌ از افراد در مقابل مشکلات تسلیم می‌شوند و بعضی دیگر مقاومت می‌کنند، «تصبر علی المکروه» به معنای مقاومت، تسلیم نشدن و خود را نباختن است و این امتیاز بزرگی است.

ریشه عقلی صبر

در خطبه‌‌ی شقشقیه، امیرمؤمنان علی(ع) بعد از آنکه سختی اوضاع و احوال بعد از پیامبر اکرم(ص) را ترسیم می‌کنند، می فرمایند: «فَرَاَیتُ اَنَّ الصَّبْرَ عَلی هاتا اَحْجی» در چنین شرایطی چه کسی می‌تواند صبور باشد؟ آنچه از کلام امیرمؤمنان(ع) استفاده می شود این است که هر که عاقل‌تر باشد صبورتر خواهد بود. ریشه‌ی صبر به عقل برمی‌گردد. حضرت می فرمایند من در شرایطی بودم که انگار استخوان در گلویم گیر کرده و خار در چشمم فرو رفته است، در این شرایط چه کنم؟ «فَرَاَیتُ اَنَّ الصَّبْرَ عَلی هاتا اَحْجی» تأمل کردم و به این نتیجه رسیدم که صبر، تحمل و مقاومت و خویشتن‌داری به عقل نزدیک‌تر است.

افراد در شرایط مختلف هستند؛ گاهی در برابر ظلم باید داد بزنند و گاهی باید تحمل کنند؛ هر دوی این شرایط نیاز به صبر دارد؛ هم فریاد زدن و شمشیر کشیدن نیازمند صبر است و هم سکوت کردن؛ اینکه کدام‌یک را باید انتخاب کرد؟ بر اساس فرمایش امیرمؤمنان(ع) نوع صبر را عقل مشخص می‌کند. مهم این است که انسان تشخیص دهد در چه موقعیتی قرار دارد و چگونه باید استقامت کند.

صبر، حافظ شخصیت انسان

در اصول کافی روایتی است به این مضمون که هرکسی صبر نداشته باشد، در زندگی شکسته می‌شود و او را خرد می‌کنند. آنچه که می‌تواند گوهر انسان و شخصیت انسان را حفظ کند، صبر است وگرنه در گیرودار حوادث له خواهد شد. امام کاظم(ع) را توانستند به زندان بیاندازند، ولی نتوانستند ایشان را خرد کنند و این فشارها هیچ تأثیری بر امام(ع) نداشت.

روزی امام موسی بن جعفر(ع) از یکی از اصحاب خود به نام سماعه سؤال کردند: «مَا حَبَسَكَ عَنِ الْحَجِّ»؟ سماعه چرا مکه نمی‌روی؟ گفت من مدتیست که ورشکست شدم و بدهکارم. «قُلْتُ: جُعِلْتُ فِدَاكَ وَقَعَ عَلَيَّ دَيْنٌ كَثِيرٌ وَ ذَهَبَ مَالِي وَ دَيْنِيَ الَّذِي قَدْ لَزِمَنِي هُوَ أَعْظَمُ مِنْ ذَهَابِ مَالِي» و آن‌چه که الان مدیونم، بیش از همه‌ی ثروتیست که از دست داده‌ام؛ یکی از دوستان کمک کرد که توانستم خود را حفظ کنم و الا نابود شده بودم: «فَلَوْ لَا أَنَّ رَجُلًا مِنْ أَصْحَابِنَا أَخْرَجَنِي مَا قَدَرْتُ أَنْ أَخْرُجَ». حضرت به او فرمودند: این یکی از مصادیق صبر است. گاهی افراد در مشکلات اقتصادی و مالی قرار می‌گیرند ولی خود مقصر نیستند و علل و عوامل دیگری مثل اوضاع متزلزل بازار موجب شده است که اموالشان را از دست بدهند.

حضرت فرمود: «إِنْ تَصْبِرْ تُغْتَبَطْ» جناب سماعه اگر صبر و تحمل داشته باشی کارت درست می‌شود، آرام آرام به وضع اولیه‌ی خود برمی‌گردی، مورد غبطه قرار می‌گیری، تعریف و تمجید می شوی چراکه توانستی در مشکلات، خود را حفظ کنی. اما اگر صبر نداشته باشی چه کاری از پیش می‌بری؟ اگر ظرفیت نداشته باشی، شکایت کنی، خودت را ببازی و خودخوری کنی چه نصیبی می بری؟ مریض می‌شوی و نه تنها شرایطت بهتر نمی‌شود که بدتر هم می‌شود. بعد حضرت فرمودند اگر صبر نکنی «وَ إِلَّا تَصْبِرْ يُنْفِذِ اللَّهُ مَقَادِيرَهُ رَاضِياً كُنْتَ أَمْ كَارِهاً»(کافی، ج2، ص90) آن چه که مقدرات الهی است، همان تحقق پیدا می‌کند. فکر نکن با بی‌تابی تو چیزی عوض می‌شود. این سعی و تلاش و تحمل است که سرنوشت انسان را عوض می کند نه شکوه، ناراحتی، گلایه و دعوا کردن.

