twitter share facebook share ۱۴۰۰ آبان ۰۸ 1392

در خشونت های 14 اکتبر بیروت که در پی راهپیمایی اعتراضی علیه قاضی بیطار -قاضی رسیدگی کننده به پرونده انفجار بندر بیروت- رخ داد، حداقل هفت نفر کشته و ده ها نفر زخمی شدند. بیشتر اعتراض کنندگان را اعضای دو گروه شیعه امل و حزب الله تشکیل می دادند. این دو گروه معتقدند که قاضی روند رسیدگی به پرونده را سیاسی کرده است.

تاریخچه سرکوب جامعه شیعه لبنان

امروزه شیعیان لبنان حدود 30% از جمعیت کشور را تشکیل می دهند و در صحنه سیاست لبنان موقعیت خوبی دارند اما جایگاه این جامعه همیشه به این خوبی نبوده است. سابقه حضور شیعیان در این منطقه جغرافیایی به قرن هفتم میلادی بر می گردد. شیعیان بیشتر در مناطق جنوبی همچون دره بقاع، استان بعلبک و حومه بیروت حضور داشتند.

برای قرن ها شیعیان در صحنه سیاست لبنان حضور نداشته، به حاشیه رانده شده بودند، مورد بدرفتاری قرار می گرفتند و نگاه و رویکرد خصمانه ای نسبت به آنان وجود داشت. دوره ای که از آن صحبت می کنیم دوران سلطنت مملوک، عثمانی ها و حکمرانی فرانسوی ها را شامل می شود. البته بخشی از این رویکرد خصمانه را می توان ناشی از ضدیت جامعه شیعه با حاکمان کشور دانست.

از قرن نوزده و اواخر قرن بیست، شیعیان از سوی هیچ قدرت خارجی مهمی حمایت نمی شدند و این درحالی بود که فرانسه، بریتانیا و روسیه به ترتیب حامی مسیحیان مارونی، دروزی ها و ارتدکس های یونانی بودند.

اما در دهه 1960 و 1970 شرایط به تدریج تغییر کرد. عامل مهم این تغییر را می توان حضور امام موسی صدر در لبنان دانست. وی برای تمام شیعیان صرف نظر از گرایشات سیاسی شان، شخصیتی قابل احترام و تأثیرگذار بود. بین سالهای 1970 و 1974 آقای صدر اقدام به تأسیس مجموعه مؤسساتی برای تأمین منافع شیعیان و مشارکت سیاسی آنان در لبنان کرد که هیأت یاری جنوب، شورای جنوب و جنبش محرومین از جمله آنها است. این نهادها بدنبال ایجاد بستری عادلانه برای جامعه محروم شیعه، حضور یکپارچه سیاسی آنها و برانداختن سیستم زعامت بودند. بر اساس سیستم زعامت هر قبیله ای تحت رهبری زعیم خود بود و شیعیان رهبری واحدی نداشتند که کل آنان را نمایندگی کند.

تولد حزب الله و امل

این تغییرات در محیطی آرام صورت نگرفت. از اوایل دهه هفتاد اختلافات فرقه ای بین گروههای مختلف در لبنان، در کنار سیل ورود آوارگان فلسطینی و حضور گروههای شبه نظامی، کشور را بی ثبات کرده بود. تنش های روز افزون در نهایت سال 1975 به جنگ داخلی منجر شد؛ جنگی که با حضور شبه نظامیان مسیحی کتائب از یکسو و شبه نظامیان سنی ساف (جنبش آزادیبخش فلسطین) از سوی دیگر، تثبیت گروههای مسلح مسیحی و سنی را در کشور نشان داد و خلأ امنیتی که جامعه شیعه با آن مواجه بود را آشکارتر کرد. این امر مشوق سید موسی صدر شد تا با تشکیل جنبش امل اقدام به سازماندهی شاخه نظامی برای جنبش محرومان کند. هدف از تشکیل جنبش امل تضمین امنیت، حقوق سیاسی و خواسته شیعیان محروم لبنان بود. سال 1978 اسرائیل در عملیات لیطانی به جنوب لبنان حمله کرد. ناتوانی ساف در حفاظت از مردم محلی و جلوگیری از نفوذ اسرائیل، بسیاری از لبنانی ها را ترغیب کرد تا به جنبش امل بپیوندند. سال 1978 سید موسی صدر در سفر به لیبی ناپدید شد و فقدان جانشینی مناسب برای او، در نهایت به ایجاد انشعاب در جنبش امل انجامید.

جدای از ناپدید شدن آقای صدر، رویداد دیگری که به انشعاب گروه کمک کرد انقلاب ایران بود. در داخل امل دو گرایش متضاد وجود داشت و انقلاب ایران بر این اختلاف و تضاد دامن زد. گروه سکولارها به رهبری نبیه بری و گروه مذهبی ها که خواهان ایجاد روابط نزدیک تر با تهران بودند به رهبری حسین موسوی. در نهایت تهاجم اسرائیل در سال 1982 به لبنان، باعث انشعاب نهایی امل و تولد حزب الله شد.

حزب الله با حمایت مالی و لجستیکی ایران نشان داد که می تواند خلأ امنیتی شیعیان را به خوبی پر کند. روحانیون تندروی جوانی همچون حسن نصرالله و تعدادی از اعضای سابق امل، هسته اولیه حزب الله را تشکیل می دادند. تصمیم نبیه بری برای پیوستن به کمیته نجات ملی (کمیته ای که گروه شبه نظامی قوات لبنان با سابقه همکاری با اسرائیل نیز در آن حضور داشت) باعث تقویت بیشتر حزب الله شد و از اقبال به جنبش امل کاست.

