تلاش بایدن برای راضی کردن اسرائیل با برجام نتیجهبخش نیست
نیویورک تایمز روز جمعه تحلیلی از تنشهای جاری بین آمریکا و اسرائیل بر سر تلاشهای واشنگتن برای احیای برجام منتشر کرد. این مقاله برای درک وضعیت بین واشنگتن و تلآویو مفید است؛ اما یک نکته را نادیده میگیرد: اینکه تلاشهای بایدن برای راضی کردن اسرائیل و تعدیل مخالفت این کشور با برجام، نهتنها شکست خورده که این تلاشها بدلیل مبتنی بودن بر فرضیاتی نادرست از همان ابتدا اشتباه بوده است.
اختلاف نظر اسرائیل و آمریکا در مورد برجام چیز جدیدی نیست اما مقامات ارشد تیم بایدن فکر میکردند که اوباما میتوانست با هماهنگی بیشتر با بنیامین نتانیاهو نخست وزیر وقت اسرائیل و پذیرش برخی از توصیههای او، این کشور را بهتر مدیریت کند. لذا کوشیدند تا در دولت جدید، هماهنگیهای بیشتری با اسرائیل داشته باشند؛ اما این فرضیه اشتباه است.
اصلیترین سؤالی که ما با آن روبرو هستیم این است که آیا دیدگاه آمریکا و اسرائیل در مورد توافق با ایران با یکدیگر منطبق است یا نه؟ آیا راهی برای دستیابی به توافقی پایدار با ایران در مورد برنامه هستهای اش وجود دارد که اسرائیل را راضی کند؟
پاسخ این سؤال در درک این نکته نهفته است که اساسا مشکل اسرائیل جزئیات معامله نیست، بلکه ایده واشنگتن برای دستیابی به توافقی با تهران است که نه تنها ایران را از ساختن بمب بازمیدارد که سبب کاهش تنش بین دو کشور شده و تحریمهایی که مانع از افزایش قدرت منطقهای ایران شده را لغو میکند.
نگرانی بسیاری از شریکان واشنگتن در خاورمیانه بیش از آنکه مسئله هستهای ایران باشد، نزدیکی ایران و آمریکا و پیامدهای ژئوپلیتیکی آن است. به ویژه با توجه به تمایل آمریکا مبنی بر خروج از خاورمیانه، هرگونه توافق بین دو کشور موازنه منطقه را به نفع ایران تغییر میدهد. من در مقالهای که ماه فوریه در فارین افرز نوشتم به این موضوع اشاره کردم که: «تا زمانی که آمریکا برای مهار نفوذ سیاسی ایران و تضعیف اقتصاد آن تلاش میکند، توازن منطقه به نفع دولتهای شریک واشنگتن است و این کشورها نمیتوانند خود بهتنهایی این برتری را حفظ کنند».
تلاشهای بیثمر اوباما برای متقاعد کردن شریکان منطقهای واشنگتن برای همراهی با برجام، نشان داد که هیچ اقدامی نمیتواند مخالفت قاطع آنها را با توافق با ایران تغییر دهد؛ اما تیم بایدن فکر کرد که میتواند این مشکل را حل کند.
دسامبر 2020 بن رودز مشاور امنیت ملی اوباما از بایدن خواست این اشتباه را تکرار نکند. وی در پادکست PodSaveAmerica (خطاب به دولت بایدن) گفت: «فکر نکنید از سوی دولت نتانیاهو، بن سلمان و تام کاتن روی خوش میبینید؛ اینها هیچ علاقهای به توافق نداشته و ندارند. چند بار باید این مسیر را برویم و یک اشتباه را تکرار کنیم؟ بایدن باید به این افراد توجهی نکرده و راه خود را برود».
اما بایدن به توصیه رودز گوش نداد و به جای اینکه در همان روزهای آغازین دولتش به برجام بازگردد، زمان و نیروی بسیاری را صرف متقاعد کردن اسرائیل، عربستان و امارات برای کنار آمدن با دیپلماسی با ایران کرد.
