twitter share facebook share ۱۴۰۰ اردیبهشت ۱۱ 1372

«ما به دنبال روابطی خوب با ایران هستیم» این جمله ای است که این هفته محمد بن سلمان در گفتگو با تلویزیون سعودی گفت «داریم با شریکانمان در منطقه روی حل اختلافات خود با ایران کار می کنیم». این سخنان در شرایطی بیان شد که چهار سال قبل بن سلمان لحن متفاوتی در قبال ایران داشت؛ گفتگو با آن کشور را غیرممکن می دانست و متعهد شد که جنگ را به داخل خاک ایران بکشاند «چطور می توان با رژیمی گفتگو کرد که بر بنیان یک ایدئولوژی افراطی ساخته شده است»

حال چه چیزی باعث این تغییر 180 درجه ای شده است؟

مهمترین دلیل این امر را می توان افزایش نشانه هایی دانست که حاکی از تغییر رویکرد آمریکا و برداشتن تمرکزش از روی خاورمیانه است. در دولت قبل، این اطمینان به شرکای منطقه ای آمریکا داده شده بود که حمایت آن کشور را بی هیچ قید و شرطی پشت خود دارند؛ اما حالا در دولت جدید، کشورهای خاورمیانه این حمایت را نمی بینند. واشنگتن دیگر تمایلی ندارد که درگیر نزاع ها و برنامه های شریکان خود در خاورمیانه شود و این امر قدرتهای منطقه را واداشته که برای تحقق اهداف و برنامه های خود در منطقه، راه دیپلماسی را در پیش گرفته و با احتیاط و حس مسئولیت بیشتری عمل کنند. نتیجه این امر این شده است که برخلاف تصوری که همگان از نتایج خروج نظامیان آمریکا از منطقه داشتند، هرج و مرج شکل نگیرد و در عوض روندی دیپلماتیک آغاز شود.

اظهارات اخیر بن سلمان اشاره به گفتگوهای مخفی ای داشت که طبق خبر فایننشال تایمز با هدف کاهش تنش و پایان دادن به جنگ یمن، بین ایران و همسایگان عربش در عراق در جریان است. مصطفی کاظمی نخست وزیر عراق که علاقه مند به حل تنش های بین عربستان و ایران است –زیرا دشمنی و جنگ نیابتی بین این دو کشور، کل منطقه به ویژه عراق را بی ثبات کرده است- زمینه این گفتگوها را ایجاد کرد.

گزارش فایننشال تایمز تنها بخش کوچکی از تحولاتِ در حال وقوع را پوشش می دهد. آژانس خبری امواج مدیا که در بریتانیا مستقر است، فاش کرد که مذاکرات تنها به ایران و سعودی محدود نمی شود؛ نخستین دیدار ماه ژانویه بین ایران و امارات انجام شده و بدنبال آن دیدارهای دیگری با حضور مقامات سعودی، اردن و مصر صورت گرفته است. طبق خبر امواج، از آغاز سال جدید میلادی تاکنون حداقل پنج دیدار از این دست صورت گرفته است.

این گفتگوهای مخفی در ابتدا بر جنگ یمن متمرکز بوده اما در ادامه، اوضاع سوریه و لبنان را نیز در برگرفته است. نکته دیگر اینکه مقامات ارشد امنیتی کشورهای مختلف از جمله اسماعیل قاآنی فرمانده سپاه قدس و خالد الحمیدان رئیس سازمان اطلاعات سعودی در این مذاکرات حضور داشتند.