اختلاف بر سر فلسطین و جنگ برادران

حزب الله و امل در خصوص سیاست داخلی اختلافات اساسی باهم دارند اما حضور فلسطینی ها در لبنان بحث برانگیزترین موضوع بین این دو گروه بوده است. سال 1984 امل از طریق عملیات نظامی علیه اردوگاههای آوارگان برج البراجی، صبرا و شتیلا، با فلسطینی ها به مقابله مستقیم برخاست. بین سالهای 1985 و 1987 نیز در عملیات معروف به جنگ اردوگاهها با همدستی اسرائیل و شبه نظامیان مسیحی، جنگی تمام عیار علیه فلسطینی ها برای از بین بردن قدرت و قابلیت های آنها در کشور انجام داد.

در این مدت، فعالیت فلسطینی ها به عنوان مقاومت در برابر اقدامات و تهاجمات اسرائیل در خاورمیانه شناخته می شد. این امر به ویژه برای شیعیان لبنان که تحت تأثیر تهاجم اسرائیل به جنوب لبنان و اشغال زمین های خود بودند، اهمیت داشت. خصومت امل با فلسطینی ها، حزب الله را بر آن داشت تا تحرک و خشونت بیشتری از خود نشان دهد. در چنین شرایطی بود که تعداد زیادی از اعضای سرخورده و ناراضی امل به حزب الله پیوستند. تشدید تنش بین گروههای شیعه در بحبوحه جنگ اردوگاهها که با اختلاف و خصومت بین حامیان خارجی آنها –سوریه و ایران- به آن دامن زده شد، در نهایت به رویارویی بین انها انجامید و جنگی درگرفت که به جنگ برادران معروف شد.

از سال 1988 تا 1990 امل و حزب الله وارد جنگی خونین شدند که منجر به کشته شدن بیش از 3000 شیعه لبنانی شد. پس از پایان این نبرد در سال 1990 حزب الله موفق شد حضور خود را در بیروت، از جمله در حارث الحریک و دیگر پایگاههای سابق امل تثبیت کند.

رسیدن به اجماع و اتخاذ سیاستی عملگرا

پس از تلفاتی که دو گروه امل و حزب الله داشتند و مواضع روادارانه تر ایران پس از فوت آیت الله خمینی، سال 1990 با توافق طائف و مذاکراتی که با حمایت دمشق و تهران همراه شد، جنگ داخلی لبنان به پایان رسید. از اوایل دهه 1990 رهبران حزب الله متوجه شدند که باید رقابت های پیشین را پشت سر بگذارند، اهداف و استراتژی های بلندمدت تری داشته باشند و بین دو جناح نظامی و سیاسی خود هماهنگی و همراهی بیشتری ایجاد کنند.

از آن زمان، این دو حزب شیعه از نزدیک با یکدیگر همکاری کرده و سلطه خود را در جنوب لبنان تحکیم نموده اند. نمایندگان امل سال 1996 برای اولین بار در تاریخ حزب از ایران دیدار کردند و این دیدار درحالی صورت گرفت که ایران همچنان با اقدامات و استراتژی سکولار حزب امل مخالف بود.

در این میان موضوع فلسطین همچنان به نقطه اصطکاک بین این دو حزب باقی مانده است و حزب الله به حمایت از حقوق مدنی فلسطینیان ادامه می دهد. زمانی که پارلمان لبنان سال 2001 به ممانعت از مالکیت و حق ارث فلسطینیان بر املاک رأی داد، وزیران حزب الله تلاش کردند جلوی تصویب آن را بگیرند.

سپتامبر 2002 حزب الله سازماندهی مراسم یادبود کشتارهای دهه 1980 در اردوگاههای فلسطینی را عهده دار شد. تصمیم حزب الله برای دعوت از عبدالله موسی نماینده امل برای شرکت در مراسم یادبود، با توجه به نقشی که امل در جنگ اردوگاهها داشت، جنجال گسترده ای در میان فلسطینیان به پا کرد.

تشکیل ائتلاف 8 مارس در سال 2005 تأکیدی بود بر ادامه همکاری میان حزب الله و امل و دستاوردهای سیاسی آنها. از آن زمان تاکنون دو حزب موفق شده اند نمانیدگان متعددی را به پارلمان بفرستند و وزیران مورد نظر خود را در کابینه منصوب کنند. حزب الله سال به سال موقعیت و نفوذ خود را در لبنان تقویت کرده و از سیاست های اجتماعی و فعالیت های نظامی خود علیه اسرائیل بهره می برد و نبیه بری رهبر امل یکی از چهره های کلیدی در صحنه سیاست لبنان است و از سال 1992 ریاست پارلمان را بر عهده دارد.

رویداد 14 اکتبر در مقابل کاخ دادگستری لبنان، ماهیت منحصر به فرد و غیرقابل پیش بینی سیاست در این کشور را نشان داد. اعضای مسلح حزب الله و امل در حالی در کنار یکدیگر و برای پیشبرد اهداف خود ایستاده اند که در گذشته ای نه چندان دور تا سرحد مرگ با یکدیگر جنگیدند.

در نهایت اینکه این اتحاد تا زمانی باقی می ماند که منافع سیاسی متقابل دو حزب ایجاب کند. اگر شرایط تغییر کرد متحدان امروز دوباره به دشمنان سرسخت دیروز بدل خواهند شد.

*منبع: اینساید عربیه

مترجم: فاطمه رادمهر

messages.comments