این تلاشها در رویکرد نتانیاهو هیچ تغییری ایجاد نکرد اما وقتی نفتالی بنت نخست وزیر شد، بایدن با دریافت چند سیگنال مثبت در گفتگو با وی ترغیب شد که به این رویه ادامه دهد. برای مثال بنت موافقت کرد که از حمله علنی به دیپلماسی بایدن و بازی در زمین جمهوریخواهانِ مخالف ایران خودداری کند. وی همچنین موافقت کرد که حملات اسرائیل به ایران را با بایدن هماهنگ کند.
اما به محض اینکه مذاکرات اوایل ماه جاری وارد مرحله تعیین کنندهای شد، بنت توافقات خود را با بایدن نادیده گرفت و از ابراز مخالفت با تمایل بایدن برای احیای برجام خودداری نکرد. به این ترتیب مشخص شد که بنت نیز همچون نتانیاهو قصد تسلیم شدن در برابر تصمیمات آمریکا و احیای برجام را ندارد.
با این وجود بایدن همچنان به تلاشهای خود برای راضی کردن اسرائیل ادامه میدهد. به گزارش تایمز بایدن برای تسکین اسرائیل شروع به تشدید تحریمهای ایران و تهدید نظامی این کشور کرده است. در مقاله تایمز جملهای است که بیهودگی تلاشهای بایدن را نشان میدهد «مقامات اسرائیل نگران هستند که دیپلماسی با ایران ادامه یابد، ایالات متحده در نهایت با ایران به توافق برسد و پس از ان بدنبال جلوگیری از انجام حملات خرابکارانه سرویسهای اطلاعاتی اسرائیل علیه ایران باشد».
اینها نشان میدهد که بزرگترین نگرانی اسرائیل موفقیت دیپلماسی است نه شکست آن. در ادامهی مقاله آمده است که اسرائیل اکنون بدنبال ضمانتی است که حتی در صورت احیای برجام، واشنگتن اقدامات خرابکارانه اسرائیل را مهار نکند. بنابراین خواسته اسرائیل این است که حتی پس از اینکه مسیر دستیابی تهران به بمب اتم مسدود شد، بتواند حملات به ایران را ادامه دهد.
در ادامه تایمز فاش میکند که اسرائیل قبل از انجام دو حمله مخفیانه علیه ایران در ماههای ژوئن و سپتامبر، با واشنگتن مشورت کرده است. در این مقاله اشاره نشده که آیا آمریکا تلاش کرده جلوی حملات اسرائیل را بگیرد یا خیر.
این گزارش تأییدی است بر این دیدگاه تهران که اسرائیل در عملیات خرابکارانه خود بر خلاف نظر آمریکا عمل نمیکند و این حملات جزئی از استراتژی آمریکا است. از نظر تهران حملات اسرائیل بخشی از تلاش واشنگتن برای تحت فشار گذاشتن ایران در ادامه سیاستهای ترامپ است که اکنون توسط بایدن دنبال میشود.
البته بایدن نیز حملات شبه نظامیان عراقی به نیروهای آمریکایی را به دستور یا تأیید ایران میدانست و این علیرغم اذعان مقامات آمریکایی به این بود که کنترل ایران بر شبه نظامیان پس از ترور قاسم سلیمانی به شدت کاهش یافته است.
به گفته برخی از مقامات آمریکایی یکی از دلایلی که بایدن پس از تحلیف خود به سرعت به برجام بازنگشت، حملات شبهنظامیان عراقی به نیروهای آمریکایی در ژانویه سال جاری بود. این درحالی است که آمریکا هیچ مدرکی مبنی بر دست داشتن ایران در این حملات ارائه نداده است. اگر علیرغم کمبود شواهد، آمریکا ایران را پشت این حملات میداند پس منصفانه است که ایران نیز معتقد باشد حمله به تأسیسات اتمیاش با مشورت آمریکا انجام میشود.
