twitter share facebook share ۱۳۹۹ تیر ۱۰ 927

مجلس ایران ماه قبل درحالی افتتاح شد که رأی دهندگان کمترین اقبال را از زمان انقلاب تا کنون نسبت به صندوق های رأی از خود نشان دادند و منتخبان ملت با کمترین میزان آرا در طول دوره های مختلف مجلس، به نمایندگی انتخاب شدند.

در این انتخابات، محافظه کاران اکثریت کرسی های مجلس از جمله تهران را بدست آوردند و سر لیست اعتدال گرایان، در این کلان شهر 13 میلیون نفری، تنها 95393 رأی از آن خود کرد. اما چرا اصلاح طلبان و اعتدال گرایان حمایت مردم را از دست دادند و این امر برای سیاست خارجی ایران به چه معناست؟

تحلیلگران مدعی هستند که دلیل اصلی تنزل موقعیت میانه روها، فشار آمریکا روی دولت روحانی بود و کمپین فشار حداکثری ترامپ را هدیه ای به اصول گرایان ایران می دانند. در این دیدگاه، اعمال مجدد تحریم ها توسط واشنگتن، به اصول گرایان ایران آنچه بدنبالش بودند را داد و سکان هدایت تهران را در اختیار آنان گذاشت؛ به این ترتیب ترامپ با این اقدامات، بحران فعلی را اجتناب ناپذیر کرد.

طرفداران این دیدگاه معتقدند که فشار آمریکا، مواضع سپاه و اصول گرایان را در نهادهای دینی و قضایی تقویت کرد. در راستای همین دیدگاه هم در خصوص انتخابات ریاست جمهوری 2021 پیش بینی می کنند که سیاست های کاخ سفید شرایط را برای پیروزی نامزدان اصلاح طلب غیرممکن کرده است.

اشکالی که در این دیدگاه دیده می شود این است که سیاست های داخلی ایران را نادیده می گیرد و در اهمیت دادن به نقش واشنگتن در شکل دهی به اوضاع ایران اغراق می کند.

عوامل داخلی تضعیف میانه روها

تحلیل گرانی که دلایل تضعیف میانه روهای ایران را به سیاست فشار ترامپ محدود می دانند، به ورطه ساده انگاری افتاده اند؛ زیرا علاوه بر فشار ترامپ، چندین دلیل مهم داخلی نیز برای وضعیت پیش آمده وجود دارد.

ده ماه قبل از تصمیم ترامپ به خروج آمریکا از برجام، کسانی که در دور دوم ریاست جمهوری روحانی در کابینه گماشته شدند، برخلاف انتظار حامیان روحانی کاملا محافظه کار بودند. برای مثال روحانی وعده ای که برای انتخاب حداقل یک زن در مقام وزارت داده بود را عملی نکرد و اسباب ناامیدی رأی دهندگانش را فراهم نمود.

اعتراضات دی ماه نیز که پنج ماه قبل از خروج ترامپ از برجام و اعمال مجدد تحریم ها رخ داد، نقطه عطفی در تغییر دیدگاه ایرانیان نسبت به احزاب و گروههای میانه رو بود. منشأ این اعتراضات نارضایتی های اجتماعی-اقتصادی بود؛ اما از مطالبات اقتصادی فراتر رفت. اکثریت اصلاح طلبان، معترضان را محکوم کردند؛ حمیدرضا جلایی پور، از فعالان برجسته اصلاح طلب، آنان را کرکس خواند و عباس عبدی نیز معترضان را آشوبگرانی نامید که باید به سختی به آنها پاسخ داد. در رأس این واکنش ها، بیانیه ای بود که از جانب محمد خاتمی رئیس دولت اصلاحات منتشر شد «رویدادهای غم انگیز اخیر در کشور نشان می دهد که فرصت طلبان و آشوب گران دارند از تجمعات مردم و اعتراضات مسالمت آمیز با ایجاد اغتشاش، ناامنی، تخریب اموال عمومی، توهین به مقدسات ملی و مذهبی، و کشتن افراد بیگناه، سوء استفاده می کنند؛ آنها اهداف پلید دشمنان را دنبال می کنند».