این مذاکرات تازه در آغاز راه است و این احتمال وجود دارد که شکاف های موجود بین ایران و طرف های عربش پر نشود، با این وجود چندین عامل هست که نشان می دهد این گفتگوها نه تنها امکان تغییر روابط بین عربستان و ایران را دارد بلکه می تواند در عرصه گسترده تری اثر گذاشته و در تمام منطقه امنیت ایجاد کند. نخست اینکه بر اساس گزارش امواج این واقعیت که در مذاکرات، علاوه بر عربستان و ایران چندین قدرت منطقه ای دیگر نیز مشارکت دارند، نشان می دهد آنان برای رفع تنش ها، لزوم گفتگوی منطقه ای را علاوه بر انجام مذاکرات دوجانبه درک کرده اند. به ویژه که خاورمیانه فاقد یک سازمان منطقه ای فراگیر و جمعی است که در آن گفتگوهای چند جانبه برای کاهش تنش صورت گرفته و گام هایی در راه تنش زدایی و اعتمادزایی برداشته شود.

دلیل دومِ خوش بینی ما به این گفتگوهای نوپا این است که ابتکار انجام این گفتگو به دست خود قدرت های منطقه بوده و همانان هدایت مذاکرات را عهده دار هستند. به عبارت دیگر قدرت های بزرگ خارجی، کشورهای منطقه را وادار به انجام مذاکره نکرده اند و نقشی در آغاز و ادامه ان ندارند. در نوشته های پیشین بارها اشاره کرده بودم که موفقیت و تداوم چنین مذاکراتی در گرو آن است که کشورهای منطقه خود آغازگر و هدایت کننده گفتگوها باشند.

اما این بدان معنی نیست که امریکا در ایجاد این روند نقشی نداشته است؛ با افزایش نشانه ها مبنی بر اینکه ایالات متحده بدنبال خروج نظامی از خاورمیانه است، کشورهای منطقه تشویق شدند که رو به دیپلماسی آورند.

بایدن همواره نسبت به حضور نظامی آمریکا در خاورمیانه و نوع روابط ایالات متحده با شریکان منطقه ای اش –که همواره می کوشند واشنگتن را وارد درگیری ها و نقشه های خود کنند- تردید داشت. وی در سخنانی که سال 2014 در دانشگاه هاروارد بیان کرد، ترکیه، امارات و عربستان را مورد سرزنش قرار داد و خطاب به دانشجویان گفت «ترک ها، سعودی ها و اماراتی ها چه کار می کردند؟ مصمم بودند که بشار اسد را سرنگون کرده و جنگ سنی-شیعه براه اندازند. برای هرشخص و گروهی که با اسد می جنگید، صدها میلیون دلار و دهها هزار اسلحه سرازیر کردند»

در جریان کارزار انتخاباتی ریاست جمهوری 2020 بایدن متعهد شد که اکثر نیروهای آمریکایی را از افغانستان خارج کند، به کمکی که آمریکا به سعودی در جنگ یمن می کرد پایان دهد و به برجام بازگردد؛ این سه دستور دقیقا در راستای کاهش نقش امریکا در منطقه بود.

پس از رسیدن به ریاست جمهوری نیز بایدن به سرعت در راستای پایان حمایت آمریکا از سعودی در جنگ یمن، حفظ فاصله با نخست وزیر اسرائیل و اعلام خروج کامل نیروهای آمریکایی از افغانستان عمل کرد و بعد از این شروع طوفانی، گام هایی جدی برای پیوستن به برجام برداشت.

پیامی که این اقدامات برای قدرت های منطقه ای داشت این بود: خاورمیانه از آن جهت در دستور کار دولت آمریکا قرار گرفته است که راههای خروج از آن را بیابد.

این پیام، قدرت های منطقه ای را بر آن داشت تا با رقبای خود دیپلماسی را شروع کنند. البته این فرصت های دیپلماتیک همیشه وجود داشته، اما شرکای آمریکا آن را نادیده می گرفتند، زیرا پشتشان به حمایت واشنگتن گرم بود و فکر می کردند که همیشه این امریکا است که مشکلاتشان را حل می کند. برای مثال عربستان به جای مذاکره با ایران ترجیح می داد از نقش آمریکا به عنوان یک نیروی بازدارنده استفاده کند، زیرا فکر می کرد با مذاکره مجبور است از برخی خواسته های خود دست بردارد و مجبور به مصالحه شود.