کوتاه سخن اینکه منافع آمریکا و اسرائیل بر سر دیپلماسی با ایران، آشتیناپذیر است. تلاشهای بایدن برای اینکه رضایت اسرائیل را در توافق با ایران داشته باشد محکوم به شکست است. او باید در این مسیر یا منافع آمریکا را انتخاب کند یا منافع اسرائیل را؛ به نظر نمیرسد که انتخاب سختی باشد.
مخاطرات مذاکرات هستهای
مذاکرات غیرمستقیم جاری بین ایران و آمریکا در وین درباره آینده برجام، پیشرفت چندانی نداشته است. رئیسی و همراهانش میدانند که نتیجه این مذاکرات روابط داخلی و خارجی ایران را برای سالهای آینده شکل خواهد داد. مذاکرهکنندگان تهران باید پیامدهای گسترده سیاسی و استراتژیک هر گامی که برمیدارند را در نظر بگیرند.
سیاست داخلی تهران و واشنگتن در نهایت میتواند مذاکرات وین را بههم بزند؛ اما رئیسی باید به منافع حاصل از دستیابی به توافق اعم از منافع اقتصادی و ژئواستراتژیک بیاندیشد و به خشم هواداران دوآتشه دولت توجه نکند. روسیه و چین –که نفوذشان در منطقه برای ایران مهم است- علیرغم حمایت از موضع سخت جمهوری اسلامی قبل از ازسرگیری مذاکرات، خواهان توافق هستند. رهبران اروپایی نیز باید بدانند که شکست مذاکرات، دو گزینه پیش روی آمریکا و متحدانش میگذارد که هیچکدام گزینههای خوبی نیستند: ایجاد محدودیت بر سر برنامه هستهای ایران (نه متوقف کردن آن) یا خطر رویارویی نظامی با ایران. از این رو رهبران اروپایی از ایران میخواهند که در مذاکرات وین از خود انعطاف بیشتری نشان دهد.
تهران بر سر یک دوراهی قرار دارد: اینکه چگونه به مسکو، پکن، پاریس، لندن و برلین این سیگنال را بفرستد که آماده مصالحه است؛ ولی نشان ندهد که از درخواست خود مبنی بر پایان دادن به تمام تحریمها به عنوان پیش شرط مذاکرات صرف نظر کرده است.
رابرت مالی نماینده ویژه دولت آمریکا در امور ایران در نشستی خبری که ماه اکتبر در وزارت خارجه برگزار شد، گفت: «دیر یا زود برجام از حیض انتفاع ساقط خواهد شد، زیرا ایران به پیشرفتهایی میرسد که نقطه بازگشتی ندارد». در سطح تاکتیکی ایران سطح و پیچیدگی فنی برنامه غنیسازی اورانیوم خود را افزایش داده و ممکن است وسوسه شود تا ظرفیت غنیسازی خود را بالاتر ببرد. زیرا در هر مرحله از فرآیند غنی سازی، زمان لازم برای دستیابی به سطح بالاتری از غنی سازی کوتاهتر میشود. یعنی حرکت از اورانیوم 15% به 30% زمان بیشتری از اورانیوم 60% به 90% می برد. با علم به نزدیک شدن ایران به این نقطه است که مالی ماه اوت گذشته هشدار داد در صورت شکست، مذاکرات آمریکا گزینههای دیگری روی میز دارد.
اما چنین تهدیدهایی همیشه به دو دلیل به سختتر شدن موضع ایران منجر شده است: نخست اینکه رهبران ایران حفظ موضعی سخت را برای اهداف داخلی خود مهم میدانند و در عین حال تردید دارند که دولت بایدن خطر حمله نظامی را به جان بخرد. طبق گزارشها گفتگوهایی که قبل از ازسرگیری مذاکرات بین واشنگتن و تلآویو صورت گرفت، این تردید را در رهبران اسرائیل نیز ایجاد کرد که آمریکا آماده استفاده از قدرت نظامی علیه ایران نیست. بر همین اساس یک تحلیلگر امنیتی اسرائیل پیشنهاد کرد که این کشور خود زمام امور را در دست گیرد. اما بعید است که چنین پیامهایی بر ایران تأثیر داشته باشد، جز اینکه متقاعد شود لجوجانهتر بر مواضع خود بایستد.