لذا کسانی که به صبر با نگاه اخلاقی نگاه نمی‌کنند، حداقل به لحاظ دنیوی باید بپذیرند که صبر با تحمل شداید و پذیرفتن مشکل، راه را در دنیا برای انسان باز می‌کند.

صبر با راه‌های بسته

صحبت را با روایتی از پیامبر اکرم(ص) به پایان می برم. در این روایت که مرحوم کلینی آن را در کتاب کافی(ج2، ص91) آورده است می بینیم صبر در جایی است که همه‌ی راه‌ها به روی انسان بسته می‌شود. «سَيَأْتِي عَلَى اَلنَّاسِ زَمَانٌ» به فرموده حضرت دوره‌ای می‌رسد با سه ویژگی سیاسی، اقتصادی و فرهنگی: یک «لاَيُنَالُ اَلْمُلْكُ فِيهِ إِلاَّ بِالْقَتْلِ وَ اَلتَّجَبُّرِ» حکومت و قدرت امکان‌پذیر نیست مگر با آدم‌کشی و استبداد. دو: «وَلاَ اَلْغِنَى إِلاَّ بِالْغَصْبِ وَ اَلْبُخْلِ» کسی از نظر مالی بی‌نیاز نمی‌شود و ثروت پیدا نمی‌کند مگر با مال مردم‌خوری و بخل ورزیدن نسبت به دیگران. سوم: «وَ لاَ اَلْمَحَبَّةُ إِلاَّ بِاسْتِخْرَاجِ اَلدِّينِ وَ اِتِّبَاعِ اَلْهَوَى»، انسان باید دینش را کنار بگذارد و لا ابالی باشد تا بتواند در جامعه با دیگران رفاقت و آمد و رفت و صمیمیت داشته باشد.

حضرت در ادامه می فرماید که اگر در چنین شرایطی قرار گرفتید، صبر کنید و اگر نمی توانید وضع کلی جامعه را اصلاح کنید، حداقل خویشتن دار باشید تا از آلوده شدن در چنین جامعه ای در امان بمانید. «قُوا أَنْفُسَكُمْ وَ أَهْلِيكُمْ»(سوره تحریم/آیه6) به فرموده حضرت «فَمَنْ أَدْرَكَ ذَلِكَ اَلزَّمَانَ» هرکس چنین دوره‌ای را درک کند و در چنین شرایطی قرار بگیرد، «فَصَبَرَ عَلَى اَلْفَقْرِ وَ هُوَ يَقْدِرُ عَلَى اَلْغِنَى»، بر فقر صبر می‌کند در حالی که قدرت دارد از طریق حرام و مال مردم خوری خویشتن را بی نیاز سازد «وَصَبَرَ عَلَى اَلْبِغْضَةِ وَ هُوَ يَقْدِرُ عَلَى اَلْمَحَبَّةِ»، مردم ولنگ وار او را رها می‌کنند اما وی بر تنهایی صبر می‌کند و حاضر نمی شود فضایل اخلاقی و وظایف دینی خود را ترک کند «وَ صَبَرَ عَلَى اَلذُّلِّ وَ هُوَ يَقْدِرُ عَلَى اَلْعِزِّ»، می‌تواند خود را در حکومت بالا بکشد و پست و مقام پیدا کند ولی در عین حال کناره‌گیری و گوشه‌گیری را بر این عزت ترجیح می‌دهد. اگر کسی چنین صبری کند «آتَاهُ اَللَّهُ ثَوَابَ خَمْسِينَ صِدِّيقاً مِمَّنْ صَدَّقَ بِي» ثواب پنجاه نفر از بهترین یاران من که مرا تأیید کردند به او می‌رسد.

پس صبر انواع و اقسامی دارد؛ آن چه امیرمؤمنان می فرماید این است که انسان پس از آنکه مسیر حق را تشخیص داد خود را آماده هزینه دادن کند و مراقب باشد که هوا و هوس او را نلغزاند.

نظر شما