بی توجهی و خروج آمریکا از خاورمیانه به معنای این است که کشورهایی همچون عربستان دیگر نمی توانند همچون گذشته به ایالات متحده متکی باشند؛ پس دیپلماسی منطقه ای به یکباره برای آنان به گزینه ای مطولب بدل شده است.

*منبع: فارین پالیسی

 

آیا ایران و عربستان می توانند خصومت ها را کنار بگذارند؟

طبق گزارش ها، مقامات ایران و سعودی برای حل مسائل بین دو کشور از جمله حملات اخیر حوثی ها به زیرساخت های سعودی، ماه جاری گفتگوهایی را در بغداد انجام داده اند و آنگونه که فایننشال تایمز می گوید نخست وزیر عراق در انجام این دیدار نقش مهمی داشته است.

نزاع بین ایران و سعودی که به سال 1979 و وقوع انقلاب اسلامی ایران باز می گردد، برای هر دو کشور هزینه گزافی داشته و باعث بی ثباتی منطقه از افغانستان گرفته تا سوریه و لبنان شده است.

در لبنان، رقابت بین ایران و عربستان یکی از عوامل ایجاد بحران های مکرر در دولت های این کشور بوده است. در سوریه، دو کشور با حمایت از گروههای رقیب، در طولانی شدن جنگ داخلی نقش ایفا کردند.

عراق نیز از این رقابت در امان نمانده است؛ کوتاه مدتی پس از حمله آمریکا به عراق در سال 2003 عربستان و ایران و سایر کشورها رقابت شدیدی را برای نفوذ و تأثیرگذاری بیشتر در خاک آن کشور آغاز کردند؛ گروههای شبه نظامی رقیب را سازماندهی نمودند و با تأمین مالی این گروهها، عراق را در آستانه جنگ داخلی برده و چالشی برای دولت های این کشور ایجاد کردند. بنابراین جای تعجب نیست اگر نخست وزیر عراق آغازگر گفتگوهای تهران ریاض شده باشد؛ چراکه سازش بین این دو کشور می تواند به بهبود فضای امنیتی عراق کمک شایانی کند.

انجام گفتگوهای سازنده بین ایران و عربستان می تواند به حل بسیاری از منازعات خاورمیانه کمک کند؛ اما توجه به این نکته ضروری است که اغلب این نزاع ها منشأ داخلی نیز دارند و از رقابت هایی که بین کشورهای دیگر وجود دارد نیز تأثیر می پذیرند. در عراق، ترکیه و امارات جزء بازیگران اصلی هستند؛ ترکیه در سوریه نیز به شدت درگیر است و امارات نیز یکی از بازیگران کلیدی در یمن می باشد.

بنابراین بعید است که موفقیت مذاکرات بین ایران و عربستان، به خودی خود منجر به خاتمه سریع درگیری های جاری در منطقه شود؛ با این وجود موفقیت مذاکرات می تواند به کاهش شدت درگیری ها کمک کرده و چشم انداز رسیدن به راه حل را بهبود بخشد.

چند عامل باعث می شود که نسبت به موفقیت مذاکرات بین دو کشور خوش بین باشیم: نخست اینکه تهران و ریاض نتوانسته اند به اهداف منطقه ای خود برسند و در بیشتر عرصه ها با بن بست مواجه شده اند. مهمترین و پرهزینه ترین شکست عربستان در یمن رقم خورده است؛ ریاض انتظار رسیدن به یک پیروزی سریع در آن کشور را داشت اما با حمایت ایران از حوثی ها، در باتلاقی فرو رفت که بیرون آمدن از آن بسیار سخت است.

ایران هم در عراق و سوریه با موانعی مواجه شده است. تهران هنوز نفوذ قابل توجهی در بغداد دارد اما بسیاری از عراقی ها نسبت به آنچه مداخله ایران می خوانند و تبدیل شدن کشورشان به عرصه رویارویی آمریکا و ایران، ناراضی و خشمگین هستند. آنها نمی خواهند زیاده از حد به ایران وابسته باشند و بدنبال ایجاد تعادل در روابط خود با تهران و سایر پایتخت های بزرگ عربی هستند.