به گفته صادق زیباکلام استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران «اعتبار اصلاح طلبان با اعتراضات دی ماه از بین رفت؛ این اعتراضات آنان را به بازندگان بزرگ بدل کرد». وی در گفتگویی دیگر اظهار داشت که «اصلاح طلبان در این 22 سال استراتژی مشخصی نداشتند و اکنون اصلاح طلبی مرده است». به عبارت دیگر برای بسیاری از مردم، واکنش میانه روها به اعتراضات دی ماه تفاوتی با واکنش اصول گرایان نداشت. در همین خصوص ابراهیم اصغرزاده از فعالان شناخته شده اصلاح طلب اذعان می کند «من موافقم که اصلاح طلبانی که مزه قدرت را چشیده اند، گاهی محافظه کار می شوند و این محافظه کاری طاعون اصلاح طلبی است».

محمدرضا خاتمی از نمایندگان اصلاح طلب پیشین مجلس و برادر محمد خاتمی معتقد است که اصلاح طلبان سوپاپ اطمینان جمهوری اسلامی هستند و اضافه می کند «امید مردم به اصلاح طلبان روز به روز کمتر می شود؛ بسیاری از ایرانیان از انتخاب خود در سالهای اخیر و رأیی که به میانه روها دادند تا به صلح و آرامش برسند ناامید و سرخورده شده اند».

با توجه به آنچه گفته شد، عوامل داخلی بیش از فشار آمریکا، بر تضعیف میانه روها نقش داشته است و عملکرد ضعیف آنها در دوران ریاست جمهوری خاتمی و روحانی و ناتوانی شان در تحقق وعده های مهم سیاسی و اقتصادی به محبوبیت آنها آسیب زده است.

نقش میانه روها در سیاست خارجی ایران

تضعیف اعتدال گرایی چطور بر سیاست خارجی ایران به ویژه روابط با واشنگتن تأثیر خواهد گذاشت؟ نظریه غالب این است که ظهور اصولگرایان تنش های بین ایران و آمریکا را تشدید نموده، صداهای مخالف توافق را در ایران قدرتمندتر می کند و به کسانی که تمایل به سیاست های مقابله ای تر در مقابل واشنگتن دارند، تحرک و انگیزه می دهد. اما این نظریه در صورتی درست است که توافق هسته ای را –که پیشرفت چشمگیری در دیپلماسی ایران بود و سایه جنگ را از سر دو کشور برداشت- دستاورد میانه روهای ایران بدانیم؛ درحالیکه این ظاهر ماجرا است؛ در واقعیت، احزاب و گروههای سیاسی مختلف ایران، در زمینه سیاست خارجی همه حول رسیدن به یک هدف تلاش می کنند.

اخیرا یکی از اعضای میانه روی پارلمان تصدیق کرد که اعتراضات اصول گرایان علیه سیاست تنش زداییِ روحانی، به تهران در دستیابی به امتیازات بیشتر در توافق هسته ای کمک کرد. نباید فراموش شود که ایران و آمریکا در نوامبر 2011 در عمان مذاکرات محرمانه ای را آغاز کرده بودند و این درحالی بود که اصولگرایان کنترل هر دو نهاد ریاست جمهوری و مجلس را در دست داشتند.

نکته این است که سیاست خارجی جمهوری اسلامی به ویژه در زمینه روابط ایران و امریکا توسط رئیس جمهور تعیین نمی شود؛ در راستای تأیید این مطلب، علی مطهری عضو سابق و مستقل پارلمان اذعان کرد که «ایران زیر فشار بی سابقه ای است» و «حالا که اصول گرایان به قدرت رسیده اند شاید به رابطه با آمریکا موافقت کنند».

*منبع: اندیشکده بروکینگز

مترجم: فاطمه رادمهر

نظر شما