در هفته منتهی به ازسرگیری مذاکرات، مذاکرهکننده اصلی ایران علی باقری کنی معاون وزیر خارجه موضع سختی گرفت و تأکید کرد که «ما چیزی به نام مذاکرات هستهای نداریم» بلکه «مذاکراتی برای رفع تحریمهای غیرقانونی و غیرانسانی» داریم. روزنامه رسمی دولت نیز با تأکید بر این موضع، در مقالهای با عنوان «عملیات شکست تحریمها» پنج پیش شرط برای مذاکرات گذاشت: 1. تمرکز گفتگوها صرفا بر رفع تحریمها باشد؛ 2. واشنگتن خسارت مالی تهران پس از خروج ترامپ از برجام را جبران کند؛ 3. همه تحریمها از جمله تحریمهای غیر برجامی (که شامل 1500 تحریمی است که توسط دولت ترامپ اعمال شده) برداشته شود؛ 4. ایجاد مکانیزمی برای تأیید لغو تحریمها؛ 5. واشنگتن تضمین دهد به توافق پایبند خواهد بود. بر اساس گزارشها، این شروط در دو سندی که تیم مذاکرهکننده ایران در ابتدای مذاکرات وین ارائه کرده بود بیان شد.
کاخ سفید قبل و بعد از شروع مذاکرات، مواضع ایران را غیرسازنده خواند و در جلسه 4 دسامبر نماینده وزارت خارجه ایالات متحده گفت «نه فقط اروپاییها که هیأت چین و روسیه نیز از اینکه ایران بعد از این وقفه طولانی با چنین پیشنهاداتی برگشته و تمام سازشهایی که پیش از این تیم مذاکرهکننده قبلی با طرفهای برجام کرده بود را نادیده گرفته، ناامید شدهاند».
یکی از چالشهای این نوع مذاکرات تخمین ارزشی است که طرف مقابل برای رسیدن به توافق قائل است و حاضر است برای رسیدن به آن امتیاز بدهد. این مشکل در مورد مذاکرات وین نیز صدق میکند و هم دوستان و هم رقیبان ایران نمیدانند که رهبران این کشور چقدر برای رسیدن به توافق آمادگی و اشتیاق دارند. باقری کنی در مقایسه با جواد ظریف وزیر خارجه سابق، فردی تندرو است. وی از خانوادهای روحانی و محافظهکار برآمده که در عرصه سیاسی نیز کهنهکار هستند اما مواضع اقتصادی و سیاست خارجیشان همیشه همراستا با فوق محافظه کاران و تندروهایی که خواهان کنار گذاشتن توافق هستهای و گردش به شرق هستند نبوده است.
در واقع این نظریه که ایران میتواند از مزایای حاصل از پایان تحریمها چشمپوشی کند، مورد علاقه باقری کنی، امیرعبداللهیان وزیر خارجه و ابراهیم رئیسی رئیس جمهور نیست. حتی آقای خامنهای که در موضوع هستهای حرف آخر را میزند، از تلاش برای مذاکره احیای برجام و پایان دادن به تحریمها دست نکشیده است. پاره کردن برجام خطرات زیادی دارد؛ گرچه ایران تاکنون با فروش نفت به چین هزینه تحریمها را کاهش داده اما با توجه به تداوم مشکلات اقتصادی و کمبود آب در سراسر کشور که اخیرا اعتراضاتی را در اصفهان بدنبال داشت، رئیسی نمیتواند با تکیه بر شرق ناآرامیهای داخلی را مهار کند.
به عبارت دیگر برای تندروهای عملگرا در ایران، هدف از ارتباط با چین و روسیه تقویت اهرمهای خود در مذاکره به هدف پایان دادن به تحریمها است. لذا در شرایطی که میکوشند به مسکو، پکن و دولتهای غربی این سیگنال را بفرستند که آماده مصالحه هستند، در عین حال میکوشند که در جبهه داخلی نشان دهند در برابر قدرتهای غربی مقاوم هستند. در همین راستا مقامات ایران تأکید میکنند که خواستههای خود را قربانی رسیدن به توافق نمیکنند و همزمان از این میگویند که «تا زمانی که لازم باشد» در مذاکرات وین باقی میمانند.
