درحالیکه ایران و آژانس موفق شده بودند معدود مسائل باقی مانده را حل کنند و چشمانداز توافق هستهای مثبت به نظر میرسید، ناگهان روسیه تقاضای خود را مبنی بر معافیت از تحریمها مطرح کرد و به این ترتیب امید به دستیابی به توافق کاهش یافت.
دلیل تغییر موضع روسیه به چند عامل از جمله تأثیر توافق بر قیمت انرژی و دور شدن ایران از مسکو برمیگردد. منفعت روسیه در افزایش قیمت نفت نهفته است تا از این طریق بتواند از وخامت بیشتر وضعیت اقتصادیاش جلوگیری کند؛ بنابراین هرگونه تحولی که باعث کاهش قیمت انرژی شود، مغایر با خواست روسیه است و از آن جلوگیری میکند. احیای توافق هستهای با ایران یکی از همان تحولات است؛ این درحالی است که نفت ایران نمیتواند به طور کامل جایگزین نفت روسیه شود و وابستگی اتحادیه اروپا به منابع انرژی روسیه را کاهش دهد. اما اضافه شدن نفت ایران به بازار جهانی و توان این کشور برای فروش آزادانه نفت، قطعا به کاهش قیمتها منجر میشود.
یکی دیگر از عوامل مهمی که سبب شد روسیه در مسیر رسیدن به توافق سنگاندازی کند، ترس مسکو از این بود که دسترسی به بازار پرسود ایران را از دست دهد و تهران از مدار استراتژیک این کشور دور شود. از آن سو تهران نیازهای اقتصادی و نظامی زیادی دارد و برایش مهم نیست با چه کشوری وارد تجارت شده و نیازهای خود را از چه طریقی برطرف کند. از این رو و با توجه به تحریمهای مسکو، میتوان حدس زد که مقامات روسی نگران این هستند که ایران با پیشنهادهای خوبی برای همکاری با اروپاییها مواجه شود و از همکاری با شرکتهای روسیه منصرف گردد.
ایران قطعا از اینکه سیستم بانکی و شرکتهایش در صورت تعامل تجاری با روسیه تحریم شوند، میترسد و در این زمینه با احتیاط رفتار خواهد کرد. این امر ضربهای به تلاش مسکو برای به انحصار درآوردن تجارت با ایران است و حتی ممکن است اشتیاق ایران را برای امضای یک پیمان استراتژیک بلندمدت با روسیه کاهش دهد.
به نظر میرسد که جنگ اکراین فرصت ژئوپلیتیکی و منحصر بهفردی را برای ایران فراهم کرده است تا از وابستگی بیش از حد خود به مسکو بکاهد و با استفاده از تمایل غرب برای منزوی کردن روسیه و کاهش وابستگیشان به مسکو در حوزه انرژی، خود را در اقتصاد جهانی ادغام کند. این تمایل غرب را میتوان در درخواست اتحادیه اروپا از آذربایجان برای افزایش عرضه گاز به اروپا و تعامل آمریکا با ونزوئلا دید.
تهران باید این فرصت را مغتنم شمرده، عملگرایی را بر آرمانگرایی اولویت دهد و برای احیای توافق هستهای چه با روسیه و چه بدون آن تلاش کند. البته مطمئنا این کار نه بیهزینه خواهد بود و نه آسان. باتوجه به دسترسی مستقیم مسکو به مراکز کلیدی قدرت در ایران از جمله دفتر رهبری، نقش مهم این کشور در فعالیتهای هستهای ایران و نفوذش به عنوان قدرت برتر در سوریه، روسیه ابزار و منافعی دارد که نه تنها میتواند جلوی عملگرایی ایران را بگیرد که اگر ایران منفعت خود را در سرپیچی از مسکو دید، میتواند این کشور را مجازات کند.
کوتاه سخن اینکه نخبگان ایرانی فرصتی تاریخی پیدا کردهاند تا منافع ملی خود را بر سیاستهای جناحی و آرمانهای ایدئولوژیک اولویت دهند؛ اینکه آیا این فرصت را غنیمت میشمارند یا از آن دست میکشند، باید منتظر ماند و دید.
مترجم: فاطمه رادمهر
نظر شما