در سوریه، روسیه پس از استفاده از منابع اقتصادی و انسانی ایران برای حفظ اسد، حال در تلاش است که این کشور را وادار به خروج از سوریه کند. ماجراجویی های منطقه ای ایران، این کشور را هدف تحریم های بی سابقه آمریکا قرار داده و اقتصاد آن را رو به فروپاشی برده است. ایران دیگر از منابع مالی کافی برای ادامه استراتژی های سابق خود برخوردار نیست. 

به طور خلاصه هر دو کشور باید خود را از تله هایی که در منطقه گرفتارش شده اند، نجات دهند؛ اما مشخص نیست که برای رسیدن به این هدف، چقدر می توانند به یکدیگر کمک کنند. ایران نمی تواند به آسانی حوثی ها را مجبور کند از منافع خود دست شویند و با سعودی مصالحه کنند؛ عربستان نیز نمی تواند ایران را در برابر دشمنانی که در منطقه دارد محافظت کند. اما اگر هر دو طرف بکوشند متحدان و نیروهای نیابتی شان را از اقدام علیه دیگری باز دارند، آنوقت احتمال حل نزاع های موجود افزایش می یابد.

عامل دوم این است که اولویت های جهانی و منطقه ای آمریکا با روی کار آمدن بایدن تغییر کرده است. ایالات متحده با چالش هایی از سوی روسیه و چین مواجه است؛ لذا می کوشد آرایش نظامی نیروهایش را مورد ارزیابی قرار داده و استراتژی کلی خود را بازنگری کند.

تصمیم بایدن مبنی بر خروج نیروهای آمریکایی از افغانستان، نشان دهنده همین طرز فکر است. آمریکا همچنین مایل است در صورت بهبود اوضاع امنیتی در عراق، حضور نظامی خود را در آن کشور و در خلیج فارس کاهش دهد و چه بسا برای رسیدن به همین هدف است که بدنبال کاهش تنش با ایران و انجام دور جدید مذاکرات غیرمستقیم هسته ای می باشد.

علاوه بر این دو عامل، به نظر میرسد که آمریکا دست از حمایت بی چون و چرای خود از عربستان برداشته است. در نبود این حمایت همه جانبه، ریاض مجبور است جاه طلبی های منطقه ای خود را کاهش داده و با رقیبانش به مصالحه برسد.

از آن سو اسرائیل احتمالا از تنش زدایی بین ایران و عربستان نگران خواهد شد. اسرائیل دهه ها از تهدید ایران برای بهبود روابط خود با کشورهای عرب خلیج فارس سود برد و در پاره ای موارد هم موفق بود؛ چنانکه می بینیم با بحرین و امارات روابط دیپلماتیک برقرار کرد.

اما عربستان تاکنون از برقراری روابط دیپلماتیک با اسرائیل خودداری کرده است. وقتی خصومت بین ایران و عربستان کم شود، اسرائیل کارتی که با کمک آن می کوشید روابط خود را با کشورهای حوزه خلیج فارس بهبود بخشد، از دست خواهد داد. باتوجه به تغییر اولویت های آمریکا از جمله تمایل به احیای برجام، ریاض ممکن است به این نتیجه برسد که بهتر است با تهران به مصالحه و آشتی برسد و به روابط غیررسمی خود با اسرائیل اتکاء چندانی نداشته باشد.

کوتاه سخن اینکه: با توجه به اختلافات عمیق بین تهران و ریاض، شروع مذاکره و رسیدن به تفاهم کار راحتی نیست و حتی اگر دو طرف مصالحه کنند، مشکلات خاورمیانه یک شبه حل نمی شود. اما این امر قطعا احتمال کاهش تنش یا حل نزاع های جاری را افزایش خواهد داد.

*منبع: میدل ایست آی 

مترجم: فاطمه رادمهر

نظر شما