واشنگتن و تهران برای جلب حمایت مسکو و پکن وارد رقابت شدهاند و تلاشهای دیپلماتیکشان حول این محور میچرخد. با پایان دور نخست گفتگوها با تیم مذاکره کننده جدید ایران، وقتی مذاکرهکنندگان اروپایی گفتند که ایران تمام سازشهایی که با تیم مذاکره کننده قبلی این کشور شده بود را زیرپا گذاشته و پیشنهاداتی حداکثری و غیرقابل قبول را روی میز گذاشته، مقامات ایران این ادعاها را بیاساس خواندند. اما درست همان روز باقری کنی برای رایزنی با مقامات روسی به مسکو سفر کرد و مقامات روسی اعلام کردند که نگرانیهای خود را در مورد موضع تهران به مقامات ایرانی ابلاغ کردهاند. اگر مقامات ایرانی مطالباتی داشته باشند که سایر مذاکرهکنندگان را علیه تهران متحد کند، در آن صورت مسکو و پکن نمیتوانند کمک زیادی به ایران کنند.
موضوع دیگر این است که هم روسیه و هم چین دارای منافع ژئواستراتژیک و اقتصادی در خاورمیانه هستند که با شکست مذاکرات ممکن است این منافع به خطر افتد. با شکست مذاکرات ممکن است فوق محافظه کاران زمام امور را در دست بگیرند و زمینه برای بروز درگیری نظامی گسترده بین ایران و آمریکا فراهم شود. درست است که تهران و پکن روی توانایی ایران برای گسترش صادرات نفت خود به چین حساب بازکردهاند و شرکتهای روسی همچون لوک اویل نیز بدنبال معاملات سودآور برای توسعه میادین نفتی ایران هستند؛ اما این روابط تجاری تنها بخشی از واقعیت منطقه است. مسکو و پکن میخواهند روابط خود را با مجموعهای از بازیگران مختلف از جمله اسرائیل و کشورهای عرب خلیج فارس نیز حفظ کنند. دبی بدنبال تبدیل شدن به بندری حیاتی در پروژه جاده ابریشم دریایی چین است و برای تأمین این هدف با بورس اوراق بهادار شانگهای توافق نامه امضا کرده است. علاوه بر این گزارش شده که چین ساخت یک تأسیسات نظامی در بندر خلیفه امارات را آغاز کرده است.
تلاشهای چین و روسیه برای گسترش حضور ژئواستراتژیک، تجاری و نظامی خود در خاورمیانه، مستلزم فشاری مداوم برای کاهش تنشهای منطقهای است. پکن نمیخواهد که برجام دچار مرگ دائمی شود. قبل از شروع مذاکرات وین پکن از آمریکا خواست که گام آغازین را برای اصلاح سیاستهای خود بردارد و از تهران اعلام حمایت کرد. وزیر خارجه ایران نیز تأکید نمود که تهران به مذاکرات و افزایش هماهنگی با چین در این گفتگوها متعهد است. همان زمان گزارش شد که مذاکرهکنندگان چینی با مقامات ایرانی دیدار کردند تا آنها را تشویق به انعطاف بیشتر در موضع خود کنند.
هنوز زود است که نتیجه بگیریم چین اماده است تا فشار بیشتری بر ایران وارد کند ولی تغییرات نظم جهانی، اهرم دیپلماتیک چین و روسیه را افزایش داده و باعث شده که دولت بایدن بدنبال روسیه و چین باشد تا از نفوذ خود برای تغییر موضع ایران استفاده کنند. رئیسی هم ممکن است از کمک این دو کشور استقبال کند زیرا شکست مذاکرات باعث ناآرامیهای اجتماعی بیشتری در ایران میشود.
مترجم: فاطمه رادمهر
messages.comments